نام پژوهشگر: سید یوسف عرفانی فرد
نیلوفر بهبهانی سید رشید فلاح شمسی
در این تحقیق قابلیت داده های سنجنده aster-l1b در برآورد مشخصه های زیست سنجی تک درختان جنگلی بنه در استان خراسان جنوبی مورد ارزیابی قرار گرفت. مشخصه های زیست سنجی مورد بررسی شامل سطح تاج پوشش، قطر، سطح مقطع برابر سینه و سطح ظاهری برگ درختان بودند. داده های میدانی مربوط به این مشخصه ها در محل 578 درخت از طریق آماربرداری به روش 100% جمع آوری شد. به منظور تطبیق نقاط نمونه برداری با پیکسل های مربوطه در تصاویر ماهواره ای، مختصات جغرافیایی درختان آماربرداری شده با استفاده از دستگاه مکان یاب با حداکثر خطای 6± متر ثبت گردید. به منظور اعمال خطای gps در هنگام ثبت موقعیت درختان و نیز انتخاب دقیق ترین درختان از نظر داشتن بهترین انطباق بین موقعیت زمینی ثبت شده و موقعیت درخت بر روی پیکسل های تصویر تصحیح شده، بافرهایی به شعاع 6 متر در محل درختان آماربرداری شده ترسیم شد. در رابطه با کیفیت داده ها، هیچگونه خطای رادیومتری و اتمسفری مشاهده نشد. تطابق هندسی داده های ماهواره ای با استفاده از روش غیر پارامتری tps و نیز مدل رقومی ارتفاع حاصل از نقشه های توپوگرافی با مقیاس 1:50000 و با خطای هندسی کمتر از یک پیکسل انجام گردید. مدلسازی مشخصه های زیست سنجی سطح تاج پوشش، قطر و سطح مقطع برابر سینه درختان با استفاده از داده های میدانی مربوط به 40 درخت که از بین دقیق ترین درختان تطابق یافته مشخص شده بودند، انجام شد. همچنین مدلسازی سطح ظاهری برگ درختان نیز با استفاده از داده های میدانی مربوط به 30 درخت آماربرداری شده بصورت تصادفی، از بین 578 درخت برداشت شده انجام گرفت و روابط رگرسیونی ساده بین داده های میدانی و ارزش های طیفی مجموعه باندهای مورد استفاده برقرار شد. نتایج مدلسازی مشخصه های سطح تاج پوشش و سطح ظاهری برگ تک درختان نشان داد که بین این مشخصه ها و ارزش های طیفی متناظر آنها در برخی از مجموعه باندهای مورد استفاده بخصوص شاخص های گروه خط خاک روابط همبستگی معنی داری وجود دارد. بررسی صحت مدل های بدست آمده نیز نشان داد که مدل های ارائه شده توسط شاخص های savi، ndvi و msavi2 از کارایی مناسبی جهت تخمین این دو مشخصه برخوردار می باشند. مدلسازی دو مشخصه قطر و سطح مقطع برابر سینه درختان نیز نشان داد که اگرچه قرار دادن داده های میدانی مربوط به این دو مشخصه در طبقات مجزا منجر به بدست آوردن روابط معنی دار با استفاده از برخی شاخص می گردد، اما بین میانگین واقعی و میزان برآورد شده این دو مشخصه با استفاده از داده های ماهواره ای مورد استفاده تفاوت معنی داری وجود دارد و هیچ یک از مدل های ارائه شده از کارایی مناسبی جهت برآورد این دو مشخصه برخوردار نمی باشند.
