نام پژوهشگر: ابراهیم ایزدی

دوره بحرانی کنترل علف های هرز کنجد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  هادی زرقانی   محمد خواجه حسینی

به منظور تعیین مناسبترین دوره کنترل علف های هرز کنجد، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1388-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمار های مربوطه شامل ارقام کنجد (توده بومی کلات و رقم اصلاح شده اولتان) به عنوان فاکتور اصلی و دوره های عاری از علف هرز (20،30،40 ، 55 و70 روز پس از سبز شدن) و رقابت با علف های هرز (20،30،40 ، 55 و70 روز پس از سبز شدن) به همراه دو تیمار رقابت تمام فصل علف های هرز با کنجد و عدم رقابت آنها با کنجد به عنوان فاکتور فرعی بودند. صفات مورد مطالعه شامل خصوصیات مورفولوژیکی (ارتفاع بوته، مجموع طول شاخه های فرعی، تعداد شاخه های فرعی)، عملکرد و اجزائ عملکرد کنجد، شاخص برداشت، تراکم و شاخص برداشت وزن خشک علف های هرز و شاخص سطح برگ به تفکیک گونه بود. جهت تعیین دوره بحرانی کنترل، از توابع گامپرتز و لجستیک استفاده شد. علف های هرز غالب در اوایل فصل رشد خرفه (.portulaca oleracea l) ، پیچک صحرایی (.convolvolus arvensis l) و در اواخر فصل رشد تاج خروس (amaranthus retroflexus l.)، سلمه (.chenopodium album l) و سوروف (.echinochloa crus-galli l) بودند. رقابت علف های هرز موجب کاهش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد و طول شاخه های فرعی، تعداد کپسول در بوته و عملکرد گردید ولی بر وزن هزار دانه تاثیر نداشت. با افزایش دوره تداخل علف هرز خواه در اول فصل و یا در آخر فصل، عملکرد اقتصادی کاهش یافت در صورتی که با طولانی شدن دوره وجین عملکرد اقتصادی افزایش یافت. دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای کاهش قابل قبول عملکرد دانه در حد 10%، 40-30 روز در توده بومی کلات و 58-34 روز پس از سبز شدن در رقم اصلاح شده اولتان تعیین شد. به طور کلی وجین در اوایل فصل رشد، اثر بیشتری بر بهبود عملکرد و اجزائ عملکرد هر دو نمونه کنجد داشت.

بهینه سازی کارایی علف کش های مزو سولفورون+یدسولفورون (آتلانتیس) و کلودینافوپ پروپارژیل(تاپیک) در کنترل علف هرز یولاف وحشی با استفاده از روغن های کرچک ، زیتون،کنجد و ماهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  نرگس کناقستانی   محمد حسن راشدمحصل

مواد افزودنی می توانند کارایی علف کش های پس از سبز شدن را بهبود بخشند و مقدار علف کش مورد نیاز برای بدست آوردن کنترل بهتر علف های هرز کاهش دهند. به منظور مقایسه اثرات مواد افزودنی روغن های کرچک، کنجد، زیتون و ماهی برای افزایش کارایی علف کش های کلو دینا فوپ پروپاژیل و مزوسولفورون+یدو سولفورون وآزمایش گلخانه ای دوز –پاسخ ، در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار برای کنترل علف هرز یولاف وحشی انجام شد.. تیمارهای آزمایش شامل روغن های گیاهی وروغن حیوانی در سه سطح 2/.، 1/. و صفر درصد حجمی، مقدار کاربرد علف کش های کلو دینا فوپ پروپاژیل و مزوسولفورون+ید سولفورون درشش سطح بود. کارایی علف کش ها به وسیله ماده افزودنی افزایش یافت. کمترین و بیشترین تاثیر مواد افزودنی به تر تیب در علف کش کلو دینافوپ پروپاژیل روغن کرچک و روغن ماهی ودرعلف کش مزوسولفورون+ید سولفورون روغن ماهی و روغن کنجد بود. افزایش کارایی به وسیله روغن ها به نوع علف کش و یا نوع روغن بستگی داشت..در اثر کاربرد روغن های کرچک، زیتون، کنجد و ماهی با غلظت 1 درصد مقادیر ed50 به ترتیب 96/13، 30/14، 36/13و76/16 گرم ماده موثره در هکتار در مقایسه با کاربرد علف کش کلو دینا فوپ پروپاژیل به تنهایی 74/17= ed50 گرم ماده موثره در هکتار کاهش پیدا کرد. کاربرد روغن کرچک وماهی به همراه 32گرم ماده موثره در هکتار علف کش کلو دینا فوپ پروپاژیل بقا به ترتیب22 و26 درصد کاهش یافت و با افزایش غلظت روغن ها به دو درصد منجربه کاهش بقا صفر درصد شد. کاربرد روغن های زیتون، کنجد و ماهی با غلظت 1 درصد مقادیر ed50 به ترتیب 31/11، 30/14،62/10و82/6گرم ماده موثره در هکتار در مقایسه با کاربرد علف کش مزوسولفورون+یدو سولفورون به تنهایی 18= ed50 گرم ماده موثره در هکتار کاهش پیدا کرد. در اثر کاربرد روغن ماهی و کنجد به همراه 5/4 گرم ماده موثره علف کش کارایی علف کش به ترتیب67/71 ،37/67 درصد افزایش یافت. کلید واژه: کلو دینافوپ پروپاژیل،یولاف وحشی، مواد افزودنی و مزوسولفورون+یدو سولفورون

