نام پژوهشگر: عنایت الله بخشی
مهدی کرمی سید محمود میرزمانی
دف: این تحقیق با هدف تعیین تأثیر یاد گیری مشارکتی به شیو?(stad) بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر پای? پنجم ابتدایی انجام شده است. روش بررسی: این پژوهش آزمایشی است و طرح آن، پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلی? دانش آموزان دختر و پسرعقب مانده ذهنی آموزش پذیر پای? پنجم ابتدایی شهرستان سنندج بوده که دامنه ی سنی آنها بین 14تا 16 سال بوده و در سال تحصیل 1388- 1387 مشغول به تحصیل بوده اند که تعداد آنها 60 نفر(40 نفر پسر و20 نفردختر) بوده ، و 30 ( 20 نفر پسر و 10 نفر دختر) نفر از آنها به شیوه ی طبقه ای نسبی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. سپس افراد به صورت طبقه ای در دو گروه جایگزین و این دو گروه به صورت تصادفی گروههای کنترل و آزمایش نامگذاری شدند، پس از آن برای دانش آموزان گروه آزمایش به مدت دو ماه ،دروس ریاضی، علوم تجربی و مطالعات احتماعی، به تفکیک هشت جلسه آموزش برای هر درس به شیوه ی مشارکتی بر گزار شد . داده های جمع آوری شده برای آزمون فرضیه ها ی پژوهشی . مورد تحلیل آماری قرار گرفتتند. استودنت t این تحقیق، با استفاده از آزمون آماری یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که در فرضیه ی اول یادگیری به شیوه ی مشارکتی باعث پیشرفت دانش آموزان در درس ریاضی شد. در ارتباط با فرضیه ی دوم، بین میانگین نمرات دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی گروه آزمایش و کنترل در درس علوم تجربی تفاوت معنی دار مشاهده شد. یعنی آموزش به شیوه ی مشارکتی بر یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش موثر بوده است. نتایج تحلیلt افزایش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان گروه آزمایش در درس مطالعات اجتماعی شد .همچنین نتایج نشان داد که آموزش به شیوه مشارکتی در بین دختران و پسران حاضر در این پژوهش به جز در درس ریاضی تفاوت معناداری نداشته اند، این نتایج حاکی از آن است که جنسیت تاثیر زیادی بر شیوه ی آموزش به شیوه مشارکتی ندارد. کلید واژه ها: آموزش به شیوه ی مشارکتی، کم توان ذهنی، پیشرفت تحصیلی
الهام صانعی پور مسعود کریملو
در این مطالعه از آنالیزهای چندبعدی rasch، به منظوربررسی روایی سازه و پیش بین نسخه ی فارسی پرسش نامه ی whoqol-100 همچنین بهبود پایایی این پرسش-نامه و ایجاد برآوردهای دقیق برای هم بستگی میان ابعاد پرسش نامه استفاده شد. پرسش نامه در اختیار 500 نفر معلول جسمی-حرکتی بالای 15 سال قرار گرفت. از مدل اعتبار جزئی چند بعدی برای بررسی 6 بعد موجود در پرسش نامه استفاده شد. برای مقایسه، مدل تک بعدی اعتبار جزئی برای هر یک از ابعاد پرسش نامه به صورت جداگانه برازش داده شد، همچنین از مدل تک بعدی اعتبار جزئی برای برازش یک مدل تک بعدی کلی روی مجموعه ی کامل سوالات پرسش نامه استفاده شد. سپس برای تشخیص آیتم های نامناسب آماره ی برازش آیتم، آنالیز اختلاف عملکرد آیتم (dif) و بررسی ترتیب رده ها به کار گرفته شد. در طول سه مرحله برازش مدل 40 آیتم نامناسب تشخیص داده شدند. پس از کنار گذاشتن 4 آیتم کلی و 40 آیتمی که نامناسب تشخیص داده شدند، آیتم های باقی مانده معیارهای کنترل کیفی مدل را تایید کردند. پایایی های ابعاد پرسش نامه همچنین هم بستگی های براورد شده با استفاده از مدل چندبعدی، که به ترتیب در فاصله های (960/0 , 785/0) و (891/0 , 483/0) قرار گرفتند، از اندازه های نظیرشان در روش تک بعدی، (880/0 , 660/0) و (724/0 , 356/0) ، مقادیر بیشتری را نشان دادند. در نهایت می توان نتیجه گرفت آیتم های باقی مانده در پرسش نامه نسبت به نسخه ی 100 سوالی ابعاد محدودتر اما معنادارتری را می سنجند همچنین روش چندبعدی علاوه بر این که قادر است براوردهای دقیق تری برای هم بستگی میان ابعاد تهیه کند، پایایی-های بالاتری نیز نسبت به روش تک بعدی نشان می دهد.
