نام پژوهشگر: اسدالله آژیر
هوشنگ باتمانی عامر قیطوری
در این تحقیق، سعی بر آن است تا بندهای آیات سوره ی یاسین را از منظر اصول و مبانی نظریّه ی سیستمی- نقشی هالیدی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. نگارنده در این پژوهش، به هیچ عنوان در صدد دستیابی به مفاهیم ژرف ساختی قرآن و تحلیل لایه های مختلف معنایی آن برنیامده است، بلکه هدف اصلی تحقیق، آزمودن نظریّه ی مذکور و بررسی قابلیّت اعمال آن در حیطه ی داده های قرآنی است. بررسی سوره ی یاسین بر اساس نظریّه ی هالیدی، به این نتیجه انجامید که بر اساس فرانقش بازنمودی، بیشترینِ فرآیندها(16/27 درصد) از نوع کلامی است و سایر فرآیندها نیز به ترتیب فراوانی از نوع مادّی28/23درصد، رفتاری96/18درصد، ذهنی81/16درصد و رابطه ای79/13 درصد می باشد. در این تحلیل، نمونه ای از فرآیند وجودی مشاهده نگردید. به لحاظ فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بندهای این سوره بیشتر(32/82 درصد) از نوع خبری می باشد و بسامد سایر وجوه نیز به ترتیب : وجه امری71/7 درصد، وجه پرسشی09/6 درصد و وجه التزامی88/3 درصد مشاهده شده است. از نظر زمان نیز، وقوع فرآیند در 17/55 درصد بندها در زمان حال ساده و در 83/44 درصد نیز در زمان گذشته به انجام رسیده است. قطبیّت در بندها نیز به ترتیب 74/79 درصد مثبت و 26/20 درصد منفی مشاهده گردید. از منظر فرانقش متنی، ساختار مبتدا- خبریِ بیشتر بندها، بی نشان بود. امّا گاهی نیز به اقتضای تأکیدات قرآنی، ساخت مبتدا- خبریِ نشان دار به چشم می خورد، به گونه ای که ساختِ 12/96 درصد بندها، بی نشان و 88/3 درصد نیز دارای ساخت نشان دار بودند. همچنین، در تحلیل ساختارهای پیچیده معلوم شد که 50 درصد فرآیندها، کلامی می باشد و سایر فرآیندها نیز به ترتیب از نوع مادّی، رفتاری، ذهنی و رابطه ای بودند.
الهام جلیلیان مجتبی بیگلری
مسأله ی وجود خداوند از مسائل اصلی انسان و تعیین کننده ی نوع زندگی فرد و زیربنای افکار و اعتقادات او می-باشد. شناخت خدا پایه ی شناخت های دیگر و مقدمه ی ایمان و عمل است، که سایر عقاید و اندیشه های اسلامی بر شناخت خدا مبتنی و پشتوانه ی ارزش های اسلامی است. توحید و یگانگی خداوند نیز اوّل ین و مهم ترین اصل اعتقادی یکتاپرستان، و اساسی ترین رکن رسالت پیامبران است، به گونه ای که قرآن، عدم اعتقاد به آن را موجب شرک دانسته است و آن را از طریق پیامبر?و خاندان آن حضرت?متذکّر شده اند، و ائمّه ی معصومین?در دوران خود و خصوصاً امام رضا?که در عصر شیوع اندیشه ها و شبهات کلامی بودند، در رأس تمامی سخنان خود به دفاع از مبانی عقلی صحیح در شناخت و وجود و یگانگی خداوند می پرداختند، که مهم ترین موضوعی که عظمت علمی حضرتش را می رساند مبحث توحید است، که اشرف علوم است. دوران امام رضا?مصادف با ظهور مکاتب مختلفی بود که بر اساس افکار خودشان و با به کارگیری براهین عقلی اقدام به طرح سوال ات و شبهات اعتقادی در باب خداشناسی می کردند، با توجّه به ارزش و اهمیّت عقل و براهین عقلی در اسلام، امام? نیز با توجه به اهمیّت مبانی عقلی، در چنین شرایطی با تکیه بر برهان های عقلی در برابر این افکار، موضع گیری می نمودند، و امام?با علم سرشار خود به شبهات مطرح شده در این زمینه پاسخ می-گفتند، و سران ادیان و متکلمین با پی بردن به علم امام?به شکست خود در برابر این استدلالات اعتراف می کردند. امام رضا?از راه های گوناگون از جمله طبیعت و جهان آفرینش، فطرت پاک انسانی و عقل و برهان عقلی به شناخت خداوند اشاره کرده اند. همچنین آن حضرت?در ضمن بحث های مفصلی که با علما و گروه های مختلف داشتند، به مسائل مختلفی از قبیل هستی شناسی و اثبات وجود خدا، توحید و اقسام آن، توحید ذاتی، صفات الهی و انواع آن، توحید افعالی، قضا و قدر، جبر و اختیار، اراده و ... می پردازند و هر موضوع و مسأله را با روش عقلانی و استدلال های فلسفی به اثبات می رسانند. روش این تحقیق، تحلیلی- توصیفی است و مطالب آن با مطالعه ی کتابخانه ای فراهم شده است. کلیدواژه: امام رضا?، توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی
محبوبه ساعی مسعود فکری
پژوهش حاضر، به منظور بررسی دلایل تجربی حیات پس از مرگ، انجام گرفته است. بر اساس دیدگاه برخی از اندیشمندان، پذیرش اصلِ حیات پس از مرگ، منوط به اثباتِ بُعدی غیر مادی، در وجود انسان است. با توجه به اهمیتِ مسئله ی حیات پس از مرگ، پژوهش حاضر، در نظر دارد که به بررسی دلایلِ تجربی(پسینی) حیات پس از مرگ بپردازد. پدیده هایی که عموما، به عنوان دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ معرفی می شوند عبارتند از: پدیده های فراروانشناختی، تجربه ی نزدیک به مرگ و رویدادهای دینی- تاریخی. پژوهش گران حوزه ی دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ ادعا میکنند که پدیدههای مذکور، قادرند به صورت تجربی، وجود روح و حیات پس از مرگ را اثبات نمایند. علاوه بر سه پدیده ی فوق، میتوان استدلال تجربی«انسان معلق در فضا»ی ابنسینا و حکایات عرفا از تجربه ی «خلع از بدن» در سنت دینی- عرفانی را، به عنوان دو نمونه ی دیگر دانست. در پژوهش حاضر، ابتدا، به بحث و بررسی، در مورد پنج شاهد تجربی یاد شده پرداخته شده است. سپس اشکالات منتقدان، پاسخ های پژوهش گران و نیز، نظریاتی که حقیقت پدیده های مورد بحث را تأیید میکند، مورد بررسی قرار گرفت. در خاتمه ی هر فصل، بحثی پیرامون میزانِ تواناییِ دلیل تجربی مورد بحث، جهت اثبات وجودروح و حیات پس از مرگ ارائه شده است. در نهایت با بررسی و مطالعه ی دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ، به این نتیجه می رسیم که، پدیده های فراروانشناختی، تجربه ی نزدیک به مرگ، رویدادهای دینی- تاریخی، استدلال تجربی «انسان معلق در فضا» و تجربه ی خلع از بدن، هر یک قادرند به صورت تجربی، وجود روح و خاصیت فرامادی آن، و نیز، مسئله ی حیات از پس مرگ را، به صورت نسبی، اثبات نمایند. لازم به ذکر است، در مطالعه ی دلایلِ تجربی، توجه به چند نکته ضروری است: الف- منظور از لفظ «تجربی» که درباره ی پدیده های مورد مطالعه، به کار می رود، به معنای «پسینی» است نه، معنای تجربه هایی که در علوم طبیعی و آزمایشگاهی مورد