میلاد انور سید رشید فلاح شمسی
هدف از این تحقیق بررسی و ارزیابی اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی تغییرات آبدهی جریانات رودخانه حوضه با استفاده از تکنیک های مختلف سنجش از دوری (rs) و همچنین به کارگیری مدل swat به منظور بررسی های کمی داده ها و تایید نتایج به دست آمده در قسمت های قبلی می باشد. در ابتدا با جمع آوری داده های هواشناسی و دبی حوضه سد درودزن به تصحیح و ترمیم داده ها پرداخته شد. روش های آماری رگرسیون خطی و من- کندال به منظور تعیین روند سری های زمانی مورد استفاده قرار گرفت. با تحلیل نتایج مشخص گردید که روند معنی داری در سری های زمانی بارندگی در طول دوره شاخص وجود ندارد و این در حالی بود که روندی معنی دار صعودی بخصوص در ایستگاه های هیدرومتری پایین دست (مناطق پایین رودخانه) مشاهده شد. این نتایج تئوری تجمیع آب های زهکشی شده از مناطق بالادست و تاثیر مستقیم تغییرات کاربری این مناطق را در قسمتهای پایین حوضه تایید می کند. علاوه بر این، در این تحقیق با استفاده از دو نقشه کاربری اراضی حوضه سد درودزن مربوط به اوایل دهه 90 و اوایل سال 2000، روند تغییرات کاربری در این مدت با استفاه از نرم افزار (gis) مشخص گردید. اضافه بر آن با استفاده از روش های مختلف سنجش از دوری (rs) تغییرات دقیق کاربری اراضی حوضه تنگ بستانک (از زیر حوضه های حوضه اصلی) در طول دوره شاخص تعیین گردید (با استفاده از تصاویر ماهواره های لندست tm سال 1990 و لندستetm+ سال 2002). در نهایت ارزیابی های کیفیت تغییرات در حوضه تنگ بستانک از نقشه ndvi تهیه شده از حوضه برای هر دو سال شاخص تعیین گردید. در آخر نرم افزار swat به منظور تعیین دقیق نحوه تغییرات کاربری و اثرگذاری آن بر روی دبی حوضه و تایید نتایج قبلی مورد استفاده قرار گرفت. در نتیجه اگرچه این تحقیق نشان داد که تغییرات (کاهش) منابع طبیعی در هر دو حوضه سد درودزن و تنگ بستانک اتفاق افتاده بود ولی این موضوع نیز اثبات گردید که مناطق تخریب یافته منابع طبیعی بیشتر در داخل پولیگون ها (مرزهای منابع طبیعی) اتفاق افتاده است و تغییرات بیشتر از لحاظ کیفی است نه از لحاظ کمی. هیستوگرام های به دست آمده از نرم افزار swat نیز که با ورودی دو نقشه کاربری اراضی سال های 1990 و 2002 تهیه شده از حوضه تنگ بستانک اجرا گردیده بود، افزایش نسبی روند صعودی دبی رودخانه رادر طول زمان را نشان میداد که این موضوع نیز خود تاییدی بر تخریب منابع طبیعی منطقه بود.
مرضیه فروتن سید رشید فلاح شمسی
پهنه بندی کمّی ژئومورفولوژی یکی از رهیافتهای نوین در عرصه ژئومورفولوژی است که نتایج آن در آمایش سرزمین و پروژه های عمرانی، مدیریتی، کشاورزی کاربرد دارد. در این تحقیق پهنه بندی ژئومورفولوژی در سه منطقه بیابانی در ایران با توپوگرافی های کاملاً متفاوت، شامل منطقه های جویم در استان فارس، شهداد در استان کرمان و خورس در استان سمنان، با استفاده از الگوریتم شبکه خودسازمانده (som)، که از جمله روشهای شبکه های عصبی مصنوعی (ann) است، انجام گرفته است. پارامترهای مورفومتریک لازم برای انجام پهنه بندی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع با دقت ده متری و بر حسب درجه پارامتر با کمترین میزان خطا با استفاده از چند جمله ایهای معرفی شده توسط ایوانز و فلورینسکی محاسبه شدند. اندازه پنجره محاسباتی مناسب، کاراترین پارامترها و تعداد آنها و تعداد بهینه پهنه ها در هر منطقه به طور اختصاصی با استفاده از فاکتورهای ضریب