نام پژوهشگر: نصرالله رستگارپویانی
بابک نادری نصرالله رستگارپویانی
جنس neurergus متعلق به خانواده salamandridae بوده که در ایران سه گونه از آن به نام n. microspilotus، n. kaiseri و n.crocatus گزارش شده است. در این پایان نامه، برخی جنبه های اکولوژی و حفاظتی نیوت لرستانی (n. kaiseri) و نیوت خال زرد (n. microspilotus) مطالعه شده است. عناوین مورد بررسی عبارت از تعیین حوزه پراکنش و وضعیت حفاظتی نیوت لرستانی، الگوی خال بندی و تفاوت های بین جمعیتی از نظر تعداد خال در نیوت خال زرد، و برخی رفتارهای اکولوژیکی در هر دو گونه می باشد. مهم ترین روش مورد استفاده، بررسی های صحرایی و مشاهده مستقیم بود. در این راستا شش زیستگاه جدید برای نیوت لرستانی کشف شد که به همراه دو زیستگاه قبلی تعداد زیستگاه ها به هشت عدد افزایش یافت. نتایج حاصله نشان می دهد که با وجود کشف زیستگاه های جدید، وضعیت حفاظتی نیوت لرستانی هم چنان نامطلوب بوده و بهبود نیافته است. علیرغم مشاهده برخی اختلافات در خال بندی بین زیستگاه های مختلف، رابطه معنی داری بین میزان اختلاف و فاصله زیستگاه ها دیده نشد که با توجه به عدم تصادفی بودن خال بندی بایستی مطالعات بیشتری در خصوص تاثیر سایر عوامل از جمله نوع زیستگاه و محیط اطراف بر روی تعداد خال انجام شود. هم چنین مشخص شد اختلاف تعداد خال معیار مناسبی برای تشخیص زیستگاه یک نمونه نیست. رفتارهای اکولوژیکی مورد بررسی شامل رفتار شکارگری و جفت یابی بوده که نشانگر تطابق فوق العاده این رفتارها با شرایط فیزیولوژیک و زیستی جانور می باشد.
پانته آ پورمحمدی نصرالله رستگارپویانی
چکیده: در این پژوهش منشاء خزندگان را مورد بررسی قرار داده، خانواده های سوسماران را در ایران معرفی نموده و ویژگی های آنها را ذکر کرده ایم، خانواده agamidae را از منظر فیلوژنی، رده بندی و همچنین جنس های آن را، مرور کرده ایم. جنس laudakia که هدف اصلی پژوهش حاضر است در ایران دارای 6 گونه است که شامل : 1) eichwald,1831)) l .caucasia2)blanford,1874)) l .microlepis 3)l.erythrogastra (nikolsky, 1896) 4)l.melanuralirata(blanford,1874) 5)l.nupta(defilippi,1843) 6).l.fusca(blanford,1876)می باشندکه ویژگی های سیستماتیکی هر کدام مورد بررسی قرار گرفته است؛ در این میان بررسی گونه ی laudakia caucasia بطور دقیق تر انجام شده است بطوریکه از منظر دو شکلی جنسی نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. طی انجام کار بیابانی در سال های 1389 و 1390 در غرب ایران و بررسی نمونه های موزه ای موجود مربوط به نقاط مختلف، صفات مریستیک و متریک آنها مورد اندازه گیری و مطالعه قرار گرفت و با استفاده از نرم افزارهای spss و s-plus آنالیز شد. نتایج این آنالیز ها نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین جنس نر و ماده درگونه l.caucasia می باشد که از این طریق دوشکلی جنسی در این گونه به اثبات می رسد. همچنین مطالعه مقایسه ای در مورد جمجمه بین دو جنس از خانواده agamidae یعنی laudakia وtrapelus ، انجام شد. در این مطالعه، استخوان های مختلف جمجمه ی گونه های trapelus agilis oliver, 1804 جمع آوری شده از استان فارس و laudakia caucasia eichwald, 1831 از استان کرمانشاه به عنوان نماینده ای از جنس های مذکور به دقت مورد بررسی قرار گرفت و هرکدام از استخوان ها توصیف گردید. سپس به منظور تشخیص جایگاه تکاملی آنها از نظر ساختارجمجمه بررسی با رویکرد مقایسه ای انجام شد، در مجموع به این نتیجه رسیدیم که تفاوت معنی داری بین گونه های مذکور وجود دارد.
