چکیده بررسی نقش آگاهی فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور مر کز صفاشهر به وسیله رضاابدام این پژوهش با هدف کلی بررسی نقش آگاهی فراشناختی بر پیشرفت تحصیلی دربین 352 نفر از دانشجویان که 239 نفر آنها دختر و 113نفر آنها پسرمی باشد در مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز صفاشهر انجام شد. دراین پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است. برای تجزیه تحلیل داده ها، روش همبستگی پیرسون به کار رفته که داده ها را به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه تحلیل قرار دادیم. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه فراشناخت 30 سوالی ولز می باشد که اولین بار توسط شیرین زاده دستگیری مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل دو متغیره داده ها نشان می دهد که آگاهی فراشناختی ارتباط معنا داری با پیشرفت تحصیلی دارد. نمره کل آگاهی فراشناختی و 5 مولفه مربوط به آن رابطه معناداری با پیشرفت تحصیلی دارندکه از بین آنها مولفه ی فقدان اعتماد شناختی به حافظه بیشترین همبستگی را با پیشرفت تحصیلی دانشجویان داشت و نیز در فرضیه هفتم این پژوهش به وجود تفاوت بین دختران و پسران دانشجو در میزان آگاهی فراشناختی شان پرداختیم که وجود تفاوت بین دختران و پسران به اثبات رسیده است. واژه های کلیدی: آگاهی فراشناختی، پیشرفت تحصیلی

این تحقیق با هدف میزان موفقیت مجتمع های آموزشی استان مازندران در زمینه های :گسترش عدالت آموزشی،بهبود مدیریت ،بهبود نظارت و راهنمایی بر فعالیت های آموزشی، ساماندهی بهینه نیروی انسانی ، بهره گیری از تعامل نیروهای آموزشی مجرب ،تسهیل و تبادل اطلاعات بین مدارس تابعه ، ارتقای فرهنگ کار گروهی ،تقویت وحدت محلی و منطقه ای و استفاده بهینه از خدمات و امکانات و تجهیزات موجود در واحدهای آموزشی، تدوین و انجام یافته است، جامعه آماری تحقیق کلیه مجتمع های آموزشی استان به تعداد 323 مجتمع که بااستفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 178 مجتمع آموزشی به عنوان نمونه انتخاب ،ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از روایی سنجی و پایایی یابی مورد استفاده قرار گرفته است .روش های آماری تجزیه و تحلیل اطلاعات شامل آمار توصیفی (محاسبه فراوانی و در صد فراوانی و جدول و نمودار) آمار استنباطی (آزمون tتک نمونه )بوده است. نتایج با نرم افزار spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تشکیل مجتمع های آموزشی در تمامی زمینه های مورد بررسی موثر و مفید بوده است،بدین معنا که تشکیل مجتمع های آموزشی فرصت های لازم برای گسترش عدالت آموزشی را فراهم کرده است،موجب بهبود مدیریت آموزشی و نظارت و راهنمایی بر فعالیت های آموزشی شده ،سبب ساماندهی بهینه نیروی انسانی شده است ، موجبات بهره گیری از تعامل نیروهای آموزشی مجرب مدارس و تسهیل در تبادل اطلاعات بین مدارس تابعه را مهیا ساخته است ، همچنین در ارتقای فرهنگ کار گروهی ،تقویت وحدت محلی و منطقه ای و استفاده از امکانات و تجهیزات موجود در واحدهای آموزشی را فراهم کرده است.

چکیده هدف از پژوهش حاضر ، ارزیابی کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی (گرایش برنامه ریزی درسی) از دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 91- 90 می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است که به ارزشیابی کیفیت برنامه درسی موجود رشته علوم تربیتی بر اساس الگوی فرانسیس کلاین می پردازد. جامعه آماری پژوهش جمعاً 91 نفر که شامل دو زیر جامعه : الف-اعضای هیأت علمی رشته علوم تربیتی (17 نفر) و ب- دانشجویان کارشناسی ارشد شاغل به تحصیل در گرایش برنامه ریزی درسی (74 نفر) بوده است. ابزار گردآوری داده ها ، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. قابلیت پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرانباخ برآورده شده که پایایی پرسشنامه اعضای هیأت علمی 816/. و پایایی پرسشنامه دانشجویان 852/. بدست آمد. بر اساس داده های جمع آوری شده ، ملاک های ارزیابی اهداف، محتوا، روشهای تدریس، مواد و وسایل، وضعیت گروههای پژوهشی، فضای آموزشی و وضعیت ارزشیابی از دیدگاه اعضای هیأت علمی در حد مطلوب می باشد. همچنین بر اساس داده های جمع آوری شده، ملاک های ارزیابی اهداف، ترکیب محتوا، وضعیت فعالیتهای پژوهشی، مواد و وسایل، وضعیت گروههای پژوهشی و وضعیت ارزشیابی از دیدگاه دانشجویان درحد نسبتاً مطلوب می باشد. هر دو گروه (اعضای هیأت علمی و دانشجویان) ملاک های روش های تدریس و فضای آموزشی را در حد مطلوب می دانند. اعضای هیأت علمی ملاک وضعیت زمان در نظر گرفته شده را در حد نسبتاً مطلوب گزارش کردند ولی دانشجویان معتقدند که این ملاک در سطح نامطلوبی می باشد. کلمات کلیدی : ارزیابی، کیفیت، برنامه درسی علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی، نظام آموزش عالی.

