نام پژوهشگر: امین خضری
علی خطیبی بردسیری رضا طهماسبی
یکی از مهمترین منابع تامین نیازهای پروتئینی در نشخوارکنندگان پروتئین میکروبی تولید شده در شکمبه است. در این تحقیق به بررسی تاثیر سطوح مختلف مصرف خوراک بر میزان تولید پروتئین میکروبی شکمبه ای با استفاده از روش تعیین دفع مشتقات پورینی در ادرار بره های نژاد کرمانی پرداخته شده است. به این منظور 6 راس بره نر نژاد کرمانی در قالب طرح مربع لاتین مکرر در سه گروه تیمار با سطوح مختلف105، 85 و 70 درصد از مصرف خوراک اختیاری، در سه دوره آزمایشی مورد آزمایش قرار گرفتند. نمونه های ادرار براساس روش جذب نوری در دستگاه اسپکتوفتومتری مورد آزمایش قرار گرفتند. اطلاعات در نرم افزار آماری sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاهش سطح مصرف خوراک باعث کاهش میزان دفع آلانتوئین، کل مشتقات پورینی و در نهایت پروتئین میکروبی تولید شده در شکمبه شد. همچنین پارامترهای تعادل نیتروژن و شاخص pdc کاهش یافت، اما قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ماده آلی افزایش پیدا کردند.
سمیرا جاویدان امین خضری
به منظور مطالعه تاثیر استفاده از سطوح مختلف تفاله خرما بر تخمیر، سوخت و ساز نیتروژن، فراسنجه های خونی و سنتز پروتئین میکروبی در شکمبه گوسفندان نژاد کرمانی، از چهار راس گوسفند با فیستولای شکمبه ای در قالب طرح مربع لاتین تکرار شده 4*4 با چهار دوره 21 روزه استفاده شد. در این آزمایش تفاله خرما در سطوح مختلف 0، 7، 14 و 21 درصد ماده خشک جیره مورد استفاده قرار گرفت. افزایش سطح تفاله خرما در جیره کاملا مخلوط شده به طور معنی داری باعث کاهش ماده آلی مصرفی، پروتئین خام مصرفی، قابلیت هضم ماده خشک و قابلیت هضم ماده آلی شد (05/0p<). اما اثری بر ماده خشک مصرفی، قابلیت هضم پروتئین خام، قابلیت هضم ndf و adf و افزایش وزن بدن نداشت (05/0<p). افزایش سطح تفاله خرما باعث کاهش معنی دار نیتروژن مصرفی شد (05/0p<) ولی اثری بر ابقا و قابلیت هضم نیتروژن نداشت. در آزمایش حاضر افزایش سطح تفاله خرما باعث کاهش معنی دار غلظت نیتروژن آمونیاکی و افزایش معنی دار ph مایع شکمبه شد (05/0p<). همچنین استفاده از تفاله خرما باعث کاهش معنی دار غلظت گلوکز و نیتروژن اوره ای خون شد (05/0p<) ولی اثری بر روی مقدار پروتئین خون نداشت (05/0<p). افزایش سطح تفاله خرما در جیره گوسفندان باعث افزایش معنی دار دفع مشتقات پورینی و در نتیجه سنتز پروتئین میکروبی شد (05/0p<). براساس نتایج پژوهش حاضر استفاده از تفاله خرما در جیره گوسفندان به دلیل عدم تاثیر منفی بر فراسنجه های تخمیری شکمبه و عملکرد حیوان، قابلیت استفاده به صورت بخشی از جیره را دارد.
مسعود ذبیحی امین خضری
این مطالعه به منظور تعیین اثر عمل آوری تفاله زیتون با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا بر ترکیب شیمیایی، کل ترکیبات فنولی و تانن، خصوصیات فیزیکی قابلیت هضم و تجزیه پذیری مواد مغذی با استفاده از دو روش in vitro و in situ انجام گرفت.آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. در مطالعه حاضر با عمل آوری تفاله زیتون با قارچ نوروسپوراسیتوفیلا غلظت پروتئین خام افزایش یافت (05/0p<). در حالی که مقدار ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی وکل ترکیبات فنولی و تاننی، کاهش یافت (05/0p<). ضرایب هضمی ماده آلی، انرژی متابولیسمی و حجم گاز تولیدی در پاسخ به عمل آوری تفاله زیتون با قارچ به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). علاوه بر این ظرفیت نگهداری آب و جرم حجمی توده ای به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). به طور کلی، عمل آوری تفاله زیتون با قارچ نوروسپورا سیتوفیلابه دلیل کاهش ترکیبات فنولی وتاننی، افزایش درصد پروتئین خام، تجزیه پذیری موثر و شاخص ارزش غذایی، آن را به یک خوراک مناسب تر برای دام تبدیل می کند.