سید سعید حسینیان یوسفخانی اسکندر رستگارپویانی
دراین مطالعه سعی شده است تا از تمام مناطق پراکنش و جمعیت های متفاوت mesalina watsonana در ایران نمونه برداری شود و براساس روش های آماری روابط درون گونه ای آن بررسی گردد. با توجه به الگوی رنگ بندی متفاوت این گونه در فلات ایران فرض شد که احتمالاً دارای تنوع قابل توجهی باشد اما پس از جمع آوری و بررسی داده ها، ملاحظه گردید که بیشتر این تنوع وابسته به محیط است زیرا با تغییرات ارتفاع و تغییر نوع بستر، رنگ آمیزی آن نیز متفاوت می شود. داده های ریخت شناختی فقط بخشی از الگوهای رنگ آمیزی را رد کرد اما فلس بندی در جمعیت های مختلف 2 گروه عمده را مشخص می کند. یکی از این گروه ها در شرق ایران قرار دارد و گروه دیگر در سمت داخلی کوهستان های زاگرس رو به فلات مرکزی واقع شده است. اما با توجه به اینکه از جمعیت های حاشیه ای شرقی در افغانستان و پاکستان نمونه ای در دست نبود نمی توان اظهار دقیقی در مورد کل گونه ارائه داد بلکه این تنوع فقط در بین جمعیت های ایرانی مطرح می گردد. تنوع زیستگاه برای mesalina watsonana در ایران پتانسیل ایجاد تنوع را در بین جمعیت های مختلف این گونه مطرح می کند ولی نیاز به گذر زمان برای نهادینه شدن این امر است. در این مطالعه روش مولکولی با توالی یابی ژن سیتوکروم ب انجام شد و براساس نتایج به دست آمده از درخت تبارشناسی آن می توان چنین حدس زد که جمعیت های mesalina watsonana در ایران به 5 کلاد تقسیم می شوند.
محمد عرب حاجی قلی کمی
در این تحقیق از دو منظر سیستماتیکی و اکولوژیکی به وضعیت سمندر جنس paradactylodon پرداخته شده است. این جنس دو گونه p. gorganensis و p.persicus را در ایران شامل می شود. از آنجا که p. gorganensis هنوز در رده بندی جایگاه محکمی نداشته، نیاز به بررسی بیشتر و تمییز دادن آن از گونه دیگر شمال یعنی persicus p. ضروری به نظر می آید. برای تمییز دادن و یافتن جایگاه دقیق تاکسونومیکی این دو جانور از یکدیگر نیاز به مطالعات دقیق مولکولی بین سه گونه مربوط به این جنس میباشد و تنها به وسیله مطالعه مورفولوژیکی تعیین جایگاه اینها امکان پذیر نمی باشد. موضوع دیگر وضعیت اکولوژیکی این موجود و توصیف زیستگاه های طبیعی این موجود می باشد.این موجود در iucn در فهرست جانوران به شدت در معرض انقراض قرار داشته، و ما در این مطالعه به یافتن بهترین راه برای نجات این جانور و اینکه مهمترین عامل کاهش جمعیت این موجود چه می تواند باشد پرداخته ایم. هر چند اهداف دیگری ازجمله بررسی زیستگاههای جدید و مناسب و محتمل زیست این جانور، در سطح استان در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، و راهکاری جهت حفظ بهتر این ذخیره ژنی به سازمان حفاظت محیط زیست جهت حفاظت بهتر و آگاهانه ترشده، و همچنین نقشه پراکنش این جنس در استان گلستان و به تبع آن در ایران تعیین شده است.
