نام پژوهشگر: حسین قمری کیوی
معصومه غایبی اوشا برهمند
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تفاوتهای سنی و جنسی در رابطه کمال گرایی و اهمال کاری و تصویر بدنی با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی می باشد . این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی بود . نمونه آماری این پژوهش شامل 492 نفر از دانش آموزان شهرستان مشکین شهر بود که در سالتحصیلی 89-1388 مشغول تحصیل بودند . به منظور بررسی متغیرهای تحقیق ، پرسشنامه های کمال گرایی مثبت و منفی تری - شورت ، اهمال کاری تاک من ، عزت نفس روزنبرگ و تصویر بدنی کش و براون بر روی دانش آموزان شرکت کننده در پژوهش اجرا شد . تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله روشهای آماری مانووا ، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شده است . عمده ترین نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر به شرح زیرند : میانگین نمرات کمال گرایی در دختران بیشتر از پسران و میانگین نمرات کمال گرایی کل و منفی در بین دانش آموزان مقطع راهنمایی بیشتر از دبیرستان است . در اهمال کاری دانش آموزان دختر و پسر و همچنین دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان تفاوت معنی داری یافت نشد . در خرده مقیاس اشتغال فکری با چاقی ( تصویر بدنی ) میانگین نمره دختران بالاتر از پسران ودر خرده مقیاسهای اشتغال فکری با چاقی و رضایت از نواحی بدن (تصویر بدنی ) میانگین نمره دانش آموزان مقطع راهنمایی بیشتر از دبیرستان است . میانگین نمرات عزت نفس پسران بیشتر از دختران و دانش آموزان مقطع دبیرستان بیشتر از راهنمایی است . در هر دو جنس تصویر بدنی با عزت نفس رابطه مثبت معناداری دارد . بین عزت نفس با اهمال کاری رابطه معکوس معنادار و بین اهمال کاری و کمال گرایی مثبت همبستگی منفی وجود دارد . در دختران عزت نفس با کمال گرایی و اهمال کاری با کمال گرایی منفی رابطه مثبت معنادار دارد و کمال گرایی همه مولفه های تصویر بدنی به غیر از نگرش به ظاهر همبستگی مثبت و با مولفه طبقه بندی وزن همبستگی منفی دارد . شاخص های تصویر بدنی 9/17 % ، اهمال کاری 8/14 % و کمال گرایی 6/4 % از واریانس عزت نفس پسران و شاخص های تصویر بدنی 2/22 % ، اهمال کاری 2/16 % و کمال گرایی 8/18 % از واریانس عزت نفس دختران را پیش بینی می کنند . در پسران کمال گرایی مثبت 4/8 % پیشرفت تحصیلی و در دختران اهمال کاری 8/8 % و کمال گرایی منفی 5/4 % از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند و دیگر متغیر ها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنها نقشی ندارند . عزت نفس هر دوگروه نوجوانان دختر و پسر از کمال گرایی ، اهمال کاری و تصویر بدنی تأثیر می پذیرد ، اما این تأثیر در دختران بیشتر معنی دار است . پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران از عوامل متفاوتی تأثیر می پذیرد .
