نام پژوهشگر: رحمتالله فتاحی
زهره عباسی مهری پریرخ
بررسی پژوهش های صورت گرفته در حوزه مدیریت دانش نشان می دهد اصلی ترین علت شکست سازمانها در پیاده سازی مدیریت دانش، عدم توجه آنها به عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده است. امروزه کتابخانه ها، به عنوان یک سازمان اجتماعی، با مسائلی مانند کمبود منابع مالی، عدم تخصیص اعتبارات کافی، تغییر شغل ها و پست های سازمانی، کمبود نیروی متخصص، بازنشستگی کارکنان با تجربه، تنوع مراجعان، تحولات فناوری و... مواجه هستند. مقابله با برخی از این چالش ها از طریق اجرای فرآیندهای مدیریت دانش امکان پذیر می باشد. در همین راستا پژوهش حاضر که پژوهشی کاربردی و از نوع پیمایشی است، با هدف شناسایی الگوی فرهنگ سازمانی حاکم در کتابخانه های مرکزی دانشگاههای جامع وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نیز رابطه آن با میزان اجرای مدیریت دانش در این کتابخانه ها انجام پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کتابخانه های مرکزی دانشگاههای جامع وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که حداقل 20 سال از زمان تأسیس آن گذشته باشد، تشکیل می دهد. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه و یک سیاهه وارسی بود. پرسشنامه اول برای سنجش الگوی فرهنگ سازمانی مورد استفاده قرار گرفت. این ابزار توسط کامرون و کوئین طراحی شد و بر اساس آن می توان 4 الگوی فرهنگ سازمانی (گروهی، کارآفرین، بازاری، و سلسله مراتبی) را شناسایی کرد. پرسشنامه دوم و سیاهه وارسی، توسط محقق طراحی و جهت بررسی میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامه پژوهش به 23 کتابخانه ارسال شد و در نهایت 281 پرسشنامه تکمیل شده توسط کتابداران شاغل، از 21 کتابخانه دریافت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که 3 الگوی فرهنگ سازمانی گروهی، سلسله مراتبی و بازاری بر کتابخانه های مرکزی حاکم است. از دیدگاه کتابداران شاغل در این کتابخانه ها، الگوی فرهنگ سازمانی مطلوب الگوی گروهی و کارآفرین است. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که در این کتابخانه ها بین میزان اجرای مدیریت دانش و الگوهای متفاوت فرهنگ سازمانی تفاوت معنادار وجود ندارد ولی همبستگی مثبت بین الگوهای فرهنگ سازمانی کارآفرین و گروهی و میزان اجرای مدیریت دانش وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سطح تحصیلات و سمت کتابداران و نوع الگوی فرهنگی مورد پذیرش رابطه معناداری وجود دارد ولی بین جنسیت و سابقه کار و نوع الگوی فرهنگی مورد پذیرش رابطه معناداری مشاهده نمی شود. تنها بین کارکنان دارای سابقه بالای 15 سال و کمتر از 5 سال در الگوی فرهنگ سلسله مراتبی می توان تا حدودی تفاوت را مشاهده کرد.
محسن حاجی زین العابدینی مرتضی کوکبی
الگوی "ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی (اف.آر.بی.آر.)" یک الگوی مفهومی رابطه-موجودیت است که توسط ایفلا، با هدف تعیین حداقل کارکردهای فهرست بر اساس نیازهای مخاطبین ایجاد شده است. این الگو از چهار جزء اصلی که عبارتند از: موجودیت ها، ویژگی ها، روابط و فعالیت های کاربران تشکیل شده است. در این پژوهش، امکان سنجی پیاده سازی این الگو در محیط کتابخانه ها و فهرست های رایانه ای ایران مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش این بوده که ضمن بررسی وضعیت موجود پیشینه های کتابشناختی فارسی از نظر هم خوانی با اف.آر.بی.آر.، رویکردها و راهکارهای ممکن برای پیاده سازی بهینه الگو در پیشینه های بومی ایران را بررسی نماید. جامعه پژوهش حاضر را 3502 پیشینه موجود در کتابشناسی ملی ایران برای دو اثر "شاهنامه" و "نهج البلاغه" تشکیل داده است. از بین جامعه پژوهش بالا 365 پیشینه به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفته است. انواع منابع مورد بررسی عبارت بودند از: کتاب ها، منابع دیداری و شنیداری، منابع جغرافیایی، پایان نامه ها، کتاب های چاپ سنگی، نسخه های خطی و پیایندها. روش پژوهش مورد استفاده، روش پیمایشی بوده و اطلاعات لازم از طریق دو سیاهه وارسی برای شاهنامه و نهج البلاغه گردآوری شده است. همچنین به منظور تعیین ویژگی های الگوی مناسب برای اف.آر.بی.آر.سازی در کشور، تعداد 18 طرحِ پیاده سازی اف.آر.بی.آر. در دنیا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که برخی از ملزومات ذکر شده در الگوی اِف.آر.بی.آر. در پیشینه های کتابشناختی فارسی موجود است و در برخی زمینه ها، به دلایلی مانند عدم رعایت صحیح اصول فهرستنویسی، قواعد فهرستنویسی مورد استفاده (آنگلوامریکن)، ساختار نرم افزارهای کتابخانه ای مورد استفاده و عدم توجه به روابط و خانواده کتابشناختی در فهرست ها، کاستی هایی وجود دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش مناسب برای پیاده سازی الگوی اِف.آر.بی.آر. در ایران، روش تطبیقی است. به این معنا که پیشینه های موجود حفظ و ضمن تطبیق با الگوی اِف.آر.بی.آر. نسبت به رفع کاستی های احتمالی اقدام شود. در بخش دیگری از پژوهش، 16 چالش مهم برای پیاده سازی الگو، و در بخش ویژگی های الگو نیز، 8 ویژگی الگوی مناسب برای پیاده سازی اف.آر.بی.آر. در ایران شناسایی و معرفی شد.