اکبر فتاحی نصرالله رستگارپویانی
خانواده هیلیده دارای 16 جنس و 416 گونه است که بیشتر در آمریکا وجود دارند. در ایران فقط یک گونه وجود دارد. براساس کار وسیع بیابانی از اسفند1390 تا مرداد 1391، از مناطق مختلف استان کرمانشاه 55 نمونه (33 نر، 22 ماده) از hyla savignyi جمع آوری و شناسایی شد. 16 صفت متریک این گونه مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از برنامه نرم افزاری spss-16 مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.دی مورفیسم جنسی در جمعیت های این گونه بررسی شد، براساس مطالعه اخیر به طور واضحی دو جنس از یکدیگر جدا شدند .دیمورفیسم جنسی در چندین جمعیت از سمندر کوهستانیn.microspilotus(nesterov, 1917)، از شمال غرب استان کرمانشاه در غرب ایران بررسی شد. 39 نمونه (20 نر و 19 ماده) جمع آوری و به وسیله کولیس دیجیتالی با دقت اندازه گیری 01/0میلی متر اندازه گیری شده و سپس آزاد شدند. 10 صفت مورفومتریک اندازه گیری شد و مقایسه های آماری بین جنس های نر و ماده به عمل آمد. تفاوت های قابل توجه ای بین جنس ها از لحاظ مورفولوژی شان وجود داشت که نشان دادند ماده ها بزرگتر و نیز دارای حجم بزرگتری در تمام خصوصیاتشان داشتند.one-way anova وprincipal component analysis تمام صفات اندازه گیری رابه طورمعنی داری بین جنسها نشان دادند(p?0.05).در گستره پراکنشی ایرانی n.microspilotus چندین مکان وجود دارند که به رغم انتظار ما نمونه ای در آنجا پیدا نشد. از طریق مقایسه آماری دو اصل مهم اکولوژیک، یعنی خاصیت شیمیایی آب و تناسب زیستگاهی، مشخص شد که تناسب زیستگاهی تعیین کننده این تناقض می باشد. جهت مشخص شدن تأثیر متغیرهای شیمیایی آب بر روی انتخاب زیستگاهی در مجموع 20 رودخانه کوچک و تالاب و نهر در شمال غرب استان کرمانشاه بررسی شدند. نمونه های آب جمع آوری شده از این نقاط از لحاظ 15 عامل که در تغییرات نقش دارند آنالیز شدند و داده های حاصل بر اساس آزمون independet-sample t-test برای متغیرهای پارامتریک و آزمون two independent- sample test برای متغیرهای غیر پارامتریک به منظور ارزیابی تأثیرات آنها بر روی حضور یا عدم حضور گونه در زیستگاه مورد بررسی قرار گرفت. داده های حاصل به جهت تعیین تأثیر تناسب زیستگاهی و سهم هر متغیر از آن بوسیله آنالیز رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی آماری قرار گرفت. در طول بررسی های میدانی سه زیستگاه با جمعیت قابل توجهی کشف شد. بررسی های میدانی عمده ای در 12 مکان جهت تأثیر اکولوژیک بر روی سمندر خال زرد در شمال غربی استان کرمانشاه بین فوریه و جولای 2012 صورت گرفت. مکان های مورد مطالعه بر اساس مجاورت به بافت شهری یا روستایی، ساخت و سازهای انسانی به دو گروه بکر و دستکاری تقسیم شدند. بعضی از فاکتورهای اکولوژیک از جمله ph آب، دمای هوا، اوج فعالیت جفت یابی و زمان تخم گذاری مشخص شد. ارتباط بین دمای هوا و روند رو به افزایش تعداد سمندرها بر اساس آنالیز pearson و تأثیرات شهر نشینی بر روی هدایت الکتریکی ویژه آب و ph آب زیستگاههای سمندر و تعداد سمندرها بر اساس independent-samples t-test مورد آنالیز قرار گرفت. تراکم سمندرها در زیستگاههای کاوات و دوریسان به طور مثبتی با دمای هوا همبستگی داشت. همچنین میانگین تراکم سمندرها در زیستگاه های مناطق بکر به طور معنی داری بزرگتر از زیستگاههای دستکاری شده بود. ph آب در زیستگاههای که در مناطق شهری قرار دارند پایین تر از مناطق بکر بود . تا کنون مطالعات اندکی در مورد مقایسه جمجمه آنها صورت گرفته است. در این مطالعه،ابتدا ساختارهایی نظیر سقف جمجمه، کام، جعبه مغزی، فک پایین و دندانهای گونه های hyla savignyi و rana ridibunda جمع آوری شده از استان کرمانشاه و توصیف، سپس جمجمه ها را با یکدیگر مورد مقایسه کرده و الگوی تنوع بین جمجمه های این دو گونه را به طور مورفولوژی و عملکردی مورد مطالعه قرار داده شد تا از تفاوتهای جزیی بین آنها برای تشخیص جایگاه تکاملی آنها از نظر ساختارجمجمه استفاده شود.