بهینه (oif) و ضریب داویس – بولدین (dbi) و فواصل متوسط انحراف از استاندارد محاسبه و تعیین شدند. بررسی ها نشان دادند که برای پهنه بندی ژئومورفولوژیک با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ده متری، اندازه پنجره محاسباتی 17×17 در تمام مناطق برای بارزسازی عوارض مورفولوژیک مناسب بودند. همچنین نتایج نشان دادند که تعداد نه پارامتر ورودی شامل اختلاف انحنا، شیب تابش، چرخش، جهت شیب، انحنای مقطع عرضی، کل انحنای حلقوی، انحنای حدی، انحنای عمودی و غیرگردشدگی در منطقه کوهستانی جویم و تعداد شش پهنه با میزان خطای کمّی سازی 0.113 بهترین حالت برای پهنه بندی این منطقه بود. در منطقه کلوتی شهداد، هفت پارامتر انحنای سطحی، چرخش، انتگرال ارتفاع سنجی، کل انحنای تجمعی، تندی شیب، انحنای حدی و متوسط انحنا و تعداد هفت پهنه با خطای کمّی سازی 0.0811 بهترین صورت پهنه بندی را به نمایش می گذارد و در نهایت در منطقه دشتسری خورس، شش پارامتر متوسط انحنا، انحنای تفاضلی عمودی، انحنای حدی، انحنای مقطع عرضی، انحنای چرخشی و جهت شیب با تعداد 7 پهنه و خطای کمی سازی 0.0401 بهینه ترین پهنه بندی را ارائه می دهد. نتایج اعتبار سنجی و ضریب کاپا نتایج موفقیت آمیزی را نشان دادند. نتایج تمایز کلاسها با استفاده از فاکتور متمایز کننده جفری ماتوسیتا نشان داد جداکننده ترین پارامترها را برای منطقه جویم کل انحنای حلقوی و اختلاف انحنا، در شهداد شیب و انتگرال ارتفاع سنجی و در خورس جفت پارامترهای انحنای تفاضلی عمودی و متوسط انحنا میباشند. بررسی ها نشان داد که اینها همان پارامترهایی بودند که در گزینش ابتدایی با استفاده از روش فاکتور های ضریب بهینه برای هر منطقه به طور اختصاصی تعیین شده بودند.
پردیس گودرزیان حسین صادقی
با توجه به اهمیت جنگل ها از جمله جنگل های زاگرس و با شرایط ویژه این جنگل ها از یک سو و لزوم حفاظت از این جنگل ها از سوی دیگر، ضروری است که برای حفاظت از آن گامهای مهمی برداشته شود. اگروفارستری به عنوان یک راهکار مدیریتی چند منظوره در اطراف این جنگل ها می تواند منجر به افزایش بهره وری اراضی کشاورزی در راستای توسعه پایدار گردد. به منظور شناسایی و ارزیابی سامانه های اگروفارستری موجود در استان فارس که بخشی از جنگل های زاگرس در آن قرار دارد 2 نقطه سردسیر و گرمسیر (به ترتیب سپیدان و کازرون) در این استان انتخاب گردید. ابتدا به جمع آوری اطلاعات مقدماتی از ادارات مربوطه، مطالعات میدانی و حضور در عرصه، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با افراد (به خصوص کشاورزان) پرداخته شد و محدوده سامانه های اگروفارستری از طریق سامانه موقعیت یابی جهانی ثبت گردید. پس از آن اطلاعات جمع آوری شده با سامانه های تعریف شده در منابع مقایسه گشته و در نهایت به طبقه بندی و ارزیابی سامانه ها و بررسی مشکلات پرداخته شد و پیشنهاداتی جهت بهبود روند موجود ارائه گردید. با مطالعات میدانی در دو شهرستان مذکور 19 نقطه شناسایی و تقسیم بندی گشتند. نتایج نشان داد به طور کلی در هر منطقه شاهد سامانه های جنگلداری-کشاورزی، جنگلداری-مرتعداری، جنگلداری-مرتعداری-کشاورزی، زنبورداری و پرورش ماهی مشاهده شد. با توجه به محدودیت منابع به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات کنونی ایران، سامانه های اگروفارستری در طول زمان به کشاورز به شکلی تجربی اثبات کرده اند که تنها در این صورت می تواند بر بسیاری مشکلات کمبود منابع از جمله آب و کمبود اراضی فائق آید.