بررسی تأثیر روش های خاک ورزی در تاریکی و روشنایی و کاربرد علف کش های ایمازتاپیر و تریفلورالین بر کنترل علف های هرز، عملکرد و اجزای عملکرد نخود (cicer arietinum l. )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  عباس عباسیان   احمد نظامی

علف های هرز یکی از مهمترین عوامل خسارت زا در نخود می باشند. در همین راستا به منظور بررسی اثرات نظام های خاک ورزی در تاریکی و روشنایی و کاربرد علف کش های بر کنترل علف های هرز نخود آزمایشی در سال زراعی 89- 1388 در مزرعه آموزشی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت طرح نواری بر مبنای طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد بررسی در آزمایش شامل سیستم های خاک ورزی در سه سطح (خاک ورزی در روز، خاک ورزی در شب و خاک ورزی در روز با محافظِ نوری) به عنوان عامل اصلی و مقادیر کاربرد علف کش تریفلورالین (480، 960 و 1440 میلی لیتر در هکتار ماده موثره) و ایمازتاپیر (50، 100 و 150 میلی لیتر در هکتار ماده موثره) به صورت پیش از کاشت و شاهد وجین علف های هرز در تمام فصل رشد و شاهد بدون وجین و عدم کاربرد علف کش عامل فرعی بود. بر اساس نتایج آزمایش در تمام فصل رشد، تراکم در تیمارهای عملیات خاک ورزی در روز با محافظ نوری نسبت به عملیات خاک ورزی در روز و شب بیشتر بوده و بین عملیات خاک ورزی در روز و عملیات خاک ورزی در شب نیز اختلاف معنی داری وجود نداشت. علف های هرز تاجریزی، تاتوره، گل عقربی، سلمه، کنف وحشی و تاج خروس ریشه قرمز در تیمار عملیات خاک ورزی در روز نسبت به تیمارهای عملیات خاک ورزی در شب و روز با محافظ نوری از اهمیت نسبی بیشتری برخوردار بودند ولی گونه های خرفه، پیچک، هفت بند، گاو چاق کن، تاج خروس خوابیده و سوروف تحت تأثیر نوع عملیات خاک ورزی قرار نگرفتند. عملکرد دانه نخود در عملیات خاک ورزی در روز با محافظ نوری از خاک ورزی در شب و خاک ورزی در روز 45 درصد کمتر بود و بین عملیات خاک ورزی در شب و روز نیز اختلاف معنی داری وجود نداشت. مقادیر کاربرد کاهش یافته علف کش های به کار رفته تا اواسط فصل رشد کارایی کمی در کنترل علف های هرز داشت، اما در آخر فصل رشد،کنترل علف های هرز در مقادیر بکار رفته این علف کش ها تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. کنترل علف های هرز سلمه تره و سوروف توسط علفکش تریفلورالین و علف هرز تاج ریزی با علف کش ایمازتاپیر بهتر بود، ضمن اینکه خرفه با هیچ کدام از علفکش ها به خوبی کنترل نشد. گونه های تاتوره، خاکشیر، تاج خروس ریشه قرمز و خوابیده، پیچک، کنف وحشی و گل عقربی نیز از پراکنش بسیار کمی در بین تیمارهای علفکش برخوردار بودند. عملکرد دانه نخود در بین تیمار مقادیر کاربرد کاهش یافته، توصیه شده و افزایش یافته علفکش ها تفاوت معنی داری نداشت.