الهام امیرتیموری رضا طهماسبی
این مطالعه به منظور تعیین ترکیب شیمیایی، خصوصیات فیزیکی، قابلیت هضم، تجزیه پذیری و ارزش غذایی علوفه خشک روناس در مقایسه با علوفه خشک یونجه با استفاده از دو روش in situ و in vitro انجام شد. داده های جمع آوری شده در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه آماری شدند. در مطالعه حاضر تفاوت معنی داری بین علوفه های خشک روناس و یونجه از نظر ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و عصاره اتری مشاهده گردید (05/0>p). میانگین تجزیه پذیری موثر ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی برای علوفه خشک روناس به طور معنی داری بیشتر از علوفه خشک یونجه بود (05/0>p). قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی علوفه خشک روناس (به ترتیب 46/66 و 46/ 55 درصد) با علوفه خشک یونجه (به ترتیب 1/31 و 2/34 درصد) از لحاظ آماری متفاوت بود (05/0>p). در این پژوهش حجم گاز تولیدی علوفه خشک روناس در تمامی زمان های انکوباسیون در مقایسه با علوفه خشک یونجه به طور معنی داری بیشتر بود (05/0>p). علاوه بر این میزان خاکستر محلول علوفه های خشک یونجه و روناس متفاوت بود(05/0>p). نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که علوفه خشک روناس با توجه به ترکیب شیمیایی و کینیتیک هضم و تجزیه پذیری شکمبه ای دارای ارزش تغذیه ای مناسب برای جایگزینی با بخشی از علوفه یونجه می باشد.
زهرا ابراهیمی حسین زاده محمدرضا محمد آبادی
ژن pit1 از جمله ژن های کاندیدا برای بهبود خصوصیات شیر تولیدی در دام های شیرده می باشد. لذا، هدف این پژوهش مطالعه چند شکلی ژنpit1 و ارتباط آن با ترکیبات شیر در گاو هلشتاین استان خراسان رضوی است. برای این منظور 100 نمونه خون از رگ زیر دم گاوهای هلشتاین استان خراسان رضوی گرفته شد و در لوله های حاوی edta ریخته شد. استخراج dna به وسیله کیت استاندارد انجام شد. یک جفت پرایمر برای تکثیر ژن pit1 استفاده و محصولات pcr به وسیله ژل آگارز جدا و مشخص شدند. سپس محصولات pcr در معرض آنزیم hinfi قرار گرفت تا تشخیص آلل ها امکان پذیر گردد. فراوانی های آللی به وسیله نرم افزار popgene برآورد شدند و فراوانی آللی a و b برای ژن pit1 به ترتیب 25/0 و 75/0 به دست آمد. نتیجه آزمون کای اسکور نشان داد که در جمعیت تعادل هاردی- واینبرگ برقرار است. تعداد آلل های واقعی، آلل موثر، متوسط هتروزیگوسیتی، شاخص نئی و شاخص شانون به ترتیب 2، 60/1، 37/0، 37/0 و 56/0 به دست آمد و نشان دهنده این هستند که گاوهای هلشتاین برای ژن pit1 تنوع بالایی دارند. برای محاسبه ارتباط بین ترکیبات شیر و ژنوتیپ های مشاهده شده از نرم افزار sas و رویه آماری glm استفاده شد و نتایج نشان داد که اثر ژنوتیپ بر درصد چربی و درصد پروتئین معنی دار است (05/0>p). ) ژنوتیپ ab بیشترین اثر را بر روی ترکیبات شیر دارد.