استفاده قرار میگیرد. ب- مسئله ی روح و حیات پس از مرگ، مسائلِ فرامادی هستند. لذا حقیقت این مسائل، به صورت تجربی، تنها تا حدی که ضوابطِ علوم طبیعی اجازه دهند، تبیین می شوند. لذا برای اثبات کامل روح و حیات پس از مرگ، استفاده از برخی پیش فرض های فلسفی و کلامی، لازم است. ج- پدیده های مورد بحث، در شرایط متفاوت رخ می دهند. لذا آزمون های تجربی، معیارِ مناسبی برای سنجش میزان اعتبارِ شواهد تجربی و نتایج حاصل از آن نیستند. شایسته است با توجه به متغیر بودن شرایط وقوع پدیده های مذکور، از روش پدیدارشناختی استفاده شود. د- جهت بررسی مسائل مربوط به حیات پس از مرگ و معاد، نداشتن دیدگاه ماتریالیستی از ضروریات است. کلید واژه: معاد، حیات پس از مرگ، دلایل تجربی حیاتِ پس از مرگ، فراروانشناسی، تجربه ی نزدیک به مرگ.
فیروزه شفیعی مهر مجتبی بیگلری
علم و حکمت از باارزش ترین هدایا و الطاف خداوندی به انسان است. در بسیاری از کتب، علم و حکمت به صورت مترادف ذکر شده اند لکن، با اینکه این دو واژه هر دو به یک نوع آگاهی و معرفت اشاره دارند، در عین حال متفاوت اند. البته، حکمتی که در فلسفه مطرح است با آن که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، یکی نیست و این دو فقط مشترک لفظی اند. اما در عین حال شباهتهایی نیز با هم دارند. مطابق آیات قرآن و سخنان امام علی?، حواس پنجگانه، عقل و قلب از مهمترین ابزارهای شناخت اند. و اهمّ منابع تحصیل علم و حکمت عبارتند از، خداوند متعال، پیامبران و اولیاء الهی، آیات آفاقی و انفسی، و... . علاوه بر اینها، دستیابی به علم و حکمت نیازمند پیمودن مقدمات و راههایی می باشد؛ مانند، تفکر نمودن، تقوا و نیکوکاری، صبر در راه تعلیم، گوش دادن و... که هر کدام از اینها در دستیابی به علم یا حکمت متفاوت اند. در قرآن و نهج البلاغه از عواملی همچون عناد و لجاجت، کفر، نفاق و دورویی، آرزوهای دور و دراز و ... به عنوان موانع دستیابی به علم و حکمت یاد شده است. در بین اینها، موانعی همچون کفر و نفاق بیشتر مانع تحصیل حکمت به شمار می روند تا علم، زیرا حکمت در قلب کافر و یا منافق ماندگار نمی شود. در مقابل عواملی چون، عمل نکردن، هوا و هوس، دنیا پرستی، غرور علمی، گناهان و رذایل اخلاقی، و ... از مهمترین آفات علم و حکمت به شمار می روند. سرانجام اینکه، با مطالعه آیات گرانقدر قرآن کریم و سخنان گهر بار امام علی? می توان به برخی از ارزشمندترین آثار علم و حکمت پی برد. این آثار مربوط به جنبه های مختلف زندگی از جمله، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی است. علم و حکمت در برخی از این آثار مشترک اند. حکمت بیشتر از علم بر اخلاق و مکارم اخلاقی تأکید دارد. با اینکه آثار اعتقادی علم بیشتر از حکمت است، اما این امر نمی تواند دلیل بر این باشد که علم بیشتر از حکمت بر اعتقاد آدمی اثر می گذارد زیرا حکیم قبل از تحصیل حکمت به ایمان دست می یابد سپس حکمت، درجات ایمان وی را عالی تر می گرداند. به همین دلیل است که برای حکمت نمی توان اثر سوئی تصور نمود بر خلاف علم که دارای آثار سوئی نیز می باشد.
