نام پژوهشگر: محمدحسین صبحیه
لعیا پرویزصدقی محمدحسین صبحیه
در سند چشم انداز 1404 جمهوری اسلامی ایران به صدور خدمات فنی و مهندسی به خارج از کشور جهت رسیدن به اهداف بلند مدت 20 ساله توجه شده و بر توسعه شرکتها در جهت رسیدن به این اهداف و افزایش قابلیت آنها در این جهت تاکید شده است به همین جهت و در راستای افزایش موفقیت پروژه های ساخت و ساز بین المللی بزرگ برای پیمانکاران ایرانی تحقیق مدیریت ریسک پروژه های بین المللی در صنعت احداث انجام شد. در این پژوهش پس از مطالعه ادبیات پروژه های بین المللی و مدیریت ریسک این پروژه ها 3 پروژه بین المللی از دو سازمان مختلف انتخاب گردید و با خبرگان آنها مصاحبه به عمل آمد و در نتیجه ریسک های پیمانکاران ایرانی در این پروژه ها شناسایی گردید. در نتیجه این شناسایی ریسک های پروژه های بین المللی به 4 دسته تقسیم شدند که عبارتند از: 1. فاز شرکت در مناقصه 2. انتقال به کشور مقصد 3. فاز اجرا 4. فاز تولید و عملیات پس از شناسایی این ریسک ها پرسشنامه ای طراحی گردید و به صورت حضوری این پرسشنامه ها بین خبرگان پروژه های بین المللی توزیع و توضیحات مربوطه به ایشان ارائه شد. بعد از تحلیل این نتایج ریسک های شناسایی شده به صورت کیفی تحلیل گردیده و اولویت بندی شدند، که در نتیجه اولویت بندی ریسک ها به پنج دسته تقسیم شدند. سپس راهکارهای لازم جهت کاهش ده ریسک با اولویت بالا ارائه گردید. در نهایت جهت ظرفیت سازی های لازم برای سازمان های ایرانی که قصد ورود به پروژه های بین المللی را دارند راهکارهای پیشنهادی ارائه گردید که این راهکارها نیز در دو سطح سازمانی و ملی تقسیم شدند.
علی محلوجی بیدگلی محمدحسین صبحیه
اغلب گروههای مختلف پیش بینی شده یا نشده ای وجود دارند که به عنوان ذی نفعان یک پروژه محسوب شده و می توانند بر اجرا و نتیجه پروژه تاثیر قابل توجهی داشته باشند. این گروه ها افراد یا سازمانهایی هستند که می-توانند بر خروجی پروژه تاثیر گذاشته و یا از آن متاثر شوند. لذا مدیریت پروژه ها تنها به برنامه ریزی اساسی، اجرا، کنترل و پایش پروژه منتهی نمی شود، بلکه به مدیریت بسیاری از عوامل و گروه های ذی نفع که وابسته به پروژه بوده نیز مرتبط است. متاسفانه این گروه ها و مباحث مربوط به آنها همواره روشن و شفاف نیستند. براساس مطالعات انجام شده، شکست در پیش بینی و پاسخ به نگرانی های ذی نفعان باعث صرف وقت و تولید هزینه های قابل توجهی می-گردد. این مقاله با مروری بر نظریه ذی نفع و تاریخچه پیدایش این مفهوم، نظریه های مربوط به فرآیند مدیریت ذی-نفعان را مورد بررسی قرار داده و سپس این فرآیند را در بستر یکی از طرحهای مهم آبرسانی کشور (انتقال آب زاینده-رود به کاشان) مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در این بررسی مشخص گردید که اجرای این فرآیند که شامل: شناسایی، تجزیه و تحلیل و راهبرد ذی نفعان می باشد، تاثیر بسزایی در هزینه و زمان تمام شده طرح دارد و عمده تاخیرات و هزینه های طرح بواسطه عدم مدیریت ذی نفعان در طرح و بویژه در مراحل اولیه آن، وجود خلاهای قانونی و نبود قوانین فراگیر برای مدیریت ذی نفعان در کشور می باشد. علاوه بر این از مصاحبه های انجام شده مشخص گردید که اگرچه فرآیند مدیریت ذی نفعان یک فرآیند اجباری در چرخه حیات یک پروژه نیست، اما برای طرحها و پروژه ها بویژه طرحهای انتقال آب که ذی نفعان متعددی را شامل می شود، ضروری به حساب می آید. همچنین شناخت همه ذی نفعان بدلیل پویایی این مفهوم، ممکن نیست. و اینکه باوجود تلاشهای فراوان تیم مدیریت پروژه، باز هم تعدادی از ذی نفعان راضی نخواهند شد که باید این نگرانی ها بااستفاده از مشخصه های اهمیت ذی نفعان بویژه مشروعیت مورد قضاوت واقع شود. و اینکه روشها و توصیه های ارائه شده تنها بعنوان راهنمایی برای مدیران پروژه در مدیریت ذی نفعان می باشد و در آن تجربه، قضاوت و شایستگی مدیر پروژه نقش مهمی در ترکیب، تنظیم و کاربرد روشهای پیشنهادی در هر پروژه دارد.
