نام پژوهشگر: عباس برومند اعلم
رضا اسدی غلامرضا ظریفیان
روابط و پیوندهای ایرانیان با عرب های بین النهرین و جزیر? العرب در دوره ی ساسانیان مسأله ی اساسی تحقیق می باشد که با رویکردی توصیفی روابط و تحولات مختلف ساسانیان با عرب ها را مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش در جهت، شناخت موفقیت ها و ناکامیهای روابط سیاسی و اقتصادی ساسانیان در بین النهرین و شبه جزیره عربستان با قبایل و دولت های عرب، دستبردهای کوچندگان عرب گرسنه یا راهزن بر سرزمین های آباد مرزهای ایران و استراتژی دفاعی ساسانیان در برابر غارتگری ها از تشکیل شاهنشاهی ساسانیان تا پیدایش اسلام، مورد کنکاش قرارگرفته است. سیاست خارجی ساسانیان در بین النهرین و شبه جزیره عربستان از ربع نخست سده سوم میلادی تا پایان دهه نخست هفتم میلادی با موفقیت ها و شکست های بسیاری همراه بود و این فراز و نشیب های سیاست خارجی با پیشرفت ها و تلخ کامیهای درونی شاهنشاهی ساسانی و حتی بر اقتصاد جهانی آنها نسبت مستقیم داشت. گسترش روابط و نفوذ ساسانیان از همان ابتدای تأسیس امپراتوری تا سده ششم میلادی بر تمامی نواحی شبه جزیره عربستان کامیابی سیاست خارجی ایرانیان را به اوج رسانید چرا که ایرانیان توانستند شهرهای مهمی همچون حیره، بحرین، عمان، یمن تا حجاز را در دست بگیرند و مردمان آنها را زیر سلطه خود در بیاورند که بعد از این عرب ها متحدان و مرزبانان مورد اعتمادی در غرب و جنوب غرب امپراتوری بحساب می آمدند و در تمام جنگ ها و فتوحات و مسائل اقتصادی همدوش ساسانیان بودند ولی این اتحاد تا پایان دوره ای ساسانیان استمرار نیافت چرا که نعمان سوم، پادشاه حیره (601 -585م) که نقش مهمی در پیشبرد سیاحت خارجی و اهداف بازرگانی ساسانیان در شبه جزیره عربستان و استحکام مرزهای شاهنشاهی در برابر تاخت و تازهای قبایل بیابانگرد عرب داشت، با گرویدن به آئین مسیحیت به فکر قدرت طلبی و تکاپو برای رهایی از قید سیاست های ساسانیان بود که در نتیجه در زمان خسرو دوم به دست ایرانیان کشته شد و همچنین با کشتن قیس بن مسعود از قبیله بنی ربیعه که یکی دیگر از متحدان ساسانی بود روابط ایرانیان با عرب ها تیره تر شد و با وقوع چنین حوادثی قبایل بزرگی همچون آل لخم، قبیله بکر، تغلب، طی و تمیم علیه ایرانیان شوریدند که در نهایت منجر به نبردی بزرگ موسوم به ذوقار شد که در این جنگ ساسانیان شکست خوردند و ابهت و عظمت ارتش ساسانی از آن جنگ به بعد در نزد عرب شکسته شد و با پایان این نبرد شرایط زوال ایرانیان رقم خورد و در کنار بسیاری از علل دیگر ساسانیان را در سراشیبی سقوط انداخت. کلمات کلیدی: روابط سیاسی، روابط اقتصادی، بین النهرین، عربستان، ساسانیان، عرب ها.
