نام پژوهشگر: پرویز رستگار جزی

فلسفه اسلامی از دیدگاه مکتب معارفی خراسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1391
  مریم مین باشی   حسن اسلامی

چکیده با ورود فلسفه به دامان فرهنگ اسلامی، عدهای به مخالفت با این نحله فکری برخاستند . مکتب معارفی خراسان از جمل? این مخالفان میباشد. این مکتب در سده چ هاردهم هجری قمری، توسط میرزا مهدی اصفهانی شکل گرفت و در ابتدا مشهد مقدس ، کانون ترویج این عقیده قرار گرفت. شاگردان میرزای اصفهانی، پیرو تعالیم استاد، با تکیه بر خلوص معرفت مکتب » دینی، به تخطئه علوم بشری به ویژه فلسفه میپردازند. در حال حاضر این مکتب با نام شناخته میشود و مدافعان و مروجان آن با تأکید بر جدایی رهیافت های وحیانی از « تفکیک معارف فلسفی و عرفانی، طریق پیشگامان خویش را دنبال میکنند. از آنجا که فلسفه اسلامی در بین مسلمانان به ویژه شیعیان، از جایگاه ویژهایی بر خوردار است و نیز پیروان این مکتب، خود از شیعیان و از مدرسان فلسفه بودهاند، بررسی نظرات ایشان در نفی فلسفه ضروری مینماید؛ زیرا اگر دلایل ایشان مستحکم نباشد ، قابلیت های ف لسفه بیشتر از پیش نمایان خواهد شد و اگر دلایلی مستدل و قابل پذیرش در این زمینه داشته باشند، جای آن دارد که نسبت به فلسفه و فلسفهاندیشی با تردید نگریسته شود. در این نوشتار با موضوع" فلسفه اسلامی از دیدگاه مکتب معارفی خراسان"، موضع این مکت ب نسبت به کلیت فلسفه اسلامی گزارش و دلایل آن مورد بررسی قرار میگیرد . رساله حاضر از چهار بخش تشکیل شده است: بخش نخست شامل کلیات تحقیق است . بخش دوم به معرفی اجمالی اصول و شخصیتهای شاخص این مکتب میپردازد. دربخش سوم دلایل این مکتب در نفی فلسفه بیان شده و نقاط ضعف و قوت آنها، با رویکرد کلامی و با استفاده از متون علمی بررسی می شود. در پایان این نتیجه به دست میآید که مدافعان مکتب معارف در مقام نقد فلسفه و نیز ارائه صحیح اصول خویش، کامیاب نبودهاند. کلمات کلیدی : مکتب معارفی خراسان، مکتب تفکیک، فلسفه اسلامی، مخالفان فلسفه، میرزا مهدی اصفهانی، شیخ محمود حلبی.