نام پژوهشگر: زهرا امیریان
لیلا بهرامی منصور توکلی
تحقیق حاضر با هدف تجزیه و تحلیل دقیق و عمیق از کسب نشانه های تعاملی فراگفتمان در دوره ای مبتنی بر نگارش چند مرحله ای و با استفاده از روش های کیفی واکتشافی انجام شد. کاربرد این نشانه ها از لحاظ فراوانی ، تناسب ، و تنوع در مراحل تدوین ، اصلاح ، و ویرایش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. علاوه بر این ، نظرات زبان آموزان مورد مطالعه قرار گرفت تا مشخص شود درجه ی اطمینان آنها هنگام نوشتن و بازنویسی چگونه تغییر می کند. بر اساس نتایج تست تعیین سطح آکسفورد، ?? زبان آموزان سطح متوسط برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند.در طول یک ترم ،زبان آموزان در مورد موضوعات استدلالی انشا می نوشتند. هرزبان آموز سه نوشته در مورد یک موضوع تحویل می داد یعنی : اولین نوشته، نوشته بعد از تجدید نظر و نوشته بعد از ویرایش. شمارش تعداد کل کلمات ومحاسبه فراوانی نشانه های تعاملی فراگفتمان در هر نوشته ، یک افزایش تدریجی از پیش نویس تا تجدید نظرو از تجدید نظر تا ویرایش نشان داد. تجزیه و تحلیل کارشناسان در مورد تناسب کاربرد بهبودی واضح در استفاده ی مناسب از نشانه های تعاملی در نوشته های زبان آموزان از نوشته های اولیه تا نوشته های پایانی نشان داد. اگر چه تجزیه و تحلیل کارشناسان از تنوع استفاده ،هیچ تغییر قابل توجهی در استفاده از گروه های مختلف نشانه های تعاملی از تهیه پیش نویس تا ویرایش نشان نداد، در مجموع ?? مورد جدید به نشانه های مورد استفاده شرکت کنندگان افزوده شد. بررسی داده ها ی مصاحبه ها نشان داد که بسیاری از مصاحبه شوندگان نظرات مثبت نسبت به این نوع از نوشتن داشتند. آنها همچنین معتقد بودند که درجه ی اطمینان آنها به تدریج طی مراحل افزایش یافت ودر اواخر ترم احساس اطمینان بیشتری در استفاده از نشانه های تعاملی فراگفتمان داشتند. نتایج این مطالعه می تواند برای مدرسان و محققان این رشته و همچنین در کلاس های نگارش مفید واقع شود.
معصومه کوشافر منیژه یوحنایی
این تحقیق تلاشی است برای یافتن پاسخ به این سوال که آیا نوع فعالیت به کار رفته برای زبان آموزان به منظور آموزش دادن آنها در زمینه نوشتن متون یکپارچه به لحاظ استفاده صحیح و مناسب از کلمات ربط تـأثیری بر بهبود این جنبه از مهارت نوشتاری آنها خواهد داشت. افراد مشارکت کننده در این تحقیق 29 زبان آموز سطح متوسط که زبان انگلیسی را در موسسه زبان ناهید اصفهان می آموختند بودند. به منظور دستیابی به اهداف این تحقیق زبان آموزان به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول با روش آموزش مستقیم (گروه کنترل)، گروه دوم از طریق تکنیک املای گروهی با کلمات کلیدی (دیکتوگلاس) و گروه سوم با استفاده از تکنیک بازسازی متن آموزش داده شدند. نتایج به دست آمده در طول مدت تحقیق نشان دادند که همه این تکنیک ها تأثیر مثبتی بر تقویت مهارت یکپارچه نوشتن زبان آموزان دارند اگرچه از لحاظ آماری تفاوت های مهمی میان سه گروه از نظر کاربرد مناسب کلمات ربط به منظور ایجاد یک متن یکپارچه وجود داشت. گروه بازسازی متن در پس آزمون با تأخیر عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت. گروه دیکتوگلاس در هر دو پس آزمون عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه کنترل داشت. بنابراین میتوان بیان کرد که آموزش مستقیم تنها روش مفید و قابل توصیه برای آموزش مهارت نوشتن نمی باشد. بسته به شرایط زبان آموزان و موقعیت موجود فعالیت های متنوعی می توانند هم به معلمان و هم به زبان آموزان در افزایش سرعت روند یادگیری کمک کنند.