محسن تکش نصرالله رستگارپویانی
در خلال این پایان نامه بر آن شدیم تا به شناسایی زیستگاه های بالقوه و بالفعل این گونه در منطقه بپردازیم. همچنین چندین مشخصه اکولوژیک این گونه از جمله تخمین جمعیت، فراوانی نسبی در دوره مشخصی از سال، فنولوژی این گونه در یکی از اصلی ترین زیستگاه ها به نام کاوات، عوامل تهدید کننده این گونه مانند ابتلا و شیوع بیماری کایتریدیومایکوزیس با عامل پاتوژن فوق الذکر در زیستگاه های شناخته شده مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش به کار گرفته شده برای تعیین زیستگاه ها بیشتر مبتنی بر کار های میدانی و استفاده از دانش بومیان این مناطق بود که با کسب آدرس تقریبی از این افراد به مکان مورد نظر رفته و به علت زیستن این جانور در آب های برکه ای و نهر ها با یافتن این سمندر در هر یک از این زیستگاه ها، gps منطقه مورد نظر ثبت شد. همچنین در برکه ها یا نهر هایی نیز که نیوت در آنها مشاهده نشد، ولی افراد از وقوع آنها در آن مکان ها خبر داده بودند نیز gps ثبت شد. تخمین جمعیت این نیوت ها در نهر کاوات با استفاده از روش زنده گیری- علامت گذاری بر پایه شناسایی آنها توسط عکس صورت پذیرفت. در ارزیابی الگوی حضور روزانه سمندر در آب، چهار برکه در نهر کاوات در نظر گرفته شد و از ساعت 9:30 الی 19:30 از هر برکه در فاصله های زمانی 30 دقیقه ای مشاهده به عمل آمد و تعداد نیوت های هر یک از آنها به ثبت رسید. در ارزیابی فراوانی نسبی از اواسط اسفند ماه تا اواسط مهر-ماه در طی 7 مشاهده از کل سمندر ها در 2000 متر اول نهر کاوات تعداد سمندر ها مشاهده و ثبت شد. برای مشخص کردن اپیدمی کایتریدیومایکوزیس سمندر های در مکان های یافت شده طبق پروتوکل kriger و همکارانش (2006) سوآب کشی شدند. با بررسی های صورت گرفته شش زیستگاه دیگر با نام های هجیج، داریان، نوسمه، قلانی، دشه و دره هرات به جمع زیستگاه های قبلی اضافه شد. در تخمین جمعیت در سه ارزیابی میدانی به ترتیب 895، 2751 و 1876 تخمین زده شد. در مورد فنولوژی این گونه مشخص شد که از ابتدای صبح با نزدیک شدن به ساعات میانی روز تعداد سمندر ها در برکه ها کاهش می یابند و با نزدیک شدن به ساعات انتهایی روز این روند مجدداً رو به افزایش می گذارد. در ارزیابی فراوانی نسبی مشخص شد که با گذر زمان از انتهای زمستان تا اوایل تابستان تعداد سمندر ها افزایش می یابد و با نزدیک شدن به پاییز این میزان کاهش می یابد. در ارتباط با اپیدمی کایتریدیومایکوزیس در سه منطقه کاوات، دوریسان و قلانی به ترتیب 25، 15 و 8 درصد آلودگی قارچی به ثبت رسید.
