نام پژوهشگر: عبدالکریم مقدم
آرش زرشگی نوبر سیدحسن صالح نژاد
ورشکستگی شرکت ها یکی از عواملی است که منجر به هدر رفتن منابع و عدم بهره گیری از فرصت های سرمایه گذاری می شود. پیش بینی ورشکستگی می تواند با ارائه هشدارهای لازم ، شرکت ها را نسبت به وقوع درماندگی مالی و به دنبال آن ورشکستگی هشیار نماید تا آنها با توجه به این هشدارها ، دست به اقدامات مقتضی یزنند و سرمایه گذاران بتوانند فرصت های مطلوب سرمایه گذاری را از فرصت های نامطلوب تشخیص دهند و منابعشان را در فرصت ها و مکان های مناسب سرمایه گذاری نمایند. هدف از تحقیق حاضر ، سعی در پاسخ به این سئوال می باشد که از بین مدل های پیش بینی ورشکستگی فیلوسوفو و اسپرینگیت ، کدام مدل در مقایسه با مدل دیگر ، توانایی پیش بینی بهتر و صحیح تر ورشکستگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را دارد ؟ به این منظور ، کارایی این مدل ها در دو نمونه انتخابی طی سال های 1383الی 1386 که شامل شرکت های ورشکسته مشمول ماده 141 قانون تجارت وشرکت های سالم بورس اوراق بهادار تهران می باشد ، در طی دو دوره (یک و دو سال قبل از ورشکستگی) مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصله از آن باهم مقایسه شد. به این طریق ، از بین دو مدل مذکور ، مدل کارا تر در بورس اوراق بهادار تهران معرفی شد. با بررسی و مقایسه نتایج حاصله معیین گردید که درصد پیش بینی شرکت های سالم و ورشکسته توسط مدل فیلوسوفو دوسال قبل از ورشکستگی3/61 درصد و توسط مدل اسپرینگیت به میزان 1/66 درصد می باشد. در حالی که درصد پیش بینی شرکت های سالم و ورشکسته توسط مدل فیلوسوفو یک سال قبل از ورشکستگی65 درصد و توسط مدل اسپرینگیت به میزان 3/78 می باشد.
کاظم علیزاده لداری عزیز گرد
چکیده: هزینه های مالی مربوط به منابع مالی برون سازمانی بهره دار در شرکتها و صنایع موضوع مهمی است که در تصمیم گیری های مربوط به استفاده از منابع مذکور کمتر مورد توجه قرار می گیرد. افزایش استفاده از منابع مالی برون سازمانی بهره دار موجب افزایش هزینه های مالی می شود، اما آیا این افزایش هزینه های مالی با رشد شاخص های مالی شرکت همراه است یا خیر؟ در پژوهش حاضر عملکرد 50 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع خودرو و فلزات اساسی، در خصوص سیاست تامین مالی برون سازمانی بررسی شده است. در این تحقیق اهرم مالی به عنوان متغیر مستقل و به عنوان عاملی که بطور مستقیم تحت تاثیر تغییرات هزینه های مالی قرار دارد با 4 متغیر وابسته شامل بازده سهام، سود عملیاتی، نسبت جاری و نسبت آنی بطور مجزا برای دوره 6 ساله 88-83 با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد آزمون قرار گرفته است. بررسی نتایج این تحقیق و همچنین تحقیقات انجام شده قبلی نشان داد که از آغاز دهه هفتاد تا پایان دهه هشتاد شمسی، تغییرات اهرم مالی شرکتها که ناشی از تغییرات حجم منابع مالی برون سازمانی بهره دار است، نتوانسته تاثیر مستقیمی روی شاخص های عملکردی و نقدینگی شرکتها بگذارد.
احسان مشکل گشا عبدالکریم مقدم
همواره هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و اعتباردهندگان، با ثبات و پویا نشان دهد. کسب جایگاهی مناسب در میان رقبا و بازار سرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظر مساعدتری داشته باشند و شرکت از صرف هزینه های بیشتر در رقابت با سایر شرکت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه ی کمتر اعتبار و وام دریافت کند. هدف کلی و اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین بدهی و پراکندگی مالکیت با مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران می باشد. دوره زمانی تحقیق از سال 1384 الی 1390 بمدت شش سال و نمونه آماری آن شامل 111 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. نتایج نشان داد که بین سطح بدهی و پراکندگی مالکیت با بیش نمایی سود رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. این یافته بر تلاش مدیران در جهت افزایش کارآیی قرادادهای بدهی تاکید می نماید و تاثیر نظارت اعتباردهندگان بر محیط گزارشگری مالی شرکتهای دارای ساختار سرمایه مبتنی بر بدهی را روشن می کند. همچنین، نتایج نشان داد که در شرکتهای با تعدد مالکیت بالاتر، ارتباط بین سطح بدهی با بیش نمایی سود کاهش می یابد. براساس یافته اخیر می توان استدلال نمود که تعدد مالکیت، عاملی است که مکانیسم های حاکمیتی و نظارتی را در شرکتهای سهامی محدود می کند و مدیران این قبیل شرکتها در مقایسه با شرکتهای با ساختار مالکیتی متمرکزتر، فرصتها و انگیزه های بیشتری برای گزارشگری مالی خلاف واقع دارند.
نرگس محجوب عبدالکریم مقدم
چکیده بخشی از تحولات مهم حسابداری در سایه تشکیل شرکتهای بزرگ و جدایی مالکیت از مدیریت شرکتهای بزرگ اتفاق افتاده است. درگذشته مالکان همان مدیران شرکتهای واحد تجاری بودند و هیچگونه تضاد منافع بین مدیریت و مالکیت مطرح نبود بطوریکه مالکان خود بر تمامی عملیات شرکت کنترل داشته و باعث افزایش ارزش شرکت می شدند. پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن تشکیل شرکتهای سهامی بزرگ و نیاز روزافزون به سرمایه باعث شد که بازارهای بزرگ سرمایه به وجود آیند و در پی آن مالکیت از مدیریت جدا شد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین ساختار مالکیت (تمرکز مالکیت و پراکندگی آن) با بازدهی و سودآوری سهام می باشد. در این تحقیق رابطه ساختار مالکیت به عنوان متغیر مستقل و بازدهی سهام و سودآوری سهام به عنوان متغیرهای وابسته آزمون می شود. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و روش نمونه گیری در تحقیق حاضر حذف سیستماتیک می باشد. قلمرو مکانی تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی آن دوره شش ساله بین سالهای 1387 تا 1391 می باشد. همچنین برای تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه های تحقیق از روش رگرسیون استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین تمرکز مالکیت و بازدهی سهام رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد. به علاوه، نتایج این تحقیق، حاکی از عدم وجود رابطه معنی دار بین تمرکز مالکیت و سودآوری می باشد. کلید واژه: تمرکز مالکیت، بازدهی سهام، سودآوری