ارزیابی اثرات روش های خاک ورزی در شب و روز و کاربرد علف کش های ایمازتاپیر و تریفلورالین بر کنترل علف های هرز و تاثیرآن بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس (.lens culinaris medik)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1390
  مجید حیدری   احمد نظامی

چکیده علف های هرز یکی از مهمترین عوامل خسارت زا بر عدس به شمار می روند. در همین راستا جهت بررسی کنترل علف های هرز عدس آزمایشی در سال زراعی 89- 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت طرح نواری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد بررسی در آزمایش شامل روش های خاک ورزی در سه سطح (خاک ورزی در شب، روز و خاک ورزی در روز با محافظ نوری) به عنوان عامل اصلی و مقادیر علف کش ایمازتاپیر (5/0، 1 و 5/1 لیتر در هکتار) و تریفلورالین (1، 2 و 3 لیتر در هکتار) و شاهد وجین علف های هرز در تمام فصل رشد و شاهد بدون وجین و عدم کاربرد علف کش به عنوان عامل فرعی بود. بر اساس نتایج آزمایش در تمام فصل رشد، تراکم علف های هرز در طول فصل رشد در تیمار خاک ورزی در روز با محافظ نوری نسبت به تیمارهای خاک ورزی در روز و شب بیشتر بوده و بین عملیات خاک ورزی در روز و عملیات خاک ورزی در شب نیز اختلاف معنی داری وجود نداشت. در تیمار خاک ورزی در شب تراکم علف های هرز تاج خروس ریشه قرمز، سلمه تره، گل عقربی، داتوره، سوروف و گاوچاق کن نسبت به تیمار خاک ورزی در روز کاهش یافت. عملکرد عدس یطور معنی داری (05/0p<) تحت تاثیر تیمار های خاک ورزی قرار گرفت بطوریکه عملکرد عدس در تیمار خاک ورزی در شب نسبت به تیمار خاک ورزی در روز 21 درصد افزایش نشان داد. در بررسی اثر علف کش های مورد بررسی بر ترکیب گونه ای علف های هرز مشخص شد که علف هرز تاج ریزی با علف کش ایمازتاپیر و علف هرز سلمه تره، سروف و خرفه با علف کش تری فلورالین بهتر کنترل شدند. عملکرد عدس بطور معنی داری (05/0p<) تحت تاثیر مقادیر کاربرد علف کش های یکار رفته قرار گرفت. بطوریکه تیمار وجین علف های هرز بیشترین و تیمار غلظت 5/1 لیتر در هکتار علف کش ایمازتاپیر دارای کمترین میزان عملکرد دانه بود. کلمات کلیدی: شخم در شب، ایمازتاپیر، تریفلورالین و ترکیب گونه ای

ارزیابی تحمل به سرمای اکوتیپ های بارهنگ سرنیزه ای در شرایط کنترل شده(.plantago lanceolata l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم جانعلی زاده قزوینی   احمد نظامی

