نام پژوهشگر: مسعود آیت اللهی

بررسی برهم کنش dna با برخی کمپلکس های آنیونی و کاتیونی باز شیف محلول در آب و تعیین شیوه پیوند شدن آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1390
  مریم نجات دهکردی   عبدالخالق بردبار

در این تحقیق به لحاظ اهمیت برهم کنش مولکول های کوچک با dna در جهت توسعه داروهای ضدتومور، برهم کنش دو دسته کمپلکس شیف بیس آنیونی و کاتیونی با dna مورد بررسی قرار گرفته اند. دسته اول کمپلکس های آنیونی سالوفن منگنز، ]بیس سدیم(5- سولفوسالیسیل آلدهید) ارتو- فنیلن دی ایمیناتو) منگنز استات[، و سالن منگنز، ]بیس سدیم(5- سولفوسالیسیل آلدهید) 1 و 2 اتیلن دی ایمیناتو) منگنز استات[ می باشد که برهم کنش آن ها با dna با استفاده از تکنیک های زیادی به طور کامل و دقیق بررسی شد. در این راستا از تکنیک های اسپکتروسکوپی uv-vis ، cd، اسپکتروفلوریمتری، ویسکومتری، دناتوره شدن گرمایی و ولتامتری چرخه ای استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های طیفی هر کدام به طور مجزا اطلاعاتی در خصوص نحوه پیوند شدن کمپلکس های آنیونی می دهد. در مجموع از جمع داده های طیف سنجی جذبی و cd و دناتوره شدن گرمائی نوع و میزان برهم کنش کمپلکس ها با dna تعیین و تغییرات ساختار dna ارزیابی شد. تفسیر طیف ها برهم کنش های الکتروستاتیک را غالب می داند که این برهم کنش ها منجر به پیوند شیاری کمپلکس ها می شوند. با استفاده از داده های تجربی نشر فلورسانس و نمودار های اسکاچارد، ثابت پیوندی کمپلکس ها تعیین شد که نتایج نشان می دهد ترکیبات حاضر نسبت به سایر ترکیبات آنیونی سالن برهم کنش نسبتا خوبی دارند. دسته دوم کمپلکس های کاتیونی شیف بیس سالن، (n و n- بیس [5- ( تری فنیل فسفونیوم متیل ) سالیسیلیدن ] – 1 و 2 اتیلن دی آمین کلراید منگنز iii استات [mn(salen)oac] )، (n و n- بیس [5- ( تری فنیل فسفونیوم متیل ) سالیسیلیدن ] – 1 و 2 اتیلن دی آمین کلراید آهن iii کلراید) و(n و n- بیس [5- ( تری فنیل فسفونیوم متیل ) سالیسیلیدن ] – 1 و 2 اتیلن دی آمین کلراید نیکل ii استات)، می باشند که در ابتدا این کمپلکس ها سنتز گردیده و سپس توسط طیفir، nmr، uv-vis، شناسائی و تعیین ویژگی شدند. برهم کنش این دسته کمپلکس نیز با dna توسط تکنیک های اسپکتروسکوپی uv-vis ، cd، اسپکتروفلوریمتری، کالریمتری تیتراسیونی همدما itc، دناتوره شدن گرمایی مورد مطالعه قرار گرفت. داده های تجربی این کمپلکس ها نیز با مدل های موجود تطبیق داده شد که حاکی از پیچیده بودن مدل پیوند شدن کمپلکس های دسته دوم می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های مک گی و ون-هیپل استفاده شد. جهت تطبیق داده های فلورسانس معادله ای جدید در راستای تطبیق داده های فلورسانس رقابتی اتیدیوم برماید با کمپلکس ها ارائه گردید. نمودارهای اسکاچارد فلورسانس نیز پشتوانه محکمی جهت تفسیر سایر داده های تجربی بود. تغییرات کنفورماسیونی dna برای این دسته نیز ارزیابی گردید. در نهایت نتایج itc نشان داد که نوع پیوند شدن این کمپلکس ها با dna نشان از درگیر شدن چندین جایگاه می باشد. لذا امکان تطبیق داده های itc با مدل های ساده تک جایگاه و دو جایگاه با خطا همراه است. نوع برهم کنش این دسته کمپلکس حاکی از درگیر بودن نیروهای هیدروفوب و الکتروستاتیک می باشد. دسته دوم به لحاظ ساختار کمپلکس و نوع بار، برهم کنش قوی تری نشان دادند.