فاطمه دهباشی فاطمه جان احمدی
چکیده الموید فی الدین شیرازی، داعی ایرانی دربار خلافت المستنصربالله فاطمی است. هم عصری او با حوادث و رخدادهای دوره ی طولانی خلافت المستنصربالله بویژه بحران زایی دربار خلافت عباسیان در بغداد وخیزش بساسیری و نیز فعال سازی دعوت اسماعیلیه دردربار بویهیان همچون دعوت ابوکالیجار بر اهمیت حضور سیاسی و فرهنگی او افزوده است. ناظر به نقش تعیین کننده الموید فی الدین شیرازی در بروز رخدادهای سیاسی و خیزش جریان های فرهنگی در مصر، عراق و ایران، آنچه مقرر است در این پژوهش بدان پاسخ داده شود یافت پاسخ مستدل این سوالات اساسی است:1..اقدامات سیاسی الموید فی الدین چه تاثیری بر تحولات سیاسی عصر فاطمیان داشت.2.اقدامات فرهنگی الموید فی الدین چه تاثیری بر تحولات سیاسی عصر فاطمیان داشت. در پاسخ به سوال نخست به نظر می رسد اقدامات مداخله جویانه و سیاست های راهبرانه ی الموید به ایجاد بحران و شورش در بغداد به عنوان رقیب سرسخت فاطمیان انجامید.2احیاء مجدد مجالس الحکمه توسط الموید زمینه های تقویت قداست معنوی دربار خلافت فاطمیان را ایجاد کرد. دراین پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی اطلاعات و داده های تاریخی مورد تبویب و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و فرضیات اصلی پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. در طی مراحل تحقیق این نتیجه حاصل آمد که الموید با تحریک بساسیری و امرای حواشی عراق و همراهی سپاه بساسیری نقش مهمی را در فتح بغداد ایفا نموده است. همچنین فعالیتهای فرهنگی و مذهبی او در قدرت گیری دوباره خلیفه فاطمی بسیار با اهمیت است. واژگان کلیدی: الموید فی الدین شیرازی، تحولات سیاسی،حجت، المستنصربالله، مصر، فاطمیان.
تقی مهدوی عباس برومند اعلم
سرزمین شام یکی از مناطقی بود که شاهد وجود مجموعه های مردمی شیعه و گاه ظهور حکومت های محلی و منطقه ای شیعه مذهب بود. از جمله مناطق شیعه نشین سرزمین شام، شهر حلب بود که به مهمترین مرکز سکونت شیعیان تبدیل شده بود. شواهد زیادی وجود دارد که اکثریت مردمان حلب تا زمان ایوبی ها بر مذهب تشیع امامی بودند. گسترش تشیع در این شهر بستگی زیادی به حکومت های حمدانیان و مرداسیان داشت. در مورد اوضاع فرهنگی و اجتماعی شیعیان سرزمین شام و بخصوص شهر حلب که علی رغم دوری آن از شهرهای شیعه مذهب همچون بغداد، قم و ری، از مناطق مهم شیعه نشین درقرون 4 و 5 هجری بوده اطلاعات چندانی در دست نیست، این در حالی است که شهر حلب ،زمانی، پذیرای شاعران، عالمان و نیز غازیان فراوانی از نقاط مختلف سرزمین های اسلامی بود که هر یک در حیات فرهنگی و اجتماعی اقوام این منطقه و از جمله شیعیان تاثیر گذار بودند.روی کار آمدن دولت های شیعه مذهب،باعث رشد وشکوفایی فرهنگ شیعه در این شهر شد .شاعران وعالمان زیادی از نقاط دیگر به این سرزمین مهاجرت کرده وبه ترویج آموخته های شیعه پرداختند.شعیان این شهر همچون شیعیان مناطق دیگر به برگزاری آیین های خاص شیعی همچون برگزاری جشن غدیر وعزاداری شهدای کربلا می پرداختند.همچنین وجود مشاهد شیعه در این شهر همچون مشهد محسن ومحل قرار گرفتن سر امام حسین (ع) در این شهر باعث بوجود آمدن زیارتگاهی در این شهر شده بود. بنابراین دستیابی به روایت منظمی از حداقل گوشه هایی از حیات فرهنگی و اجتماعی شیعیان حلب در طی قرون چهارم و پنجم هجری می تواند راهگشای مطالعات شیعی از یکسو و منطقه ای از سوی دیگر باشد.
