نام پژوهشگر: پوریا رضا سلطانی
مراد مهرآرا فاضل بهرامی
چکیده در این پژوهش به بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مهارت های جرأت ورزی بر ابراز وجود و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم راهنمایی پرداخته شده است. طر ح پژوهشی، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه سوم راهنمایی مشغول به تحصیل در سال90-1389 شهر خرم آباد می باشد که از بین آنها 30 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار های سنجش این پژوهش مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و مقیاس ابراز وجود(arsi) می باشند. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش آماری کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی مهارت های جرأت ورزی باعث افزایش ابراز وجود و عزت نفس دانش آموزان می شود(001/0p< ). کلید واژگان: آموزش مهارت جرأت ورزی؛ ابراز وجود؛ عزت نفس؛ دانش آموزان پسر
وحید عباسی مهدی رصافیانی
هدف: تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه نگرش مراقب و شاخص سلامت زندگی کودک با ناتوانی شدید رشدی که به عنوان یک ابزار رایج برای سنجش کیفیت زندگی کودکان با ناتوانی شدید رشدی بکار می رود. روش بررسی: در مطالعه حاضر که یک مطالعه مقطعی است، 40 نفر کودک 5-18 ساله با فلج مغزی شدید مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران با نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و 10 نفر از آنها دو هفته بغد برای آزمون مجدد جهت سنجش تکرار پذیری شرکت کردند. جهت بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه نگرش مراقب و شاخص سلامت زندگی کودک با ناتوانی، همبستگی آیتم با خرده مقیاس، همخوانی درونی، تکرارپذیری آزمون_بازآزمون و اعتبار محتوا ُمورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار های به کار رفته علاوه بر پرسشنامه نگرش مراقب و شاخص سلامت زندگی کودک با ناتوانی شدید ، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت برای سنجش شدت فلج مغزی بود. روش های آماری شامل محاسبه همبستگی پیرسون، ضریب آلفای کرونباخ، همبستگی درون رده ای، و آزمون های کولموگروف اسمیر نوف و تی زوجی بود. یافته ها: هم خوانی درونی پرسشنامه خوب و ضریب آلفای کرونباخ برای تمامی آیتم ها نزدیک 90 درصد بود(89/. – 96/.). همبستگی آیتم-خرده مقیاس برای تمام آیتم ها محاسبه شد که به غیر از یک آیتم، سایر موارد همبستگی مناسبی را نشان دادند. ضریب همبستگی درون رده ای در ارزیابی تکرارپذیری 85/. به دست آمد. روایی محتوا پرسش نامه با استفاده از بخش 7 پرسش نامه سنجیده شد. میانگین اهمیت کل آیتم های پرسشنامه برابر با 69/3 بدست آمد. که این میانگین مربوط به گزینه خیلی مهم بود. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه دارای روایی و پایایی لازم جهت سنجش کیفیت زندگی در کودکان فلج مغزی می باشد و قابل استفاده در در کلینک ها و مراکز توانبخشی و یا جهت اهداف تحقیقی است. کلید واژه ها: خصوصیات روان سنجی/ کیفیت زندگی/ فلج مغزی/ ناتوانی
صغری افکند کیان نوروزی تبریزی