بهاره خاورغزلانی یونس لطفی
هدف : هدف این مطالعه تعیین ظرفیت حافظه فعال شنیداری درکودکان دچار اختلال پردازش شنوایی در مقایسه با کودکان هنجار 7 تا 10 ساله بوده است. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی- مقایسه ای 25 کودک دچار اختلال پردازش شنوایی(مرکزی) در محدوده سنی 7 تا 10 سال به روش نمونه گیری در دسترس اتنخاب شدند . به منظور هنجاریابی آزمونهای بررسی حافظه فعال شنوایی 25 کودک در هر رده سنی مورد نظر ( 100 کودک ) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند . جهت بررسی ظرفیت حافظه شنیداری از آزمون یادآوری مستقیم اعداد، آزمون یادآوری وارونه اعداد و آزمون تکرارناکلمه استفاده شد. یافته ها : درمقایسه میانگین نتایج آزمون تکرار ناکلمه و آزمون یادآوری مستقیم وآزمون یادآوری وارونه اعداد درکودکان دچار اختلال پردازش شنوایی (مرکزی) با میانگین امتیازات به دست آمده از کودکان هنجار درگروه های سنی مورد نظر اختلاف معنادار آماری (001/0 (p? مشاهده شد. همچنین تفاوت آماری معناداری در مقایسه میانگین ظرفیت حافظه فعال شنوایی در آزمون یادآوری مستقیم و یادآوری وارونه اعداد بین دو گروه مشاهده شد.(001/0 (p?. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش عملکرد ضعیف کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی در غیاب هرگونه کم شنوایی، ارتباط آشکاری با عوامل شناختی تکلیف موردنظر ( به ویژه ظرفیت حافظه فعال شنیداری) دارد و نشان میدهد که ارزیابی عوامل شناختی (حافظه فعال شنیداری) در تشخیص کودکان دچار اختلال پردازش شنوایی (مرکزی ) حائز اهمیت است.
سمیه امینی یونس لطفی
زمینه و هدف: یکی از شکایات رایج کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری، مشکل در فهم گفتار در حضور نویز زمینه است. دسته زیتونی حلزونی داخلی که بخشی از سیستم وابران شنوایی است، در شنیدن در حضور نویز نقش دارد و عملکرد آن می تواند به وسیله اثر مهار دگرسویی گسیل های صوتی گذرا در پاسخ به محرک شنوایی دگرسو ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان مهار دگرسویی گسیل های صوتی برانگیخته گذرای گوش در گروهی از کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری 8 تا 11 ساله شهر تهران با کودکان هنجار است. روش بررسی: این مطالعه مقطعی مقایسه ای، بر روی 16 کودک هنجار و 16 کودک مبتلا به اختلال پردازش شنیداری در محدوده سنی 8 تا 11 سال انجام شد. هر دو گروه با استفاده از آزمون گسیل های صوتی برانگیخته گذرا و مهار دگرسویی گسیل های صوتی برانگیخته گذرا ارزیابی شدند. برای بررسی هنجار بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف و جهت مقایسه دو گروه از آزمون اندازه گیری های تکراری و paired t- test استفاده شد. یافته ها: در آزمون اندازه گیری های تکراری میانگین مهار دگرسویی بین کودکان هنجار و مبتلا به اختلال پردازش شنیداری اختلاف معناداری نشان داد (019/0 =p ). بین میانگین مهار دگرسویی در فرکانس های 2000 هرتز گوش راست(023/0 =p)، 4000 هرتز گوش راست (015/0 =p) و 2000 هرتز گوش چپ (014/0 =p) بین دو گروه اختلاف معنادارآماری مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، میزان مهار دگرسویی در کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنیداری متفاوت از کودکان هنجار است و این تفاوت از نظر آماری معنادار می باشد.