بارهنگ سرنیزه ای (.plantago lanceolata l) از جمله گیاهان دارویی است که در شرایط طبیعی بقای زمستانه نسبتاً مناسبی از خود نشان می دهد، با وجود این در خصوص تحمل به سرمای آن اطلاعات اندکی در دسترس است. آزمایش حاضر با هدف ارزیابی تحمل به یخ زدگی اکوتیپ های بارهنگ سرنیزه ای در شرایط نسبتاً کنترل شده طراحی و اجرا شد. به این منظور پنج اکوتیپ بارهنگ سرنیزه ای (بجنورد، کلات، مشهد، قاین و بیرجند) پس از طی سه ماه رشد و خوسرمایی در شرایط طبیعی، در معرض دماهای یخ زدگی (0، 3-، 6-، 9-،12-، 15- ، 18- و 21- درجه سانتی گراد) قرار گرفتند. جهت تعیین پایداری غشا‍‍ء، درصد نشت الکترولیت ها و دمای کشنده50 درصد نمونه ها بر اساس نشت الکترولیت ها (lt50el) محاسبه شد. بقاء و رشد مجدد گیاهان نیز چهار هفته پس از اعمال دماهای یخ زدگی با تعیین درصد بقاء، دمای کشنده 50 درصد گیاهان بر اساس درصد بقاء (lt50su)، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک برگ، سطح ویژه برگ، وزن خشک ریشه، وزن خشک کل، دمای کاهنده 50 درصد وزن خشک (rdmt50) و نسبت وزن ریشه به اندام هوایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اکوتیپ های مشهد و بیرجند به ترتیب کمترین و بیشترین میزان نشت الکترولیت و lt50el را دارا بودند. اثر دماهای یخ زدگی بر نشت الکترولیت ها نیز معنی دار بود و با کاهش دما، نشت الکترولیت ها افزایش داشت. درصد بقای گیاهان اکوتیپ مشهد بیشتر از چهار اکوتیپ دیگر بود و lt50su آن 3/5 درجه سانتی گراد از اکوتیپ بیرجند کمتر بود. اکوتیپ های کلات و بیرجند به ترتیب بیشترین و کمترین سطح برگ، وزن ریشه، وزن خشک کل و نسبت ریشه به اندام هوایی را در دوره بازیافت تولید کردند. به لحاظ تعداد برگ و وزن خشک برگ نیز اکوتیپ های مشهد و بیرجند به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر را داشتند. از نظر rdmt50 نیز بین اکوتیپ های بارهنگ سرنیزه ای تفاوت معنی داری وجود داشت، به طوری که مقدار آن در اکوتیپ قاین 8/3 درجه سانتی گراد کمتر از اکوتیپ بیرجند بود. بر اساس نتایج حاصله اکوتیپ های مشهد، بجنورد، قاین و کلات تحمل به یخ زدگی مناسبی از خود نشان دادند، با وجود این انجام آزمایش های بیشتر در شرایط مزرعه و کنترل شده جهت درک بهتر پاسخ گیاه بارهنگ سرنیزه ای به تنش یخ زدگی سودمند خواهد بود.

ارزیابی اثرات اختلاط برخی علف کش های مهم ذرت با یکدیگر و با کود نیتروژن بر کنترل علف های هرز باریک برگ و پهن برگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  حمزه اسداللهی   ابراهیم ایزدی

یکی از مهم ترین راهکار های کاهش مصرف علف کش ها، بهینه سازی کاربرد آنهاست. از جمله مهم ترین این روش ها می توان به اختلاط علف کش ها اشاره کرد. به منظور ارزیابی تاثیر علف کش های فورام سولفورون و نیکوسولفورون و اختلاط آنها بدون ماده افزودنی سولفات آمونیوم و با استفاده از ماده افزودنی سولفات آمونیوم بر علف های هرز سلمه تره و سوروف در ذرت، پژوهشی در قالب 3 آزمایش جداگانه طی سال های 91-1390 در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش اول جهت تعیین مقدار کاربرد توصیه شده علف کش های فورام سولفورون و نیکوسولفورون در شرایط گلخانه و مبتنی بر آزمایش های پاسخ به مقدار کاربرد علف کش های مذکور، به صورت جداگانه برای هریک از علف های هرز سلمه تره و سوروف، انجام شد. مقادیر کاربرد انتخابی شامل مقادیر 0، 81/2، 65/5، 25/11، 5/22، 45 و 90 گرم ماده موثر در هکتار از علف کش فورام سولفوورن و مقادیر 0، 5، 10، 20، 40 ، 80 و 160 گرم ماده موثر در هکتار از علف کش نیکوسولفورون بود. آزمایش دوم به منظور ارزیابی اثر نسبت های مختلف اختلاط دو علف کش( 75% فورام سولفورن+ 25% نیکوسولفورون ، 50% فورام سولفورون + 50% نیکوسولفورون و 25% فورام سولفورون+ 75% نیکوسولفورون) مبتنی بر دز توصیه شده بدست آمده از آزمایش اول 5/38 و 27/18 گرم ماده موثر در هکتار برای علفکش فورام سولفورون به ترتیب برای سلمه تره و سوروف و 3/74 و33 گرم ماده موثر در هکتار برای علف کش نیکوسولفورون به ترتیب برای سلمه تره و سوروف و بر اساس آزمایش های پاسخ به مقدار کاربرد علف کش های مذکور بصورت جداگانه برای هر یک از علف های هرز سلمه تره و سوروف، انجام شد. همچنین نسبت های اختلاط اشاره شده در بالا بر روی ذرت هم مبتنی بر مقادیر کاربرد توصیه شده در سطح مزرعه نیز انجام شد. آزمایش سوم شامل تیمارهای آزمایش دوم به همراه ماده افزودنی سولفات آمونیوم بود. نتایج نشان داد که هر دو علف کش بدون ماده افزودنی سولفات آمونیوم در مقادیر کاربرد بالا باعث کنترل سلمه تره و سوروف شدند. در اختلاط هایی که نسبت برابری از فورام سولفورون و نیکوسولفورون وجود داشت(50% فورام سولفورون+50% نیکوسولفورون) میزان آسیب به سلمه تره نسبت به سایر اختلاط ها افزایش یافت و در سوروف اختلاط هایی که نسبت فورام سولفورون به نیکوسولفورون بیشتر بود(75% فورام سولفورون+25% نیکوسولفورون) میزان آسیب به سوروف نسبت به سایر اختلاط ها افزایش یافت. به عبارتی اختلاط این دو علف کش با همدیگر به ترتیب دارای اثرات هم افزایی و افزایشی در کنترل علف های هرز سلمه تره و سوروف است. همچنین اختلاط دو علف کش به همراه ماده افزودنی سولفات آمونیوم دارای اثر هم افزا بر کنترل سلمه تره و سوروف بود. همچنین نتایج نشان داد که اختلاط این دو علف کش با و بدون ماده افزودنی سولفات آمونیوم هیچ تاثیر نامطلوبی بر روی ذرت ایجاد نکرد. کلمات کلیدی: سلمه تره،سوروف،سولفات آمونیوم، فورام سولفورون، نیکوسولفورون.