مجتبی کفاشان کاخکی مهری پریرخ
هدف: محیط پویا و رقابتی سازمان های کنونی باعث شده است تا دانش و مدیریت دانش به یکی از مباحث اصلی مورد توجه سازمان ها تبدیل شود. در مدیریت دانش سازمانی، رویکردهای متفاوتی وجود دارد که به منزله راهبردهایی برای جهت گیری مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرد. موفقیت هر سازمانی ارتباط تنگاتنگی با انتخاب راهبرد های مناسب آن دارد. راهبرد های سازمان را می توان در سه سطح راهبرد اصلی سازمان، راهبرد های وظیفه ای و راهبرد های عملیاتی طبقه بندی کرد. هماهنگی باید بتواند در سطوح مختلف راهبرد های سازمان به طور موفقیت آمیزی برقرار شود تا یک سازمان بتواند به هدف های خود دست یابد. هماهنگی راهبردهای وظیفه ای مانند راهبرد فرهنگ سازمانی، راهبرد های مدیریت دانش و زیر نظام های عملیاتی آن با راهبرد اصلی سازمان می تواند به اجرای موفق مدیریت دانش کمک کند. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی میزان هماهنگی راهبردهای سازمانی مورد توجه و بررسی نقش این هماهنگی ها بر میزان اجرای فعالیت های مدیریت دانش در کتابخانه های مرکزی دانشگاهی می باشد. روش: این پژوهش از نظر نتیجه، کاربردی است و به روش تبیینی - توصیفی انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش های گردآوری داده های کمی و کیفی بدست آمد. نمونه آماری این پژوهش را پنج دانشگاه جامع کشور (شامل دانشگاه های تهران، سیستان و بلوچستان، شهید بهشتی، شیراز و فردوسی مشهد) تشکیل داد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و 3 پرسشنامه و یک سیاهه وارسی استفاده شد. زیر ساخت نظری مصاحبه که برای شناسایی راهبرد اصلی دانشگاه ها در نظر گرفته شد، نظریه دیوید، پرسشنامه شناسایی راهبرد فرهنگ سازمانی، نظریه دنیسون و میشرا، پرسشنامه شناسایی راهبردهای مدیریت دانش نظریه بیرلی و دالی، پرسشنامه شناسایی راهبرد های زیر نظام های مدیریت دانش بر پایه برخی از متون، نظریه نوناکا و تاکوچی و نظریه چوی و لی شکل گرفت. محتوای سیاهه وارسی را مصداق های پیاده سازی مدیریت دانش تشکیل داد. یافته ها: نتایج بدست آمده، نشان دهنده عدم هماهنگی بیرونی کل در 3 دانشگاه و هماهنگی بیرونی کل متوسط در 2 دانشگاه مورد مطالعه بود. از بعد هماهنگی درونی کل، در 3 دانشگاه عدم هماهنگی، 1 دانشگاه هماهنگی متوسط و 1 دانشگاه هماهنگی قوی مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ها، نشانگر وجود رابطه مستقیم به نسبت قوی بین هماهنگی بیرونی کل راهبردها (هماهنگی بیرونی عمودی و افقی) و میزان پیاده سازی مدیریت دانش و رابطه مستقیم و قوی بین هماهنگی درونی کل راهبردها (هماهنگی درونی عمودی و افقی) و میزان اجرای مدیریت دانش بود. کاربرد های احتمالی: الگوی طراحی شده در این پژوهش می تواند توسط مدیران سازمان ها بویژه دانشگاه ها و کتابخانه ها به عنوان ابزاری برای انتخاب و هماهنگ سازی راهبرد های نظام مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی با راهبرد اصلی سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، این الگو می تواند به عنوان ابزاری برای بررسی وضعیت فعلی انواع هماهنگی های راهبردی مورد مطالعه در این پژوهش برای سایر دانشگاه ها و سازمان ها بکار گرفته شود. ارزش و اصالت: از آنجائیکه مدیریت دانش بعنوان رویکردی برای توسعه سازمان ها و نیز دستیابی به رسالت و هدف های آنها بشمار می آید، توجه به راهبردهای آن در راستای راهبردهای سازمان می تواند نقش این مطالعه را در ارزش آفرینی حرفه علم اطلاعات و دانش شناسی در مدیریت سازمان ها مشخص کند. الگوی مفهومی پژوهش نیز می تواند مبنای بسیاری از پژوهش ها و توسعه تفکر راهبردی در سازمان ها باشد.