اعظم فرهادی نصرالله رستگارپویانی
گونه سوسمار چشم ماری (ophisops elegans)، از جنس ophisops و خانواده lacertidae است که پراکنش وسیعی در ایران دارد. بر اساس کار وسیع بیابانی از شهریور 1390 تا اردیبهشت 1392، تعداد 140 نمونه سوسمار چشم ماری از 28 ایستگاه موجود در 12 شهرستان استان مرکزی، جمع آوری شدند، که از این تعداد، 101 نمونه بالغ همگن و سالم، انتخاب شد (47 نر و 54 ماده). این نمونه ها بر اساس 39 صفت متریک و مریستیک، مورد مطالعه قرار گرفتند، سپس داده ها با استفاده برنامه نرم افزاری spss 19 و splus 2000 مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آنالیزها، دیمورفیسم جنسی (ssd) را در بین جنس نر و ماده این سوسمار، ثابت نمود، به طوریکه طول سر، طول اندام های حرکتی جلویی و عقبی، طول پوزه تا کلواک، طول پوزه تا یقه و طول قاعده دم در جنس نر بیشتر از جنس ماده است. در دو مطالعه دیگر به بررسی پراکنش این سوسمار در استان مرکزی و شناخت و مقایسه جمجمه این گونه با گونه eremias persica پرداخته شد. آناتومی مقایسه ای جمجمه در میان تاکسون های مختلف سوسماران یا در میان گونه های خاص سوسماران همواره بیولوژیست ها را به خود جذب می کند. با توجه به اینکه لاسرتاها یک گروه بزرگ از سوسماران را تشکیل می دهند ولی تا کنون مطالعات جامعی در مورد جمجمه آن ها صورت نگرفته است. در این مطالعه، ابتدا ساختارهایی نظیر سقف جمجمه، کام، جعبه مغزی، فک پایین و دندا ن های گونه های0phisops elegans و eremias persica از خانواده lacertidae را توصیف کردیم و سپس این دو جمجمه را با یکدیگر مورد مقایسه قرار دادیم و الگوی تنوع بین جمجمه های این دو گونه را به طور مورفولوژی مورد مطالعه قرار دادیم تا تفاوت های جزیی بین آن ها را برای تشخیص جایگاه تکاملی آن ها، از نظر ساختارجمجمه مشخص کنیم.
نسترن حیدری اسکندر رستگارپویانی
در این مطالعه در مجموع، 165 نمونه متعلق به 9 تاکسون جنس acanthodactylus در ایران از 27 منطقه مطالعاتی مجزا در کل محدوده پراکنش این گونه در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، ایلام و کرمانشاه جمع آوری گردید و 12 نمونه از گونه a.cantoris نیز از پاکستان به امانت گرفته شد. تعداد نمونه های جمع آوری شده از هر گونه بشرح زیر می باشد: a.micropholis (n=16); a.blanfordi (n=44); a.khamirensis (n=9); a.schmidti (n=19); a.grandis (n=22); a.boskianus.(z) (n=3); acanthodactylus sp1 (n=5); acanthodactylus sp2 (n=11); a.boskianus (h) (n=11); a.nilsoni (n=13); a.cantoris (n=12) مطالعات مورفولوژیکی به کمک نرم افزار spss v.18 و با استفاده از آنالیزهای تک متغیره و چند متغیره شامل t تست برای نمونه های مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه(one way anova- lsd test)، آزمونهای تجزیه به مولفه های اصلی (pca)، و تشخیص تابع ممیزی (dfa) بر روی این تاکسون ها مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه(one way anova- lsd test) نشان داد که در تمامی صفات متریک و مریستیک اختلافات معنی دار (p?0.05) در بین گونه های جنس acanthodactylus وجود دارد. نتایج بررسی دو شکلی جنسی در گونه a.grandis نشان داد که تعداد محدودی از صفات شامل طول بدن (svl)، طول اندام های عقبی(lhi), طول سر (lh), قطر منفذ گوش (eard)، قطر چشم (eyed) و تعداد فلس های گلویی (ngs) دارای اختلافات معنی داری (p ? 