نام پژوهشگر: عزت الله کرد میرزا
غزاله چناری احمد برجعلی
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی آموزش روان درمانی مثبت نگر بر کاهش سطح اعتیاد پذیری دانش آموزان دختر دبیرستانهای منطقه 18 شهر تهران می پردازد. برای انجام این پژوهش نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفت و تعداد 70 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه انتخاب گردیدند. سپس تست اعتیاد پذیری که خود شامل 3 خرده مقیاس می باشد و دارای 89 سوال است بر روی کلیه افراد اجرا گردید. از این میان تعداد 30 نفر از افراد که دارای نمراتی بالاتر از حد معیار در هر 3 خرده مقیاس و یا حداقل در 2 خرده مقیاس بودند انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 6 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش روان درمانی مثبت نگر بر اساس پروتکل آن قرار گرفتند، بعد از اتمام 6 جلسه کل گروه آزمایش و کنترل برای بار دوم آزمون سطح اعتیاد پذیری را پر کردند ونمرات آنها مورد بررسی قرار گرفت.در واقع طرح پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) با گروه کنترل می باشد. و بر اساس این طرح این فریضه ها مورد آزمون قرار گرفت:فرضیه اصلی: آموزش روان درمانی مثبت نگر سطح اعتیادپذیری افراد را کاهش می دهدوفرضیه های فرعی: 1- آموزش روان درمانی مثبت نگر، سطح استعداد به اعتیاد افراد را کاهش می دهد2- آموزش روان درمانی مثبت نگر سطح اعتراف به اعتیاد افراد را کاهش می دهد 3- آموزش روان درمانی مثبت نگر، سطح اعتیاد به الکل افراد را کاهش می دهد.با استفاده از آزمون t مستقل نمرات افراد در هر 3 خرده مقیاس مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بدست آمده به این صورت شد که فرضیه فرعی اول تایید گردید، فرضیه فرعی دوم صفر تایید شد و فرضیه فرعی سوم هم تایید گردید و در یک جمع بندی کلی فرضیه اصلی پژوهش تایید گردید به این معنی که آموزش روان درمانی مثبت نگر سطح اعتیاد پذیری را کاهش می دهد.
معصومه نعمتی معصومه اسمعیلی
چکیده : هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه اعتیاد با زندگینامه افراد 40 – 20 سال در شهرستان کرج صورت گرفت.بدین منظور 15 نفر از جوانان معتاد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد جنوب غرب کرج که با شرایط نمونه مورد نظر هماهنگ بودند بصورت در دسترس انتخاب شدند برای جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و در تحلیل داده ها از تحلیل محتوای فیلم های تهیه شده از جریان مصاحبه استفاده شد . یافته های پژوهش نشان داد نوع ارتباط با والدین 28درصد و بیماریهای روحی و روانی در دوران کودکی 26درصد، تجارب آسیب و غفلت 11درصد علایق آرزوها و انتظارات 8 درصد، دوران تحصیل 9درصد ، روابط با دوستان 8 درصد و تجارب فقدان و شکست 8 درصداز عوامل تاثیر گذار در گرایش به مواد مخدر در گروه نمونه مورد بررسی را تشکیل می دهد . بحث و نتیجه گیری : می توان نتیجه گرفت که عوامل خانوادگی در دوران رشد و بیماریهای روحی و روانی مثل اضطراب و افسردگی در دوران کودکی بیشترین تاثیر را در گرایش به اعتیاد داشته است.