نام پژوهشگر: محمدتقی تقویفرد
حجت محسنی حقیقی محمدتقی تقوی فرد
موفقیت اقدامات تجارت الکترونیک به اشتیاق مشتریان برای استفاده از این گونه خدمات بستگی دارد. اگر مشتریان باور داشته باشند که در صورت استفاده از خدمات تجارت الکترونیک در مقایسه با کسب و کارهای متعارف، ارزش بیشتری را کسب می کنند، احتمال بیشتری دارد که به استفاده از از این گونه خدمات روی بیاورند. فهم این که مشتریان چگونه به خدمات تجارت الکترونیک ارزش می دهند در موفقیت این اقدامات نقشی حیاتی دارد. این مطالعه از دو مفهوم برگرفته از رشته تحلیل تصمیم گیری استفاده می کند. این مفاهیم عبارتند از زنجیره ی اهداف واسطه ای ـ نهایی و تفکر مبتنی بر ارزش. تحقیق پیش رو به توصیف مراحل بسط مدلی می پردازد که به واسطه ی آن به تعیین عواملی بپردازیم که قضاوت ارزشی مشتریان را تحت تاثیر قرار می دهد بر مبنای داده های برگرفته از 224 مشتری (با استفاده از نمونه گیری در دسترس) خدمات تجارت الکترونیک و انجام تحلیل عاملی، دو ابزار به دست آمد که ارزش ادراک شده تجارت الکترونیک را اندازه می گیرند. این ابزارها شامل اهداف واسطه ای و اهداف نهایی هستند. چیزهایی که برای کاربران تجارت الکترونیک مهم اندف اهداف نهایی هستند. اهداف واسطه ای کمک می کنند تا به اهداف نهایی برسیم. با در نظر گرفتن شرایط ابتدایی تجارت الکترونیک در کشورهای در حال توسعه که به پدیده ی شکاف الکترونیک منجر می شود، نتایج تحقیق نشانگر یک ابزار 6 عامله و 25 سوالی بود که اهداف واسطه ای را به ترتیب اولویت بر حسب اطمینان آنلاین، کمک به تصمیم گیری، پرداخت آنلاین، زیرساخت فنی، زیرساخت فرهنگی و زیرساخت حقوقی می سنجد. نتایج همچنین نشانگر یک ابزار 5 عامله و 18 سوالی بود که اهداف بنیادین را به ترتیب اولویت بر حسب آسودگی خرید، کاهش مشکلات خرید، توجه به محیط زیست، ارزش کالای اینترنتی، رابطه با مشتری اندازه می گرفت. پیشنهادات تحقیق با توجه به ماهیت اهداف در دو دسته ی پیشنهادات زیرساختی و پیشنهادات بازاریابی ارایه شدند.
احد زارع رواسان پیام حنفی زاده
پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، فرایندی طولانی، پیچیده و هزینه زاست که معمولاً با چالش های زیادی نیز همراه است. از این رو، انجام ارزیابی آمادگی در مراحل ابتدایی پروژه های پیاده سازی سیستم جهت شناسایی نقاط ضعف سازمان که بعدها احتمال شکست پروژه را افزایش می دهد، ضروری می نماید. در این پایان نامه، یک چارچوب کاربردی جدید برای ارزیابی آمادگی سازمانی جهت پیاده سازی سیستم های erp بر مبنای مدل 7s مکینزی و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی پیشنهاد شده است. بدین ترتیب، ساختار آمادگی سازمانی به هفت بعد اصلی ساختار، استراتژی، سیستم ها، مهارت ها، سبک مدیریتی، کارکنان و ارزش های مشترک شکسته شده است و عوامل ارزیابی برای هرکدام از طریق مرور ادبیات عوامل کلیدی موفقیت و برخی کلیدواژه های دیگر در پیاده سازی سیستم erp استخراج و شناسایی شده اند. با استفاده از این چارچوب، وضعیت موجود سازمان ها قابل شناسایی بوده و تغییرات موردنیاز قبل از پیاده سازی سیستم، شناسایی و ارایه خواهد شد. نهایتاً چارچوب ارایه شده در 2 بانک ایرانی پیاده سازی شده و مزایای چارچوب ارایه شده نسبت به مدل های موجود مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است.