عباس خانی قریه گپی حسین قمری کیوی
این پژوهش دارای دو بخش است که در بخش اول، هدف بررسی شیوع نشخوار خشم در بین دانشجویان دانشگاه اردبیل و بررسی همبستگی بین خشم و نشخوار خشم است، روش آماری این بخش از پژوهش از نوع همبستگی است، جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی، که در سال 91-90 که در دانشگاه مشغول تحصیل بودند، می باشد. نمونه گیری از نوع تصادفی ساده است که حجم نمونه شامل 300 نفر از دانشجویان دختر و پسر بود. ابزار بکار رفته شامل فهرست خشم صفت-حالت اسپیلبرگر برای خشم و مقیاس نشخوار خشم سوخودلوسکی بود که بر روی تمام افراد نمونه اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان داد که شیوع نشخوار خشم در بین دانشجویان تقریبا برابر با 8/6 درصد می باشد. بین نشخوار خشم و زیر مقیاس های آزمون خشم حالت-صفت اسپیلبرگر شامل خشم صفت، خشم حالت، بروز بیرونی خشم و بروز درونی خشم همبستگی معنا دار مثبت وجود داشت، اما. بین نشخوار خشم و زیر مقیاس کنترل بیرونی خشم و کنترل درونی خشم همبستگی منفی وجود داشت که معنا دار نبود .در بخش دوم این پژوهش هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در کاهش خشم و نشخوار خشم می باشد. این پژوهش از نظر روش از نوع شبه آزمایشی محسوب می شود و طرح آن دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این تحقیق شامل زندانیان زندان اردبیل بود، که مشکل در کنترل خشم داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود. حجم نمونه برابر با 26 نفر است که به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایشی گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی 12 جلسه تحت مداخله شناختی- رفتاری قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار بکار رفته شامل آزمون خشم صفت-حالت اسپیلبرگر برای خشم و آزمون نشخوار خشم سوخودلوسکی برای نشخوار خشم بودند، که قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شدند. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده آن بود که درمان شناختی رفتاری بر کاهش خشم و بروز بیرونی و درونی آن تاثیر بسزایی داشته و کنترل بیرونی و درونی خشم افراد گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنا داری نشان داد و همچنین درمان شناختی رفتاری در کاهش نشخوار خشم تاثیر معناداری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل نشان داد .
زینب مرادی علی خالق خواه
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک دلبستگی، هیجان¬خواهی و هوش هیجانی در رضایت زناشویی همسران سازگار و ناسازگار بود. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین 35-25 ساله اردبیلی بود که دچار مشکل بودند و به سازمان بهزیستی و اداره دادگستری مراجعه کرده و زوجین 35-25 ساله ای که دچار مشکل نبودند و برای اخذ خدمات به بهزیستی مراجعه کرده بودند. از بین این مراجعین، به روش تصادفی ساده 30 زوج ناسازگار و 30 زوج سازگار به¬عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسشنامه هیجان¬خواهی زاکرمن و پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ. برای تحلیل داده¬ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج به¬دست آمده نشان داد که بین سبک دلبستگی و مولفه¬های آن با رضایت زناشویی در همسران سازگار رابطه¬ای وجود ندارد، بین هیجان¬خواهی و رضایت زناشویی در همسران سازگار رابطه¬ای وجود ندارد اما در بین مولفه¬های هیجان¬خواهی تنها بین تجربه خواهی با رضایت زناشویی در همسران سازگار رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در همسران سازگار رابطه وجود دارد و از بین مولفه¬های هوش هیجانی، تنها خودآگاهی با رضایت زناشویی در همسران سازگار رابطه مثبتی دارد. از بین مولفه¬های سبک دلبستگی، تنها دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی در همسران ناسازگار رابطه منفی دارد. بین هیجان¬خواهی با رضایت زناشویی در همسران ناسازگار رابطه¬ی منفی وجود دارد و همچنین بین هوش هیجانی و مولفه¬های آن با رضایت زناشویی در همسران ناسازگار رابطه¬ای وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش هیجانی (412/0=?) و تجربه¬خواهی (352/0-=?) توان تبیین رضایت زناشویی را به گونه معنی¬داری در همسران سازگار دارا هستند. همچنین تجربه¬خواهی (713/0-=?) و سبک دلبستگی (365/0-=?) توان تبیین رضایت زناشویی را به¬گونه معنی داری در همسران ناسازگار دارا هستند.
