نام پژوهشگر: سید جلیل ذریه زهرا
سمیه عابدی عیسی شریف پور
تخم های چشم زده ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) در معرض دو دوز اشعه فرا بنفش (uv-b) (2 µw/cm75/68 و 83/94) به مدت 15 دقیقه (بین ساعت های 15/13-00/13) یک بار در روز در شرایط آزمایشگاهی قرار گرفتند. آزمایش به مدت 9 روز به طول انجامید (از مرحله دو روز مانده به تفریخ تخم ها تا مرحله جذب کامل کیسه زرده). تخم هایی که در معرض اشعه uv-b قرار نگرفته بودند به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. تراف ها بوسیله پلاستیک های مشکی که از برخورد هر گونه اشعه خورشیدی به تخم ها و لارو ها ممانعت می کند پوشیده شدند. مرگ و میر تخم ها و تاخیر در تخم گشایی در گروه های در معرض اشعه uv_b مشاهده گردید اما هیچ گونه مرگ و میری در گروه شاهد مشاهده نشد. میزان مرگ و میر در بین روز های اول تا ششم آزمایش پایین بود اما در بین روز های هفتم تا نهم به طور بارزی افزایش یافت(p< ./05). . در گروه های در معرض اشعه uv-b مطالعات میکروسکوپ نوری و الکترونی کاهش شدید در ضخامت اپیدرم و تعداد سلول های موکوسی را نشان داد. همچنین سلول های آفتاب سوخته، جدا شدن اپیدرم از غشاء پایه و کاهش در تعداد و طول ریزبرجستگی های سلول های تنفسی مشاهده شد. در تمام این موارد تیمار شاهد تفاوت معنی داری را با تیمار های uv-b نشان می دهد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اشعه uv-b باعث آسیب به پوست و سلول های آن می شود. کاهش طول و تعداد ریزبرجستگی های سلول های تنفسی باعث اختلال در تنفس پوستی می شود. کاهش سلول های موکوسی باعث کاهش در ایمنی غیر اختصاصی بدن می-گردد که می تواند از عوامل ایجاد مرگ و میر ناگهانی در لارو ها باشد.
امین فرحی محمد سوداگر
القای تخم ریزی در ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) توسط هورمون اواپریم حاوی هورمون آزادکننده گنادوترپین ماهی آزاد و ضد دوپامین دامپریدون و هورمون آزادکننده هورمون زرده ساز (lrh-a2) با موفقیت انجام شد. مولدین ماده در یک مرحله و به صورت داخل عضلانی توسط هورمون اواپریم (5/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) و هورمون lrh-a2 (2 و 5 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم) تزریق شدند. گروه شاهد بوسیله سرم فیزیولوژی مورد تزریق قرار گرفت. در تیمار 5 میکروگرم هورمونlrh-a2 ، تخم ریزی زودتر از سایر گروه ها انجام شد (بعد از 3 روز). تخمک گذاری در همه مولدین ماده در تیمارهای هورمونی رخ داد ولی، این امر در گروه شاهد مشاهده نشد. تیمارهای هورمونی اختلاف معنی داری در میزان لقاح، میزان چشم زدگی تخم ها، درصد بقا طی دوره انکوباسیون، بقا طی دوره جذب کیسه زرده و بدشکلی لاروی نداشتند (05/0p>). در تیمار 5 میکروگرم هورمونlrh-a2 ، قطر تخم ها و میزان هماوری نسبی به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p<). همچنین دوره نهفته (تاخیر)، دوره چشم زدگی، دوره تفریخ و مدت زمان تفریخ تا شروع تغذیه فعال در این گروه کوتاه تر بود. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از هورمون های سنتتیک به طور موثری تخمک گذاری و تخم ریزی را در مولدین ماده ماهی آزاد دریای خزر القا می نماید. استفاده از هورمون های هیپوتالاموسی در مولدین ماده ماهی آزاد دریای خزر می تواند جهت توسعه روش های تکثیر مصنوعی بدون اینکه کیفیت تخم ها کاسته شود، به کار برده شود. کلمات کلیدی: تخم ریزی، تزریق، تخمک گذاری، تیمار هورمونی و کیفیت تخم.
