نام پژوهشگر: پریسا هاشم پور
پریسا هاشم پور محمد علی کی نژاد
چکیده: خانه مکان و بستر سکونت انسان است. خانه چیزی فراتر از کالبد است هر چند که در کالبد عینیت یافته است. خانه در حین اینکه شکل گرفته از نیازها، خواست ها و ارزش های انسانی است بر آن تاثیر گذاشته و این تاثیر آنقدر زیاد است که می توان گفت خانه نقشی حیاتی در زندگی انسان دارد. تحقیق حاضر با تاملی در اوضاع کنونی مسکن، کرامت انسانی را فراتر از زیستن در خانه هایی می داند که فرسنگ ها با خواست ها و نیازهای انسانی فاصله دارد. رسیدن به ارتقاء کیفی خانه از طریق تجلی عناصر پایدار فرهنگی در خانه هدف اصلی این رساله است. در پس تحولات فرهنگی، عناصر پایداری وجود دارد که جاودانگی خود را از ریشه دواندن در حقیقت و ماهیت انسان اخذ کرده است. پس از تفحص در تعاریف فرهنگ، تعریف فرهنگ با تاکید بر نقش هدایتگری آن در زندگی انسان ها و اصول ثابت و مشترک در شکل ساختاری آن ارائه می شود. دیدگاه نظریه های فرهنگ ،اندیشمندان و دیدگاه اسلام نسبت به عناصر پایدار بررسی شده و عناصر پایدار فرهنگی، در چهار عنصر خیرخواهی، حقیقت جویی، خلاقیت و زیبایی و عشق و پرستش تبیین گردیده است. ارتقاء کیفی خانه با شناسایی وجوه کیفی خانه ممکن می گردد. پس از شناخت مفهوم سکونت، نیازها و ارزش های سکونتی و بررسی تعاریف خانه، تعریف خانه ارائه گردید. وجوه کیفی خانه با توجه به تعریف خانه و انتظاراتی که می توان از خانه داشت به وجه معنوی، فرهنگی، اجتماعی، روانی و فیزیکی تفکیک و تبیین گردید. پایدار فرهنگی خانه از طریق ظهور عناصر پایدار فرهنگی در خانه الگوهایی را برای ارتقاء کیفی خانه نمایان می سازد. ظهور عنصر خیرخواهی در خانه، خانه متصف به ارزش های اخلاقی چون فروتنی، قناعت، احسان و نیکوکاری، الفت و دوستی، وقار و طمانینه، کرامت نفس، درستکاری، احترام و رعایت حرمت، مدارا و نرم خویی را شکل می دهد. ظهور عنصر حقیقت جویی در خانه، خانه واقعی را در شکل خانه مستحکم و بهینه بیان می کند و خانه حقیقی را خانه ای می داند که امکان تفکر و سیر در طبیعت را مهیا می کند. ظهور عنصر خلاقیت و زیبایی در خانه، به زیبارویی و زیبندگی با استفاده از هندسه پنهان و نور و رنگ می انجامد. ظهور عنصر عشق و پرستش در خانه، دلبستگی و دلدادگی را از طریق رمز و تمثیل تفسیر می کند. تجلی عناصر پایدار به خانه خیر، خانه حقیقی، خانه زیبا و خانه عشق منجر می گردد که در نهایت خانه کمال را شکل می دهد. پایداری فرهنگی در خانه با به فعلیت درآوردن عناصر پایدار فرهنگی، در خانه کمال خلاصه می شود. یقیناً تا رسیدن به پایداری فرهنگی خانه راه درازی باقی است، لکن به امید اینکه تدوین و تالیف این رساله در کوتاه نمودن این مسیر مفید و موثر باشد.
