نام پژوهشگر: مینا اوحدی
نیلوفر صفوی نایینی حمید رضا خرم خورشید
مقدمه : دمانس یا زوال عقل یک اختلال کلی در سطح توانایی ذهنی افراد شامل: اختلال در حافظه، صحبت کردن و فکر کردن است که باعث اختلال در فعالیت های روزانه و اجتماعی می شود. شایع ترین فرم زوال عقل آلزایمر است که یک بیماری پیش رونده و تحلیل برنده قوای عقلانی سیستم عصبی مرکزی انسان است و معمولا در سنین بالای 65 سال شروع می گردد . محققان با انجام آزمایشهای متعدد دریافتند که سیتوکین های پیش التهابی و کموکین ها در پاتوژنز چندین نوع از نواقص نورولوژیکی و نورودژنریتیو نقش دارند که مهمترین این سیتوکین ها ، سیتوکین پلیوتروپیک فاکتور تومور نکروز آلفا tnf-? می باشد . پلی مورفیسم درژنهای عامل التهابی خصوصا" ژن tnf-? در طی زمان باعث ایجاد اختلالات مغزی شده و در طولانی مدت بیماری آلزایمر را به وجود آورد که التهاب مغز یکی از اشکال پاتولوژیکی درمغز مبتلایان به آلزایمر می باشد . در برخی جمعیتها آلل t حاصل از پلی مورفیسم c>t در موقعیت -850 و دیگری آلل a حاصل از پلی مورفیسم g>a در موقعیت -308 واقع درپروموتر ژن tnf-? و در لوکوس 6p21.3 به عنوان عامل خطر گزارش شده اند . روش کار : در این مطالعه مورد – شاهدی ، دو واریاسیون ژن tnf-? در 163 فرد سالم و 167 فرد مبتلا به آلزایمرمورد بررسی قرار گرفت و افراد برای پلی مورفیسمهای c>t و نیز g>a در پروموتر ژن tnf-? بررسی شدند . dna ژنومی با روش salting out از نمونه ها استخراج شده و ژنوتایپینگ نمونه ها با استفاده از روش pcr-rflp و الکتروفورزپلی آکریل آمید انجام شد و نتایج به دست آمده با استفاده از chi-square و spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.همچنین با استفاده ازlogistic regression ، intraction دو واریاسیون مورد بررسی قرار گرفت . یافته ها : نتایج به دست آمده نشان دهنده فراوانی بیشتر ژنوتیپ tnf-? -850 c/t در جمعیت مورد مطالعه بیمار و کنترل بوده است ( p=0.03 ) . گرچه تفاوت معنی داری در فراوانی ژنوتیپ tnf-?- 850 t/t و نیز در فراوانی آللی tnf-?- 850 t وجود ندارد ( p>0.05) . نتایج : در بین بیماران و افراد کنترل تفاوت مهمی در فراوانی آللی و توزیع ژنوتیپها برای پلی مورفیسم tnf-?- 308 یافت نشد ( p>0.05) ، اما برای پلی مورفیسم tnf-?- 850 درتوزیع ژنوتیپی هتروزیگوت در بین افراد بیمار و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد( p=0.03 ) . در intraction دوپلی مورفیسم نیز، تفاوت معنی داری بین گروه بیمار و کنترل مشاهده نشد . این مطالعه ارتباط و همراهی برخی پلی مورفیسم های ژنهای عامل التهابی با بیماری آلزایمر را در برخی جمعیتهای ایرانی تقویت می کند . مطالعات دیگر پلی مورفیسم های ژنهای عامل التهابی در کنار عوامل محیطی نیاز است تا بتوان ارتباط ژنهای عامل التهابی و بیماری آلزایمر تک گیر را هر چه بهتر بررسی کرد و شناخت .
مرجان ظریف یگانه مینا اوحدی
بیماری multiple sclerosis (ms) به عنوان یکی از بیماری های خودایمن و تخریب کننده ی میلین در ماده ی سفید سیستم عصبی مرکزی می باشد. این بیماری به طور عمده در افراد جوان شیوع داشته و منجر به ناتوانی های بسیاری در آنان می گردد. با توجه به بررسی های انجام گرفته، نقش ژن(cav1) caveolin1 در مسیرهای ملکولی سنتز میلین در نمونه های حیوانی مشابه ms به اثبات رسیده است. همچنین این پروتئین در حفظ انسسجام سد خونی مغز نیز موثر است. از آنجایی این ژن در طی تکامل بسیار حفاظت شده است، بنابراین توالی های تنظیمی در اطراف آن نقش بسیار مهمی در تنظیم بیان آن ایفا می کنند. در این مطالعه، میزان هموزایگوسیتی برای ناحیه ی پلی مورف غنی از پورین بالادست ژن cav1 در بیماران مبتلا به ms و افراد سالم تعیین شد. به این منظور، 126 فرد بیمار و 300 فرد سالم برای این ناحیه ی ژنومی مورد بررسی قرار گرفتند. میزان هموزایگوسیتی برای ناحیه ی پلی مورف غنی از پورین بالادست ژن cav1 در بیماران مبتلا به ms به طور معنی داری نسبت به افراد سالم بیشتر بود 0.016=x2= 4.55, or=2.54, ci= 1.42-5.64) ,p). همچنین 8 نوع هاپلوتایپ هموزایگوت در بیماران یافت شد که در افراد سالم وجود نداشت p=0.003, or=6.71, ci= 1.75-25.73 . در این پژوهش برای نخستین بار نشان داده شد که ناحیه ی پلی مورف غنی از پورین بالادست ژن cav1 می تواند به عنوان یک لوکوس ژنومیک جدید، در پاتوفیزیولوژی بیماری ms دخیل باشد. همچنین این ناحیه دارای 3 موتیف با توالی های ggaa(n1) gaaa(n2) ggaa(n3) می باشد. بررسی های گوناگون نشان داده است که توالی های ggaa و gaaaمحل اتصال عوامل رونویسی مهمی همانند ets و irf می باشند (به ترتیب). بنابراین هرگونه تغییر در تعداد و ترکیب چنین موتیف هایی در نهایت می تواند نقش مهمی در بیان ژن مربوط به آن داشته باشد. از سوی دیگر، توالی غنی از پورین بالادست ژن cav1 در بسیاری از گونه ها به صورت حفاظت شده باقی مانده است، که نشان دهنده ی نقش مهم آن در طی تکامل است. بنابراین تاثیر عملکردی و احتمالا نقش تنظیمی این ناحیه بر بیان ژن cav1 در مطالعات آینده باید مورد بررسی قرار گیرد.