سید محمد حسن پور کریک عباس برومند اعلم
شخصیت پیامبر (ص) توسط وحی به عنوان اسوه معرفی شده است، ولی کلام الهی تبیین کاملی از سیره ی نظری و عملی ایشان ارائه نمی کند. ابعاد مختلف زندگی رسول خدا (ص) در کتب سیره، اخلاق و مجامع حدیثی بوسیله ی گزارش هایی بدست ما رسیده است که اصحاب آن حضرت راویان این اخبار بوده اند. اهل سنت صحابه را به عدالت توصیف می کند و عمل آنان را به همراه سیره ی نبوی جزء دین و نه معرفت دینی می داند، لذا آنان را در اجتهاد مصیب می انگارد. در مقابل شیعه گروهی از صحابه را از عدالت ساقط می کند و سیره ی نبوی به همراه قول و فعل ائمه خود را نص دینی قلمداد می کند. تفرق مذاهب فقهی و تعدد مکاتب کلامی حاصل عمل صحابه خصوصاً پس از وفات پیامبر (ص) است که به تلقی آنان از رسول خدا (ص) بر می گردد. تلقی اجتهاد و عصمت نمونه هایی از این برداشت های ذهنی اند که در این تحقیق از هم متمایز و مصادیقی برای آنان ذکر شده اند. تفاوت در فهم وحی، خصوصیات روحی- روانی اشخاص در ایجاد نوع تلقی موثر بوده است. پژوهش حاضر خارج از مقام داوری و تشخیص صحیح و ناصحیح، این مهم را بررسی می کند.
عباس حسن خانی عباس برومند اعلم
در پژوهش حاضر سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و تکیه بر منابع به این سوال اصلی پاسخ گفته شود، که مقتل های نوشته شده درباره ی واقعه ی کربلا از قرن هفتم تا دهم هجری قمری، از اندیشه های صوفیانه چه تأثیراتی پذیرفته اند؟ فرضیه ی ما این است که همزمان با گسترش اندیشه های صوفیانه در جهان اسلام از قرن هفتم به بعد، رویکردهای صوفیانه نیز در مقتل نگاری کربلا در این دوره بیشتر شده است. این مطلب با مطالعه ی متون مکتوب این دوره و توجّه به یکی از شاخصه های اندیشه ی تصوّف در این دوره، یعنی نزدیکی آن به معارف شیعی قابل مطالعه و بررسی است. در این راستا سه مقتل مثیر الأحزان ابن نما، لهوف سید بن طاووس و روضه الشّهدا واعظ کاشفی بعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که در دوره ی مورد بحث، با گذشت زمان تأثیرپذیری از تصوّف نیز در مقاتل بیشتر شده است. روضه الشّهدا اگرچه در مجموع یک کتاب تاریخی است امّا با توجّه به عقاید صوفیانه ی نویسنده ی آن و گرایش نقشبندی او و همچنین زمان نگارش کتاب یعنی اوایل قرن دهم که نزدیکی تشیّع و تصوّف بیشتر شده بود، با رویکردهای صوفیانه نگاشته شده است، امّا در لهوف این بُعد صوفیانه کم رنگ تر است و در مورد مثیر الأحزان که به لحاظ زمانی در آغاز این دوره نوشته شده است، نمی توان با قطعیّت سخن از تأثیرپذیری از اندیشه های صوفیانه به میان آورد. در واقع دو عنصر زمان نگارش و جایگاه اجتماعی نویسنده تأثیر اصلی را در میزان تأثیرپذیری مقاتل از تصوّف در دوران میان قرن هفتم تا دهم هجری قمری داشته است و این موضوع در سه مقتل مورد بحث کاملاً مشهود است.