0.05) بین افراد نر و ماده می باشند. . نتایج بررسی دو شکلی جنسی در گونه a.blanfordi نیز نشان داد که صفت طول بدن (svl)، طول دم(tl), تعداد فلس های شکمی در یک ردیف طولی (nvs), تعداد منافذ رانی (nfp) و تعداد فلس های گلویی (ngs),که جزو هردوی صفات متریک و مریستیک هستند دارای اختلافات معنی داری (p ? 0.05) بین افراد نر و ماده می باشند. نتایج آزمون های تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و تشخیص ممیزی (dfa) در چهار جمعیت گونه a.blanfordi مربوط به مناطق مختلف محدوده پراکنش این گونه نشان داد که برخی از صفات مریستیک مانند تعداد فلس های شکمی در یک ردیف طولی (nvs)، تعداد منافذ رانی (nfp)، تعداد فلس های گلویی (ngs)، تعداد فلس های شکمی در یک ردیف طولی (nvs)، تعدا فلس های پشتی (nds) و تعداد تیغه های زیر انگشت چهارم دست (sdl4t)، دارای بیشترین نقش در متمایز کردن جمعیت های مورد بررسی از لحاظ آماری بودند. همچنین از لحاظ صفات متریک نیز، صفاتی مانند طول بدن (svl)، طول دم (tl)، طول اندام های جلویی (lfl) و طول اندام های عقبی (lhi) جمعیت های مورد بررسی از لحاظ آماری بودند. مطالعات فیلوژنتیکی بر روی این جنس در ایران با استفاده از 1407 جفت باز از ژنهای میتوکندریایی شامل سیتوکروم b و nd4 صورت گرفت. آنالیزها با استفاده از معیارهای حداکثر پارسیمونی (mp)، حداکثر درستنمایی (ml) و آنالیزهای بایسین (bi) به کمک نرم افزارهای paup 4.0b10 و mrbayes 3.1.2 انجام شد. در این مطالعه تعداد 86 نمونه به کمک ژن سیتوکروم b، 82 نمونه به کمک ژن nd4، و تعداد 67 نمونه که به طور مشترک هر دوی ژن های فوق در آنها توالی یابی شدند، از 27 نقطه جمع آوری شده مورد مطالعه قرار گرفت. شواهد و نتایج این آنالیزها نشان از ورود جنس acanthodactylus پس از بالا آمدگی کوه های زاگرس از شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا به مناطق غربی ایران را دارد. تنوع و گوناگونی و انشعابات اولیه در تبارهای اصلی وارد شده به ایران، حدود 5/8 الی 9 میلیون سال پیش اتفاق افتاده که می تواند منطبق با فرضیه وارد شدن جنس acanthodactylus به ایران بعد از بالا آمدن کوه های زاگرس حدود 10الی12 میلیون سال پیش باشد. این تنوع و گوناگونی بوسیله محصور شدن در دامنه های غربی کوه های زاگرس و نوار ساحلی خلیج فارس به عنوان یک مرز آبی به میزان بیشتری تشدید شده است. نتایج آنالیزهای فیلوژنتیک در این مطالعه سه کلاد مشخص و مجزا از لحاظ جغرافیایی را به کمک موقعیت مجزای آن ها در درخت فیلوژنتیکی، تفاوت های ژنتیکی آن ها، تفاوت های مورفولوژیکی و زیستگاهی را پیشنهاد می کنند. این سه کلاد شامل(1) a.micropholis+a.grandis+a. khamirensis, (2) a.blanfordi+a.schmidti +acanthodactylus sp1, (3) a.nilsoni+ a.boskianus + acanthodactylus sp2. می باشد. همچنین موقعیت فیلوژنتیکی کلاد شماره 3 و ارتباط آن با کلاد شماره 1 یا 2 بطور کامل مشخص نیست و هرکدام از درخت های کرونوگرام و کلادوگرام موقعیت متفاوتی را برای کلاد شماره 3 پیشنهاد می دهند. فرضیه ساعت مولکولی نشان داد که جدیدترین انشعاب و و اگرایی در تاکسون های مورد مطالعه بین a.boskianus (h) و a.boskianus (z) حدود 5/1 الی 2 میلیون سال پیش اتفاق افتاده است. 3 گونه جدید از جنس acanthodactylus در این مطالعه به تائید و اثبات رسیده است و در نتیجه تعداد گونه های ایرانی این جنس را به 9 گونه ارتقاء داده است. همچنین گروه های گونه ای تمامی این گونه ها مشخص و مورد بحث قرار گرفته است.