زهرا حسینی دستگردی عبدالله موسوی
زمینه و هدف جهت یابی شنیداری بر اساس پردازش نشانه های زمانی و شدتی بین دو گوش در دستگاه مرکزی حاصل می شود. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت جهت یابی شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنوایی (مرکزی) (c)apd انجام شد. روش بررسی گروه های مورد مطالعه شامل 15 کودک دختر و پسر مبتلا به (c)apd 8 تا 10 ساله و 80 کودک هنجار دختر و پسر در محدوده سنی 8 تا 11 سال و با آستانه شنوایی کم تر ازdb hl 20 ، تفاوت آستانه های بین گوشی کم تر از 5 دسی بل بودند. علایم رفتاری و عدم موفقیت در حداقل دو آزمون پردازش شنوایی از معیارهای انتخاب گروه ناهنجار بود. عملکرد جهت یابی بوسیله اعمال تاخیر زمان بین دو گوش از 880- تا880 +میکروثانیه و تفاوت شدت بین دو گوش از 10- تا 10+ دسی بل با دو محرک نویز بالاگذر و پایین گذر ( با فرکانس قطع 2کیلوهرتز) بررسی شد. جهت توصیف عملکرد جهت یابی از نمودار پراکندگی و برای مقایسه داده های دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها در مطالعه حاضر با استفاده از علایم زمانی و شدتی بین دو گوش 9 موقعیت های فرضی در سطح افق جهت بررسی وضعیت جهت یابی شنیداری در کودکان مبتلا به (c)apd شبیه سازی شد. در اکثر مبتلایان به (c)apd دو نوع ناهنجاری در عملکرد جهت یابی مشاهده شد. 1- پراکندگی بارز در پاسخ های جهت یابی 2- جهت گیری تمام پاسخ ها به نواحی جانبی. میانگین خطای آزمون ها در 6/86 درصد آن ها افزایش قابل توجهی نسبت به کودکان هنجار داشت (001/0p<). نتیجه گیری نتایج حاصل موید نقص جهت یابی و پردازش علایم دو گوشی در غالب کودکان مبتلا به اختلال پردازش شنوایی(مرکزی) است .
نازنین نخعی افسون نودهی مقدم
فعالیت عضلانی قسمت های پروگزیمال برای فعالیت بخش های دیستال ضروری می باشد. در حقیقت ، عضلات پروگزیمال یک پایه با ثبات ایجاد کرده و فعالیت بخش های دیستال را کنترل می کنند. این مطالعه استفاده از یک عمل گریپ دست را برای ارزیابی فعالیت عضلات کمربند شانه ای مورد بررسی قرار می دهد. هدف از این مطالعه تعیین این موضوع بود که آیا عمل گریپ دست می تواند فعالیت عضلات کمربند شانه ای را در افرادی با و بدون درگیری روتاتورکاف، تغییر دهد. در این مطالعه طبق مدل دو عاملی مختلط، 15 فرد با درگیری روتاتور کاف انتخاب شدند و 15 فرد سالم با آنها جور شدند. از افراد خواسته می شد یک انقباض استاتیک گریپ دست را در دو میزان 50% و 100% حداکثر انقباض ارادی و در 3 پوزیشن مختلف اندام فوقانی(اندام در حالت آویزان کنار بدن، اندام در اسکپشن 30 درجه با ساپورت، اندام در اسکپشن 30 درجه بدون ساپورت) انجام دهند. در هرکدام از پوزیشن ها ، افراد دینامومتر را در دست خود نگه می داشتند. فعالیت الکترومیوگرافی از عضلات دلتوئید قدامی، دلتوئید میانی، تراپز فوقانی، اینفرااسپیناتوس و سراتوس انتریور طی عمل گریپ دست در سه حالت یاد شده اندام فوقانی ثبت شد. نتایج ما نشان داد فعالیت الکترومیوگرافی در تمام عضلات مورد آزمایش شانه طی عمل گریپینگ 50 % و 100% حداکثر انقباض ارادی، در تمام پوزیشن ها، هم در افراد سالم و هم در افراد با درگیری روتاتور کاف، افزایش یافت نتایج نشان داد که عمل گریپ دست می تواند فعالیت عضلات کمربند شانه ای تغییر دهد. ف
فریده دهقانی فریبا یادگاری