غلامحسین امیری محمود سعیدی رضوانی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر میان به کارگیری فناوری اطلاعات بر نگرش مدیریت دانش مدیران دانشکده های دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. جهت انجام این پژوهش از روش علی- مقایسه ای استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه فناوری اطلاعات برای بکارگیری فناوری اطلاعات با ضریب پایایی 94./ و پرسش نامه مدیریت دانش با ضریب پایایی87./ می باشد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون (t-test) t استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده¬ها نشان می¬دهد که به کارگیری فناوری اطلاعات و نگرش به مدیریت بر دانش تاثیر معناداری ندارد. فناوری اطلاعات دارای چهار مولفه رایانه، نظام اطلاعات، ارتباطات و اتوماسیون اداری است. مدیریت دانش نیز شامل هشت مؤلفه اهداف دانش، شناسایی دانش، اکتساب دانش، توسعه دانش، اشتراک دانش، بهره گیری دانش، نگهداری دانش و ارزیابی دانش می¬باشد. در بررسی میان هر یک از متغیرها با مؤلفه¬های فناوری اطلاعات و مولفه¬های مدیریت دانش، مشاهده گردید که به کار گیری فناوری اطلاعات بر نگرش نسبت به مدیریت دانش تاثیر معناداری ندارد. فقط به کار گیری فناوری اطلاعات بر مؤلفه نگرش نسبت به نگهداری دانش تاثیر معناداری دارد.
نرگس روایتی محمدحسین دیانی
هدف پژوهش حاضر، تحلیل پیوند وب سایت های دانشگاهی ایران و تعیین ویژگی های شبکه هم پیوندی و میان پیوندی آنهاست. روش به کار رفته در این پژوهش، روش تحلیل پیوندهاست که یکی از روش های وب سنجی است. جامعه پژوهش حاضر، 43 وب سایت دانشگاه های تحت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که در "فهرست 100 سازمان برتر ایران در پایگاه web of science (wos) آمده اند. این وب سایت ها در یک دوره زمانی یک ماهه (15 شهریور- 15 مهر 1387) با استفاده از موتور کاوش آلتاویستا بازیابی شد و به منظور تحلیل پیوندهای آنها بر روی رایانه شخصی بارگذاری گردید. پیوندهای دریافتی، هم پیوندی ها و میان پیوندی های این وب سایت ها به منظور تعیین میزان رویت، تأثیرگذاری و همکاری آنها در سطح ملی و بین المللی در محیط وب، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار excel و بخش دسته بندی خوشه ای و تحلیل چند متغیره نرم افزار spss نسخه 16 و نرم افزارشبکه اجتماعیِ ucinet استفاده شد. به منظور به کارگیری روش دسته بندی خوشه ای و تحیل چند متغیره، پربسامدترین وب سایت ها از نظر هم پیوندی انتخاب شدند که در نتیجه برش داده ها، تعداد آنها به 35 وب سایت کاهش یافت. نتایج پژوهش نشان داد که وب سایت های دانشگاه های صنعتی شریف، تهران، علم و صنعت ایران، امیرکبیر، فردوسی مشهد و دیگر دانشگاه های مستقر در شهرهای بزرگ و دانشگاه های رتبه برتر از نظر تعداد مقالات isi، در مقیاس های وب سنجی این پژوهش رتبه های برتر را کسب کرده اند که در مورد عامل تأثیرگذار وب این نتیجه کاملاً برعکس است. همچنین تفاوت بسیار کمی از نظر مقادیر عوامل تأثیرگذاری و داده های پیوندی وب سایت ها در بین موتورهای کاوش آلتاویستا، آل دوب و یاهو دیده شد. بررسی الگوی پیوندی از نظر میزان پیوندهای دریافتی دانشگاه ها از انواع سایت ها نشان داد که دامنه های mil، pro، gove، name، bize، net.ir، sch.ir و co.ir کمترین تعداد پیوند و دامنه های ir، ac.ir و com بیشترین میزان پیوند را به وب سایت های دانشگاهی ایران داشته اند. دسته بندی خوشه ای، وب سایت های دانشگاهی را در 5 خوشه و تحلیل متغیره در 4 دسته به صورت هم پیوند نشان داد. نتایج نشان داد که تعداد صفحه های وب سایت، تعداد صفحه های pdf با محتوای علمی و تعداد مقالات isi و بعضی از عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زبانی، اقتصادی ، پژوهشی و ... می تواند بر میزان رویت وب سایت های دانشگاهی ایران در وب تآثیر داشته باشد.