زهرا کریمی یکدانگی مجتبی بیگلری
عصر امام باقر و امام صادق? مصادف با بروز اندیشه هایی چون امامیه، کیسانیه، غلات و زیدیه از مکتب کلامی شیعه و معتزله، جبریه، مرجئه و خوارج از مکتب کلامی اهل سنت و زندقه، مسیحیت و یهودیت از غیر مسلمانان است. مکاتب فقهی شیعه و اهل سنت و اندیشه های سیاسی و اقتصادی بخش دیگری از اندیشه های آن عصر را به خود اختصاص داده است. امام باقر و امام صادق? در برابر هر یک از اندیشه ها مواجهه ی خاصی داشتند. سیره ی ایشان? این گونه بود که مواجهات خود را بر مبنای دو اصل مهم پایه ریزی کنند: 1- پایبندی به مبانی دین اسلام و مذهب شیعه؛ 2- رعایت موازین اخلاقی. هر مواجهه دارای چهار عنصر و رکن اصلی است: مواجهه کننده، صاحب اندیشه، مخاطب مواجهه و شاهد مواجهه. به طور طبیعی شیوه ی اتخاذ شده توسط این دو امام بزرگوار? معلول چند عامل مانند موضوع اندیشه، مخاطب، زمان و شاهد مواجهه است. مواجهات امام باقر و امام صادق? به طور کلی به سه شیوه ی تقابل، تبیین و تصحیح صورت گرفته است. هر یک از آن ها دارای چند مصداق است. مواجهات تقابلی مانند تکذیب، توبیخ، لعن و نفرین و مواجهات تبیینی مانند تفصیل و اجمال است. موضوعات مورد مواجهه ی این دو امام بزرگوار متناسب با ویژگی های آن عصر، اعتقادی، سیاسی، فقهی، اقتصادی و علمی است. مواجهات اعتقادی در دو قالب درون دینی و برون دینی، مواجهات سیاسی به صورت مواجهه با حکومت و مردم و مواجهات اقتصادی در چارچوب مواجهات تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی صورت گرفته است. برخی ابزارهای به کار رفته در این مواجهات مثل معجزه و علم غیب، ویژه ی مقام امامت امام باقر و امام صادق? و برخی دیگر همانند ابزارهای گفتاری، نوشتاری و رفتاری مشترک بین همه ی انسان هاست.
زهره زارعی امیر شیرزاد
حکمت اشراق، یکی از مکاتب فلسفی در جهان اسلام است که توسط شهاب الدین سهروردی ارائه شده است. آرا و اندیشه های فلسفی سهروردی را می توان در دو بخش حکمت بحثی و حکمت نوری مورد ملاحظه قرار داد. در حکمت بحثی، برخلاف مشائیان به اعتباری بودن وجود و سایر مفاهیم فلسفی چون وحدت، امکان، جوهریت، عرضیت و ... قائل است. بر این پایه، ماهیت و هویت را اصیل و متعلق جعل می داند و تشکیک و تشخص را نیز، به ماهیت بر می گرداند. در مسئله جوهر و عرض، متفاوت با تقسیم ده گانه مشائیان، تقسیمی پنج گانه ارائه داده و هیولی و صورت را به عنوان اجزای جوهری جسم انکار می کند، بلکه حقیقت جسم را اتصال جوهری می داند. سهروردی در بخش دیگر فلسفه خود، یعنی حکمت نوری ضمن تبیین هستی و نظام آن بر اساس نور و مراتب شدید و ضعیف آن، سیر نزول از نورالأنوار تا انوار پائین تر و سپس اجسام و نیز، سیر صعود انسان از عالم برزخ غاسق(جسم) به سمت نورالأنوار را بررسی و ترسیم کرده است. ملاصدرای شیرازی از فیلسوفان جهان اسلام است که حدود پنج قرن پس از سهروردی، حکمت متعالیه را پایه گذاری کرد. یکی از منابع مهم ملاصدرا در تأسیس این مکتب، حکمت اشراق سهروردی است. وی در عین استفاده از اندیشه های فلسفی سهروردی، با