نام پژوهشگر: شیلا صفوی
ابراهیم قندادی احمدرضا موحدی
هدف از انجام این پژوهش بررسی رقابت به عنوان مولفه ای برای فرضیه ویژگی تمرین در مهارتهای منتخب فوتبال شامل پاس و دریبلینگ بود. همینطور اثر بخشی دو نوع محیط رقابتی تمرینی بر اجرا و یادگیری مهارت های فوتبال مطالعه شد. نمونه پژوهش 30 نفر (با میانگین سنی 13 سال) از دانش آموزان مبتدی در فوتبال بودند که بر اساس امتیازات پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند.گروه اول (15 نفر) در محیطی با شرایط رقابتی و گروه دوم (15 نفر) نیز در محیطی با شرایط غیررقابتی تمرین کردند. آزمودنی ها 10 جلسه به تمرین مهارت ها پرداختند. تعداد جلسات، 3 جلسه در هفته و مدت دوره 4 هفته بود. پس از جلسه دهم، از آزمودنی های هر دو گروه یک بار در محیط رقابتی تمرینی خودشان و یک بار هم در محیط رقابتی تمرینی گروه دیگر به ترتیب آزمون های یادداری بی درنگ و انتقال بی درنگ به عمل آمد. 10 روز بعد نیز آزمون یادداری درنگیده و انتقال درنگیده در هر دو محیط رقابتی تمرینی از هر دو گروه گرفته شد. آزمون های پاس به دیوار و دریبلینگ فوتبال که از مجموعه آزمون های ایگلی (1972) انتخاب شده بودند، به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون هایt مستقل و t همبسته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو گروه تمرین کننده در محیط رقابتی و محیط غیررقابتی به لحاظ اکتساب امتیاز مهارت پاس به دیوار و دریبلینگ در اجرا بهبود معناداری پیدا کردند. بین اکتساب امتیاز مهارت پاس در 10 جلسه تمرین بین دو گروه تمرین کننده اختلاف معناداری وجود نداشت ولی اختلاف بین اکتساب امتیازات مهارت دریبلینگ در 10 جلسه تمرینی بین دو گروه معنادار شد. همین طور مشخص گردید که تمرین در هر دو محیط رقابتی تاثیر معنا داری بر اکتساب و یادگیری مهارتها داشته است. آزمون t همبسته بین میانگین امتیازات آزمون یادداری بی درنگ و آزمون انتقال بی درنگ و همچنین بین میانگین امتیازات آزمون یادداری درنگیده و انتقال درنگیده در هر دو مهارت پاس و دریبلینگ نشان داد که وقتی آزمودنی ها در محیط رقابتی متفاوت از محیط رقابتی دوره تمرین مورد آزمون اجرا قرار می گیرند، دچار افت معنا دار می شوند و تنها استثنای یافت شده بهبود اجرای گروه غیررقابتی در آزمون انتقال بی درنگ نسبت به آزمون یادداری بی درنگ بود. مهمترین یافته پژوهش حاضر نیز همین است. بنابر این دستیابی به بهترین اجرای آموخته شده فقط زمانی ممکن شد که آزمودنی ها در محیط رقابتی همسان با محیط رقابتی دوره تمرین مورد آزمایش قرار گرفتند و بار دیگر فرضیه ویژگی تمرین تایید گردید.
رضا امانی احمدرضا موحدی
چکیده هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر بازی های حرکتی کودکانه بر بهبود مشکلات توأم با نقص توجه – بیش فعالی در کودکان مبتلا به این اختلال بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر مبتلا به بیش فعالی- کمبود توجه مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 90-91 بودند (رده سنی 8-11 سال). آزمودنی ها پس از یکسان سازی با توجه به متغیرهای سن، جنسیت و میزان اختلال بیش فعالی – کمبود توجه در دو گروه تجربی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در گروه تجربی به مدت 6 هفته (18 جلسه هر جلسه 50 دقیقه) در بازی های حرکتی کودکانه شرکت کردند. تغییرات در مشکلات توأم با بیش فعالی –کمبود توجه شامل پرخاشگری – بیش فعالی، اضطراب و افسردگی، ناسازگاری اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی و کمبود توجه از طریق پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر در پیش آزمون و دو روز پس از اتمام بازی ها در پس آزمون مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس مختلط دو عاملی، t مستقل و t همبسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شرکت در بازی های حرکتی منجر به کاهش معنادار در شدت بروز پرخاشگری – بیش فعالی، اضطراب و افسردگی، ناسازگاری اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی و بهبود توجه در گروه تجربی شد. با این حال، افراد شرکت-کننده در گروه کنترل تغییر معناداری در مشکلات توأم با بیش فعالی – کمبود توجه (پرخاشگری- بیش فعالی، اضطراب و افسردگی، ناسازگاری اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی و کمبود توجه) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون نشان ندادند. نتیجه گیری: یافته ی پژوهش حاضر مشخص ساخت که بازی های حرکتی در کودکان مبتلا به بیش فعالی- کمبود توجه به بهبود نشانگان آن ها منجر می شود.