نام پژوهشگر: سید علی اکبر افجه

ارتباط مولفه های یادگیری سازمانی با سطح نوآوری در صنعت بیمه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  میثم عباسپور   سعید صحت

با توسعه دانش و فناوری و گسترش پارادایم های جدیدی همچون سازمانهای مجازی یا تحت شبکه، محیط کسب و کار به محیطی رقابتی و پر از چالش تبدیل گردیده و این پارادایم های جدید، بقاء را برای بسیاری از بنگاه‎ها مشکل ساخته است. از بزرگترین مزیتهای رقابتی در پارادایم های جدید کسب و کار، یادگیری است. بدین معنی که سازمانهایی موفق‎تر هستند که زودتر، سریع‎تر و بهتر از رقبا یاد بگیرند و کوشش خود را در جهت یادگیری به عنوان یک مزیت رقابتی به کار ‎برند. از سوی دیگر امروزه سازمان ها در چنان محیط پویا و پرتلاطمی به فعالیت مشغولند که اندکی درنگ و تعلل کافیست تا از صحنه رقابت حذف گردند. از این رو مقوله خلاقیت و نوآوری از اهمیت فراوانی برخوردار گردیده است زیرا خلاقیت و نوآوری تنها راه نگهداری، تأمین و حفظ مزیت های رقابتی است. در این تحقیق مسئله اصلی تبیین رابطه بین مولفه های یادگیری سازمانی و نوآوری در صنعت بیمه است. بدین منظور با مطالعه ادبیات موضوع و بررسی مدلهای موجود، اقدام به تهیه و توزیع پرسشنامه ای با طیف لیکرت در بین شرکتهای بیمه گردید که نتایج حاصل، وجود این ارتباط را تأیید می کند. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که با تقویت مولفه های یادگیری سازمانی یعنی تعهد مدیریت، دیدگاه سیستمی، فضای باز و مناسب برای آزمایش و انتقال و یکپارچگی دانش می توان سطح نوآوری در سازمان را ارتقا بخشید. به عبارت بهتر از یک طرف یادگیری سازمانی به عنوان مزیت رقابتی مورد استفاده قرار می گیرد و از طرف دیگر از افزایش نوآوری در سازمان به دلیل استفاده از یادگیری سازمانی، برای حفظ این مزیت رقابتی بهره برداری می گردد.

رابطه سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای با فرایند یادگیری سازمانی مورد مطالعه: شرکت همکاران سیستم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1391
  حسین اردستانی   سید علی اکبر افجه

روند رو به رشد تغییر و تحولات در محیط کسب و کارهای امروزی، میزان پیچیدگی و ابهام را افزایش داده و سازمان ها را با چالشی جدی مواجه ساخته است. هر چه میزان عدم اطمینان محیطی بیشتر باشد، سازمان ها نیاز بیشتری به دانش و آگاهی گسترده از عوامل محیطی دارند تا بتوانند خود را با این تغییرات تطبیق دهند. به همین دلیل است که امروزه موضوع یادگیری سازمانی که بیش از نیم قرن از پیدایش آن در ادبیات مدیریت می گذرد، اهمیتی روزافزون یافته است. با اهمیت یافتن یادگیری سازمانی در محیط های علمی و سازمانی، درک عوامل اثرگذار بر آن نیز از اهمیت خاصی برخوردار شده است. یکی از مهم ترین این عوامل رهبری سازمانی است؛ نهادینه کردن یادگیری در سازمان و در نهایت ایجاد یک سازمان یادگیرنده بدون وجود یک رهبرِ متعهد به یادگیری امکان پذیر نیست. به همین دلیل، پژوهش حاضر رابطه میان رهبری و یادگیری سازمانی را کانون توجه خود قرار داده و به بررسی ارتباط سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای با فرایند یادگیری سازمانی پرداخته است. به دلیل شدت و سرعت بروز تغییرات در محیط سازمان های تکنولوژی محور و دانش بنیان، صنعت نرم افزار و شرکت همکاران سیستم، به عنوان جامعه آماری، برای مطالعه انتخاب شده است. داده های تحقیق به وسیله پرسشنامه و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای رابطه معناداری با هر 4 مرحله فرایند یادگیری سازمانی یعنی کسب اطلاعات، توزیع اطلاعات، تفسیر اطلاعات و تغییرات شناختی و رفتاری دارند. هم چنین مشخص شد رهبری تحول گرا نسبت به رهبری مبادله ای رابطه معنادارتری با مراحل کسب اطلاعات، توزیع اطلاعات و تغییرات شناختی و رفتاری داشته و در مقابل، رابطه بین رهبری مبادله ای و تفسیر اطلاعات نسبت به رهبری تحول گرا معنادارتر می‏باشد.