زهرا ملایی منصور تقوایی
چکیده بررسی امکان ارزیابی زیست توده برخی گونه های مهم مرتعی در مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از روش های غیرتخریبی به کوشش زهراملائی اندازه گیری زیست توده هرساله جهت ارزیابی بوم سازگان مرتعی (بررسی روند تغییر آن)، مدیریت مراتع ( سامانه های چرایی مناسب ) و ارزیابی پوشش در مراتع صورت می گیرد. از آنجا که اندازه گیری زیست توده بطور مستقیم مستلزم صرف وقت، هزینه و تخریب مرتع می باشد روش غیرتخریبی توسط مدلسازی می تواند مورد توجه قرار گیرد. با توجه به وسعت اکوسیستم مرتعی در مناطق خشک و نیمه خشک در کشور ما و درصد پوشش گیاهی کم در این مناطق و حساسیت آن به تخریب، معرفی روشی مناسب و غیر حذفی جهت برآورد زیست توده که از دقت و سرعت بالا و هزینه نمونه گیری پایینی برخوردار باشد همیشه مد نظر بوده است. تحقیق حاضر جهت برآورد میزان زیست توده گونه های مرتعی توسط ارائه مدل اکولوژیکی در دو مرحله شامل منطقه سپیدان (مرحله اول ) و دامنه کوه باجگاه از شهرستان شیراز (مرحله دوم ) اجرا گردید. گونه های مورد مطالعه شامل گونه های بوته ای چند ساله بودند که سه گونه آن در مرحله اول و دوم مشترک و دو گونه دیگر علاوه بر سه گونه مذکور در مرحله دوم نمونه برداری شدند. جهت تعیین معادلات اکولوژیکی برای تخمین زیست توده از صفات قطر متوسط تاج پوشش، محیط، ارتفاع متوسط و مساحت تاج پوشش استفاده گردید. برای این منظور تعداد تقریباً30 نمونه گیاه از هر گونه انتخاب و اندازه گیریها در مرحله اول نمونه گیری در تیرماه و در مرحله دوم در مهرماه با اختلاف زمانی سه ماه انجام شد. در مرحله دوم نمونه برداری جهت اندازه گیری مساحت تاج پوشش اقدام به عکسبرداری از 5 گونه مذکور شد. در هر دو منطقه پس از اندازه گیری صفات پوشش گیاهی برای هر گونه در سطح مرتع با استفاده از روش قطع و توزین زیست توده آنها اندازه گیری و معادلات اکولوژیکی آنها بدست آمد. نتایج نشان داد در گونه های a. ebenoides boiss, a. coluteopsis parsa, d. austroiranicus وp. salicornioides معادله مربوط به قطر و محیط پاسخگو هستند. در گونه a. tribuloides صفت قطر و سپس ارتفاع در گزینش معادلات در اولویت است. در فاز دوم مساحت تاج پوشش از بیشترین ضریب همبستگی برخوردار بود که گویای دقت بالا در روش عکسبرداری می باشد. با وجود اختلاف زمانی و مکانی در نمونه برداری و تفاوت شکل معادلات می توان معادلات بدست آمده را در مناطق مختلف با شرایط آب هوایی متفاوت بکار برد زیرا آزمون داده های هر منطقه در معادله بدست آمده در منطقه دیگر نشان داد که این تاثیر معنی دار نبود.
سارا ذاکری سید رشید فلاح شمسی
فنون سنجش از دور به عنوان ابزارهایی ارزشمند و کم هزینه در منابع طبیعی به کار می روند. از آنجا که طبقه بندی طیفی در تشخیص پدیده هایی با بازتاب های مشابه یا عدم یکپارچگی مکانی با مشکل مواجه است، در این مطالعه طبقه بندی تصویر با استفاده از خصوصیات بافت انجام شد. از فنون آنالیز بافت در طبقه بندی تصاویر با قدرت تفکیک مکانی های مختلف؛ aster، rapideye و quickbird، در دشت برم استان فارس استفاده شد و روش طیف/ بافت برای بهبود صحت طبقه بندی در کلاس های کاربری اراضی شهری، خاک، جنگل متراکم، نیمه متراکم و جنگل تنک مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات بافت شامل هفت ویژگی؛ غنای نسبی، تنوع، شاخص غالبیت، شاخص قطعه بندی، تعداد طبقات متفاوت در یک ناحیه، پیکسل های متفاوت از پیکسل مرکزی، ماتریس مقایسه جفتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. توانایی آنالیز بافت در مقایسه با طبقه بندی طیفی و بافت- طیف در سه سایز پنجره (3×3،)،(5×5) و (7×7) اندازه گیری شد. نتایج تحقیقات نشان داد از میان معیارهای مذکور، تعداد طبقات متفاوت در یک ناحیه و ماتریس مقایسه جفتی(7×7) بهترین معیارهای کمّی تشخیص (گرانولومتری) در بین طبقات بوده است که حداکثر جدایی پذیری میان طبقات مورد نظر را نشان می دهند.
