نام پژوهشگر: غلامحسین روحی
محسن حسینی علی اله بداشتی
رساله حاضر تصحیح و تحقیق کتاب «اصول عقاید و مکارم اخلاق» ملا محسن فیض کاشانی است. این کتاب تاکنون چاپ نشده است، در این پایان نامه ابتدا به اختصار زندگی فیض کاشانی تألیفات و کتاب مذکور را معرفی کرده سپس به تصحیح و تحقیق آن پرداختیم. کتاب حاضر متأسفانه ناقص است و تمام اعتقادات را در بر ندارد و معلوم نیست که مرحوم فیض آن را ننوشته یا نوشته ولی تلف شده است. به هر حال قسمت موجود اعتقادات و اخلاق یا مکارم اخلاق می باشد که تصحیح شده و ارائه گردیده است. از ویژگی های این کتاب آن است که چنین کتابی به زبان فارسی که مشتمل بر اعتقادات و اخلاق به زبان فارسی در عهد صفوی باشد با چنین قدمتی کمتر یافت می شود. در این تحقیق منابع و مآخذ آیات شریفه، روایات و اقوال علماء استخراج؛ و ذیل صفحات منعکس شده است، نسخه بدلها آورده نشده زیرا اولاً نسخه خط مولف در دست بوده است، و ثانیاً نسخه دیگری از کتاب یافت نشده است.
یحیی صباغچی فیروزآباد عباس ایزدپناه
صلح و خشونت در دهه های اخیر به مسأله ای مهم در روابط انسانی بدل گشته است. نقش ادیان، از جمله دین اسلام، در این مسأله می تواند بسیار برجسته باشد و بسیاری از نگاهها در مورد دین اسلام بر خشونت زایی آن تاکید دارد. شاهد این نگاهها، رفتار برخی گروههای افراطی مسلمان و نیز سخنان برخی مستشرقان درباره اسلام است. لذا مسأل? صلح و خشونت در اسلام به عنوان یکی از مسائل روز در میان صاحبنظران درآمده است. اصولاً صلح و خشونت وصف افعال واقع می شود، اما ریشه هایی در اعتقادات و مبانی نظری دارد. لذا برای بررسی جایگاه صلح و خشونت در اسلام لازم است علاوه بر بررسی دستورهای عملی دین، مبانی نظری این مسأله در دین نیز بررسی گردد. این مبانی، چارچوبی کلی را که حاکم بر احکام فقهی است، بدست می دهد و بر برداشتهای فقهی از متون مقدس اسلامی موثر است و به فهم درست احکام و فروع دینی کمک می نماید. مهم ترین مبانی نظری که در این راستا می توان مطرح نمود، ناظر به شناخت اوصاف شارع دین اسلام، کرامت انسانی در منظر اسلام و حدود دوستی و دشمنی میان انسانها، اعتبار عقلانیت و تاثیر آن بر درون و بیرون انسانها، فرجام اخروی غیر مسلمانان و نیز نگاه جهان شمول دین اسلام است. هر یک از این مباحث نظری تاثیر بسزایی در رویکرد صلح آمیز یا خشونت بار صاحبان چنین دیدگاههایی دارد. بررسی این مبانی نظری در ضمن این رساله نشان می دهد که مبنای اصیل در دین اسلام، مبنای صلح گرایی است و وسعت رحمت الهی و اهمیت کرامت انسانی، اصالت را به صلح می دهد، ضمن اینکه روابط میان انسانها تنها به سبب دشمنی دیگران می تواند رنگ عداوت بگیرد و در غیر دشمنی، اصل بر همزیستی مسالمت آمیز است. محوریت عقلانیت در دینداری، مبنای دیگری است که انسانها را به سوی مدارا سوق می دهد، اگرچه به گاه لزوم و ضرورت، حکم به شدت عمل می کند، همچنانکه صیانت از کرامت انسانی اقتضا می کند که با هتک آن در عرص? اجتماع و روابط متقابل انسانی مقابله شود.