خدیجه کرمشاهی امجزی امید دیانی
هدف از این مطالعه بررسی ترکیب شیمیایی و کیفیت سیلاژ مخلوط خارشتر با خرمای ضایعاتی و اثرات آن بر قابلیت هضم مواد مغذی، سنتز پروتئین میکروبی، فراسنجه های شکمبه و خون در گوسفند نژاد کرمانی بود. برای انجام این آزمایش in-vivoاز 4 راس گوسفند نر نژاد کرمانی با میانگین وزنی 2±42 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی در 4 دوره 21 روزه استفاده شد. برایتهیهسیلاژ، 100 کیلوگرمخارشتربا 20 کیلوگرمخرمای ضایعاتی مضافتیبدونهستهباهممخلوطشدندوبهمدت 45 روزدرسطل هایی با گنجایش 100 لیترسیلوگردید. پسازتعیینترکیبشیمیایی،سیلاژخارشتردرجیرههایآزمایشیشامل: 1) جیرهشاهد (بدونسیلاژخارشترباخرمایضایعاتی)، 2) جیرهدارای 7 درصدسیلاژخارشترباخرمایضایعاتی، 3) جیرهدارای14درصدسیلاژخارشترباخرمایضایعاتیو 4) جیرهدارای 21 درصدسیلاژخارشترباخرمایضایعاتیاستفادهشد.نتایج این تحقیق نشان داد افزودن خرمای ضایعاتی به خارشتر هنگام سیلو کردن سبب بهبود کیفیت سیلاژ خارشتر، افزایش پروتئین خام و چربی خام آن شد (05/0>p).سطح 14 درصدسیلاژخارشترباخرمایضایعاتی،تاثیرمعنیداریبرقابلیتهضمظاهریمادهآلیوپروتئینخامجیرههایآزمایشیداشت. (05/0>p). میانگین ph مایع شکمبه گوسفندان چهار ساعت پس از تغذیه، تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت (05/0>p)، امّا میانگین کل غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه گوسفندان تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت.جمعیتگونههایهولوتریشدرمایعشکمبهباافزایشسیلاژخارشترباخرمایضایعاتیبهصورتدرجهدوتغییریافت (05/0>p). جیره دارای 21 درصد سیلاژ خارشتر با خرمای ضایعاتی سبب افزایش خطی نیتروژن و پروتئین میکروبی شد (05/0>p).با افزایش سطح سیلاژ در جیره، سطح گلوکز خون به صورت خطی افزایش پیدا کرد (05/0>p). و سطح تری گلیسیرید خون به صورت خطی تمایل به معنی داری داشت (06/0p=). به طور کلی سطح 21 درصد سیلاژ خارشتر با خرمای ضایعاتیسبب افزایشمصرف ماده خشک، بهبود ابقاء نیتروژن، افزایش سنتز پروتئین میکروبی شد و هیچ گونه تاثیر منفی بر فراسنجه های خون نداشت.
محمدرضا آذرزمزم امید دیانی
این مطالعه به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی، خصوصیات فیزیکی، قابلیت هضم، تجزیه پذیری و ارزش غذایی سرشاخه گل محمدی در مقایسه با علوفه یونجه با استفاده از دو روشin situ وin vitro انجام شد. داده های جمع آوری شده در قالب آزمون آماریt-test تجزیه آماری شدند. تفاوت معنی داری بین علوفه یونجه و سرشاخه گل محمدی از نظر ماده آلی، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و عصاره اتری مشاهده شد (0/05>p). میانگین تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی برای علوفه یونجه اختلاف معنی داری با سرشاخه گل محمدی نداشت. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی علوفه یونجه و سرشاخه گل محمدی به ترتیب 44/29، 48/86 درصد و 53/30، 52/36 درصد بود که اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند. حجم گاز تولیدی علوفه یونجه تا 24 ساعت انکوباسیون در مقایسه با سرشاخه گل محمدی به طور معنی داری بیشتر بود (0/05>p). علاوه بر این میزان خاکستر محلول در علوفه یونجه و سرشاخه گل محمدی متفاوت بود (0/05>p). نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سرشاخه گل محمدی با توجه به ترکیب شیمیایی و کینیتیک هضم و تجزیه پذیری شکمبه ای دارای ارزش غدایی مناسب برای جایگزینی با بخشی از علوفه یونجه جیره می باشد
یاسر بهادر محمدرضا محمدآبادی
ارزیابی dna ژنومی زنبورها در استان کرمان با دو آغازگر issr انجام شد. با استفاده از این آغازگرها 16 قطعه dna تکثیر شد که همه چند شکل بودند. تعداد قطعات تولید شده در پروفایل های dna شهرهای مختلف از 2 تا 8 قطعه، با اندازه هایی که از 150 تا 1000 جفت باز متغییر بود. تنوع ژنتیکی افراد 6 شهر با نشانگرهای (ac)8g و (agac)4gc در pcr آشکار شد و پروفایل های dna به دست آمد. قطعات با استفاده از issr-pcr تولید شد. میانگین شاخص شانون بر اساس نشانگر (ac)8g برای جمعیت زنبور عسل جیرفت، کرمان، فلو (زنبور بومی جیرفت)، راین، رابر و بردسیر به ترتیب 52/0، 36/0، 50/0، 61/0، 42/0 و 19/0 بود و بر اساس نشانگر(agac)4gc برای جمعیت زنبور عسل جیرفت، کرمان،آپیس فلورا (زنبور بومی جیرفت)، راین، رابر و بردسیر به ترتیب 52/0، 51/0، 46/0، 39/0، 41/0 و 27/0 بود. آنالیز خوشه ای با استفاده از روش upgma انجام شد و دندروگرام رابطه ژنتیکی بین 30 فرد در 6 جمعیت به دست آمد. هاپلوتیپ ها محاسبه شد و فراوانی ها در هر جمعیت مقایسه گردید. نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات ملکولی پایه ای برای مطالعه بیشتر روی زنبورهای عسل بومی با نشانگرهای issr فراهم آورد، چرا که می توان توالی ناشناخته آنها را شناسایی و تعیین توالی نمود.