سلمان دژارا داریوش نژاد انصاری
برنامه درسی به نقشه ای مدون اطلاق می شود که در آن، آنچه را که دانشجویان باید در یک دوره آموزشی فرا بگیرند و یا تمام واحد های درسی مورد نیاز برای گذراندن آن دوره آموزشی، همچنین سر فصل های درسی، فعالیت های کلاسی، توانایی ها و مهارتهای علمی و فنی مورد انتظار از دانشجویان در پایان دوره و تغییرات مطلوب در جهت گیری ها و گرایش ها در دانشجویان در آن تعیین شده است. جدا از ماهیت تغییر پذیر نیاز های دانشجویان و جامعه، که ایجاد تغییر در تمامی سطوح برنامه درسی را ملزم می کند، رویکرد های جدید، بر سهیم کردن هر چه بیشتر دانشجویان را در پروسه تدوین و ارزیابی برنامه های درسی بخصوص در سطح آموزش عالی تاکید می کند. منطق دخالت دادن بازخورد دانشجویان در این امر پرورش حس خود جوشی و خود جهت دهی و همچنین انتقال تفکر فعالیت آموزشی و دانشگاهی با کیفیت در بین آنها است. تغییرات مورد نیاز برای بهبود کیفیت و کارایی برنامه درسی از طریق انجام مطالعات سنجش و ارزیابی کمی و کیفی برنامه درسی امکان پذیر است. مطالعه پیش رو، از روش کیفی برای ارزیابی برنامه درسی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان استفاده کرده است. واحد های درسی مورد نیاز برای تکمیل هر مقطع تحصیلی در برنامه های درسی ذکر شده در بالا، به عنوان حوزه مورد بررسی در این تحقیق انتخاب شدند. اما از آنجا که به اعتقاد محقق، حوزه هایی چون، منابع انسانی و غیر انسانی قابل دسترس در سطح دانشکده، کیفیت فعالیت آموزشی اساتید، کیفیت مشاوره تحصیلی و غیر تحصیلی دریافتی و نحوه تخصیص زمان برای انجام فعالیت های درسی و غیر درسی از سوی دانشجویان، به صورت مستقیم و غیر مستقیم در اجرای برنامه درسی موثر اند، این موارد نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. در این تحقیق سعی شد با دریافت و ثبت بازخورد دانشجویان در حوزه های فوق الذکر، به مسئولین مربوطه به جهت شناسایی دقیقتر نقاط ضعف و قوت برنامه های درسی مورد مطالعه و اعمال تغییرات لازم به منظور بهبود کیفیت سطح آموزش و یادگیری دانشجویان، یاری شود
زهرا راطبی زهرا امیریان
گوش دادن یکی از جنبه های اساسی توانش ارتباطی و پرکاربردترین مهارت زبانی است (richards, 2008). طیف گسترده ای از فعالیتها و وظایف در محیط های علمی-آموزشی اطلاعات شفاهی را شامل می شود؛ بنابراین زبان آموزان انگلیسی نیازمند داشتن مهارت شنیداری قوی واستراتژیهایی به منظور دسترسی به آن اطلاعات می باشند. هدف این مطالعه، بررسی استراتژیهای فراشناختی فرایند درک شنیداری توسط دانشجویان ایرانی زبان انگلیسی بوده است. به علاوه، این مطالعه به بررسی تأثیر آموزش صریح استراتژیهای فراشناختی بر شنوندگان در سطوح مختلف مهارت زبانی پرداخته است. بدین منظور، تعداد شصت نفر از دانشجویان رشته ادبیات انگلیسی و مترجمی سال اول( 23مرد، 37زن)، بامحدوده ی سنی 18 تا 22 سال، براساس روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه ی آگاهی فراشناختی شنیداری (vandergrift, et al., 2006) را تکمیل نمودند. میانگین زیرمجموعه های پرسشنامه، بر بالاترین سطح آگاهی فراشناختی برای استراتژی "حل مسأله" و کمترین سطح آگاهی برای استراتژی "دانش فردی " دلالت داشت. به منظور بررسی تفاوتها در استفاده از استراتژیهای فراشناختی