اعظم سرلک پریسا هاشم پور
چکیده: توجه به «مطلوبیت فضا»یی از منظر طراحی معماری درصدد است تا میان دو حوزه ی «محیط مصنوع» و «تعاملات اجتماعی- فرهنگی» رابطه برقرار کند. سوال اصلی در این رساله آن است که «چگونه میتوان فضایی واجد کیفیتهای مطلوب محیطی جهت ارتقا تعاملات اجتماعی در یک مرکز فرهنگی طراحی کرد؟». به عبارت دیگر، طراحی مرکزی اجتماعی- فرهنگی با چه استراتژی و روش هایی می تواند مطلوبیت فضایی را در شرایط کنونی بافت فرسوده محله کرناسیون شهر دزفول فراهم کند. راه حل مورد نظر، استفاده از مفهوم «تعامل» است که در درون خود «ارتباط»، تماس و برخورد از نوع اجتماعی را با خود به همراه دارد. هریک از معیارهای مطلوبیت، جزئی از کلیت فضا را شامل شده و مجموعه آن عوامل، تصویر ذهنی مخاطب را شکل می دهد. فضایی که در آن ایده اصلی «گذر تعامل» است و می کوشد تا با روش های مختلف طراحی معماری، میزان استفاده و تردد شهروندان به مجموعه فرهنگی را افزایش داده و تعاملات اجتماعی و فرهنگی را در یک محیط مطلوب و موثر القا نماید. از سوی دیگر، «فضای جمعی» عرصه تعاملات اجتماعی- فرهنگی است و نیروهای اجتماعی- فرهنگی محتوای آن را شکل می دهند. با این نگرش، فضای مطلوب نه فقط با فرم و کالبد فیزیکی اش، بلکه با محتوای آن معنی خواهد یافت. پس تداوم فعالیت ها، لازمه برقراری تماس و تعامل اجتماعی و در سطحی بالاتر، حضور نهادهای اجتماعی- فرهنگی، حیات مدنی را درپی و بدین صورت «فضای مطلوب» تولید خواهد شد. باید توجه داشت منظور از محیط مطلوب و موثر نگرشی که نگارنده از تحلیل پژوهش ها به دست آورده، می باشد و «برنامه ریزی اجتماعی- فرهنگی» به عنوان محتوای طرح پیشنهادی، مجموعه ای از فعالیت های مختلف اجتماعی و فرهنگی را شامل می شود که ضامن پایداری و بقای آن مرکز فرهنگی خواهد بود.
شهپر اسمعیلی پریسا هاشم پور
مکان تنها یک سر پناه برای فعالیتهای انسان نیست, بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن , بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود تا آنجا که گاه حتی خود را جزئی از آن دانسته وبه وسیله ی آن بازشناخته می شود. اگر از زاویه ی نیازهای انسان نیز به این مسئله نگریسته شود, نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکان واحساس تعلق داشتن به آن ازجمله ی مهمترین ابعاد رابطه انسان و مکان به شمار می رود که باید مورد توجه معماران, طراحان و برنامه ریزان شهری قرارگیرد. با توجه به اهمیت شناخت" حس تعلق به مکان" در طراحی فضاها, هدف این پژوهش مطالعه نقش طراح و عوامل تأثیر گذار کالبدی و غیر کالبدی در ایجاد این حس و در پی آن ارتقاء کیفیات مکانهای طراحی شده با کاربری فرهنگی تفریحی است. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد برپایه ی متون و اسناد مرتبط در این حوزه, ضمن ارائه تعاریف حس تعلق, به بررسی ابعاد مختلف آن و نیز طبقه بندی علل و عوامل دخیل در آن بپردازد. بنا به ماهیت حس تعلق و ارتباط مستقیم آن با شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط, بخشی از ساختاراین پژوهش متأثر از جنبه های انسانی برآمده از حوزه های روانشناسی است و بخش دیگرمطالعه برخاسته از حوزه های معماری و محیط و تأثیرات آن بر احساس وادراک افراد است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که حس تعلق از معیارهای اصلی ارزیابی محیطهای با کیفیت است و ویژگیهای کالبدی نظیر فرم و روابط اجزاء کالبدی با تأمین و تأکید بر فعالیتها و تعاملات جمعی, نقش مهم و موثری در ایجاد این حس دارا می باشند. بر این اساس, تحقیق حاضر تلاش میکند با در نظر گرفتن ویژگیهای کالبدی تأثیر گذارو توجه به پتانسیلهای موجود در بستر طراحی, اعم از کیفیات محیطی و بصری, زمینه ارتقاء کیفیت محیط ساخته شده, ترغیب شهروندان به حضور و تمایل به بازگشت به فضا و تقویت حس تعلق به مکان را فراهم آورد. واژه های کلیدی: حس تعلق, تعلق کالبدی, تعلق جمعی, فضای باز و بسته, اجتماعات فرهنگی
علی علوی پریسا هاشم پور
منابع انرژی به عنوان یکی از مولفه های تأمین نیازهای انسانی، نقشی اساسی در زندگی بشر ایفا می نماید. امروزه به دلایل مختلف از جمله استفاده های غلط از این منابع تجدید¬ناپذیر، به نظر می رسد که با بحران محدودیت انرژی مواجه هستیم و چه بسا با تمام شدن آن، زندگی آیندگان نیز به خطر خواهد افتاد. در این خصوص، تدابیری که گذشتگان در جهت مساعد کردن شرایط زیست خود اندیشیده بودند، بسیار چشمگیر بود. تدابیری که به عنوان بخشی از راهکارهای دست یابی به معماری پایدار همواره مورد توجه قرار می گرفت. تحقیق حاضر تلاشی است تا با بررسی روش های پایداری، که در معماری سنتی ایران برای برآوردن نیازهای خود به انرژی استفاده می نمودند، و مقایسه ی آن با روش های نوینی که در معماری مدرن برای تأمین انرژی به کار گرفته می شوند، به راهکارهایی اساسی دست یابیم، تا با به کارگیری آن در ساختمان ها، مسأله بحران انرژی را تا اندازه ای رفع نماییم. این تحقیق به روش تطبیقی- مقایسه-ای صورت گرفته است و محدوده مطالعاتی آن شهر گرگان واقع در استان گلستان می باشد. در همین راستا پس از بررسی نمونه های چندی از موارد به کاررفته در معماری سنتی ایران و معماری مدرن جهان، پیشنهاداتی همچون استفاده بهینه از انرژی باد و خورشید با بهره گیری از تکنولوژی های روز دنیا در جهت تأمین انرژی های پاک، ارائه گردیده که در طرح نهایی از آنها استفاده شده است.