بررسی اثر بسترکاذب و کاربرد مقادیر مختلف علف کش تریفلورالین بر جمعیت، تنوع و تراکم علف های هرز لوبیا (phaselous vulgaris l.) در شرایط اقلیمی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  روح اله آفریکان   ابراهیم ایزدی

مدیریت تلفیقی علف های هرز به منظور کاهش مصرف علف کش ها و افزایش تولید محصولات زراعی توجه محققان این علم را به خود جلب کرده است. بدین منظور آزمایش مزرعه ای تاثیر روش-های گوناگون تهیه بستر بذر و مقادیر مختلف علف کش تریفلورالین با هدف امکان سنجی کاهش مصرف علف کش تریفلورالین، بررسی واکنش شاخص های اکولوژیکی علف های هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا،آزمایشی در سال زراعی 1391- 1390در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی، در قالب طرح کرت خردشده با دو فاکتور روش های مختلف تهیه بستربذردر4سطح به عنوان کرت اصلی :a0] بستر رایج(0)، :a1 بسترکاذب(7)، :a2بستر کاذب(14)،:a3بستر کاذب(21) روزهای بعد ازتیمار[ ومقادیر مختلف علفکش تریفلورالین(ec %48) در4سطح به عنوان کرت فرعی :b0]عدم مصرف،:b1دز4/1، :b2دز05/1و:b3دز7/0لیتر در هکتار[، بر پایه طرح بلوک-های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که پاسخ شاخص های اکولوژیک به فاکتورهای آزمایشی متفاوت بود، ضمن این که این واکنش ها به غلظت های علف کش بجز صفت تراکم محسوس تر بود. برعکس، زمان های مختلف تهیه بستر بذر تراکم برخی از علف های هرز را افزایش دادند. همچنین نتایج نشان دادکه اجزای عملکرد همچون وزن صد دانه، تعداد دانه درغلاف، تعداد غلاف دربوته دردو فاکتور مورد بررسی اثرات متفاوتی درسطح احتمال 5 درصد داشتند. اثرات متقابل این دو فاکتور برصفات وزن خشک وعملکرد لوبیا بطور بسیار معنی داری تحت تاثیر قرار گرفت. پیش بینی معکوس بر مبنای مدل، کاهش 44/0 کیلوگرم در هکتار لوبیا را بواسطه افزایش 1 کیلوگرم وزن خشک علف های هرز را با بیش از 084/0 واریانس تغییرات، و 02/73 درصدی کاهش عملکرد توجیه می کند. با این وجود، تیمارهای بستر بذر به تنهایی ومقادیر7/0 لیتر در هکتار علف کش تریفلورالین برکنترل علف های هرز، وزن خشک و عملکرد لوبیا اثرات چشمگیری نداشتند. با افزایش مقدار علف کش بر وزن خشک و عملکرد لوبیا افزوده شد. در کل تیمارهای بسترکاذب14 و21 روز بعد از تیمار در تلفیق با دزهای 05/1 و4/1 لیتر در هکتار تریفلورالین، از تیمارهای برتر در کاهش زیست توده و افزایش عملکردبودند.