برخی از مبانی و آرای او مخالفت نموده و آن ها را به بوته ی نقد کشیده است. مهم ترین اثرش در این باب تعلیقاتی است که بر شرح حکمه الاشراق نگاشته است که در آنجا در عین شرح و تأیید برخی از آرای شیخ اشراق، انتقاداتی را بر او وارد ساخته است. در حوزه مطالب بحثی، مهم ترین انتقادات ملاصدرا به اعتباری بودنِ وجود و سایر مفاهیم فلسفی مربوط می شود که در این راستا، به اثبات اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن می پردازد. در مسئله جوهر و عرض هم به نظر مشائیان بازگشته و به مقولات ده گانه قائل می شود و با سرایت دادن حرکت از عرضیات به جواهر، حرکت جوهری را اثبات می کند. در حوزه نوری نیز، با تصریح به مساوق بودن نور و وجود، سعی در تأویل کلام سهروردی به اصالت وجود دارد. در مورد علم واجب به غیر نیز، مشکل کلام سهروردی در علم قبل از ایجاد و پس از ایجاد را یادآورد می شود. در بحث مثل با اشاره به قصور شیخ اشراق در نرسیدن به عمق مطلب، ایراداتی بر نحوه اثبات آن به وسیله شیخ اشراق، طرح می کند و در بحث عالم مثال نیز، در دو مورد صور متخیله و مرآتیه با وی مخالفت می کند. در بحث نفس و معاد هم با استفاده از قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودنِ نفس، دیدگاهی متفاوت با سهروردی ارائه داده است. این پژوهش با عنوان «بررسی نقدهای ملاصدرا بر سهروردی در مباحث فلسفی» عهده دار بحثی تفصیلی درباره انتقادات ملاصدرا بر سهروردی در حوزه های نام برده است.
زهرا هاشمی سیمین اسفندیاری
پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه آیت الله جوادی آملی و توماس اکویناس در باب رابطه ی عقل و ایمان تدوین یافته است. با توجه به اهمیت مسأله ی عقل و ایمان و ارتباط و پیوند این دو، به عنوان ابزاری برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی از دیدگاه استاد جوادی آملی و اکویناس، این پژوهش در نظر دارد که به ارائه و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف اسلامی و مسیحی در باب رابطه عقل و ایمان بپردازد. برای این منظور بعد از بیان معنی لغوی و اصطلاحی عقل و ایمان و نگاهی به تاریخچه بحث عقل و ایمان در اسلام و مسیحیت، ضمن ارائه ی آراء و نظرات جوادی آملی و اکویناس به تطبیق دیدگاه آن دو فیلسوف درباره ی ایمان و اقسام آن، متعلّق ایمان، عقل و محدودیت آن و رابطه ی عقل و ایمان پرداخته شده است. مباحث مطرح شده در این رساله روشن می سازد که از دیدگاه هر دو فیلسوف بین عقل و ایمان سازگاری و هماهنگی وجود دارد. هر دو متفکر ضمن ارزش گذاری بر عقل، به محدودیت آن اذعان دارند و معتقدند که عقل انسان بدون یاری و کمک وحی نمی تواند انسان را به حقیقت و سعادت نهایی برساند. رابطه ی عقل و ایمان در اندیشه اکویناس با تفکیک قلمرو عقل و ایمان از یکدیگر تبیین می شود و عقل و ایمان را دو راه مستقل برای درک حقیقت می داند؛ اما آیت الله جوادی قائل به رابطه ی دو طرفه بین عقل و دین است و معتقد است که عقل در کنار نقل و همتای آن است و می تواند از منابع معرفتی و اثباتی دین باشد.