امید کوهکن سید جلیل ذریه زهرا
در تحقیق حاضر ماهیان گاریز (مید) (liza klunzingeri) مشکوک به بیماری نکروز عصبی ویروسی (vnn) از این نظر مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه ها حاصل از چند مورد وقوع تلفات در منطقه بندرعباس در سال 1389 بودند. محدوده طولی اکثر ماهیان 8 الی 18 سانتیمتر بوده و وزن آنها نیز 15تا 20 گرم بود. ماهیان در حال مرگ دارای علایمی از قبیل رنگ پریدگی و تغییر رنگ پوست بدن، شنای غیرطبیعی، شنای خوابیده بر پشت، عدم جهت یابی صحیح، پرخونی در نواحی شکمی و بر روی سرپوش آبششی بودند. تعدادی نمونه براساس جدول ossiander & wedemeyer تهیه و پس از تثبیت در بوئن و مراحل بافتی، با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. بررسی هیستوپاتولوژیک نشاندهنده نواحی گسترده واکوئولاسیون در مغز و چشم بود. میزان صدمات از ماهی تا ماهی دیگر متفاوت بود. همچنین صدمات در تمام مغز پراکنده بوده و در تمامی لایه های مغزی قابل مشاهده بود اما شدت این ضایعات بویژه در لایه دانه دار بیشتر بود. سلولهای عصبی در حال نکروز در مغز پیکنوتیک و دارای مرزنشینی بودند. التهاب و پرخونی در اکثر لایه های مغزی و در تمامی نمونه ها مشاهده گردید. ضایعات نکروتیک در بافت شبکیه چشم در مقایسه با مغز از شدت و گستردگی کمتری برخوردار بودند و تعداد واکوئول های چشمی کمتر به نظر می رسید. در عصب بینایی نیز واکوئول ها بوضوح مشاهده می شدند. تصاویر ایمونوفلوئورسانس مغز و چشم در آزمایش پادتن های درخشان غیرمستقیم (ifat) نشاندهنده حضور هیچگونه آنتی ژن ویروسی در نمونه های مرضی نبودند و تقریباً تمامی گسترش ها فاقد ذرات فلوئورسانس مربوطه حاصل از کمپلکس آنتی بادی و آنتی ژن ویروسی بودند. تنها یک مورد اسلاید مشکوک به مثبت مشاهده گردید که به دلیل کم بودن تعداد، قابل استناد نمی باشند و تنها ظن به بیماری نکروز عصبی ویروسی را افزایش دادند. در انجام مرحله پاتوژنیسیته این تحقیق، با مواجهه سازی 60 ماهی گوپی با هموژن مغزی ماهیان مبتلا، تعداد معدودی از ماهیان مورد مواجهه، علایم بالینی و رفتاری مشابه با ماهیان مید را نشان دادند. تلفات محدودی در آنها رخ داد و در برخی از آنها قبل از مرگ، علایم عصبی و رفتار شنای غیرطبیعی و در تعدادی نیز تورم شکمی دیده شد. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشاندهنده وقوع صدمات مغزی (نکروز و واکوئولاسیون) در مغز بود. در شبکیه چشم نیز در برخی نمونه ها واکوئولاسیون در لایه دانه دار دیده شد. با وجود نتایج منفی در آزمایش ایمونوفلوئورسانس (ifat)، مشاهده علائم آسیب شناسی در ماهیان مورد آزمایش گمان ابتلای ماهیان گاریز (مید) را به ابتلای این بیماری تقویت نمود. کلیه واکوئول های مشاهده شده در ماهیان گوپی مشابه واکوئول های موجود در مغز و چشم ماهیان مید بوده و از طرف دیگر بروز واکوئولاسیون در لایه دانه دار بافت مغز و بافت شبکیه چشم از علائم پاتوگنومیک و شاخص بیماری نکروز عصبی ویروسی هستند. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بیماری نکروز عصبی ویروسی می تواند یکی از گزینه های اصلی تلفات و مرگ و میر ماهیان گاریز (مید) در منطقه مورد بررسی باشد و اثبات این موضوع نیازمند به انجام مطالعات تکمیلی و تحقیقات بیشتر در هنگام وقوع تلفات مشابه در آینده می باشد.