چکیده مقدمه: نارسایی مزمن کلیوی و همودیالیز، ابعاد وجودی بیماران را تحت تأثیر قرار داده و منجر به افسردگی و اضطراب می شود. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر مدل مراقبتی توانبخشی روانی چند بعدی بر افسردگی و اضطراب بیماران همودیالیزی طراحی و اجرا گردید. روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ای شبه تجربی، دو گروهی قبل و بعد است که با روش نمونه گیری در دسترس بر روی 35 بیمار همودیالیزی در بیمارستانهای رازی رشت (مداخله) و 35 بیمار همودیالیزی در شهید بهشتی انزلی (شاهد) در سال 1390 انجام شد. ابزار گرد آوری شامل پرسشنامه های دموگرافیک، افسردگی «بک» " bdi-ii " و خودسنجی اضطراب «زونگ» " sas"بود که قبل و سه ماه بعد از مداخله انداره گیری شد. بر اساس مدل توانبخشی روانی چند بعدی اعضای تیم شامل مددجو و خانواده، پزشک، پرستار، روانشناس و تغذیه بودند. ابتدا هر کدام از مددجویان بطور جداگانه در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی توسط تیم ارزیابی شدند. سپس درجلسات تیمی نیازهای هر مددجو، پیشرفت و عدم پیشرفت درمان تشخیص داده شد و بر اساس نیاز، اهداف و طرح درمان تعیین، و اجرای طرح درمان و توانبخشی توسط اعضا برای هر مددجو بطور جداگانه انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 16spss و آزمون های آماری توصیفی، تی زوجی، تی مستقل، آنالیز کوواریانس، کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها بین میانگین امتیاز افسردگی و اضطراب نمونه های پژوهش، قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0 > p). نتیجه گیری: با اجرای مدل مراقبتی توانبخشی روانی چند بعدی، تفاوت معنی داری در امتیاز افسردگی و اضطراب بیماران همودیالیزی ایجاد شد، یعنی اجرای این مدل با بهبود وضعیت زندگی بیماران همودیالیزی همراه است. واژگان کلیدی: مدل توانبخشی روانی چند بعدی، افسردگی، اضطراب، همودیالیز.
صغری افکند کیان نوروزی تبریزی
چکیده مقدمه: نارسایی مزمن کلیوی و همودیالیز، ابعاد وجودی بیماران را تحت تأثیر قرار داده و منجر به افسردگی و اضطراب می شود. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر مدل مراقبتی توانبخشی روانی چند بعدی بر افسردگی و اضطراب بیماران همودیالیزی طراحی و اجرا گردید. روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ای شبه تجربی، دو گروهی قبل و بعد است که با روش نمونه گیری در دسترس بر روی 35 بیمار همودیالیزی در بیمارستانهای رازی رشت (مداخله) و 35 بیمار همودیالیزی در شهید بهشتی انزلی (شاهد) در سال 1390 انجام شد. ابزار گرد آوری شامل پرسشنامه های دموگرافیک، افسردگی «بک» " bdi-ii " و خودسنجی اضطراب «زونگ» " sas"بود که قبل و سه ماه بعد از مداخله انداره گیری شد. بر اساس مدل توانبخشی روانی چند بعدی اعضای تیم شامل مددجو و خانواده، پزشک، پرستار، روانشناس و تغذیه بودند. ابتدا هر کدام از مددجویان بطور جداگانه در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی توسط تیم ارزیابی شدند. سپس درجلسات تیمی نیازهای هر مددجو، پیشرفت و عدم پیشرفت درمان تشخیص داده شد و بر اساس نیاز، اهداف و طرح درمان تعیین، و اجرای طرح درمان و توانبخشی توسط اعضا برای هر مددجو بطور جداگانه انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 16spss و آزمون های آماری توصیفی، تی زوجی، تی مستقل، آنالیز کوواریانس، کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها بین میانگین امتیاز افسردگی و اضطراب نمونه های پژوهش، قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری را نشان داد (001/0 > p). نتیجه گیری: با اجرای مدل مراقبتی توانبخشی روانی چند بعدی، تفاوت معنی داری در امتیاز افسردگی و اضطراب بیماران همودیالیزی ایجاد شد، یعنی اجرای این مدل با بهبود وضعیت زندگی بیماران همودیالیزی همراه است. واژگان کلیدی: مدل توانبخشی روانی چند بعدی، افسردگی، اضطراب، همودیالیز.