عنوان: ساخت برنامه درمانی آموزش کل خوانی و بررسی تاثیر آن بر واژگان بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون 2-3 ساله عقلی هدف: خواندن یک مهارت زبانی برپایه مسیر بینایی است که اخیرا به عنوان یک تسهیل کننده زبان بیانی در کودکان دارای سندرم داون شناخته شده است. هدف از این مطالعه ساخت برنامه درمانی آموزش کل-خوانی و بررسی تاثیر آن بر واژگان بیانی کودکان دارای سندرم داون می باشد. روش بررسی: در این مطالعه برنامه درمانی آموزش کل خوانی تدوین شده و میزان تاثیر آن بر کودکان دارای سندرم داون در یک مطالعه تک آزمودنی با مدل سری¬های زمانی بررسی شده است. این برنامه از پنج مرحله مرور و تمرین، تطابق، انتخاب، خواندن کلمه با صدای بلند، نامیدن تصویر ساخته شده است. محرک¬های مورد استفاده از واژگان درکی خود کودک انتخاب شده¬اند. سه کودک دارای سندرم داون در این مطالعه شرکت کرده¬اند و هر شرکت کننده 20 جلسه درمانی داشته است. در این مطالعه به منظور آنالیز داده¬ها از آزمون c statistic و تحلیل سطح، گرایش و شیب استفاده شده است. یافته¬ها: توانایی نامیدن کلمات تحت درمان در هر سه کودک افزایش یافته است و این افزایش به لحاظ آماری معنادار بوده است و همچنین کودکان قادر به حفظ کلمات درمانی بعد از اتمام جلسات درمانی بودند. (z=2/46 >1/64 برای کودک اول z= 1/75>1/64 برای کودک دوم z=2/37>1/64 برای کودک سوم ) توانایی نامیدن کلمات کنترل در این کودکان پیشرفت ناچیزی را نشان داد که این پیشرفت به لحاظ آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: برنامه درمانی آموزش کل¬خوانی در بهبود واژگان بیانی کودکان دارای سندرم داون موثر است. واژگان کلیدی: کل خوانی، سندرم داون، واژگان بیانی
عاطفه یوسفی فریبا یادگاری
مقدمه: تاکنون روش های متعددی در درمان آنومی مطرح شده که از جمله می توان به روش درمان نامیدن بدون خطا(ent) و تسهیل سازی حرکات بیانگر(ges) اشاره کرد. با توجه به بروز گسترده آنومی در زبان پریشی و تأثیر مخرب آن بر کارآیی ارتباطی بیماران، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش های ent و ges بر توانایی نامیدن اسامی در بیماران زبان پریش صورت پذیرفت. روش بررسی: آزمودنی ها به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. این پژوهش مداخله ای با طرح تک آزمودنی متقاطع، بر روی 3 بیمار زبان پریش باسواد مبتلا به سکته ی ایسکمیک مزمن دارای آنومی صورت گرفت. شرکت کنندگان با هر روش به مدت 10 جلسه به صورت انفرادی با پروتکل درمانی raymer و همکارانش درمان شدند. در این پژوهش به منظور انتخاب کلمات آموزشی و کنترل از مجموعه تصاویر60 تایی که توافق نامیدن شفاهی بالای 90 % و توافق نامیدن حرکات بیانگر بالای 80 % داشتند استفاده گردید. داده ها با آمار توصیفی، تحلیل چشمی، شیب تغییرات، محاسب? اندازه اثر(cohens d)وضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. یافته ها: بیماران پس از ارائه مداخلات در تکلیف نامیدن در مواجهه کلمات آموزشی پیشرفت داشتند و میزان بهبودی در بیمار با آنومی واجی در هر دو روش، معنادار بود. هم چنین توانایی نامیدن کلمات کنترل، نمرات آزمونهای استاندارد زبان پریشی و نامیدن نیز افزایش یافت. عملکرد بیماران در نامیدن کلمات آموزشی و کنترل یک و شش هفته بعد از اجرای مداخلات، هم چنان در سطح بالاتر از خط پایه حفظ شده بود. نتیجه گیری: این پژوهش استفاده از هر دو مداخله در بهبود توانایی نامیدن اسامی در بیماران زبان پریش شرکت کننده در مطالعه را تائید کرد و به نظر می رسد تفاوت چشمگیری بین دو روش وجود ندارد.