نرگس رجائی پور پریسا هاشم پور
حکمت اشراق سهروردی، حکمتی بحثی- ذوقی و فلسفه ای نور محور است و در مقایسه با سایر مکاتب موجود، تحولی شگرف در حوزه تفکر فلسفی ایرانی- اسلامی به شمار می آید. هر چند سهروردی نیز چون سایر حکماء اسلامی، مستقیماً به هنر نپرداخته است و در آثار وی به ندرت سخنی درباره هنر به چشم می خورد، اما بر اساس آن می توان مبانی هنر سنتی و همین طور بکارگیری نور در بناهای سنتی را تدوین نمود. این مکتب دارای اشتراکات و نیز تفاوت هایی با مکتب فلسفی پدیدارشناسی در غرب می باشد. در فلسفه پدیدارشناسی نیز مبحث نور به تنهایی و به عنوان یک پدیده مورد بحث قرار نگرفته است اما همواره به نقش آن در شناخت و بروز ماهیت پدیده ها اشاره گشته است. این دفتر در دو بخش کلی مطالعات و طراحی تدوین گشته است. در بخش مطالعات با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی و تحلیل دو مکتب ذکر شده، تاثیر آن ها بر نحوه به کارگیری نور در هنر معماری و نیز مقایسه تطبیقی آن دو پرداخته شده است. در بخش دوم با تلفیق مبانی دو مکتب اشراق و پدیدارشناسی به طراحی مجموعه یادمانی شیخ اشراق می پردازیم. هدف از این طراحی این مجموعه، ایجاد بستری فرهنگی در شهر زنجان و آشنایی هرچند مختصر با مکتب فلسفی و عرفانی سهروردی است. در طراحی این مجموعه از مفاهیم مورد بحث در حکمت اشراق و فلسفه پدیدارشناسی استفاده شده است. بر این اساس: حرکتی رو به غرب، جایی که انسان زندانی ماده است، آغاز شده و سرانجام به انتهای آن که رو به شرق است ختم می شود. در کالبد این طرح، از مفهوم تقابل نور و ظلمت و نیز سطح و صفحه به کرات استفاده شده است و این صفحات نماد نفس و وجود انسان هستند. طبیعت مجموعه نورهای مختلف است که هریک پیامی از نور الانوار هستند و به گونه ای متفاوت در فضاهای داخلی به کار گرفته شده اند تا تجربیات حسی متفاوتی را برای اشخاص ایجاد نمایند.
