نام پژوهشگر: اسحاق طاهری
مهدی جلالوند عباس ایزدپناه
دین اسلام، برنامه ای کامل و جامع است که پاسخگوی تمام نیازهای بشر بوده و خدای متعال، به منظور هدایت انسان در رسیدن به کمال، توسط پیامبر خویش، آن را ابلاغ نموده است. از آنجایی که خدای متعال، در بسیاری از آیات کتاب وحی، اشارت صریح به مطلوب نداشته و کشف آن را به فهم بشر موکول نموده است، یکی از مباحثی که از گذشته توجه اندیشمندان دینی را به خود معطوف داشته و امروزه شدت بیشتری به خود گرفته، نحوه فهم و کشف مقصود واقعی باری تعالی است، تا به سبب آن کمال موعود الهی انسان تحقق یابد. صاحبان آراء دینی شیوه های متفاوتی را جهت نیل به این مقصود، مستمسک خویش قرار داده اند؛ از این میان طریق علامه طباطبایی که از جامعیت و نزدیکی بیشتری به واقع برخوردار بوده، مورد کاوش این تحقیق قرار گرفته است. لذا ضمن بررسی بسترها و زمینه-هایی که در شکل گیری اندیشه این عالم ربانی تأثیر داشته، پیش فرض های معرفتی وی برای ورود به معرفت دینی، در باور به خدا، دین، انسان و جهان دانسته شد. با پذیرش این پیش-فرض ها و استمداد از منابع معرفت که شامل قرآن، سنت و عقل می باشند، مقدمات فهم دین، مهیا می گردد. علامه طباطبایی در این مسیر، برخلاف بسیاری که فهم دین را تنها متعلق یک روش دانسته اند، کشف معرفت دینی را از سه طریق ظواهر دینی، عقل و عرفان ممکن دانسته و در عین تفکیک میان این روش ها، محصولات آنان را هماهنگ قلمداد نموده است. در پایان این اثر، آسیب های و تهدیدهایی که معرفت دینی را خدشه دار می نمایند، احصاء و عملکرد علامه در مقابله با آنان بررسی شده است.