حمید سلیمانی سید رشید فلاح شمسی
بررسی ویژگی های زیست سنجی درخت زار های بلوط ایرانی ( quercus persica ) مورد هجوم سوسک چوبخوار ( مطالعه موردی دشت برم استان فارس ) به کوشش حمید سلیمانی بهره برداری ، حفاظت و حمایت از منابع طبیعی و به خصوص جنگل که امروز نقش بسیار مهمی در ادامه زندگی و بهبود محیط زیست بشر بازی می کند مانند هر اهرم دیگری محتاج برنامه ریزی است . بقای جنگل همانند تمام منابع ملی بستگی به داشتن اطلاعات و برنامه ریزی صحیح دارد و اندازه گیری و آمار جنگل سرآغاز جمع آوری اطلاعات است . مطالعه روی درختان مبتلا به آفت سوسک چوبخوار در جنگل های بلوط ایرانی واقع در منطقه زاگرس از جمله موارد مهم و بحرانی است که تا کنون انجام نگشته است . بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فعالیت سوسک چوبخوار بر عوامل زیست سنجی درخت بلوط ایرانی به روش نمونه برداری تطبیقی انجام گرفت . این تحقیق در محدوده اطراف دشت برم و ارتفاعات شمالی و جنوبی به دلیل وسعت شیوع و پراکندگی آفت از طریق مشاهدات میدانی و عملیات زمینی انجام شد . نتایج نشان می دهد که ویژگی های زیست سنجی درختان بیمار اختلاف معنی داری با درختان سالم در سطح 5 درصد ندارد . مطالعه ارتباط میزان خشکیدگی درختان بلوط ایرانی و ویژگیهای زیست سنجی آنها نشان داد که هر چه تعداد جست گروه ها بیشتر باشد طبقه خشکیدگی آن درخت پایین تر است . همچنین سطح بالای تاج درخت با درجات خشکیدگی ارتباط مثبت دارد و هرچه قطر برابر سینه کمتر باشد میزان خشکیدگی درخت بیشتر است .
معصومه موصلو سید یوسف عرفانی فرد
جنگل های غرب از نظر وسعت، پراکنش، نوع گونه و محصولات جنگلی نقش بسیار مهمی در معیشت ساکنان خود بر عهده داشته و در عین حال یکی از مهمترین منابع بیولوژیکی و ذخایر ژنتیکی ایران به حساب می آیند. در نتیجه، مدیریت این منطقه در چارچوب یک سیاست جنگلداری منسجم کاملا ضروری به نظر می رسد و لازم است جهت حفظ، احیاء و بهره برداری اصولی آنها راهکارهای علمی و قابل اجرا ارائه شود. در این راستا، انتخاب روش نمونه برداری مناسب برای آماربرداری از این جنگل ها ضروری به نظر می رسد. بنابراین این پژوهش با هدف ارزیابی روش فاصله ای کی امین نزدیکترین همسایه به عنوان یک روش فاصله ای مناسب در درختزارهای جنگلهای زاگرس انجام گرفت. محدوده ای به مساحت 45 هکتار در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد در استان فارس انتخاب شده و آماربرداری صددرصد از درختان بنه در این محدوده صورت گرفت. سپس روش کی امین نزدیکترین همسایه در یک شبکه منظم تصادفی 100×100 متر برای برآورد ویژگیهای زیست سنجی درختان بنه بکار رفت. این روش با کاهای 1 تا 10، شش شکل مختلف پیاده سازی نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوج های تصادفی، مربعی با نقطه مرکزی، نزدیکترین همسایه در هر چارک و نزدیکترین همسایه به کاامین نزدیکترین فرد که شکل پیشنهادی می باشد و برآورد کننده های مختلف بررسی شد. ویژگیهای زیست سنجی مورد مطالعه نیز تعداد در هکتار، مساحت تاج پوشش، درصد تراکم تاج پوشش، رویه زمینی، قطر تنه درختان در ارتفاع برابر سینه و ارتفاع درختان بودند. نتایج نشان داد روش کی امین نزدیکترین همسایه با کای 1 و شکل مربعی با نقطه مرکزی، ویژگی های زیست سنجی درختان بنه را در پژوهش حاضر بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی و با درصد اشتباه آماربرداری کمتر از 20 درصد برآورد نموده است. به طور کلی روش کی امین نزدیکترین همسایه با شکل نزدیکترین همسایه در هر چارک نتایجی مشابه شکل مربعی با نقطه مرکزی داشته اگرچه در برآورد میانگین درصد تراکم تاج پوشش عملکرد مطلوبی نداشته است. روش کی امین نزدیکترین همسایه با شکل نزدیکترین همسایه به کی امین نزدیکترین فرد نتایجی مشابه با شکل نزدیکترین همسایه در برآورد ویژگی های زیست سنجی مورد بررسی نشان داده و می توان بیان نمود که عملکرد بهتری از شکل نزدیکترین فرد و زوج های تصادفی داشته است. اگرچه تئوری های آماری این شکلهای پیاده سازی تائید شده است اما اجرای آنها در عرصه دشوار است. در ارزیابی برآورد کننده های مختلف مورد استفاده در روش کی امین نزدیکترین همسایه، در شکل نزدیکترین فرد برآورد کننده byth & ripley (1980)، در شکلهای نزدیکترین همسایه، زوج های تصادفی، نزدیکترین همسایه به کاامین نزدیکترین فرد و مربعی با نقطه مرکزی برآورد کننده cottom & courtis (1956) برآوردهای مطلوب داشته اند. تمام برآورد کننده های مورد بررسی در شکل های مختلف مورد بررسی فقط در کای 1 نتایج قابل قبولی ارائه نموده و استفاده از آنها در کاهای بیشتر از 1 توصیه نمی گردد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت با توجه به صحت و دقت برآورد ویژگی های زیست سنجی مورد مطالعه در شکل ها و کا های مختلف مورد مطالعه، کارایی روش فاصله ای کی امین نزدیکترین همسایه در منطقه مورد مطالعه تائید شده و استفاده از آن در درختان بنه محدوده پژوهش توصیه می گردد. با توجه به اهمیت جنگل های زاگرس، تجاری نبودن این جنگل ها و استفاده از یک روش نمونه برداری مطلوب در مطالعات، پیشنهاد می گردد که این روش نمونه برداری در مناطق دیگر نیز مورد مطالعه قرار گرفته و در صورت تائید نتایج به دست آمده به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرد.
نگین بهنیا سید یوسف عرفانی فرد
یافتن روش مناسب برای تهیه نقشه های ویژگی های کمی جنگل ها و بهبود دقت برآورد آنها در جنگل های خشک و نیمه خشک با صرف هزینه و زمان اندک ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف ارزیابی فنون زمین آمار برای تهیه نقشه های ویژگی های زیست سنجی درختان بنه در جنگل های زاگرس انجام شد. یک توده بنه به مساحت 45 هکتار در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد استان فارس انتخاب و با استفاده از یک شبکه 72 × 72 متر، 87 نقطه نمونه برداری در آن قرار گرفت. سپس روش های مهم زمین آمار شامل کریجینگ، وزن دهی معکوس فاصله و کوکریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد روش کریجینگ ویژگی درصد تاج پوشش، روشهای وزن دهی معکوس فاصله و کوکریجینگ ویژگی ارتفاع را با صحت بیشتری نسبت به سایر ویژگی ها برآورد کردند. در ویژگی ارتفاع، روش وزن دهی معکوس فاصله دارای دقت و صحت بیشتری نسبت به دو روش دیگر بود. همچنین در ویژگی های قطر برابر سینه، مساحت تاج، رویه زمینی، تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش بیشترین صحت و دقت در روش کریجینگ دیده شد. به طور کلی، روش کریجینگ ویژگی های زیست سنجی درختان بنه در منطقه مورد مطالعه را با صحت و دقت بیشتری نسبت به سایر روشهای مورد بررسی برآورد نمود.