مرضیه حاج محمدی رضا طهماسبی
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر جایگزینی علوفه خشک یونجه با گیاه مرتعی کما بر قابلیت هضم، فراسنجه های تخمیر و خون در گوسفند کرمانی در قالب طرح لاتین 4×4 در چهار دوره 21 روزه، شامل 16 روز عادت پذیری و 5 روز نمونه گیری، انجام شد. جیره های آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد (بدون کما)، 2- جیره دارای 10 درصد کما، 3- جیره دارای 20 درصد کما و 4- جیره دارای 30 درصد کما (به طور کامل جایگزین یونجه) بود. در این مطالعه ترکیب شیمیایی و انرژی متابولیسمی گیاه کما و یونجه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که سطوح پروتئین خام و فیبرخام در کما کمتر، ولی غلظت چربی، انرژی قابل متابولیسم، خاکستر در کما بیشتر از یونجه بود (05/0>p). تغذیه گیاه مرتعی کما ماده خشک مصرفی را به طور معنی داری کاهش داد (05/0>p)، اما اثری بر قابلیت هضم ماده آلی نداشت و روند تغییرات قابلیت هضم پروتئین خام به صورت درجه دو، ماده خشک،ndf و adf جیرههای آزمایشی به صورت خطی و درجه سه بود (05/0p<). در این آزمایش تغذیه گیاه کما نیتروژن مصرفی، ابقای نیتروژن، میزان نیتروژن آمونیاکی و جمعیت کل پروتوزوآ را به طور معنی داری کاهش داد (05/0>p)، اما اثری بر ph مایع شکمبه نداشت. میزان آلانتوئین، کل مشتقات پورینی دفع و جذب شده، مقدار نیتروژن و سنتز پروتئین میکروبی در گوسفندان تغذیه شده با سطح 10 درصد گیاه کما بیشترین میزان بود و میزان کراتنین دفع شده در جیره 3 به طور معنیداری بیشتر جیره 4 بود (05/0p<). علاوه بر این استفاده از گیاه مرتعی کما در جیره، کلسترول و کراتینین سرم خون را به طور معنیدار افزایش و میزان گلوکز، تری گلیسرید، نیتروژن اوره ای سرم خون را کاهش داد (05/0>p)، اما بر پروتئین خون بی تاثیر بود. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از گیاه مرتعی کما در سطح 10 درصد بدون هیچ گونه اثر منفی در گوسفندان و به دلیل هزینه جایگزینی کمتر نسبت به علوفه های زراعی، می تواند سبب بهبود راندمان اقتصادی پرورش دام ها گردد.
بتول سلطانی نژاد امید دیانی
در این تحقیق تاثیر تغذیه سطوح مختلف سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی بر عملکرد و خصوصیات لاشه بره های پرواری بررسی شد. به این منظور از 20 راس بره نر کرمانی 6 ماه سن در یک دوره پرواربندی به مدت 104 روز، در چهار گروه 5 تایی استفاده شد و آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: ) شاهد (بدون سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی)، 2) جیره دارای 7 درصد سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی، 3) جیره دارای 14 درصد سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی و 4) جیره دارای 21 درصد سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی. ماده خشک مصرفی بره های تغذیه شده با جیره شاهد به طور معنی داری از بره های تغذیه شده با جیره دارای 14 و 21 درصد سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی کمتر بود (05/0>p). میانگین وزن نهایی، میانگین افزایش وزن کل دوره و میانگین افزایش وزن روزانه در کل دوره پروار تغییر معنی داری نشان نداد. استفاده از 14 درصد سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی سبب افزایش ضخامت چربی پشت (05/0>p) شد و وزن کمر با افزایش درصد سیلاژ به صورت خطی افزایش یافت (05/0>p). با تغذیه سیلاژ وزن اندام های تناسلی به صورت درجه سه تغییر نشان داد (05/0>p). با افزایش سطح تغذیه سیلاژ در بره های پرواری میزان کل پروتئین خون به صورت درجه دو کاهش (05/0>p)، مقدار آلبومین خون به صورت خطی افزایش (05/0>p) و تری گلیسرید خون به صورت خطی کاهش نشان داد (05/0>p). استفاده از سیلاژ سبب کاهش قیمت هر کیلوگرم جیره شد (05/0>p). نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از سیلاژ بقایای حاصل از پوست گیری پسته با خرمای ضایعاتی در جیره ی بره های پرواری بلامانع است و هیچ اثر منفی مشاهده نشد.