مسعود نظری حسین قمری کیوی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی حساسیت¬زدایی وبازپردازش حرکت چشم ودرمان شناختی رفتاری متمرکز برترومابر روی کودکان ونوجوانان دارای اختلال استرس پس از سانحه و مقایسه این دو روش درمانی صورت گرفت جامعه آماری شامل کلیه کودکان بی¬سرپرست وتک سرپرست تحت پوشش کمیته امدادامام خمینی(ره)شهرستاناسلام آبادغرب در سال 93-92 بود. برای مشخص کردن کودکان ونوجوانانی که دارای اختلال استرس پس از سانحه بودند از 130 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی از نوع در دسترس پرسشنامه غربال گری آزمون تجدیدنظرشده تأثیر رویداد (ies-r)، پرسشنامه سرندکردن حوادث تروماتیک- فرم خودگزارشی (tesi-sr) وفهرست علائم 90سوالی (scl- 90- r) را پاسخ دادند. از بین آنها 24 نفر که نمره بالای 43و 90 به ترتیب در مقیاس تجدیدنظرشده تأثیر رویداد(ies-r) و فهرست علائم 90سوالی (scl- 90- r) و نیز حداقل یک حادثه تروما را تجربه کرده بودند انتخاب شدند. 24 نفر به صورت غیرتصادفی از نوع در دسترس در دو گروه درمان حساسیت¬زدایی وبازپردازش حرکت چشم (n= 8) و درمان شناختی رفتاری متمرکز برتروما (n= 8) و یک گروه کنترل(n= 8) به صورت تصادفی جایگزین شدند. در مرحله پس آزمون نیز مجدداً همان مقیاس¬ها اجرا شدند. وتفاضل پیش آزمون پس آزمون آنها با استفاده از آزمون تحلیل تحلیل کواریانس چند مرحله¬ای و واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد تفاوت آماری بین این دو درمان در کاهش خرده مقیاس¬های علائم روانشناختی و علائم تروماتیک مربوط به اختلال استرس پس ازسانحه وجود ندارد. نتیجه¬گیری: هردو درمان در کاهش علائم مربوط به تروما ناشی از اختلال استرس پس از سانحه به یک اندازه اثر گذار هستند ووتفاوت معنی داری از لحاظ بالینی بین اثرات درمانی این دو روش مشاهده نشد.
نجمه جوکار کمال آبادی حسین قمری کیوی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات حرکتی بر بهبود ادراک زمان در دو گروه بیماران و افراد عادی بود. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان ایثار و فاطمی و شهروندان سالم شهرستان اردبیل با دامنه سنی 53- 18 بودند که تعداد این بیماران 200 نفر بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی و 60 فرد سالم بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. گروه بیماران به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده و در هر گروه 30 نفر به طور تصادفی قرار گرفتند. گروه افراد عادی نیز به همین ترتیب در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات مصاحبه بالینی با بیماران، مقیاس سندرم مثبت و منفی panss و دستگاه کامپیوتر و زمان سنج بود و روش تحلیل داده ها واریانس چند متغیره بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که: تمرینات حرکتی بر بهبود ادراک زمان در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی موثر بود. همچنین تمرینات حرکتی بر بهبود ادراک زمان در افراد عادی موثر بود. ضمناً برسی حاصل از مقایسه بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی با افراد عادی و همچنین مقایسه بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی تیپi با تیپ ii نیز نشان داد که ادراک زمان در بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی نسبت به افراد عادی دچار اختلال بود و بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی تیپ i در ادراک زمان دچار اختلال بیشتری بودند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی در ادراک زمان دچار اختلال بوده و با آموزش تمرینات حرکتی مناسب می توان در ادراک زمان آن ها تغییر ایجاد کرد. بنابراین می توان گفت تمرینات حرکتی به عنوان یک مکمل درمانی مهم برای درمان بیماری های روانی، در توانبخشی بیماران روانی قابلیت کاربرد دارد.