نیره شیخ الاسلامی سید یوسف عرفانی فرد
الگوی مکانی درختان، به عنوان یکی از شاخص های مهم بوم سازگان جنگل، بر صحت نمونه برداری از جنگل های مناطق خشک و نیمه خشک تاثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ساختار مکانی درختان بر کارایی روش های نمونه برداری مختلف انجام شد. برای این منظور، یک توده بلوط با الگوی مکانی پراکنده در استان کهگیلویه و بویراحمد و وسعت 47 هکتار و یک توده بنه با الگوی مکانی کپه ای در استان فارس و وسعت 45 هکتار انتخاب شدند. شش روش نمونه برداری فاصله ای و سه روش نمونه برداری قطعه نمونه ای در دو مساحت 8 آر و 10 آر در یک شبکه 100×100 متر در هر دو توده استفاده شدند. دو ویژگی تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش با روشهای مذکور برآورد شدند. نتایج نشان داد که تعداد در هکتار و درصد تاج پوشش در توده بلوط به ترتیب 31/22 و 17 و در توده بنه به ترتیب 44/19 و 08/5 بودند. همچنین نتایج نشان داد که در توده بنه، از میان روش فاصله ای دومین نزدیکترین همسایه و از بین روشهای قطعه نمونه ای، مستطیلی 10 آر برای تاج پوشش و روش دایره ای 8 آر دارای حداکثر صحت بودند. در عین حال در توده بلوط، روش نزدیکترین فرد برای برآورد تعداد در هکتار و روش خط نمونه برای محاسبه درصد تاج پوشش حداکثر صحت را داشتند. از بین روشهای قطعه نمونه ای نیز، مربعی 8 آر دارای حداکثر صحت بود. واژگان کلیدی: تعداد در هکتار، درصد تاج پوشش، روش فاصله ای، روش قطعه نمونه ای، زاگرس، صحت.
فروغ رضاییان سید یوسف عرفانی فرد
اندازه گیری ویژگی های زیست سنجی درختان در پوششهای گیاهی خشک و نیمه خشک زاگرس نیازمند مطالعات میدانی دشوار و پرهزینه است. بنابراین دستیابی به روشی کارامد که با صحت و دقت قابل قبول ویژگیهای مذکور را در این ناحیه رویشی مهم برآورد نماید ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف برآورد ویژگیهای زیست سنجی درختان شاخه زاد بلوط ایرانی (quercus brantii var. persica) با استفاده از روش lis بر روی تصاویر هوایی ultracam-d انجام گرفت. ابتدا یک توده 47 هکتاری پوشیده از درختان بلوط ایرانی در نزدیکی شهرستان یاسوج در استان کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شده و آماربرداری صددرصد شد. تصویر هوایی ultracam-d منطقه مورد نظر تهیه شده و تصحیحات هندسی آن (با rmse 28/0 سلول) انجام شد. تعداد 19 خط نمونه با طول بهینه 120 متر روی تصویر قرار گرفت و درختانی که با این خط نمونه ها برخورد داشتند برای ادامه مطالعه انتخاب شدند. تراکم درختان در منطقه با استفاده از رابطه strong (06/75 درخت در هکتار) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (61/73 درخت در هکتار) برآورد شد. میانگین ارتفاع 153 درخت انتخاب شده از طریق طول سایه آنها (39/8 متر) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (46/8 متر) اندازه گیری شد. قطر متوسط تاج درختان نیز بر روی تصویر اندازه گیری شد که میانگین آن (73/9 متر) با میانگین واقعی (67/9 متر) اختلاف معنی داری نداشت. مساحت تاج هر درخت با استفاده از روش طبقه بندی svm (صحت کلی 7/97% و ضریب کاپای 96/0) با میانگین 26/69 مترمربع برآورد شد. اگرچه قطر یقه درختان روی تصویر قابل مشاهد نبود، با استفاده از مدل ساخته شده با قطر متوسط تاج میانگین این ویژگی (41/0 متر) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (41/0 متر) برآورد گردید. همچنین رویه زمینی درختان نیز بر روی تصویر قابل مشاهد نبود ولی با استفاده از مدل ساخته شده با قطر متوسط تاج، میانگین این ویژگی (15/0 مترمربع) بدون اختلاف معنی دار از مقدار واقعی (15/0 مترمربع) به دست آمد. به طور کلی، نتایج نشان داد که استفاده از روش lis بر روی تصاویر هوایی ultracam-d کارایی لازم را در برآورد ویژگیهای زیست سنجی درختان بلوط ایرانی در منطقه مورد مطالعه را داشته است.