انتظار علوی پور عباس برومند اعلم
خاندان بنی حفص از مریدان و شاگردان ابن تومرت موسس دولت موحدین به شمار می آمدند. آنها در ابتدا به عنوان والی موحدین بر تونس فرمان راندند. ولی بعدها پس از نابودی امپراتوری موحدین، دولت بنی حفص توسط ابوزکریاء اول در سال 625 ه. اعلام استقلال کرده و امور افریقیه را بدست گرفتند و برای نخستین بار تونس را به عنوان پایتخت مغرب ادنی انتخاب کردند. همزمان با زوال امپراتوری موحدین و درآستانه به قدرت رسیدن دولت بنی حفص، حمله ی مغول در شرق و روند ادامه جنگهای صلیبی در مصر و شام، باعث کندی حرکت علمی و فرهنگی و همچنین باعث رکود مراکز و نهادهای آموزشی آن دوره جهان اسلام شده بود. اما از سوی دیگر، انتخاب تونس به عنوان پایتخت دولت بنی حفص، هجوم دانشمندان و علماء مهاجر اندلسی و سایر نقاط جهان اسلام به آنجا و دیگر شهرهای افریقیه را به همراه داشت. علاوه براین، گسترش علوم و معارف اسلامی و نهادهای آموزشی و همچنین کتابخانه های غنی و دارای اهمیت و ... از دستاوردهای این انتخاب می باشد. در این دوره علوم اسلامی در تونس با بهره گیری از اندیشمندان شرق و اندلس و حمایت سلاطین بنی حفص از آنها و به پشتوانه مراکز علمی که در راس آنها جامع زیتونه و مدرسه شماعیه قرار داشت، به اوج بالندگی خود رسید. از اینرو، نهادهای علمی و آموزشی این دوره توسعه و پیشرفت چشمگیری داشتند. بگونه ای که شاید بتوان گفت یکی از عواملی که باعث توسعه ی علمی این منطقه گردید وجود پایگاههای علمی و فرهنگی متعدد بود که در زمان این خاندان مهم و بوسیله آنها تاسیس شد. برنامه ها و شیوه های آموزشی بنی حفص با تاکید بر مذهب مالکی، علوم رایج در این دوره، مراکز و نهادهای علمی- آموزشی حفصیان و نقش امرای بنی حفص در پیشرفت و توسعه ی این مراکز و همچنین عملکرد نظام وقف و تاثیر آن بر مراکز علمی این دوره از مهمترین مواردی است که در این پژوهش به صورت توصیفی و در مواضع مورد نیاز تحلیلی، بررسی شده است.
صادق میرزایی احمد بادکوبه هزاوه
موحّدون از حکومت های پرآوازه ی اسلامی سده ی ششم و هفتم هجری/ دوازدهم و سیزدهم میلادی در مغرب و اندلس بود که جانشین حکومت مرابطی در این منطقه گردید.با آغاز نهضت ابن تومرت ( 510هـ/ 1116م) در مغرب و به ثمر نشستن انقلاب موحّدون که بر پایه ی مخالفت با فقهای مالکی و کاستن از نفوذ آنان استوار شده بود؛ فقهای مالکی احساس خطر نموده و تصمیم به بازنگری در سیاست های خود نمودند. از سوی دیگر حاکمان موحّدی که پس از ابن تومرت به حکومت رسیدند؛ اگرچه از اصول فکری ابن تومرت پیروی می کردند، امّا با توجّه به ضروریّات حکومت و جامعه ی آن روز مغرب که پیرو مذهب مالکی بود و همچنین تهدیدات حکومت های مسیحی همجوار، صلاح را در آن دیدند که با فقهای مالکی تعاملی مثبت داشته باشند. فقها نیز به خاطر حفظ جایگاه خود و همچنین خطراتی که از ناحیه ی همسایگان مسیحی سرزمین های اسلامی را تهدید می کرد، به این همکاری و هم پیمانی با موحّدون تن دادند. این تعامل سبب نقش آفرینی فقها در حکومت و جامعه شد و به تدریج این نقش آفرینی افزایش یافت تا جایی که حاکمان موحّدی اقدام به محدود ساختن قدرت فقها نمودند و فعالیّت های آنان را زیر نظر گرفتند. این موضوع به تنش و درگیری میان فقها و حاکمیت و تلاش برای حذف یکدیگر منجرّ شد و همین درگیری ها و اختلافات بود که یکی از عوامل سقوط موحّدون را فراهم ساخت.