رباب قاسمی ابراهیم کندی مسعود مرادی
هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی فرزند درمانی بر سطوح ارتباطی مادر-کودک ( استرس والدینی، رابطه ی والده کودک، طرد – پذیرش والدینی و کودک آزاری) در مادران دارای کودکان آزار دیده بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، برای شناسایی کودکان آزار دیده ی (جسمی، عاطفی و غفلت) ابتدا پرسشنامه ی کودک آزاری بر150 کودک 9-6 ساله که با نمونه گیری در دسترس از بهزیستی، مهد کودک ها و مناطق کم درآمد شهرستان اردبیل انتخاب شده بودند، به اجرا درآمده سپس از بین 54 کودکی که بالاترین نمرات را کسب کرده بودند، 30 کودک به صورت تصادفی انتخاب شدند و از مادران آنها برای شرکت در جلسات آموزشی دعوت به عمل آمد. در فرآیند درمان آزمودنی ها به 26 نفر تقلیل یافتند و در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (14نفر) قرار گرفتند. قبل از مداخله، تمامی آزمودنی ها با شاخص استرس والدینی (psi) و فرم کوتاه آن((psi/sf، پرسشنامه ی طرد- پذیرش والدینی (parq) و پرسشنامه ی کودک آزاری (caq) ارزیابی شدند. مادران گروه آزمایش در 5 جلسه، آموزش فرزنددرمانی را براساس دستورالعمل لندرث و براتون (cprt) دریافت نمودند. پس از اتمام درمان از مادران و فرزندان شان پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova) مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به یافته های حاصل از تحلیل مانوا، فرزند-درمانی منجر به کاهش معنادار استرس والدینی، بهبود رابطه ی والد- کودک و افزایش پذیرش والدینی و کاهش طرد والدینی در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل گردید. اما باعث کاهش معنادار کودک آزاری در پی جلسات درمان در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشد. این نتیجه می تواند ناشی از متفاوت بودن پرسشنامه مورد اندازه گیری این متغیر باشد و از طرف دیگر نشان می دهد مولفه های کودک آزاری به علت پیوند با رفتارهای عینی در فرزند درمانی به طور کامل در نظر گرفته نشده است.
صبا اشرفی ورجوی علی شیخ الاسلامی
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی تأثیر روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر خودکنترلی و کمکطلبی دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلّیه ی دانشآموزان دختر مقطع دوّم دبیرستان شهر مشهد در سال تحصیلی 94- 1393 تشکیل می دانند که ابتدا از میان آن ها یک مدرسه بصورت در دسترس انتخاب شد و سپس با روش نمونهگیری تصادفی 30 دانشآموز انتخاب گردیده و بهطور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه برنامهی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودکنترلی اشنایدر و پرسشنامهی کمکطلبی ریان و پنتریچ استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیههای پژوهش مبنی بر تأثیر روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکنترلی و کمک طلبی دانش آموزان مورد تائید قرار گرفته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش خودکنترلی، پذیرش کمکطلبی و نیز کاهش اجتناب از کمکطلبی دانشآموزان تأثیر معناداری دارد.
زلیخا صادقی ولنی حسین قمری کیوی
پژوهش حاضر با هدف سنجش اثربخشی خانواده درمانی قدرت محور بر امید، استرس، اضطراب و افسردگی در خانواده های دارای کودکان مبتلا به سرطان انجام گرفت. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل 137 نفر از مادران دارای کودکان مبتلا به سرطان شهر اردبیل در سال 1393 بودند. از این میان 30 مادر به شیوه در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همه شرکت کنندگان ابزار شاخص امید هرث و مقیاس استرس، اضطراب، افسردگی لویندا را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت مداخله خانواده درمانی قدرت محور قرار گرفتند، ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که خانواده درمانی قدرت محور در افزایش امید تأثیر معنی داری دارد و همچنین بر کاهش افسردگی و استرس تأثیر معنی داری دارد ولی به نظر می رسد این روش برای حالت های بی قراری و به آسیب شناسی روانی که جنبه های جسمانی تر دارند پاسخگو نیست و در کاهش اضطراب تأثیر معنی دار ندارد. در نتیجه خانواده درمانی قدرت محور با استفاده از مولفه های خود مانند القای همدلی، القای امید و ارائه ی منابع مختلف می تواند بر متغیر های امید، استرس و افسردگی تأثیرگذار باشد.