شنوندگان با مهارت شنیداری بالا و پائین، شرکت کنندگان بر اساس عملکردشان در مقیاس نه گانه آزمون آیلتس به دو گروه مهارت شنیداری تقسیم شدند. نتایج به دست آمده از یک سری "تحلیل واریانس یک سویه" نشان داد میانگین نمرات شنوندگان با مهارت بالا در همه ی دسته بندی ها به جز برای دسته بندی "ترجمه ذهنی"، بالاتر از میانگین نمرات شنوندگان با مهارت کمتر می باشد. همچنین مشخص شد که تفاوت قابل توجهی در استفاده از استراتژیهای فراشناختی "دانش فردی" میان دو گروه از شنوندگان وجود دارد. در آخرین مرحله از مطالعه، شرکت کنندگان به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. یک آزمون شنیداری آیلتس به عنوان پیش- آزمون از هر دو گروه گرفته شد. نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که میانگین نمرات پیش-آزمون در بین دو گروه دارای تفاوت معناداری نیست. بعد از دوره ی آموزش برای گروه آزمایشی، از هردو گروه آزمون شنیداری آیلتس دیگری به عنوان پس-آزمون گرفته شد. نتایج این آزمون تی مشخص کرد که شرکت کنندگان گروه آزمایشی به طور قابل توجهی عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان گروه کنترل داشته اند. به منظور تشخیص پیشرفت دو گروه، نمرات شرکت کنندگان در پیش-آزمون و پس-آزمون با استفاده از "آزمون تی موازی" مقایسه گردید. نتایج نشان داد که تفاوت قابل توجهی میان میانگین نمرات پیش-آزمون و پس-آزمون برای گروه آزمایشی بعد از دوره ی آموزشی وجود دارد؛ درحالیکه تفاوت معناداری در میانگین نمرات پیش-آزمون و پس-آزمون گروه کنترل که دوره ی آموزشی دریافت نکرده بود وجود نداشت. نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، کاربردهایی برای دانشجویان، مدرسان، طراحان برنامه درسی و طراحان کتابهای درسی انگلیسی به همراه دارد.
آنگینه سرکیسیان زهرا امیریان
مطالعه حاضر به منظور بررسی چگونگی برخورد مترجمان در مواجهه با متونی در سیاق های کلام متفاوت می باشد. این پژوهش به تأثیر ویژگی های زبانی مربوط به هر سیاق کلام بر عملکرد مترجمان پرداخته است. در این تحقیق راهبردهای ارائه شده توسط نیومارک (1988) به عنوان مناسب ترین مدل برای تجزیه و تحلیل متون به کار گرفته شده است. دو ترجمه در دو سیاق کلام ادبی و فلسفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور افزایش قابلیت اجرایی شدن کار، صد صفحه اول از هر کتاب _ تاریخ فلسفه غرب (سیاق کلام فلسفی، 38318 کلمه)، بازمانده روز (سیاق کلام ادبی، 37343 کلمه) به ترجمه دریابندری و تاریخ چیست؟ (سیاق کلام فلسفی، 34204 کلمه)، تام پین (سیاق کلام ادبی، 36982 کلمه) به ترجمه کامشاد_ بررسی شدند. پس از شناسایی راهبرد های ترجمه ای مورد استفاده در هر اثر و محاسبه ی درصد هر یک از آنها، از آزمون مربع خی جهت تعیین نقاط تمایز میان سیاق های کلام و همچنین میان مترجمان استفاده شد. نتایج حاصل در راستای یافته های گیبووا (2012) بوده و نشان داد که علی رغم وجود شباهت های بیشتر در استفاده از راهبرد ها، تفاوت های برجسته ای ناشی از ویژگی های مربوط به سیاق کلام قابل ملاحظه بود. در پایان، بر اساس یافته های این مطالعه راهبرد های معرفی شده توسط نیومارک مورد بسط و بازبینی قرار گرفت و دو مدل ترجمه ی پیشنهادی مختص متونی در سیاق های کلام ادبی و فلسفی ارائه گردید.