راحله رجبی رضا طهماسبی
هدف از این مطالعه بررسی ترکیب شیمیایی و کیفیت سیلاژ مخلوط یونجه با خرمای ضایعاتی و اثرات آن بر قابلیت هضم مواد مغذی، سنتز پروتئین میکروبی، فراسنجه های شکمبه و خون در گوسفند نژاد کرمانی بود. برای تهیه سیلاژ، 700 کیلوگرم یونجه با 100 کیلوگرم خرمای ضایعاتی با هم مخلوط شدند و به مدت 45 روز در سطل هایی با گنجایش 100 لیتر سیلو گردید. دراین آزمایش in-vivo از 8 راس گوسفند نر نژاد کرمانی با میانگین وزنی 2±50 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی در 2 دوره 21 روزه استفاده شد. پس از تعیین ترکیب شیمیایی، سیلاژیونجه در جیره های آزمایشی شامل: 1) جیره شاهد ( سیلاژ یونجه بدون خرمای ضایعاتی) 2) جیره دارای سیلاژ یونجه با 5 خرمای ضایعاتی، 3) جیره دارای سیلاژ یونجه با 15 خرمای ضایعاتی و 4) جیره دارای سیلاژیونجه با 15 خرمای ضایعاتی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد افزودن خرمای ضایعاتی به یونجه هنگام سیلو کردن سبب بهبود کیفیت سیلاژ یونجه، افزایش ماده خشک و انرژی آن شد (0/05>p) و کاهشndf و خاکستر آن شد(0/05>p). افزودن خرمای ضایعاتی به سیلاژ یونجه ، تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ndf جیره های آزمایشی داشت (0/05>p). میانگین کل غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه گوسفندان نیز تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت(0/05>p) و میانگین ph مایع شکمبه گوسفندان دو و هشت ساعت پس از تغذیه، تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت (0/05>p) جمعیت گونه های هولوتریش، سلولیتیک، انتودینیوم در مایع شکمبه با افزودن خرمای ضایعاتی به سیلاژ یونجه به صورت معنی داری تغییر یافت (0/05>p). جیره دارای سیلاژیونجه با 15 درصد خرمای ضایعاتی سبب افزایش نیتروژن و پروتئین میکروبی شد (0/05>p). با افزایش سطح خرمای ضایعاتی به سیلاژ یونجه در جیره های آزمایشی، سطح کلسترول و نیتروژن اوره ای خون به صورت معنی داری تغییر پیدا کرد (0/05>p). و سطح تری گلیسیرید خون به صورت خطی تمایل به معنی داری داشت (0/05=p). به طور کلی افزودن 15درصد خرمای ضایعاتی به سیلاژ یونجه سبب افزایش مصرف ماده خشک، بهبود ابقاء نیتروژن، افزایش سنتز پروتئین میکروبی شد و هیچ گونه تاثیر منفی بر فراسنجه های خون نداشت.