مرضیه مرادی عباس آبادی سید علی حسینی
هدف: در این مطالعه هدف ترجمه و تطبیق فرهنگی نسخه انگلیسی «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» به زبان فارسی بود. همچنین روایی محتوایی و پایایی نسخه فارسی این لیست در کودکان 3-9 ساله فلج مغزی بررسی شد. مواد و روش ها: ابتدا «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» بر اساس پروتکل پروژه بین المللی ابزار کیفیت زندگی ترجمه گردید و تطبیق فرهنگی آن بررسی شد. پرسشنامه 10 سوالی روایی محتوایی توسط 15 نفر از مدرسان و درمانگران تکمیل گردید. پس از اجرای آزمون مقدماتی، جهت بررسی همخوانی درونی با 75 نفر از والدین کودکان فلج مغزی 3 تا 9 سال بر اساس «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» مصاحبه صورت پذیرفت. به منظور تعیین پایایی در دفعات آزمون پس از دو هفته با 22 نفر از والدین کودکان فلج مغزی بر اساس لیست مجددا مصاحبه شد. یافته ها: ترجمه فارسی «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» قابل قبول بود. در بررسی روایی محتوایی هیچ موردی به زیرمقیاس های «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» اضافه و یا از آن حذف نشد. در بررسی پایایی آزمون- بازآزمون ضریب همبستگی درون رده ای (icc) برای مقیاس مهارت کارکردی و کمک مراقب در حوزه مراقبت از خود، تحرک و کارکرد اجتماعی عالی (بیش از 95/0) بدست آمد. در مورد همخوانی درونی شاخص ضریب آلفای کرونباخ برای دو مقیاس و هر سه حوزه بالا (بیش از 90/0) بدست آمد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد ترجمه و تطبیق فرهنگی «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» از کیفیت مطلوب برخوردار است. با توجه به تایید روایی محتوایی لیست، رتبه عالی آزمون- بازآزمون و همخوانی درونی بالا می توان نتیجه گرفت «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان» ابزار بالینی و پژوهشی مناسبی برای ارزیابی کارکرد کودکان فلج مغزی می باشد. کلید واژه ها: روایی محتوایی، پایایی، عملکرد کارکردی، فلج مغزی، لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان
مریم ملکیان طلیعه ظریفیان
هدف مهارت تعریف واژه یکی از مهارت های پیچید? زبانی است که آگاهی فرازبانی و سواد نقش مهمی در آن دارند. در این پژوهش روند رشد مهارت تعریف واژ? کودکان 5/4 تا 5/7 سال? فارسی زبان در دو جنب? محتوایی و ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بود. آزمودنی ها شامل 107 دختر و پسر بودند که در سه رد? سنی اول (65-54 ماه)، دوم (77-66 ماه) و سوم (90-78 ماه) به شیو? نمونه گیری چند مرحله ای، از مهد کودک ها و مدارس مناطق 1، 7 و 17 تهران انتخاب شدند. تکلیف تعریف واژه روی آن ها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری کروسکال والیس و یو من ویتنی استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد که با افزایش سن، میانگین امتیاز جنب? محتوایی (001/0 p=) و جنب? ساختاری (002/0 ( p=تعریف واژه افزایش معناداری پیدا کرد. هم چنین در کودکان رد? سنی دوم، تفاوت میانگین امتیاز جنب? محتوایی (013/0p=) و میانگین امتیاز جنب? ساختاری (010/0p=) بین دختر و پسر معنادار بود و دختران امتیاز بالاتری نسبت به پسران کسب کردند اما در دیگر گروه ها تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد. نتیجه گیری رشد تعریف واژ? کودکان فارسی زبان روندی مشابه با روند رشد این مهارت را در زبان های دیگر طی می کند. با افزایش سن تعاریف از پاسخ های عینی و عملکردی به سمت تعاریف فرازبانی که از نظر محتوا و ساختار رشد یافته اند، پیش می روند.