نجمه رستگاردوست زهرا امیریان
کتاب حاضر می تواند به عنوان منبع جامعی از آثار برجسته ی شکسپیر که الهام گرفته از برخی دوره های تاریخی ایران بوده است، مورد استفاده دانشجویان مقاطع مختلف رشته های ادبیات، و تاریخ قرار بگیرد.این کتاب دربردارنده ی هفت بخش با عناوین زیر است: 1. بخش اول شامل موضوع اصلی این کتاب و همین طور علائق و منبع الهام شکسپیر در نگارش آثارش است. 2. بخش دوم زندگی نامه ی مختصری از خود شکسپیر ارائه می دهد. 3. بخش سوم به دو دوره ی تاریخی مهم می پردازد: دوره ی سلطنتی تیودور ها در انگلیس (1603_1485) و دوره ی صفویان در ایران (1720_1495). 4. بخش چهارم شامل روابط بین ایران و مسافرانی است که به قصد برقراری روابط تجاری به ایران سفر می کردند. 5. بخش پنجم دربرگیرنده ی الهاماتی است که بواسطه ی سفرهای شرلی به شکسپیر داده شده است. 6. در بخش ششم اشاره های شکسپیر به ایران در نمایشنامه هایش ذکر شده اند. 7. بخش هفتم کتاب به معرفی منتخبی از ترجمه های آثار شکسپیر به چندین زبان شرقی می پردازد، شامل: فارسی، ترکی، عربی، و هندی.
زهرا شریعتی عزیز اله دباغی
با استفاده از مفاهیم «بومی سازی» و «ترجمه قابل قبول»، تحقیق توصیفی حاضرتمرکز دارد بر راهبرد های اصلی به کار رفته در تطبیق فرهنگی بافت، سینک (همزمان سازی) و لیپ-سینک در دوبله سریال «به سوی جنوب» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. در بررسی دقیق فرآیند و حاصل کار، هدف این بود که راه حل های بهتری(با مشورت با یک مترجم سمعی-بصری) برای دوبله این سریال ارائه شود. علاوه بر راهبرد های استخراجی و راه حل های پیشنهادی، برخی عوامل موثر در این دوبله ی خاص، طبقه بندی شد تا در کارهای سمعی-بصری آینده در صدا و سیما در نظر گرفته شود. همچنین تلاش شد تا با یافتن هنجارهایی در نمونه های برگزیده، مدلی برای انتقال فرهنگی ارائه گردد؛ امادر این نمونه ها یکدستی قابل توجهی در استفاده از راهبردها و معادل ها دیده نشد. به هر حال، محقق راهبرد «جایگزینی» را پیدا کرد؛ به طوری که تمام قسمتها با بار فرهنگی، از نظر معنا و/یا دیدگاه تغییر یافته بودند(modulated).در پایان، تعدادی معادل برای تابوهای خاص ارائه گردید برای یاری کسانی که در فرآیند دوبله حضور دارند، به خصوص ویراستارها. به این امید که آن ها بتوانند بر بهترین گزینه ها به توافق برسند؛ در حالی که هم به معنای مبدا و هم به فرهنگ مقصد احترام می گذارند.
