نام پژوهشگر: اسماععل صادقی
لیلا توکل مسعود فروزنده
واقع گرایی از مکاتب مهم فلسفی، هنری و ادبی در اروپاست که هدف آن جستجو و بیان کیفیات واقعی هر چیز و روابط درونی مابین یک پدیده و دیگر پدیده هاست. جمال میرصادقی از نویسندگان معاصر کشورمان در دو رمان برجسته اش «درازنای شب» و «بادها خبر از تغییر فصل می دهند» از واقع گرایی بهره گرفته است و با استفاده از این شیوه به انتقاد از جامعه ایران پیش از انقلاب پرداخته و بحران ها و مسائل و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن را که بیشتر در ارتباط با طبقه سنتی به وجود می آید، نشان داده است. او با خلق شخصیت هایی واقع نما و به کارگیری زبانی ساده و شفاف، به شخصیت ها، حوادث، مکان ها و زمان ها جنبه واقع گرایانه بیشتری بخشیده است. نویسنده از توصیف و ذکر جزئیات نیز در جهت عینی تر و واقع نماتر کردن رمان ها، برای خواننده بهره گرفته است. میرصادقی با وجود پایبندی به این عناصر واقع گرایانه از عنصر عینی و غیرشخصی بودن باز می ماند و نمی تواند آن را به درستی در آثارش بازتاب دهد. لذا واقع گراییِ به کار رفته در این دو رمان میرصادقی، واقع گرایی ای است سنتی که هر چیزی از تجربه و صداقت نویسنده سرچشمه گرفته است. نویسنده نیز در آن ها نه در برابر جهان داستانی خود بلکه در برابر جهان خارج به شدت احساس تعهد می کند و می کوشد تا واقعیت را به همان صورت ساده و مطابق با جهان بیرونی و عینی آن بازتاب دهد. در این پژوهش عناصر واقع گرایانه دو رمان مذکور بررسی و تحلیل شده است.