نام پژوهشگر: سید صدرالدین طاهری موسوی
نرگس کیائی حوران اکبرزاده
نظریه ی تباین ذاتی موجودات از حیث نگاه کثرت گرایانه به عالم در مقابل نظریه مهم وحدت تشکیکی وجود می باشد و آنچه مشهور است، انستاب آن به مشائین ، از جمله ابن سینا ست. هر چند باید گفت این انتساب به دلایلی از جمله ناسازگاری نظریه مذکور ، سایر آراء ابن سینا مثل اشتراک معنوی «وجود» و «موجود» و تشکیک وجود، از صحت کامل برخوردار نمی باشد در مورد نسبت مشهور این نظریه به مشائین توسط حاج ملا هادی سبزواری در منظومه، می توان برخی آراء خاص ملا رجبعلی تبریزی به عنوان نماینده مشائی مکتب فلسفی اصفهان- از جمله قول به تباین وحودات، انکار تشکیک در وجود و قول به اشتراک لفظی وجود- را علت چنین نسبتی دانست، که مسلما چنین تعمیمی در مورد همه مشائین به دور از دقت فلسفی است. در ضمن از آنجا که در سخنان متکلمین اشعری ، تخالف و تباین ذات باری تعالی از سایر ذوات ممکنات و قول به اشتراک لفظی وجود، مکرر به چشم می خورد، می توان گفت این نظریه ، اساسا خاستگاهی کلامی دارد و ریشه آن ، لزوم عدم مشابهت میان خالق و مخلوق نزد اشاعره می باشد. روش تحقیق: توصیفی – تحلیلی واژگان کلیدی : تباین ذاتی ، وجود ، موجود ، تشکیک وجود ، اشتراک معنوی ، اشتراک لفظی
سعید پوردانش سید صدرالدین طاهری موسوی
هیوم در میان شاخه های گوناگون فلسفه، به فلسفه ی اخلاق جایگاهی ویژه و محوری بخشیده و نشان داده است که یکی از غایی ترین دغدغه ها و نهایی ترین اهداف وی از طرح و تمهید «علم طبیعت انسانی»، پی جویی و رسیدن به اصول و مبانی اخلاق است. وی آراء خود در اخلاق را در دو کتاب، یعنی کتاب سوم رساله در طبیعت انسان و کتاب کاوش در مبانی اخلاق آورده است. برخی صاحب نظران، از فلسفه ی اخلاق متقدم و متأخر هیوم سخن گفته اند، که منظور از فلسفه ی اخلاق متقدم وی، آراء او در کتاب سوم رساله در طبیعت انسان، و مراد از فلسفه ی اخلاق متأخر هیوم آراء وی در کتاب کاوش در مبانی اخلاق است. در این تحقیق ما کوشیده ایم که به رئوس مطالب هر دو کتاب اخلاق هیوم بپردازیم و تا حد امکان تفاوت آراء او را در این دو کتاب نشان دهیم. اما گذشته از این، بیشتر بر این وجهه نظر تأکید داشته ایم که هر دو کتاب اخلاقی هیوم را باید در ادامه ی یکدیگر و به منظور تحقق هدفی واحد یعنی بنیان گذاری «علم طبیعت انسانی» با ابتنا بر روش تجربه گرایی نگریست. این چنین، می توان کتاب کاوش در مبانی اخلاق را تکمیل کننده ی کاستی های کتاب سوم رساله در طبیعت انسان در تحقق هرچه بیشتر این هدف تلقی نمود. پرسش های تحقیق منظری که ما می خواهیم در این پژوهش فلسفه ی اخلاق هیوم را بررسی و تحقیق نماییم «ارتباط تجربه گرایی با مفاهیم فلسفه ی اخلاق در فلسفه ی هیوم» است و بدین منظور بنا داریم که بدین پرسش ها پاسخ دهیم: 1- هیوم با به کارگیری روش تجربه گرایی چگونه مفاهیم عام و رایج فلسفه ی اخلاق را تبیین و تعریف می کند؟ 2- هیوم برای رسیدن به مبنای اخلاق خود تا چه اندازه به تجربه گرایی وفادار باقی می ماند؟ 3- لوازم و پیامدهای روش تجربه گرایی هیوم در اخلاق چیست؟ فرضیات تحقیق نخستین فرضیه ی نگارنده آن است که تجربه گرایی هیوم با طبیعت گرایی وی سازگار است و این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. و فرضیه ی دوم که مبتنی بر فرضیه ی اول می باشد، آن است که با توجه به ویژگی ها و اوصاف خاص تجربه گرایی و طبیعت گرایی هیوم، وی در اخلاق به روش تجربه گرایی خود وفادار باقی می ماند، و حتی الامکان می کوشد اساسی ترین مفاهیم فلسفه ی اخلاق را با انطباعاتی اولیه در طبیعت انسان تعریف و تبیین نماید. به منظور اثبات این دو فرضیه، در فصل اول مختصات «علم طبیعت انسانی» جدید هیوم و ویژگی های روش تجربه گرایی وی را بیان خواهیم نمود، در فصل دوم به ویژگی های عناصر سازنده ی اخلاق از نظر هیوم، یعنی انفعالات، خواهیم پرداخت؛ و نشان خواهیم داد که نظریه ی هیوم در باب انفعالات چگونه تعیین کننده ی تعریف هیوم از اراده، جایگاه عقل، و تعین مندی حاکم بر درون انسان است. همچنین در فصل سوم با بررسی آراء هیوم در کتاب سوم رساله در طبیعت انسان، و در فصل چهارم با بررسی کتاب کاوش در مبانی اخلاق نشان می دهیم که وی با فروکاست منشاء همه ی مفاهیم اخلاقی به انطباعات، چگونه تجربه گرایی خود را در اخلاق محقق می سازد.