مهدی محمدی محمدتقی تقوی فرد
هدف اصلی این تحقیق ارایه مدلی برای شکلگیری نظام های نوآوری نوظهور در ایران می باشد که سه حوزه فناوری نوظهور نانوفناوری، زیست فناوری و فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان محدوده مطالعه مورد بررسی قرار گرفته اند. در واقع این تحقیق به دنبال شناسایی اجزاء تاثیرگذار بر فاز شکلگیری یک نظام نوآوری نوظهور در ایران و شناسایی میزان تاثیر این ابعاد بر یکدیگر در مسیر شکل گیری یک نظام نوآوری نوظهور می باشد. در این تحقیق سعی شده است که نحوه شکلگیری و رشد بخشهای نوظهور در ایران با بهره گیری از مفهوم نظام نوآوری فناورانه و با استفاده از رویکردی کارکردی، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. برای این منظور در این تحقیق دو مسیر کیفی و کمی برای تحلیل نحوه شکل گیری کارکردهای نظام نوآوری فناورانه طی شده است. از یک سو با مصاحبه با فعالان 3 بخش نوظهور فناوری مورد مطالعه در کشور و بررسی و تحلیل محتوای اسناد و فعالیت های انجام شده در این بخشها، یک تحلیل کیفی از نحوه شکل گیری این بخشها در کشور ارایه شده است و با تکنیک "نگاشت تاریخی داده ها" اقدام به ترسیم مسیر شکل گیری آنها در ایران شده است. بر اساس نتایج این تحلیل کیفی و مبانی نظری تحقیق، مسیرهای احتمالی تاثیرگذاری کارکردها بر یکدیگر شناسایی شده اند. در گام بعد با بهره گیری از یک پیمایش مبتنی بر پرسشنامه و تحلیل کمی نتایج حاصل از آن، ابتدا ابعاد و مولفه های مدل مفهومی با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفتند و سپس، مسیر و نحوه تاثیرگذاری کارکردهای مختلف بر یکدیگر با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و مسیرهای تاثیرگذاری نهایی به تایید رسیدند. نتایج این تحقیق، نشان میدهد که مسیرهای شکل گیری کارکردهای نظامهای نوآوری فناورانه نوظهور با وجود شباهتهایی که دارند، دارای شرایط خاص و ویژه هر بخش فناوری نوظهور بوده و با توجه به شرایط تاریخی شکلگیری و زمینههای فناوری، بازیگران و مسیرهای شکلگیری با یکدیگر متفاوت هستند. بررسی مسیرهای شکلگیری کارکردهای نظام های نوآوری نوظهور نشان دهنده وجود نقش کلیدی دولت در شکلگیری هر سه بخش می باشد. به علت وجود شکستهای بازاری در این حوزه های نوظهور، مطمئنا بدون وجود نقش فعال دولت، نمیتوان زمینه های ظهور و شکلگیری این بخشها را فراهم نمود. بر اساس، تحلیل های کیفی و کمی انجام شده در این تحقیق می توان دریافت که نقش دولت در شکلگیری کارکردهای نهادینهسازی و قانونمندسازی، هدایت تحقیقات و نوآوری و تامین و تخصیصمنابع نقشی کلیدی بوده است، به طوری که شکل گیری این سه کارکرد، باعث شکل گیری بقیه کارکردهای نظامهای نوآوری نوظهور در ایران شده است.
زهرا معینی یوسفی سید رضا سلامی
در جهان رقابتی امروز، یکی از فاکتورهای مهم و تاثیرگذار بر قابلیت رقابتی صنایع، تکنولوژی هایی است که از آنها بهره میبرند و یکی از مهم ترین جنبه های استراتژی تکنولوژی، تصمیم گیری در مورد نحوه ایجاد و اکتساب تکنولوژی های مورد نیاز می باشد. روشهای ایجاد تکنولوژی متنوع است و انتخاب بین آنها بستگی به عوامل بسیار زیادی از جمله وضعیت تکنولوژی در صنعت مربوطه، وضعیت تکنولوژی در چرخه حیات خود، استراتژی های ملی کشور و موارد دیگر دارد. این روش ها طیف وسیعی از انتقال تکنولوژی به صورت کلید در دست تا خلق کاملا درون زای تکنولوژی را شامل می شوند. دانستن روش مناسب اکتساب تکنولوژی از ابتدا، تاثیر به سزایی در موفقیت فرایند اکتساب خواهد داشت. در این تحقیق برآن بودیم تا با تدوین یک مدل مناسب، به مساله انتخاب روش مناسب اکتساب تکنولوژی در صنعت نانوداروسازی کشور بپردازیم. بدین جهت پس از مطالعه مفصل ادبیات تحقیق، مدلی شامل 4 مولفه و 10 زیرمولفه طراحی شد و سپس روابط علی و معلولی میان آنها با استفاده از تکنیک دیمتل مورد سنجش قرار گرفت. در ادامه با کمک فرایند تحلیل شبکهای، وزن هرکدام از عاملهای مدل مشخص و وضعیت شرکت مورد بررسی با توجه به آنها تعیین شد. در نهایت مناسبترین روش اکتساب تکنولوژی ساخت نانودارو با توجه به مدل تحقیق، انتخاب گردید. یافتههای ما نشان میدهد که اکتساب به شیوه «همکاری مشترک» مناسبترین رویکرد برای شرکت مورد مطالعه میباشد. این نتیجه، بر درستی جهتگیری کنونی شرکت صحه میگذارد.