چکیده هدف ازاین پژوهش بررسی تأثیر برنامه درسی و فعّالیّتهای پرورشی از دیدگاه دبیران و مربیّان پرورشی مدارس راهنمایی شهرستان گنبدکاووس می باشد.روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است، ابزار جمع آوری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است مشتمل بر 25 سوال (13 سوال مربوط به برنامه درسی و12 سوال مربوط به فعّالیّتهای پرورشی) بسته پاسخ که برای روایی محتوایی که معمولاً توسط افراد متخصص تعیین می شود، استفاده شده است و پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 81%برآورد شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دبیران564نفر و مربیّان پرورشی 108نفر، شهرستان گنبدکاووس در سال تحصیلی92-1391می باشد، که نمونه آماری طبق جدول کرجسی ومورگان 234 دبیر و 86 مربی بوده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های آماری توصیفی فراوانی،جداول، درصد، میانگین، انحراف معیار و از آمار استنباطی نیز از آزمون تی یک نمونه ای وتی دونمونه ای(بادونمونه ای مستقل) استفاده شده است. نتایج به دست آمده از یافته های این پژوهش نشان می دهد که از نظر دبیران و مربیّان پرورشی برنامه درسی بر تربیت دینی دانش آموزان موثراست، همچنین از نظر پاسخ دهندگان فعّالیّتهای پرورشی نیز بر تربیت دینی دانش آموزان موثر می باشد، امّا در مقایسه با نظریات آن ها تفاوت معناداری بین نظرات دبیران و مربیّان پرورشی در تأثیر فعّالیّتهای پرورشی بر تربیت دینی دانش آموزان وجود دارد. مربیّان پرورشی معتقدند که فعّالیّتهای پرورشی مدارس راهنمایی نسبت به برنامه درسی تأثیر بیشتری بر تربیت دینی دانش آموزان دارند. کلید واژه ها: برنامه درسی، فعّالیّتهای پرورشی، تربیت دینی، دوره راهنمایی.

موضوع پژوهش حاضر راههای نهادینه کردن دین باوری در دانش آموزان مقطع متوسطه استان گیلان وهدف آن شناسایی راههای نهادینه کردن دین باوری در دانش آموزان دوره متوسطه از دیدگاه دبیران معارف اسلامی می باشد.روش تحقیق اتخاذ شده توصیفی و با رویکرد شناسایی بوده که معمولا در مسایل آموزش و پرورش مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران درس معارف اسلامی دوره متوسطه استلان گیلان می باشند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بوده در روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای افراد جامعه را می توان به صورت تصادفی در دسته هایی خوشه بندی کرد برای این منظور فهرستی از این خوشه ها تهیه می شود از آن به عنوان چهار چوب نمونه گیری استفاده می گردد. حجم نمونه را تعداد 248 نفر از دبیران معارف دوره متوسطه تشکیل داده اند این تعداد نمونه با توجه به جدول مورگان برآورد شده است و پس از جدا کردن پرسشنامه های ناقص تعداد نمونه به 176 نفر رسید. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده که شامل سوالهای بسته پاسخ از نوع مقیاس لیکرت و سوالهای باز پاسخ می باشند روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با ارایه سوالات پرسشنامه به 10 نفر از متخصصانی که در زمینه تربیت دینی کار پژوهشی انجام داده اند مشخص و اعتبار پرسشنامه طی اجرای مقدماتی بر روی یک نمونه 30 نفری با استفاده از نرم افزار spssو با روش آلفای کرانباخ 81/0 بدست امده است . روش تحلیل داده ها با استفاده از آزمون .باعدد ثابت یامیانگین فرضی بوده است. آزمون t با عدد ثابت ، آزمون t تک نمونه ای است که میانگین یک نمونه را با میانگین جامعه یا میانگین فرض آزمون می کند. یافته ها نشان می دهد از دیدگاه دبیران معارف رفتار و عملکرد دبیران درس معارف اسلامی، کارکنان ومدیر، محتوای کتاب دینی و روشهای تدریس اثر معنی داری بر نهادینه کردن دین باوری دانش آموزان دوره متوسطه می تواند داشته باشد و همچنی نتیجه آزمون t مستقل در ارتباط با این فرضیه هاکه آیا تاثیر رفتار وعملکدرد دبیران معارف محتوای کتاب بر دین باوری دانش آموزان از نظر دبیران معارف زن و مرد تفاوت معنی داری دارد معنی دار بودن تفاوت را درسطح 002/0 تایید نمود در حالی که تاثیر روشهای تدریس دبیران معارف و رفتار و عملکرد کارکنان و مدیر بردن باوری دانش آموزان از نظر دبیران معارف زن و مرد تفاوت معنی داری نداشت.