سیده محبوبه حسینی میر طاهر موسوی
مقدمه: سرطان پستان که از شایع ترین سرطان ها در زنان است، جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیماران را در برمی گیرد. می توان با تقویت روابط بیمار با خانواده، اجتماع واستفاده از روش های حمایتی و مشاوره ای به میزان زیادی به ارتقاء سطح کیفیت زندگی این بیماران کمک نمود. اگر یکی از درمان های اجتماعی استفاده از سرمایه اجتماعی باشد، بر آن شدیم تا تأثیرات سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی، سطح درد و میزان پذیرندگی درمان را در مبتلایان به سرطان پستان، بررسی نماییم . روش: این تحقیق، تحقیق مداخله ای با چینش پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه مقایسه تصادفی است و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه ی آماری، زنان مبتلا به سرطان پستان در مراحل 1 و 2 در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. یافته ها: پس از اجرای مداخله میزان سرمایه اجتماعی،کیفیت زندگی و پذیرندگی درمان در گروه مداخله افزایش و سطح درد کاهش یافته است. اما در گروه مقایسه متغیرهای مذکور کاهش یافته یا تغییری نکرده اند. همچنین بین سرمایه اجتماعی در هر دو بعد با کیفیت زندگی در هر چهار مقیاس و با پذیرندگی درمان همبستگی مثبت و مستقیم وبا درد همبستگی منفی و معکوس دیده میشود. نتیجه:افزایش سرمایه اجتماعی در هر دو بعد درون گروهی و بین گروهی، باعث ارتقاء کیفیت زندگی در چهار مقیاس سلامت و کارکرد، اجتماعی/ اقتصادی، روانشناختی / معنوی و خانواده، افزایش پذیرندگی درمان شده و تاثیری معکوس بر میزان درد داشته است. لذا پیشنهاد میشود از راه ها و روشهای ارتقا دهنده ی سرمایه اجتماعی به عنوان راهی جهت بهبود کیفیت زندگی، افزایش پذیرندگی درمان و کاهش درد استفاده شود. واژه های کلیدی:پذیرندگی درمان ، درد ، سرمایه اجتماعی ، سرطان پستان، کیفیت زندگی
مهسا رفیعی حمیدرضا مختاری نیا
زمینه و هدف: امروزه تعداد افرادی که بجای کامپیوترهای رومیزی از لپ تاپ ها استفاده می کنند به دلیل سایز، قابلیت جابجایی، قیمت پایین تر به نسبت عملکرد بیشترش افزایش یافته است. نتایج تحقیقات نشان می دهد که کاربران کامپیوتر در معرض خطرات بالقوه ی بیماریهای اسکلتی عضلانی مرتبط با کار با کامپیوتر و شکایت در نواحی گردن، شانه، بازو و کمر هستند.هدف این مطالعه بررسی سطح فعالیت عضلانی در پوسچرها و ایستگاههای مختلف کار با لپ تاپ است. مواد و روش ها:23 نفر خانم بین سنین 19 تا 26 سال به مدت ده دقیقه متنی را در پوسچرهای مختلف کاری تایپ کردند. سطح فعالیت عضلانی ماهیچه های تراپزیوس، اکستانسور گردن، دلتوئید و اکستانسور مچ در دقایق ابتدایی ،پنجم و دهم به وسیله ی دستگاه ثبت فعالیت عضلانی ثبت شد. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد سطح فعالیت عضلانی عضله ی تراپزیوس، اکستانسور گردن و اکستانسور مچ دست در حالت استفاده از میز معمولی بیشتر از سطح فعالیت این عضله در سایر حالات بود.(05/0p<) سطح فعالیت عضله ی دلتوئید در حالت استفاده از میز لپ تاپ بیشتر از سطح فعالیت این عضله در سایر حالات بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد پوسچر نشسته پشت میز معمولی در میان ایستگاههای کاری مورد نظر نامناسب ترین شرایط را داشته باشد اما در حالت کلی با این نتایج نمی توانیم یک ایستگاه کاری خاص را به کاربران لپ تاپ توصیه کنیم.