یسرا محمدی حسین قمری کیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گشتالت درمانی گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی مادران دارای کودک کم توان ذهنی مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر اردبیل در 94-1393 تشکیل می دادند که با توجه به محدودیت های موجود در نمونه گیری، ابتدا از میان این مراکز یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب شده و سپس 30 مادر به شکل تصادفی از این مرکز انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند
زهرا عادل حسین قمری کیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری برکنترل هیجانی، تحمل آشفتگی، باورهای غیر منطقی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان پرخاشگر بود.این پژوهش به شیوهی آزمایشی با طرح پی شآزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زندانیان حاضر در بند نسوان زندان مرکزی شهر اردبیل در سال 1393 تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 30 نفر از دخترانی که در پرسشنامه خشم حالت-صفت اسپیلبرگر نمره های بالایی داشتند انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری را طی 8 جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند.یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش مورد تایید قرارگرفتند واز لحاظ متغیرهای وابسته بین دختران گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجوددارد.
هادی ابراهیمی علی شیخ الاسلامی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین کیفیت زندگی در مدرسه و جوّ روانی-اجتماعی کلاس با سازگاری دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین کیفیت زندگی در مدرسه و مولفه های آن و جوّ روانی-اجتماعی کلاس و مولفه های آن بجز مولفهی نبود رقابت با سازگاری دانش آموزان ارتباط مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 37 درصد از واریانس سازگاری دانش آموزان بر اساس کیفیت زندگی در مدرسه و جوّ روانی-اجتماعی کلاس قابل پیش بینی می باشد و از میان مولفه های کیفیت زندگی در مدرسه عواطف مثبت و انسجام اجتماعی و از میان مولفه های جوّ روانی-اجتماعی کلاس نبود اصطکاک، همبستگی و انضباط پیش بین معنادار سازگاری دانش آموزان بودند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که کیفیت زندگی در مدرسه و جوّ روانی-اجتماعی کلاس از متغیرهای مهم و مرتبط با سازگاری دانش آموزان می باشند.
داود فتحی حسین قمری کیوی
. پژوهش حاضربا هدف اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب مرگ و هوش هیجانی در سالمندان سوگ دیده انجام شد. پژوهش حاضر ازنوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه ی هوش هیجانی به عنوان پیش آزمون-پس آزمون در این پژوهش استفاده شد و مداخله شناختی رفتاری بصورت گروهی در 8جلسه روی آنها اجراء شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج این پژوهش گروه درمانی شناختی رفتاری از طریق کمک به سالمندان در پذیرش مرگ موجب کاهش اضطراب مرگ و افسردگی و همچنین افزایش هوش هیجانی در سالمندان سوگ دیده می شود.
مهران صمدی حسین قمری کیوی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تمایز یافتگی خود ، سبک های دلبستگی و هوش هیجانی با رضایت زناشویی همسران سازگار و ناسازگار انجام گرفت. روش پژوهش حاضر همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی مردان و زنان متأهل شهر تبریز در سال 1393 تشکیل دادند..نتایج پژوهش حاکی از این است که تمایز یافتگی، سبک های دلبستگی بزرگسالان و هوش هیجانی با رضایت زناشویی زوجین رابطه دارد.
آرمان محمودی مسعود مرادی
منابع انسانی مهمترین منابعی هستند که سیستمهای بهداشتی برای ارائه خدمات بهداشتی پربار و اثربخش به مردم به آنها نیازمندند.موفقیت سازمانهای بهداشتی به احتمال خیلی زیادی به مشارکت، تعهد شغلی و سازمانی و از خودگذشتگی کارکنان وابسته است.موریسون و میلیکان می گویند سکوت به یک نیروی قدرتمند در سازمانها تبدیل شده است؛ اما هنوز بررسی و پژوهش خیلی جدی درباره آن انجام نگرفته است.با توجه به اهمیت مولفه سکوت سازمانی در شغل خطیر پرستاری که در ارتباط مستقیم با روح و جان انسان ها می باشد، انجام مطالعه ای که به طور اختصاصی به بررسی رابطه متغیرهای شغلی همچون تعهد، فرسودگی و رضایت با سکوت سازمانی بپردازد ضروری به نظر می رسد.