نام پژوهشگر: یاسمین عابدینی
نرجس امینی بی بی عشرت زمانی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همخوانی سبک یادگیری دانشجویان با رسانه های مورد استفاده اساتید در دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی می باشد و برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های یادگیری "vark" و 2- پرسشنامه محقق ساخته "میزان استفاده ی اساتید از رسانه ها استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان تشکیل می دهند،که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 229 نفرشان به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش های آماری به کار گرفته شده عبارت بودند از: میانگین، انحراف معیار، آزمون های t هتلینگ، tمستقل، شفه، ضرایب سامرز، گاما و کندال. یافته های پژوهش نشان داد بین سبک یادگیری دانشجویان و رسانه های مورد استفاده اساتید همخوانی وجود ندارد. همچنین بیشتر دانشجویان سبک یادگیری دیداری را به عنوان اولین سبک ترجیحی انتخاب کرده اند و سبک یادگیری شنیداری در اولویت آخر آنها قرار داشت. همچنین براساس یافته های پژوهش سبک یادگیری دانشجویان براساس جنسیت تفاوتی وجود نداشت. اما سبک یادگیری دانشجویان براساس رشته تحصیلی متفاوت است. سبک یادگیری دانشجویان رشته های ادبیات و پزشکی، دیداری است و سبک یادگیری دانشجویان رشته های فنی مهندسی، جنبشی/حرکتی می باشد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین رسانه مورد استفاده اساتید از دیدگاه دانشجویان، رسانه های دیداری می باشد و کمترین رسانه مورد استفاده اساتید رسانه های جنبشی/ حرکتی می باشد. همچنین بیشترین رسانه مورد استفاده در رشته های پزشکی و مهندسی دیداری و در رشته های علوم انسانی، شنیداری می باشد.
شکوفهe رضازاده عشرت زمانی
چکیده هدف از پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای یادگیری و میزان ارزشدهی به تکلیف در دانشجویان مجازی و غیر مجازی دانشگاه اصفهان بود. این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی بوده و برای اجرای آن از علی مقایسه ای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره های مجازی و غیر مجازی دانشگاه اصفهان در مقطع کارشتاسی ارشد بود. برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی با اختصاص متناسب استفاده شد و به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq )که توسط پینتریچ و دیگروت (1990) تهیه و تدوین شده است، استفاده شد که پایایی این پرسشنامه توسط آن ها به ترتیب برای خرده مقیاس های ارزش تکلیف، راهبردهای یادگیری سطحی(مرور ذهنی)، راهبردهای یادگیری عمیق (بسط و سازمان دهی) برابر با 90/0، 69/0، 75/0، 64/0 گزارش شده است. و در بررسی مجدد جهت برآورد نهایی پرسشنامه مذکور از روایی محتوایی استفاده شده و پایایی این پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ 67/0 تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد و میانگین و در سطح آمار استنباطی از آزمون t تک نمونه، t مستقل و نیز ضریب همبستگی پیرسن ، تحلیل واریانس و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بین دانشجویان مجازی و غیر مجازی از نظر میزان ارزشدهی به تکلیف تفاوت معناداری وجود نداشت. از نظر راهبردهای یادگیری نیز بین دانشجویان دوره های مجازی و غیر مجازی تنها در راهبرد سازماندهی تفاوت معنادار وجود داشت ؛ در واقع دانشجویان غیر مجازی نسبت به دانشجویان مجاری از راهبرد سازماندهی بیشتر استفاده کرده اند. بین هر سه راهبرد یادگیری ( تکرار، بسط معنایی، سازماندهی) و نیز میزان ارزشدهی به تکلیف با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان مجازی رابطه معنادار وجود داشت.اما در دانشجویان دوره های غیر مجازی، از میان راهبردهای یادگیری، تنها بین راهبرد تکرار و مرور ذهنی و نیز راهبرد سازماندهی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه معنادار وجود داشت و بین راهبرد بسط و گسترش معنایی با پیشرفت تحصیلی آنان رابطه معناداری مشاهده نشد. بین میزان ارزشدهی به تکلیف و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دوره های غیرمجازی نیز رابطه معناداری وجود داشت. بین دانشجویان دختر و پسر دوره های مجازی نیز از نظر راهبردهای یادگیری و نیز میزان ارزشدهی به تکلیف تفاوت معناداری مشاهده نشد اما بین دانشجویان دختر و پسر دوره های غیر مجازی از بین راهبردهای یادگیری تنها در راهبرد سازماندهی تفاوت معنادار مشاهده شد ؛ درواقع دختران این دوره ها نسبت به پسران بیشتراز راهبرد سازماندهی استفاده کرده اند. واژه های کلیدی: راهبردهای یادگیری، میزان ارزشدهی به تکلیف، دانشجویان مجازی، دانشجویان غیر مجازی