زهرا پیروی زهرا کاشانی نیا
چکیده مقدمه: آسم اختلال مزمن و التهابی راه های هوایی بوده و شایع ترین بیماری مزمن دوران کودکی محسوب می شود که می تواند بر کیفیت زندگی کودکان و والدین آنها و هم چنین بر نحوه کنترل بیماری اثرات نامطلوب بگذارد.این مطالعه با هدف تعیین تاثیر توانمندسازی خانواده بر سطح کنترل آسم و کیفیت زندگی کودکان دبستانی مبتلا به آسم و والدین آنها در مراجعین به بیمارستان دکتر مسیح دانشوریی شهر تهران در سال 1392-1391 انجام گرفته است. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی بوده که با شرکت 45 کودک سن دبستان مبتلا به آسم و والدین آنها که به درمانگاه آسم کودکان بیمارستان دکتر مسیح دانشوری مراجعه کرده بودند انجام گرفت. نمونه گیری به روش در دسترس و سپس تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل انجام شد.مداخله شامل برگزاری یک جلسه 2 ساعته برنامه توانمندسازی خانواده درهفته به مدت 4 هفته بوده است.داده ها با پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه کنترل آسم کودکی، پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان آسمی و پرسشنامه کیفیت زندگی مراقبین کودکان آسمی گردآوری شده اند. در نهایت با توجه به عدم همکاری تعدادی از نمونه ها داده های 30 نفرشامل 14 نفر در گروه مداخله و 16 نفر در گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در مقایسه قبل و بعد گروه مداخله اختلاف مثبت ومعنی داری در مقایسه میانگین نمره کنترل آسم کودک(001/0=p)،نمره کل کیفیت زندگی کودک آسمی(001/0>p)و ابعاد آن شامل محدودیت فعالیتی(001/0>p)، علائم(001/0>p)وعملکرد عاطفی(001/0>p)ونمره کل کیفیت زندگی والدین کودک آسمی(003/0=p) وابعاد آن شامل محدودیت فعالیتی(001/0>p)و عملکرد عاطفی(003/0>p) پس از مداخله توانمندسازی خانواده مشاهده شد(05/0>p).هم چنین در مقایسه قبل و بعد بین دو گروه پس از انجام مداخله اختلاف معنی داری در مقایسه میانگین نمره کنترل آسم،کیفیت زندگی کودک آسمی و ابعاد آن و مقایسه میانگین نمره کیفیت زندگی والدین کودک آسمی و ابعاد آن ایجاد شده است(05/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد انجام توانمندسازی خانواده می تواند سبب بهترشدن کنترل آسم کودک دبستانی مبتلا به آسم،کیفیت زندگی او و والدین وی شود. لذا پیشنهاد می شود به عنوان مداخله غیر دارویی جهت کنترل و مدیریت بیماری آسم دربیماران مورد استفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: توانمندسازی خانواده،کنترل آسم، کیفیت زندگی کودک مبتلا به آسم، کیفیت زندگی والدین کودک مبتلا به آسم، کودک سن دبستان.
تقی هادی زاد فیروزه ساجدی
تحقیق حاضر به منظور اثربخشی آموزش تاب آوری بر رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی انجام شد. در این پژوهش شبه آزمایشی، 52 مادر به روش نمونه گیری در دسترس از مادران مراجعه کننده به مرکز توانبخشی روزانه شهرستان بابل انتخاب و به صورت تصادف در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. تمامی مادران پرسش نامه رابطه مادر – کودک راس (1961) را تکمیل کردند. گروه آزمایش در 12 جلسه (هفته ای 2 جلسه؛ هر جلسه 70 دقیقه) در برنامه آموزش تاب¬آوری تحت آموزش قرار گرفتند و مادران گروه کنترل در طی مدت انجام پژوهش هیچ¬گونه آموزش مشابه ای را دریافت نکردند. پس از پایان جلسات آموزشی، مجدا تمامی مادران پرسش نامه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغییری تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که آموزش تاب آوری موجب افزایش پذیرش (005/0>p) و کاهش حمایت افراطی (005/0>p)، سهل گیری بیش از حد (005/0>p)، و طرد (005/0>p)، مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش تاب آوری موجب بهبود رابطه مادر – کودک در مادران با کودکان کم توان ذهنی شده است.
