نام پژوهشگر: حبیبالله آقابخشی
اسماعیل راشدی سید احمد حسینی
در این پژوهش تاثیر میزان حمایت اجتماعی بر میزان توانمندی مقابله با بیماری در100 نمونه از بیماران زن مبتلا به سرطان سینه که به صورت سرپائی و بستری به بیمارستان طالقانی مراجعه می کردند مورد مطالعه قرار گرفته است. با استفاده از روش تحقیق پیمایشی از نوع توصیفی و تبیینی، جمع آوری داده از طریق ابزار پرسشنامه و تجزیه تحلیل داده ها با محاسبات آماری گوناگون مشخص شد که بین حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله با بیماری سرطان سینه رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین هرکدام از متغیرهای مستقل مورد مطالعه یعنی حمایت ملموس، عاطفی، محبت آمیز، اطلاعاتی، عاطفی و حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت و نیز حمایت منابع رسمی و غیر رسمی و حمایت خانواده بطور جداگانه رابطه مستقیم و معنی داری با میزان توانمندی بیماران در مقابله با بیماری دارد. علاوه براین با تحلیل رگرسیون چند متغیره معلوم شد که از بین متغیرهای مستقل مورد بررسی مهمترین متغیر و تنها متغیر پیش بینی کننده میزان توانمندی مقابله با بیماری، متغیر مستقل حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت می باشد. به غیر از نتایج فوق در تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای سن و تحصیلات با میزان حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله آشکار شد که متغیر زمینه ای سن رابطه معکوس با میزان حمایت اجتماعی دارد. یعنی بیماران با سنین بالا نسبت به بیماران کم سن از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار بودند و نیز متغیر زمینه ای میزان تحصیلات رابطه مستقیم با میزان حمایت اجتماعی دارد چرا که با افزایش تحصیلات حمایت اجتماعی نیز افزایش نشان داده است. درضمن تحصیلات با توانمندی مقابله نیز رابطه مستقیم و معنی داری داشته است. بنابراین تحقیق حاضر نظریه های مطرح شده و پژوهش های قبلی را مبنی بر تاثیر مثبت حمایت اجتماعی بر توانمندی مقابله و سلامت تقویت می نماید.
زهرا میرزایی حبیب الله آقابخشی
این تحقیق، اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر مهارت حل مسالهبر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار اسلامشهر را مورد بررسی قرار می دهد.روشاین پژوهش در چهار چوب طرح نیمه آزمایشیبا به کارگیری طرح پیش آزمون وپس آزمون از گروه صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کلینیک مددکاری اجتماعی رهیار شهر اسلامشهر می باشد.بااستفاده از نمونه گیری تصادفیساده ، تعداد 20 نفر انتخاب وتحت آموزش مهارت های زندگیطی 7 جلسه قرار گرفتندکه یک نفر از 20 نفر از جلسه سوم قادر به شرکت در کلاس نشد و از لیست گروه آموزشی حذف شد. در مرحله اول، پیش آزمون از گروه آزمایشی گرفته شد . سپس گروه آزمایش تحت آموزش مهارت های زندگی (مهارت حل مساله)قرار گرفتند. در پایان، پس آزمون (آزمون کیفیت زندگی ) از گروه شرکت کننده گرفته شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماریspss که شامل آمار توصیفی واستنباطی می باشدوبرای آزمودن فرضیه از آزمون t استفاده شده است.ابزارهای این پژوهش عبارت است از: پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(فرم کوتاه 26 سوالی) می باشد. تحلیل ومقایسه اطلاعات به دست آمده از میانگین گروه پیش آزمون وپس آزمون و با استفاده از تحلیل آزمون tنتایج نشان داد، آموزش مهارت های زندگی( حل مساله) در ارتقاء کیفیت زندگی این گروه تاثیر مثبت در سه بعد اجتماعی، روانی و جسمانی داشته (s=./.. )ولی این آموزش در بعد محیطی تاثیری نداشته است.لذا فرضیه ی اصلیاین پژوهش و فرضیه های فرعی به جز بعد محیط زندگی مورد تایید قرار گرفتند.بنابراین می توان گفتکه آموزش مهارت های زندگی (حل مساله) بر ارتقاء کیفیت زندگی این افراد موثر واقع شده است. نتیجه گیری: برای ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار می توان از آموزش مهارت های زندگی(مهارت حل مساله) استفاده کرد. کلمات کلیدی: کیفیت زندگی،زنان سرپرست خانوار،مهارت های زندگی، مهارت حل مساله. [email protected]ایمیل: