نام پژوهشگر: محمد حسین میر شاهی
راضیه محمدی غلامعلی حشمتی
اصلاح اکوسیستمهای مرتعی خشک و نیمهخشک توسط گونه های غیربومی و سازگار، به مطالعه و تحقیق زیادی نیاز دارد. قبل از کشت این گونه ها در سطح وسیع، بایستی آثار مثبت یا منفی اکولوژیک گونه های غیربومی بر محیط های تحتکشت مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی اثرات احتمالی کاشت گیاه آتریپلکس کانسنس ((atriplex canescens و سیاه تاغ (haloxylon aphyllum) بر غنایگونهای و خاک منطقه عباس آباد در استان خراسانرضوی صورت گرفته است. بدین منظور منطقه آتریپلکسکاری شده، تاغکاری شده و شاهد در مجاورت یکدیگر انتخاب و مورد مقایسه قرار گرفت. در هر منطقه 5 ترانسکت بصورت تصادفی- سیستماتیک به طول 50 متر مستقر گردید و درصد پوشش گونههای گیاهی در قالب نمونهبرداری نقطهای انجام شد. تعداد 38 نمونه خاک به صورت سیستماتیک- تصادفی از عمق 20-0 سانتیمتری، از منطقه شاهد، تاغکاری و آتریپلکسکاری برداشت و ویژگیهای هدایتالکتریکی و اسیدیته خاک تعیین گردید. سپس دادههای بدست آمده از پوشش گیاهی و خاک مناطق مورد مطالعه با استفاده از آزمون تجزیه واریانس و آزمون فیشر توسط نرمافزار minitab مورد مقایسه قراگرفتند. نتایج نشان داد، از نظر تنوع بین منطقه شاهد و آتریپلکسکاری شده تفاوت معنیدار (05/0(p< وجود ندارد. در مناطق تاغکاری و شاهد تنوعگونهای دارای تفاوت معنیدار (05/ 0(p< بوده و تاغ سبب افزایش تنوع شده است. این نتایج یک برآورد کمی است ولی از لحاظ کیفی آتریپلکس و تاغ، سبب جانشینی جمعیتهای بومی منطقه شدهاند به طوریکه بهترتیب تنها 50 و 64 درصد ازترکیب گونهای منطقه آتریپلکسکاری و تاغکاری شده، مشابه منطقه شاهد است. نتایج نمونهبرداری خاک بیانگر آنست که تغییرات قلیاییت و هدایتالکتریکی خاک منطقه آتریپلکسکاری با عرصه شاهد و تاغکاری معنیدار (01/0 (p<بوده است. خاک منطقه تاغکاری و شاهد نیز از نظر قلیاییت دارای تفاوت معنیداری (01/0 (p<است. بنابراین آتریپلکس و تاغ سبب شور شدن و قلیاییت خاک سطحی منطقه شده است. در نهایت چنین برآورد شد که کشت این دو گونه دست کاشت بر پوششگیاهی و خاک منطقه اثر منفی داشته است و اثرات کشت گونه آتریپلکسکانسنس بر محیط تحت کشت نسبت به گونه سیاه تاغ محسوستر بوده است.