نام پژوهشگر: قدرت ا له طاهری
عباس قهاری منصور پیرانی
حاکمان ریا کار وقت، عالمان ناپرهیزگار، صوفیان بی صفا در بستر پریشان هجمه ی قوم تاتار از جمله ی مهمترین عوامل این انحطاط به شمار می روند، لذا شاعران متعهد پیوسته نسبت به این عوامل در شعر خویش واکنش نشان می دهند؛ از جمله حافظ و شهریار نیز نسبت به فساد نهادهای اجتماعی عصر خویش رو یکردی منتقدانه دارند. لکن زبان انتقادی حافظ تند، اثربخش و بیدار کننده است همچنین فساد اجتماعی و انتقاد اجتماعی در شعر آن دو رابطه ی مستقیمی دارند با این تفاوت که در شعر شهریار نهادهای اجتماعی جلوه ی دوسویه ای دارند هم وجهه ی مثبت و هم رویه ی منفی از این جهت شعر حافظ در مقایسه با شعر شهریار از عینیّت بیشتری برخوردار است، واقع گرایانه تر است همچنین حافظ از طنز به عنوان یک سلاح برای تامین اهداف انتقادی خود، به شکل بسیار موثرتری بهره گرفته است. و می توان حافظ را در این زمینه از شاعران مبتکر و خلاق برشمرد لکن عمده ی شعر شهریار، در این خصوص، تقلیدی است.