نعیم مرادی شبستری نصرالله رستگارپویانی
دو گروه اصلی و مهم مارهای سمی دارای دندان نیش پیشین، کبری ها و افعی ها هستند. خانواده ی viperidae با تعداد کلی حدود دویست گونه در سرتاسر جهان به استثنای استرالیا- اقیانوسیه و جزایر اقیانوسی پراکنش دارد. این خانواده به سه زیرخانواده تقسیم می گردد و اکثریت گونه های آن متعلق به دو زیرخانواده ی viperinae و crotalinae هستند. فون افعی های ایران مشتمل بر 16 گونه و زیرگونه متعلق به 8 جنس و دو زیرخانواده به شرح ذیل می باشند: gloydius halys caucasicus (nikolsky, 1916) متعلق به زیرخانواده ی crotalinae و cerastes gasperettii leviton and s. anderson, 1967، echis carinatus sochureki stemmler, 1969، echis multisquamatus chedin, 1981، eristicophis macmahonii alcock and finn, 1897، macrovipera lebetina cernovi (chikin and szczerbak, 1992)، macrovipera lebetina obtusa (dwigubsky, 1832)، montivipera albicornuta (nilson and andrén, 1985)، montivipera kuhrangica rajabizadeh, nilson and kami, 2011، montivipera latifii (mertens, darevsky and klemmer, 1967)، montivipera raddei raddei boettger, 1890، montivipera raddei kurdistanica nilson and andrén 1986، montivipera wagneri nilson and andrén, 1984، pseudocerastes persicus (duméril, bibron, and duméril, 1854)، pseudocerastes urarachnoides bostanchi, s. anderson, kami, and papenfuss, 2006 وvipera eriwanensis ebneri kn?pfler and sochurek, 1955 متعلق به زیرخانواده ی viperinae. اولین بار در سال 1927 جنس macrovipera (vipera) توسط reuss توصیف گردید و سپس در سال 1992 توسط herrman و همکاران مطالعات وسیع تری روی این جنس صورت گرفت و منجر به احیای مجدد آن گردید. با توجه به مطالعات lenk و همکاران در سال 2001 مشخص گردید که این جنس تنها با دو گونه ی macrovipera schweizeri (werner, 1935) که بومی جزایر کوچکی در غرب cyclades می باشد و macrovipera lebetina (linnaeus, 1758) شناخته می شود. گرزه مار یا افعی خاوری (levantine viper) با نام علمی macrovipera lebetina دارای محدوده ی پراکنش جغرافیایی وسیعی در آسیای مرکزی، خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد. این گونه سطح بالایی از پلی مورفیسم را در صفات مورفولوژیک به ویژه در الگو و نحوه ی رنگ بندی نشان می دهد. مطالعات اخیر اختلافات موفولوژیکی معنی داری را میان دو زیرگونه در قسمت های شمال شرقی و غربی ایران روشن ساخته است. با این حال با توجه به نمونه برداری های جغرافیایی محدود، وضعیت تاکسونومیکی گرزه مارهای ایران مورد بحث و جدل است. طی مطالعه ی حاضر، روش های آماری تک و چندمتغیره به منظور تحلیل تنوع جغرافیایی در 32 صفت مورفولوژیک و در 117 نمونه ی macrovipera lebetina که کل محدوده ی پراکنش این گونه در ایران را دربرمی گرفتند، انجام گرفت. دوشکلی جنسی در تعداد فلس های عرض سر و سطح زیرین دم مشهود بود. تحلیل های تک متغیره، تنوع جغرافیایی قابل ملاحظه ای را در چندین صفت مریستیک نمایان ساختند. نحوه ی فلس بندی یک الگوی کلی تنوع شمال تا جنوب را نشان می دهد و تعداد فلس ها در اکثر صفات میانگین بالاتری در جمعیت های مناطق جنوبی دارند. رنگ بندی نیز الگوی تنوع پیوسته ای را در سه ناحیه ی وسیع نشان می دهد که غرب و شمال غرب، شمال شرق و نواحی مرتفع جنوبی را شامل می شوند. همچنین صفات مورفومتریک نیز یک الگوی کلی تنوع جغرافیایی شمالی- جنوبی را نشان داده و برخی اندازه گیری ها میانگین کمتری در جمعیت های مناطق جنوبی دارند. جمعیت های نواحی جنوبی به طور واضحی در تحلیل های آماری مولفه ی اصلی، خوشه ای و تفکیکی از سایرین متمایز و مشخص می گردند. با وجود این تفاوت های واضح می توان نتیجه گرفت که جمعیت های جنوبی گرزه مارهای ایران نبایست متعلق به زیرگونه ی macrovipera lebetina obutsa باشند که در نواحی شمال غرب و غرب فلات ایران حضور دارد.