سمیرا برزگر امین خضری
در این تحقیق ترکیب شیمیایی، حجم گاز تولیدی، قابلیت هضم آزمایشگاهی، تجزیه پذیری موثر و شاخص ارزش غذایی ماده خشک، ماده آلی، پروتئین و الیاف نامحلول در شوینده خنثی گیاه کمای فرآوری شده با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا و پلوروتوس استراتوس بر روی سه راس گوساله نر سیستانی با استفاده از دو روش in vitro و in situ تعیین گردید. داده های جمع آوری شده در قالب طرح کاملا تصادفی آنالیز آماری شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد میزان پروتئین خام پس از فرآوری با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا و پلوروتوس استراتوس افزایش و میزان الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی کاهش یافتp<0/05 . میانگین تجزیه پذیری، ضرایب تجزیه پذیری، و ضرایب تجزیه پذیری موثر و شاخص ارزش غذایی ماده خشک، پروتئین خام و ماده آلی با فرآوری کما با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا و پلوروتوس استراتوس افزایش یافت، اما تاثیری بر الیاف نامحلول در شوینده خنثی نداشت ( p>0/05). فرآوری گیاه کما با قارچ پلوروتوس استراتوس و نوروسپورا سیتوفیلا میزان حجم گاز تولیدی را به طور معنی داری ( p<0/05). تحت تاثیر قرار داد به گونه ای که فرآوری با قارچ پلوروتوس استراتوس دارای بیشترین حجم گاز تولیدی و تیمار کما بدون فرآوری دارای کمترین مقدار حجم گاز تولیدی بود. قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، ماده آلی در ماده خشک، وانرژی متابولیسمی گیاه کما با عمل آوری با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا و پلوروتوس استراتوس افزایش یافت به طور کلی این پژوهش نتایج نشان داد که فرآوری کما با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا و پلوروتوس استراتوس باعث بهبود ارزش تغذیه ای گیاه کما می شود.
محمد مهدی فرزانه محمدرضا زارع مهرجردی
به منظور مدل سازی ارتباط برخی از عوامل خوراکیموثر برتغییرات فراسنجه های شکمبه (شامل phو غلظت آمونیاک شکمبه)، سنتزپروتئین میکروبی و نیتروژن ابقا شده بااستفاده از روش¬های هوش مصنوعی(شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک)، از داده های چهار آزمایش که همگی در قالب طرح مربع لاتین و دوره های 21 روزه با جیره های یکسان از نظر انرژی اما متفاوت از نظر نوع مواد خوراکی بوده استفاده شد.کلیه نتایج پس از یکسان سازی واحدها توسط الگوریتم ژنتیک و شبکه عصبی مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت.نتایج به دست آمده جهت برآورد رگرسیون و تخمین تابع پیش بینی کننده مورد استفاده قرار گرفتند. در مطالعه حاضر دو روش پردازش داده نتایج متفاوتی برای برآورد صفات مورد مطالعه داشتند به گونه ای که روش شبکه عصبی مصنوعی در مورد تخمین phشکمبه و روش الگوریتم ژنتیک در مورد تخمین غلظت نیتروژن آمونیاکی،پروتئین میکروبی و نیتروژن ابقا شده بر اساس تئوری های موجود پاسخ¬های بهتری ارائه کردند.
سارا سعیدی امید دیانی
به منظور بررسی تأثیر افزودن پودر رازیانه در جیره استارتر بر عملکرد، سیستم ایمنی و فراسنجه های شکمبه گوساله های شیری هلشتاین از 30 رأس گوساله هلشتاین (15 رأس نر و 15 رأس ماده) با میانگین وزن تولد 5/0 ± 40 کیلوگرم استفاده شد. گوساله ها در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شدند. جیره های آزمایشی شامل: 1) استارتر بدون پودر رازیانه (شاهد)، 2) استارتر دارای 4/0 درصد پودر رازیانه و 3) استارتر دارای 8/0 درصد پودر رازیانه بود. میانگین مصرف استارتر و ماده خشک گوساله ها در دوره ی پیش از شیرگیری تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. اما در دوره پس از شیرگیری و کل دوره افزایش یافت (05/0 >p). در دوره های مختلف گوساله های تغذیه شده با جیره آزمایشی دو بیشترین میانگین افزایش وزن روزانه را نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0 >p). اثر جیره های آزمایشی بر میانگین ضریب تبدیل غذایی معنی دار بود (05/0 >p). بهگونه ایکه گوساله های تغذیه شده با جیره آزمایشی دو، ضریب تبدیل غذایی در آن ها بهبود یافت. گوساله های تغذیه شده با جیره های آزمایشی دو و سه میانگین سن از شیرگیری و مقدار شیر مصرفی کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0 >p). اثر جیره های آزمایشی بر میانگین قوام مدفوع در دوره ی پیش از شیرگیری، پس از شیرگیری و کل دوره معنی دار بود (05/0 >p). گوساله های تغذیه شده با جیره های آزمایشی دو و سه مدفوع شُل تری داشتند. گوساله های تغذیه شده با جیره سه کمترین ph مایع شکمبه را داشتند (05/0 >p). میانگین نیتروژن آمونیاکی در هفته سوم با تغذیه پودر رازیانه به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 >p). از فراسنجه های خون گوساله ها تنها ائوزینوفیل ها در دو هفته پس از شیرگیری تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار گرفتند (05/0 >p). به طوری که گوساله های تغذیه شده با جیره های دارای پودر رازیانه در دو هفته پس از شیرگیری کمترین درصد ائوزینوفیل را داشتند. در نتیجه افزودن 4/0 درصد پودر رازیانه در جیره آغازین گوساله های شیری هلشتاین سبب بهبود عملکرد، کاهش سن از شیرگیری و بیماری های انگلی شد.