زینب خوشحال طاهره سیما شیرازی
هدف: یکی از حوزه¬¬های صرف، تصریف است که از طریق آن ملاحظات نحوی به کلمه اضافه می¬شود. این بخش در افراد دارای اختلال زبانی، آسیب دیده است. بنابراین ارزیابی تصریف در این افراد، مهم تلقی می¬گردد. پژوهش حاضر به بررسی روش¬های ارزیابی صرف زمان فعل و تعیین بهترین روش ارزیابی پرداخته است. مواد و روش¬ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی بود. آزمودنی¬ها شامل 27 دختر و 28 پسر بوده که در دو گروه سنی 3 و 4 ساله مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت¬کنندگان براساس روش نمونه¬گیری چند مرحله¬ای از مهدکودک¬های شهر رشت انتخاب شدند. جهت ارزیابی صرف زمان فعل از 8 تکلیف تکرار بلافاصله، تکمیل داستان، تکمیل جمله 1، تکمیل جمله 2، سوالی، دو¬گزینه¬ای، الگودهی 1و الگودهی 2 استفاده شد. زمان¬های مورد بررسی عبارت بودند از گذشته ساده، گذشته نقلی، گذشته استمراری، گذشته بعید، حال اخباری و حال التزامی. نتایج پژوهش با استفاده از شاخص مرکزی میانگین، شاخص¬های پراکندگی شامل انحراف معیار، دامنه تغییرات و آزمون اندازه¬گیری¬های تکراری و با استفاده از spss نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها: میانگین امتیاز روش تکرار بلافاصله بیشتر از سایرین بود ولی به دلیل ناکارآمدی حذف گردید. روش بعدی یعنی تکمیل داستان (میانگین 22 و انحراف معیار 14/4) به عنوان بهترین روش انتخاب شد. همچنین نتایج آزمون اندازه¬های تکراری نشان داد که سایر روش¬ها با روش تکمیل داستان اختلاف معنی¬دار دارند (001/0>p). بین دو گروه سنی و جنسی مورد مطالعه تفاوت معنی¬دار آماری مشاهده نشد. نتیجه¬گیری: در بین روش های مطرح در این مقاله بهترین روش، روش تکمیل داستان بوده است.
نسرین قنبری احمدرضا ناظری
ابزار های ارزیابی عملکرد هنجار جسم پینه ای محدود به تصویربرداری های mri و آزمون های دایکوتیک است. آزمون های دایکوتیک نشان دهنده ی تعاملات بالانورد و پایین نورد هستند و بنابراین می توانند ابزاری مناسب به منظور استفاده در پژوهش ها باشند. به همین دلیل در دنیا به مساله ی گوش فرا دادن دایکوتیک توجه ویژه شده است. در ایران نیز این مساله مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است اما با توجه به اندک بودن آزمون های دایکوتیک در مجموعه ابزار های تشخیصی شنوایی شناسی به زبان فارسی این پژوهش بر آن است تا با ساخت آزمون دایکوتیک کلمات هم قافیه ی آمیخته که ابزاری مناسب جهت بررسی عملکرد بالا نورد و پایین نورد و بررسی قابلیت مهارت آمیختن در سطح جسم پینه ای است و با تعیین ویژگی های روان سنجی این آزمون زمینه را برای توسعه ی پژوهش های بالینی فراهم آورد.