الهه قدیری حسین وحید دستجردی
به نظر می رسد که ترجمه ی مفاهیم فرهنگی به طور کلی ، و معانی ضمنی به طور خاص، یکی از پرچالش ترین اموری است که مترجم با آن روبه روست. به عبارت دیگر، معانی ضمنی از مشکلات بالقوه ی ترجمه هستند؛ چرا که این معانی دارای مفاهیمی در زبان و فرهنگ مبدا می باشند که انتقال آن ها کاری سهل و آسان نیست. با در نظر گرفتن این موضوع، مظالعه ی کنونی برآن بود تا تاثیر دانش فرهنگ زبان مبدا را بر ترجمه معنای ضمنی، در ترجمه های انگلیسی اشعار حافظ مورد مطالعه قرار داده و بررسی نماید که در ترجمه ی آرایه های ادبی به منظور انتقال معنای ضمنی، چه راهبردهایی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین، دو ترجمه ی انگلیسی از اشعار حافظ انتخاب گردید تا با متن اصلی مورد مقایسه قرار گیرد. ترجمه ی اول از کلارک (1983) و ترجمه ی دوم از شهریاری (2000) است. رویکرد این مطالعه، رویکردی مقایسه ای است و بنابراین روش تحقیقی توصیفی به کار برده شده است. بعد از مقایسه ی این دو ترجمه، محقق بدین نتیجه رسید که اهمیت ندارد متن مبدا متعلق به زبان و فرهنگ بومی مترجم باشد یا نه؛ بلکه نکته ی مهم این است که مترجم می بایست از تمامی ویژگی های زبان مبدا آگاهی داشته باشد تا بتواند متون را با توجه بیشتری نسبت به معنای ضمنی و به ویژه معنای زیرین عبارت های فرهنگی ترجمه نماید. چرا که در این مطالعه، ترجمه ی کلارک، مترجم انگلیسی زبان، نسبت به شهریاری، مترجم فارسی زبان، در انتقال معنای ضمنی و معنای زیرین آرایه های ادبی موفق تر بوده است. به علاوه، نتایج نشان داد که هیچ یک از این دو مترجم ، در انتقال و ترجمه ی اکثر ویژگی های اشعار حافظ به طور کامل موفق نبوده اند؛ چرا که شفاف سازی معانی ضمنی، ممکن است معنای اصلی متن را منتقل نماید، اما هم زمان با انتقال معنی تغییراتی در شکل ایجاد می نماید که مناسب نیست.0
مختار فقیه نورمحمدی زهرا امیریان
این تحقیق ابتدا به بررسی روشهای یادگیری واژگان مورد استفاده توسط دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی (در ایران) پرداخته و سپس به مطالعه رابطه ی آن با جنسیت و توانایی دانشجویان در ترجمه می پردازد. شرکت کنندگان در این تحقیق (100نفر) بر اساس اهداف تحقیق به گروههای ذیل تقسیم شدند: ابتدا به دو گروه دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی در مقطع ارشد (50 نفر) و دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی (50) سپس به دوگروه پسر (39) و دختر (61) و در آخر به دو گروه مترجمین قوی (50) و مترجمین ضعیف (50) (بر اساس عملکردشان در امتحان ترجمه). سپس از آنان درخواست شد تا به پرسشنامه ی روشهای یادگیری واژگان (شامل 45 سوال) مورد استفاده توسط سودمند افشار (1388)، که بر اساس مقیاس لیکرت تنظیم شده بود پاسخ دهند. نتایج حاصل از آمار توصیفی، نشان داد که دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی در استفاده از روشهای یادگیری واژگان، نقاط اشتراک زیادی دارند. برای مثال تقریبا همه گروها برای استفاده از روشهای 12 و 33 (روشهای ذکر شده در پرسشنامه) تمایل زیادی نشان نمیدهند و برعکس اکثر گروها بیشترین تاکید را بر استفاده از روشهای 2، 6 و 42 دارند.
زهرا امیریان علی اصغر میرباقری فرد
چکیده ندارد.