منوره قدوسی امید دیانی
هدف از این مطالعه بررسی ترکیب شیمیایی و کیفیت سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای ضایعاتی و اثرات آن بر قابلیت هضم مواد مغذی، سنتز پروتئین میکروبی، فراسنجه های شکمبه و خون در گوسفند نژاد کرمانی بود. برای انجام این آزمایش in-vivo از 4 راس گوسفند نر نژاد کرمانی با میانگین وزنی 2±42 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی در 4 دوره 21 روزه استفاده شد. برای تهیه سیلاژ، 100 کیلوگرم برگ و ساقه درخت موز با 15 کیلوگرم خرمای ضایعاتی بدون هسته با هم مخلوط شدند و به مدت 45 روز در سطل هایی با گنجایش 100 لیتر سیلو گردید. پس از تعیین ترکیب شیمیایی، سیلاژ برگ و ساقه درخت موز در جیره های آزمایشی شامل: 11) جیره شاهد (بدون سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای ضایعاتی)، 2) جیره حاوی 7 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز، 3) جیره حاوی 14 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز و 4) جیره حاوی 21 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد افزودن خرمای ضایعاتی به برگ و ساقه درخت موز هنگام سیلو کردن سبب بهبود کیفیت سیلاژ برگ و ساقه درخت موز، افزایش ماده خشک و چربی خام آن شد (05/0>p). سطح 14 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای ضایعاتی، تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم ظاهری ماده آلی و ماده حشک جیره های آزمایشی داشت. (05/0>p). میانگین ph و میانگین کل غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه گوسفندان به صورت خطی تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت (05/0>p). جیره دارای 21 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای ضایعاتی سبب افزایش خطی نیتروژن و پروتئین میکروبی شد (05/0>p). سطح تری گلیسیرید خون به صورت خطی افزایش یافت (05/0>p). به طور کلی سطح 14 و 21 درصد سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای ضایعاتی سبب بهبود نیتروژن میکروبی و افزایش سنتز پروتئین میکروبی شد و هیچ گونه تاثیر منفی بر فراسنجه های خون نداشت.
فائزه حسینی امین خضری
به منظور بررسی اثرات استفاده از جیره های دارای طول متفاوت کاه گندم و سطوح مختلف کنسانتره بر گوارش پذیری مواد مغذی، فعالیت جویدن و سنتز پروتئین میکروبی از چهار رأس گوسفند نر بالغ کرمانی با میانگین وزنی 2±39 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی با آرایش فاکتوریل 2*2 در چهار دوره 21 روزه استفاده شد (14 روز عادت دهی و 7 روز نمونه گیری). جیره های آزمایشی شامل: جیره حاوی 60 درصد کنسانتره و کاه 3 سانتی متری، جیره حاوی 40 درصد کنسانتره و کاه 3 سانتی متری، جیره حاوی 60 درصد کنسانتره و کاه 1/5 سانتی متری و جیره حاوی 40 درصد کنسانتره و کاه 1/5 سانتی متری. نتایج این تحقیق نشان داد که قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین، مصرف خوراک، ph مایع شکمبه گوسفندان و مشتقات پورینی تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. اما کاهش سطح کنسانتره در جیره ها سببت غییر قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و اسیدی شد (0/05>p). طول قطعات بلند کاه گندم و سطح بالای کنسانتره سبب افزایش سنتز پروتئین میکروبی گردید (0/05>p). کاهش طول قطعات کاه گندم و سطح پایین کنسانتره باعث کاهش الیاف موثر فیزیکی جیره های آزمایشی شد و طول قطعات بلند کاه گندم به همراه سطح پایین کنسانتره سبب افزایش زمان خوردن، نشخوار و کل فعالیت جویدن شد (0/05>p). تغییرات غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه در ساعت های مختلف تحت تاثیر اثرات متقابل کاه گندم و سطوح مختلف کنسانتره قرار گرفت (0/05>p). جمعیت گونه¬های سلولولیتیک مایع شکمبه گوسفندان با افزایش سطح کنسانتره در جیره افزایش یافت (0/05>p). سطح گلوکز و تری-گلیسرید خون تحت تاثیر سطوح کنسانتره و طول قطعات کاه گندم قرار گرفت (0/05>p). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از منابع علوفه ای با طول کافی و سطح مناسب کنسانتره (جیره 1) سبب بهبود عملکرد شکمبه و ساخت پروتئین میکروبی و قابلیت هضم مواد مغذی در گوسفندان می شود.