ملیحه اسکندری پیام حنفی زاده
هدف از این مقاله، طراحی و ساخت یک مدل برای پیش بینی وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران می باشد. برخلاف اکثر مدل های موجود، مدل پیشنهادی بر مبنای در نظر گرفتن فاکتور زمان طراحی شده است و از تکنیک های شبکه های عصبی برای پیش بینی استفاده می کند. این مدل از شاخـــص های اصلی زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده می کند که مورد توافق جــــامعه بین المللی بوده، زیرساخت را به طور کامل پوشش دهد و اطلاعات مربوط به آن در داخل کشور موجود باشد. طــــراحی مدل با استفاده از شبکه های عصبی تاخیر زمانی که یکی از مناسب ترین الگوها برای پیش بینی سری های زمانی است، انجام می شود. برنامه نوشته شده ابتدا هر یک از شاخص ها را مورد بررسی قرار داده و با پیش بینی مقدار هر یک از این شاخص ها، درصد رشد و پیشرفت وضعیت زیرساخت فناوری اطــــلاعات و ارتباطات که میانگین درصد رشد شاخص های آن است به دست می آورد. این پیش بینی برای سال های 1387 تا 1390 انجام گرفته است. علاوه بر این، می توان ترکیب شاخص هایی را که به نظر می رسد بر روی یکدیگر تاثیر دارند، در کنار هم در نظر گرفته و وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات را با توجه به تاثیر این شاخص ها بر روی یکدیگـــر به دست آورد. علاوه بر این داده های مربوط به کشورهای خاورمیانه (کشورهایی که اطلاعات آنها موجود است) نیز جمع آوری شده و وضعیت زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات آنها تا سال 2010 پیش بینی شده است. برای اعتبار سنجی مدل نیز، از روش curve fitting استفاده شده است و وضعیت شاخص ها و زیر ساخت با استفاده از این روش پیش بینی شده است.
هادی حسین پور اصفهانی مقصود امیری
مسأله موجودی ها از جمله مسائلی است که کمتر مدیری را مییابیم که با آن دست و پنجه نرم نکرده باشد. از مدل ساده ویلسونی گرفته تا مدلهای احتمالی و فازی کنترل موجودی و همینطور سیستم های مختلف سفارش دهی و... طیف مختلفی از مسائل که با دانش موجودی رفع و رجوع می شوند، میزان اهمیت موجودی را نشان می دهد. از طرف دیگر آنچه که پای ریاضیات را به مدیریت باز کرده است، توانایی آن در مدلسازی وضعیت های گوناگون در تصمیم گیری های مدیریتی می باشد. بی شک اگر ابزارهای مختلف دانش ریاضیات در اختیار نبو د، مدیریت چیزی جز چند تئوری تجربی سنتی بیش نبود. آنچه که در این گذر بدان پرداخته می شود، بکارگیری زمینه ای از دانش ریاضیات در مسائل موجودی است که تصمیم گیری در رابطه با میزان سفارش را مدل سازی می کند. یا بطور واضح بکارگیری مدلهای تصمیم گیری چند معیاره در بدست آوردن میزان سفارش چندکالایی است. آنچه که مسأله موجودی را با تکنیک تصمیم گیری چند معیاره پیوند می زند، (و هدف این تحقیق پرداختن به آن است) حالت خاصی است که در این مسأله بدان پرداخته می شود و آن عبارتست از وجود شاخص هایی علاوه بر هزینه می باشد که در میزان سفارش محصول تأثیر دارند. سفارش دهی هر کالا با مدل ویلسون وضعیت استاتیکی را ایجاد خواهد کرد که در آن اهمیت این اقلام در مقایسه با یکدیگر سنجیده نمی شود. پس ضروری است رتبه بندی اقلام سفارش بر اساس شاخص ها مشخص شود که این مسأله یک مسأله تصمیم گیری چند شاخصه است و بعد از آن در مورد میزان سفارش دهی هر کدام از اقلام بر اساس رتبه های ایجاد شده تصمیم گیری کرد که منطبق با یک مسأله تصمیم گیری چند هدفه است.