احمد رضا ناظری عبد الله موسوی
این مطالعه به بررسی تاثیر خالص سالمندی بر پدیده ی پردازش دو گوشی با تاکید بر شوایی دایکوتیک و امکان بهبود توانایی شنوایی دایکوتیک با استفاده از برنامه ی تربیت شنوایی دایکوتیک می پردازد. این مطالعه در سه بخش انجان گردید. در بخش نخست مطالعه یک ابزار خود ارزیاب و دو ازمون دایکوتیک و یک برنامه ی توانبخشی شنوایی ساخته شدند. در بخش دوم تاثیر سالمندی بر تواناییهای پردازش شنوایی با سه روش خود ارزیابی ، آزمون های الکتروفیزیولوژیک و آزمون های رفتاری بررسی گردید.در مرحله ی سوم گروهی از سالمندان وارد برنامه ی تربیت شنوایی شده و نتایج این برنامه با سه روش فوق الذکر مورد بررسی قرار گرفت.
میترا رضاپور عبدلله موسوی
زمینه و هدف: شواهد حاکی از آن است که نمایش اطلاعات زبانی در مغز با افزایش سن تغییر می کند و این امر سبب کاهش عملکرد شنوایی دایکوتیک در سالمندان می شود. هدف از این مطالعه مقایسه غیرقرینگی عملکرد نیمکره های مغزی در شنوایی دایکوتیک در سالمندان و جوانان با استفاده از آزمون های دایکوتیک همخوان-واکه و اعداد بوده است. روش بررسی: مطالعه حاضر با استفاده از نسخه فارسی آزمون های دایکوتیک همخوان-واکه و اعداد روی 28 فرد جوان و 27 فرد دارای شنوایی محیطی هنجار، با راست برتری قوی از دو جنس انجام شد. سپس نتایج گوش راست و چپ در سه وضعیت عدم اعمال توجه، توجه به راست و توجه به چپ مقایسه گردید. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضعف عملکرد سالمندان به ویژه هنگام توجه به چپ را تایید کرد. افراد سالمند غیرقرینگی نیمکره ای بزرگتر و دقت کمتری را در امتیازهای بدست آمده در هر دو آزمون نشان دادند.
مریم حیدری عبدلله موسوی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر توجه بر عملکرد شنوایی دایکوتیک و نتیجتا طرفی سازی زبان در کودکان هنجار و دچار اختلال خواندن با استفاده از آزمون های دایکوتیک اعداد و همخوان-واکه در سه وضعیت توجهی تقسیم شده ، توجه مستقیم به گوش راست و توجه مستقیم به گوش چپ انجام شد .در هر دو آزمون میانگین امتیازات گوش چپ و راست و شاخص برتری طرفی در سه وضعیت توجهی در هر دو گروه محاسبه و مقایسه گردید.
اسماء خدیو احمدرضا ناظری
گوش فرا دادن دایکوتیک شرایط شبیه سازی شده ی شنیداری است که در آن دو محرک شنیداری مختلف، به طور هم زمان به هر دو گوش ارائه می شوند. معمولاً از فرد خواسته می شود تا یک یا هر دو محرک شنیده شده را تکرار کند.بازشناسی گفتار دایکوتیک جهت بررسی برتری نیمکره های مغزی از نظر عملکرد زبانی و توانمندی های پردازش شنیداری در کودکان و بزرگسالان مورد استفاده قرار می گیرد.آزمون دایکوتیک هجای بی معنی یکی از آزمون های ارزیابی شنوایی دایکوتیک است که در تشخیص افراد دچار اختلالات پردازش شنیداری نیز مورد استفاده قرار می گیرد.