مصطفی عزیزی احمدآبادی محمد حسن فولادی
به منظور بررسی تاثیر استفاده ازعلوفه روناس بر تخمیر، سوخت و ساز نیتروژن و سنتز پروتئین میکروبی در شکمبه ، از چهار راس گوسفند نر نژاد کرمانی در قالب طرح مربع لاتین 4*4 با چهار دوره 21 روزه استفاده شد. در این آزمایش، علوفه روناس در 4 سطح صفر، 10، 20 و 30 درصد در جیره استفاده شد. افزایش سطوح علوفه روناس در جیره کاملا مخلوط شده به طور معنی داری باعث کاهش غلظت آمونیاک شکمبه شد (05/0>p)، اما اثری بر ماده خشک مصرفی، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، پروتئین، ndf، adf و تغییرات وزن حیوانات آزمایشی نداشت. در این آزمایش استفاده از علوفه روناس به طور معنی داری تعداد پروتوزوآی شکمبه را افزایش داد (05/0>p)، اما اثری بر ph مایع شکمبه نداشت. علاوه بر این استفاده از علوفه روناس در جیره، تری گلیسرید و نیتروژن اوره ای خون (05/0>p) را به طور معنی دار کاهش داد.
میترا ارجمندی امین خضری
چکیده در این پژوهش تاثیر تغذیه اندازه ذرات یونجه و سطوح مختلف کنسانتره بر فعالیت جویدن، فراسنجه های تخمیر شکمبه ای وگوارش پذیری در گوسفند نژاد کرمانی مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام این آزمایش از چهار راس گوسفند نر در قالب طرح چرخشی با آرایش فاکتوریل 2×2 در چهار دوره 21 روزه استفاده شد. چهار جیره آزمایشی شامل: 1) جیره دارای 30 درصد علوفه یونجه با اندازه 5/1 سانتی متر و 60 درصد کنسانتره 2) جیره دارای 30 درصد علوفه یونجه با اندازه 3 سانتی متر و 60 درصد کنسانتره3) جیره دارای 50 درصد علوفه یونجه با اندازه 5/1 سانتی متر و 40درصد کنسانتره 4) جیره دارای 50درصد علوفه یونجه با اندازه 3 سانتی متر و 40درصد کنسانتره بود. در این مطالعه الیاف موثر در جیره با طول سه سانتی متر به طور معنی داری(05/0>p) در علوفه سه سانتی متر بیشترین مقدار بوده است. اثر متقابل کنسانتره و اندازه ذرات نشان داد که در جیره 5/1 سانتی متر و کنسانتره 60 درصد در الک 18/1 میلی متر کمترین مقدار بوده است. فعالیت خوردن در علوفه سه سانتی متر به طور معنی داری(05/0>p) کمترین مقدار بوده اما در کنسانتره با سطح 60 درصد بیشترین مقدار بوده است. فعالیت نشخوار کردن عکس این را نشان داده است. قابلیت هضم پروتئین، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی در جیره با علوفه سه سانتی متر و کنسانتره 60 درصد به طور معنی داری(05/0>p) بالاترین مقدار بوده است. در کنسانتره 40 درصد مقدار کل پورین ها و نیتروژن میکروبی به طور معنی داری(05/0>p) بالاتر بوده است. اما نشان داده شد بیشترین مقدار نیتروژن و پروتیئن میکروبی به طور معنی داری(05/0>p) در علوفه سه سانتی متر و سطح کنسانتره 60 درصد بیشترین مقدار بوده است. به طور کلی استفاده از اندازه علوفه یونجه سه سانتی متر و کنسانتره 60 درصد عملکرد شکمبه را بهبود داده و قابلیت هضم مواد را افزایش می دهد. کلمات کلیدی: اندازه ذرات یونجه، سطح کنسانتره، فعالیت خوردن، فعالیت نشخوار کردن، قابلیت هضم، نیتروژن و پروتیئن میکروبی، عملکرد شکمبه.