نام پژوهشگر: میر حسین سید زاده
الهام دیرینی حقیقی رحیم قاسمیه
به دلیل اهمیت بخش صنعت در توسعه کشور و بویژه صنایع کوچک و زود بازده که می توانند راه- حلی برای رفع معضل بیکاری بوده و هم نیاز های منطقه ای را مرتفع سازند، در این پژوهش برآن شدیم تا به آسیب شناسی شرکت های تعاونی صنعتی که بطور وسیع در سطح کشور پراکنده می باشند، بپردازیم و به این پرسشها پاسخ گوییم: عوامل موثر بر رکود واحدهای تعاونی صنعتی در سطح استان بوشهر کدامند؟ وزن و اهمیت هر یک از عوامل فوق تا چه میزان است؟ و چگونه می توان آنها را بر اساس میزان اهمیت و تاثیرگذاری رتبه بندی نمود؟ البته جامعه آماری ما در این پژوهش تعاونی های صنعتی استان بوشهر می باشند. ولی سعی شد با جمع آوری اطلاعات جامع در رابطه با آسیب شناسی شرکت های تعاونی سراسر کشور مجموعه کاملی از عوامل اثرگذار بر تعاونی ها شناسایی و گردآوری شده و سپس رتبه بندی گردد تا نتایج آن علاوه براستان بوشهر برای سایر نقاط کشور نیز قابل استفاده باشد و بتواند مدیران و فعالان بخش تعاون را در تصمیماتشان یاری برساند. با مطالعه پیرامون آسیب شناسی شرکتهای تعاونی و آنچه که در پیشینه موضوع تحقیقمان یافتیم؛ ملاحظه می شود که عوامل بسیاری اعم از عوامل در سطح کلان مانند تعدد قوانین حاکم بر انواع تعاونی ها تا عواملی چون اطلاع از بازاریابی و اصول آن بر عملکرد شرکتهای تعاونی موثر بوده اند و می توانند باعث رکود و یا غیر فعال شدن تعاونی ها شوند. . سپس این عوامل از طریق پرسشنامه ساختاریافته برمبنای مقیاس امتیازی لیکرت در اختیار تعدادی ازتعاونی های صنعتی استان بوشهر قرار گرفت تا با نظر ایشان و همچنین تعدادی از کارشناسان اداره کل تعاون استان بوشهر و سازمان صنایع و معادن استان تعدیل و اصلاح گردد. در مرحله بعد مجموعه عوامل تعدیل شده، با استفاده از نظر صاحب نظران تعاون استان از طریق تکنیک تحلیل سلسله مراتبی گروهی (gahp) رتبه بندی گردیده است. در پایان نیز برای مهمترین این عوامل راهکارهایی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 1- عملکرد بانکها شامل وثیقه های سنگین برای دریافت تسهیلات، نرخ تسهیلات و تناسب اقساط تسهیلات بانکی با جریان درآمدی تعاونی های صنعتی 2- سطح مهارتهای مدیریتی و 3- بازاریابی و شناخت بازار مهمترین عامل های موثر بر عملکرد شرکت های تعاونی صنعتی استان بوشهر می باشند. شناسایی این عوامل میتواند در تدوین برنامه های آموزشی کارآمدتر موثر باشد. در نهایت این پژوهش راه حلهایی را برای مدیران و دست اندرکاران بخش تعاون بویژه تعاونی های صنعتی پیشنهاد می کند تا بتوانند برای این نقاط آسیب پذیر چاره ای بیندیشند.
ترحم رستمی آلیله میر حسین سید زاده
در راستای توجه به مسئله مدیریت در توسعه هر جامعه، مدیریت آموزشی با توجه به نقش سازندهای که در تربیت نیروی انسانی ایفا میکند از جایگاه ویژهای برخوردار است. برای انتخاب مدیران آموزشی با صلاحیت بیشتر باید ویژگیهای شخصیتی موثر در تقویت فرهنگ سازمانی، جهت بهره وری بیشتر مشخص گردد. به همین منظور این پژوهش تحت عنوان ؛ «بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس متوسطه استان اردبیل» انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی است که در آن جامعه آماری کلیه مدیران و دبیران دبیرستانهای استان اردبیل در سالتحصیلی (91-90) میباشد، که در برگیرنده 430 نفر مدیر و 6205 دبیر است. در برآورد حجم نمونه ازجدول مورگان استفاده شده است که 40 نفر مدیر و 400 نفر دبیر به روش نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدهاند، 40 نفر مدیر، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی (کانون کنترل - عزت نفس - ماکیاولی گری) و 390 نفر دبیر، پرسشنامه فرهنگ سازمانی را تکمیل نمودند. ضریب پایایی پرسشنامه کانون کنترل راتر 83/0، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت 83/0، پرسشنامه ماکیاولی گری 76/0 و پرسشنامه فرهنگ سازمانی 91/0 است که همه آنها از پایایی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از نرمافزار spss دادهها، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. از آمار توصیفی واستنباطی در تهیه و تنظیم جداول، درصدها و نمودارها و آزمون فرضیهها استفاده گردید. در آزمون فرضیهها همبستگی پیرسون و آزمون tبرای دو گروه مستقل بکار گرفته شدند. فرضیههای اصلی پژوهش و نتایج آن 1- بین میزان کانون کنترل درونی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه در سطح (05/0?p) معنا دار میباشد بنابراین فرضیه تأیید میشود. 2 - بین میزان کانون کنترل بیرونی مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه منفی وجود دارد. این رابطه در سطح (05/0p?) معنادار میباشد و فرضیه تأیید میشود. 3 - بین میزان عزت نفس مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه درسطح (01/0?p) معنا دار میباشد و لذا فرضیه تأیید میشود. 4 - بین میزان ماکیاولی گری مدیران با فرهنگ سازمانی در مدارس رابطه منفی وجود دارد. این رابطه در سطح (01/0p?) معنادار میباشد بنابراین فرضیه تأیید میشود. فرضیههای فرعی پژوهش و نتایج آن 1 - بین میزان عزت نفس مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد. این تفاوت از نظر آماری معنادارنیست بنابراین فرضیه رد میشود. 2 - بین میزان ماکیاولی گری مدیران مرد و زن تفاوت وجود دارد. این تفاوت در سطح (05/0p?) معنادار میباشد و لذا فرضیه تأیید میشود. 3 - بین میزان فرهنگ سازمانی مدارس دخترانه و پسرانه تفاوت وجود دارد. این تفاوت در سطح (05/0p?) معنادار میباشد و لذا فرضیه تأیید میشود.