نام پژوهشگر: محمدعلی غلامی
هادی مدبری لیفشاگرد سید مجید میرلطیفی
برنج تنها غله ای است که حدود نیمی از جیره غذائی جمعیت دنیا را تشکیل می دهد و بعد از گندم بیشترین سطح زیر کشت را در جهان دارا می باشد. بیش از 75% اراضی زیر کشت برنج کشور در استان های شمالی یعنی مازندران، گیلان و گلستان قرار دارد، بنابراین تعیین مقدار آب مورد نیاز برنج برای برنامه ریزی منابع آب، دارای اهمیت بسیار زیادی است. بدین منظور، این پژوهش در سال 1389 در زمین های شالیزاری شهرستان صومعه سرا (منطقه دشت مرداب) در استان گیلان برای تعیین ضریب گیاهی و تبخیر-تعرق دو رقم رایج برنج با استفاده از 4 لایسیمتر زهکش دار انجام گرفت. اندازه گیری داده-های لایسیمتری روزانه در ساعت 6 بعدازظهر انجام گردید. نتایج محاسبات به صورت میانگین دوره های 10 و 5 روزه بدست آمد. با توجه به نتایج آزمایش، دامنه تغییرات تبخیر-تعرق برنج رقم هاشمی و خزر در طول فصل رشد از 4/2 تا 3/6 میلی متر در روز بود. میزان تبخیر-تعرق کل برنج در دوره رشد (از مرحله نشا تا برداشت محصول) در ارقام هاشمی و خزر به ترتیب حدود 430 و 470 میلی متر به دست آمد. برای تعیین تبخیر-تعرق گیاه مرجع از روش فائو-پنمن-مانتیث استفاده گردید. مقدار ضریب گیاهی برنج رقم هاشمی در دوره اول رشد 12/1، در مرحله میانی رشد 31/1 و در دوره رسیدن 09/1 برآورد گردید. همچنین ضریب گیاهی در برنج رقم خزر، در دوره اول رشد 2/1 بوده، در مرحله میانی رشد 42/1، و در دوره رسیدن 1/1 به دست آمد.
مریم موسی خانی میرخالق ضیاتبار احمدی
چکیده خاک محصول فرآیندهایی است که به صورت تدریجی و پیوسته در زمان و مکان تغییر می¬نمایند. شناخت این تغییرات جهت برنامه¬ریزی دقیق، مدیریت مزرعه، تعیین تناسب اراضی برای کشت و¬¬ یا¬ تعیین میزان آب لازم جهت آبشویی، تعیین الگوی کشت و پیش¬بینی عملکرد امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در روش¬های کلاسیک به دلیل در نظر نگرفتن پراکنش نقاط و فاصله مکانی و یا زمانی آنها، امکان دستیابی به دقت مطلوب، همیشه امکان¬پذیر نمی¬باشد. به نظر می¬رسد که تکنیک زمین¬آمار بتواند در این زمینه مؤثر باشد. برخلاف روش¬های کلاسیک، روش¬های زمین¬آمار ضمن در نظر گرفتن ارتباط بین نقاط و موقعیت مکانی آنها، اغلب دقت قابل قبولی را عاید می¬سازند. زمین¬آمار شاخه¬ای از علم آمار می¬باشد که مبتنی بر "تئوری متغیرهای ناحیه¬ای" است. هر متغیری که در فضای سه بعدی توزیع شده باشد و دارای وابستگی مکانی باشد، متغیر ناحیه¬ای نامیده شده و می¬تواند در مطالعات زمین¬آماری مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این پژوهش ضمن بررسی همبستگی مکانی هدایت هیدرولیکی و عوامل تأثیرگذار بر آن در منطقه اراضی شمالی رودخانه گرگانرود و قره¬سو، سه روش معکوس وزنی فاصله، توابع شعاع محور و کریجینگ ، جهت درون¬یابی و تخمین 188 نمونه هدایت هیدرولیکی بکار گرفته شده است. استفاده از این روش¬ها مزایایی نظیر تحلیل واریوگرافی دارد که می¬توان با آن پارامترهایی نظیر اثر قطعه¬ای، اثر ساختاردار، شعاع تأثیر و همچنین پارامتر همبستگی مکانی را بدست آورد. روش¬های مختلفی برای اعتبارسنجی روش¬های درون¬یابی وجود دارد که یکی از مهم¬ترین آنها روش اعتبارسنجی تقاطعی می¬باشد. در این روش برای هر یک از نقاط مشاهده¬ای، که معمولاً تنها ابزار مقایسه می¬باشند، تخمین با به کارگیری روش درون¬یابی مورد نظر انجام می¬گیرد و سپس مقدار تخمین با مقدار مشاهده¬ای مقایسه می¬گردد. سه معیار rmse، mae و mbe به منظور ارزیابی روش¬های زمین¬آماری و توانایی آن برای پیش¬بینی دقیق در این تحقیق استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش توابع شعاع محور و عکس فاصله وزن¬دار از دقت بالاتری نسبت به روش کریجینگ برخوردار است. در این تحقیق فرض برابری میانگین مقادیر اندازه گیری شده با میانگین مقادیر برآورد شده با استفاده از آزمون آماری t زوجی مورد بررسی واقع شد. نتایج نشان داد در تمامی مدل¬ها مقدار معیار تصمیم از 01/0 بیشتر شده، بنابراین میانگین مقادیر اندازه¬گیری شده با پیش¬بینی شده در سطح اطمینان 99% اختلاف بسیار معنی¬داری ندارند. در نتیجه هر سه روش، روش مناسبی برای درون یابی می¬باشند. واژه¬های کلیدی: زمین¬آمار، هدایت هیدرولیکی، توابع شعاع محور، کریجینگ جامع، عکس فاصله وزن¬دار.