افشین پیش بین پریسا هاشم پور
فضای معماری جزئی از فضاهای هستی و قوامی از آن است. انسان سعی دارد فضای هستی را متناسب با نیازهای خود تغییر دهد. این تلاش ها به صورت طرح های معماری در جهت ایجاد فضای معماری پیاده شده اند. معماری ایرانی طی سال ها با دین اسلام در هم آمیخته شده و می توان به تعبیری معماری گذشته ی ایرانی در دوران اسلامی را نمود کالبدی این اندیشه ها دانست. درونگرایی، کیفیت گرایی و انسان مداری این معماری در کنار یکدیگر به معنی اهمیت پرداختن به کیفیتهای فضای داخلی است. اندیشه ای که این معماری از آن برآمده است به دنبال افزودن بر کیفیت های فضایی در هر دو بعد مادی و معنوی بوده و تلاش دارد تا فضاهایی متناسب با جنبه های مختلف وجودی انسان خلق نماید. کیفیتهای مختلفی نظیر نور، رنگ و مبلمان در فضاهای داخلی معماری ایرانی شاهدی بر این مدعاست. هدف از این پایان نامه ارائه طرحی برای فضای اقامتی زائرین حرم مطهر امام رضا مبتنی بر الگوگیری از ویژگیهای فضاهای داخلی در معماری ایرانی اسلامی است. بررسی فضاهای اقامتی معماری ایرانی-اسلامی نشان می دهد نور استفاده شده در این معماری بیشتر به صورت طبیعی بوده و به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم از طریق نورگیرها و پنجره ها به شکل های مختلف به فضا وارد می شود. رنگ ها نیز به صورتی بوده اند که رنگ های طیف گرم به صورت روشن و به عنوان زمینه و کلیت غالب و رنگ های اصلی به عنوان نقش و در قالب نور رنگی بر روی آنها به کار می رفته اند. مبلمان این فضاها نیز به دو شکل ثابت و متحرک بوده که از طریق تطبیق پذیری و انعطاف پذیری نیازهای مختلف انسان را برآورده می نموده اند. استفاده از فضاهای پرت و جزئی از کالبد بنا بودن نیز از دیگر ویژگی های این مبلمان است. به همین ترتیب تحلیل فضایی کاروانسرا ها که بیشترین شباهت را به موضوع پروژه دارند نشان از نقش پررنگ و مهم حیاط و ایوان ها در ایجاد خوانایی، سازمان فضایی، محرمیت و سلسله مراتب مورد نیاز در این فضا دارد. اطلاعات به دست آمده از این مطالعات به همراه نتایج حاصل از پرسشنامه های توزیع شده در بین زائرین و آگاهی از مسائل، مشکلات و نظرات ایشان در کنار ضوابط و خواست های شهرداری به عنوان سازمان حمایت کننده از این پروژه ما را به الگوهایی در عناصر مختلف فضای داخلی بخش اقامتی زائرسرا رساند. در انتها نیز این الگوها در قالب طراحی یک زائرسرا در یکی از سایت های پیش بینی شده در طرح طاش متعلق به بافت اطراف حرم امام رضا (ع) مورد استفاده قرار گرفت.
سمانه شیریان وسطی کلایی پریسا هاشم پور
سرپناه یکی از اساسی ترین نیازهای انسان به شمار می رود. یک خانه به معنای واقعی کلمه به عنوان ساختمان یا سازه ای که پوششی در برابر آب و هوا و یا حفاظت در برابر خطر، می باشد؛ علاوه برآن به عنوان فضا و ظرفی برای زندگی تعریف شده است. مسکن به عنوان بخشی از محیط زیست، تاثیر عمده ای بر سلامت، رفتار اجتماعی و رفاه عمومی جامعه را دارا می باشد؛ ارائه مسکنی که بتواند با محیط زیست خود و اقلیم سازگاری داشته و از تکنولوژی روز(بهینه با حداقل صدمات زیست محیطی) برای صرفه جویی در مصرف انرژی استفاده نماید کاملا منطقی و مقرون به صرفه خواهد بود؛ بنابراین در این پایان نامه سعی بر آن است که مسکنی سازگار با اقلیم در تهران طراحی شود. مسکنی که با احترام به محیط زیست و منابع انرژی از پیشرفت های تکنولوژیکی متناسب با نیازهای طراحی بهره برده و گامی در جهت ایجاد الگویی پایدار در سکونت و همچنین بهینه سازی انرژی در ساختمان بردارد . در این پژوهش مطالعاتی پیرامون مفاهیم پایه ای مرتبط با مسکن، اقلیم و فناوری انجام شده است، درجمع آوری اطلاعات اولیه ،از روش هایی چون مطالعه اسناد کتابخانه ای ،مشاهدات عینی ،تحقیقات میدانی و بررسی نمونه های موجود(در ساختمان های اقلیمی)،استفاده شده و از نتایج به دست آمده در تبیین راهکارهای مناسب برای طراحی بهره گیری شده است. بر این اساس استفاده از انرژی های نو جهت بهینه سازی مصرف انرژی، استفاده از راهکارهای اقلیمی مناسب و همچنین به کار بردن فناوری نوین مصالح، نانو مواد ساختمانی و ... مورد نظر بوده است؛ بدین منظور مبادرت به شبیه سازی کامپیوتری و تحلیل و بررسی و سعی بر ارائه ی الگویی کارآمد و در نهایت تحلیل حرارتی در نرم افزار مربوطه گردیده است . با در نظر گرفتن این موارد و استفاده از رهنمودهای اسلامی مسکن، می توان به مسکنی همگام با فناوری روز دست یافت ؛ مسکنی همساز با اقلیم و باارتباط مطلوب با طبیعت، دارای آسایش حرارتی که درنهایت منجر به بهینه سازی انرژی و صرفه جویی اقتصادی (در طولانی مدت) گردد.
زهرا بهادرانی باغبادرانی غلامرضا اکرمی
چکیده ندارد.