نام پژوهشگر: محمد مهدی ابوترابی
زهرا اردمه مجید ملایوسفی
چکیده: از جمله مسائلی که امروزه در حوزه ی معرفت شناسی مطرح است، مسئله ی تأثیر عوامل غیر معرفتی و از جمله ی آنها گناه بر معرفت است. اعتقاد به تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت را می توان در طول تاریخ در آثار بسیاری از اندیشمندان نظیر بیکن، هابز، هیوم و... مشاهده نمود. مسئله ی تأثیر گناه بر معرفت، در میان هندوان باستان وجود داشته است. در مسیحیت نیز پولس قدیس آغازگر این بحث بوده است و در جهان مدرن اندیشمندان فراوانی به این مطلب پرداخته اند. این مسئله مبتنی بر اعتقاد به چند ساحتی بودن وجود انسان می باشد. افلاطون برای نخستین بار به وجود سه ساحت ارادی، عاطفی و معرفتی در انسان قائل گشت. قرآن کریم نیز نفس انسان را دارای مراتب مختلف دانسته و وجود ساحاتی چون اراده، عواطف و معرفت در وجود انسان را تأیید نموده است و به تأثیر آنها بر یکدیگر اشاره دارد. همچنین قرآن به مسئله ی گناه و معرفت توجه ویژه دارد. از نظر قرآن گناه عمل سوئی است که انسان با ارتکاب آن با اوامر الهی به مخالفت برخاسته و از این حیث دارای آثار دنیوی و اخروی است. معرفت مجموعه آگاهی هایی فطری و یا اکتسابی است که از طرق مختلف نظیر عقل، وحی و... کسب می گردد. قرآن به تأثیر عوامل غیر معرفتی مختلف از جمله گناه بر معرفت اشاره داشته و در موارد فراوان از پرده هایی که گناهان بر دیده ی جان انسان می نهد سخن گفته است. از نظر قرآن گناه به شیوه های مختلفی از قبیل: فراموشاندن حقایق، سطحی نگر نمودن، تحریف حقایق، مردد و سرگشته ساختن انسان و ... مانع کسب معرفت می گردد. همچنین قرآن کریم گناه را عاملی دانسته که در انواع معرفت ما تأثیرگذاراست؛ گناه سبب می گردد نور عقل به خاموشی بگراید و تنها اهل توبه و انابه اند که قادر به درک حقایق و پندگیری از وقایع اند. گناه ما را از سیر در مسیر معرفه الله و شهود قلبی بازمی دارد چرا که ضمیری پاک شایسته ی منزل نمودن چنین حقایقی است. دریافت هر گونه وحی و الهام از جانب خداوند تنها در سایه ی دست شستن از گناه میسر است و حتی تا زمانیکه در بند گناهان خود باشیم معارف حسی و تجربی ما نیز در معرض آسیب و خلل خواهد بود.