نفیسه آلبویه روشنک وامقی
هدف: در این تحقیق عوامل موثر بر انگیزش شغلی از دیدگاه کارمندان و مدیران بهزیستی استان سمنان شناسایی شده و تفاوت های احتمالی مورد مقایسه قرار گرفته است. روش بررسی: در مطالعه حاضر ابتدا با بهره برداری از مدل انگیزش شغلی هرزبرگ و نیز با توجه به ابزارهای مختلفی که در ایران و دنیا بر اساس این مدل طراحی شده اند، پیش نویسی از پرسشنامه محقق ساخته «عوامل موثر بر انگیزش شغلی » تهیه و سپس نظر 5 نفر از صاحب نظران امر مدیریت و نیز ?? نفر از کارمندان و ? نفر از مدیران بهزیستی استان سمنان که به روش هدفمند انتخاب شدند با استفاده از روش لاوشه در خصوص روایی صوری و محتوایی ابزار محقق ساخته اخذ گردید. آنگاه به تعیین پایایی ابزار از طریق محاسبه ضریب همبستگی آزمون-باز آزمون پرداخته شد. پس از اخذ مجوز اجرا، از کارمندان و مدیران جهت شرکت در پژوهش رضایت آگاهانه کسب شد. آن گاه با توجه به معیارهای ورود و خروج کلیه افراد واجد شرایط پرسشنامه را تکمیل کردند. یافته ها: نتیجه تحقیق حاضر بر خلاف تئوری هرزبرگ که در آن عوامل درونی در ایجاد انگیزه موثرتر از عوامل بیرونی شناخته شده اند نشان داد که عوامل بیرونی از عوامل درونی در ایجاد انگیزه موثرترند. نتایج نشان می دهد که عوامل انگیزش اصلی در کارمندان و مدیران بهزیستی استان سمنان در مجموع، عمدتا عواملی هستند که به نحوی به شیوه های مدیریت و سرپرستی مدیران بالادست ارتباط دارند. نتیجه گیری: اختلاف بین نتایج تحقیق حاضر با تئوری هرزبرگ می تواند ناشی از این باشد که در سازمان های دولتی در ایران که تحقیق حاضر مثالی از آن است هنوز عوامل بیرونی به اندازه کافی برای کارمندان و مدیران مهیا نشده است؛ لذا پیش از تأمین این عوامل نمی توان انتظار داشت که جایی برای اندیشیدن یا انتظار داشتن کارمندان برای تأمین عوامل درونی باقی مانده باشد. کلید واژه ها:
سجاد سجادی رمضانعلی قادری ثانوی
اهداف: این پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی زوج¬های جوان پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. به این منظور در این مرکز با استفاده از فراخوان، داوطلبانی که حائز شرایط بودند به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و آزمایش تقسیم گردیدند. تعداد آزمودنی¬ها بعد از ریزش60 نفر بوده که از این میان سهم گروه مداخله 28 نفر و سهم گروه کنترل 32 نفر می¬باشد. گروه¬ مداخله در 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی شامل خودآگاهی، حل مسأله، تصمیم گیری، ارتباطات موثر و ابراز وجود شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله¬ای دریافت نکردند. ابزار این مطالعه پرسشنام? زوجی انریچ است. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از آزمون¬های تحلیل کواریانس و آماره¬های توصیفی استفاده گردید. یافته ها: آموزش مهارت های زندگی تأثیر معناداری بر افزایش سطح رضایت زناشویی در زوج¬های جوان داشته است. هم چنین بین میانگین گروه مداخله و کنترل، در متغیر¬های مورد بررسی (رضایت زناشویی، ارتباطات) تفاوت معنی¬دار وجود دارد و آموزش مذکور بر حل تعارض و تحریف¬آرمانی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان گر آن است که آموزش مهارت های زندگی روشی موثر برای افزایش سطح رضایت زناشویی در زوج¬های جوان است.
دستان نریمانی اصغر دالوندی
سکته مغزی اولین اختلال عروقی مغزی و به عنوان سومین علت مرگ در جهان مطرح می باشد. سکته مغزی موجب کاهش کیفیت زندگی و افزایش بار مراقبین خانوادگی می شود. در اثر مراقبت از این بیماران به مراقبین فشار مراقبتی وارد می شود. پژوهش حاضر به منظور تعیین آموزش راهبردهای مقابله ای بر کیفیت زندگی و بار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیمار مبتلا به سکته مغزی انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهه بود. جامعه پژوهش شامل مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک بستری شده در بیمارستان های تامین اجتماعی و شهید زاده بهبهان بود. نمونه ها شامل 30 نفر مراقب خانوادگی بیمار مبتلا به سکته مغزی که با توجه به معیارهای ورود و به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک مراقب، ، پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی فرم کوتاه سازمان بهداشت جهانی(qol- brife who) و بار مراقبت زاریت(zarit) بود. مداخله پژوهش از زمان پایدار شدن وضعیت بیمار و حداقل یک ماه مدت مراقبت به مدت 8 هفته ادامه داشت. قبل و بعد از مداخله میزان بار مراقبتی و کیفیت زندگی اندازه گیری مراقبین مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی و کای دو، t مستقل، t زوجی، تحلیل مانکوا و تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: مقایسه میانگین بار مراقبتی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری کمتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p) و نشان دهنده کاهش میزان بار مراقبتی مراقبین در پس آزمون می باشد. مقایسه کیفیت زندگی مراقبین در پس آزمون به طور معنا داری بیشتر از پیش آزمون بوده(01/0 >p)که نشان دهنده افزایش میزان کیفیت زندگی در پس آزمون می باشد. نتیجه گیری: اجرای آموزش راهبردهای مقابله ای می تواند باعث ارتقای کیفیت زندگی و کاهش بار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سکته مغزی شود.
سعید عباسی فیروزه ساجدی
چکیده: مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون بود. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی و از نوع (پیش آزمون و پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان سندرم داون 6 ماهه تا 8 ساله مراجعه کننده به کانون سندرم داون ایران بود. 36 نمونه به روش تصادفی و به طور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(whoqol) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی در قالب 12 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفت. داده ها با نرم افزار 16- spssو با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمره کیفیت زندگی در مادران کودکان سندرم داون، پس از اجرای مداخله در گروه آزمایش در تمام حیطه ها بیشتر از میانگین گروه کنترل بوده است و تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود(05/0> p). نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند توسط متخصصان به عنوان رویکردی آموزشی در بهبود شاخص های کیفیت زندگی مادران، ایجاد فضایی مناسب برای مادران برای کمک به رشد خدمات بهداشت روانی مادران کودک سندرم داون صورت گیرد آموزش مهارت های زندگی در جهت افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان سندرم داون موثر بوده است.
رقیه عباسی گیتا موللی
اکثر کودکان و افراد جوان باناتوانی در کشورهای در حال توسعه که در آنجا با نابرابری در آموزش و پرورش و دیگر فرصت ها مواجه اند زندگی می کنند و نگرش منفی یکی از موانع عمده برای رشد توانایی های بالقوه یشان را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه آگاه سازی(متمرکز بر قصه گویی) بر بهبود نگرش کو دکان عادی در مورد همسالان کم شنوایشان در مدارس تلفیقی صورت گرفته است.