رضا فلسفی محمدحسین صبحیه
بازار رقابتی امروزی فرصتی برای اشتباه و جبران آن باقی نمی گذارد .انتخاب صحیح و اجرای صحیح پروژه ها که به عنوان ابزارهای اصلی اجرای استراتژی سازمان های پروژه محور مطرح هستند ،نقش اساسی در موفقیت کسب و کار سازمان دارد .پروژه هایی که همراستا با استرتژی سازمان بوده و از منابع به طور موثری استفاده کنند .بسیاری از سازمان های دولتی و خصوصی ما دچار انبوهی از پروژه های تعریف شده و کلید خورده هستند که برای اجرای این پروژه هایشان به هزینه ای بالغ بر ده برابر بودجه تصویب شده این سازمان ها نیاز است . لذا نقش مدیریتی سطح بالا که تخصیص منابع را با توجه به ملزومات استراتژیک سازمان انجام داده و پروژه های مناسب در هر مقطع زمانی را از سایر پروژه ها تمییز داده و اولویت بندی نمایند و حتی در صورت نیاز از اجرا خارج نماید نمایان خواهد شد.در ادبیات چنین مدیریتی را مدیریت پورتفولیو نامیده اند . البته این روش ها ممکن است پورتفولیویی با کارایی بالا از نظرمالی بوجود آورد ولی این معیارهای مالی به تنهای نمی تواند موثر باشد چرا که هیأت مدیره سازمان باید چندین پروژه را تحت موقعیت های استراتژیک و با حضور عدم قطعیت موجود و نیز کمبود منابع اولویت بندی و مدیریت نماید. بخصوص در بخش دولتی بسیار اشتباه و خطرناک خواهد بود که تصور کنیم حداکثر نمودن سود را باید به عنوان اهرم اولیه تصمیم سازی ها قلمداد نمود در نتیجه باید بُعدی از ارزیابی استراتژیک متعادل شده را در روش های ppm موجود برای بکارگیری در بخش دولتی اضافه کرد که هدف آن توانمندسازی در امتیازبندی پروژه های منفرد و مربوط به هم در ارتباط با دامنه وسیعی از ارزیابی های مالی و غیرمالی و نتایج مناسب برای استراتژی سازمان می باشد. بخش نیروگاهی در کشور سرمایه عظیمی از بودجه ملی را به خود اختصاص می دهد که همین امر اهمیت بررسی وضعیت مدیریت انبوه پروژه های موجود و جدید را نمایان می سازد . در این تحقیق که در بخش نیروگاهی به انجام رسیده است ، مدیریت پورتفولیو از سه منظر بنیادی ساختار ، فرآیندها و همراستایی استراتژیک پروژه ها مورد بررسی قرار می گیرد که با تجزیه و تحلیل کیفی میزان مطابقت وضع موجود بخش نیروگاهی با نتایج حاصل از ادبیات موضوع و سپس ارائه راهکارها در بهبود عملکرد سازمان از طرق پوشش نقاط ضعف سازمان از منظر مدیریت پورتفولیو می پردازد .نظر به اینکه در اکثر موارد پروژه ها بیشتر با توجه به معیارهای مالی انتخاب می شوند در ادامه سعی شده است تا راهکاری برای ایجاد همراستایی پروژه ها با استرتژی سازمانی معرفی شود که خود مستلزم تدوین یک استراتژی عملی و تفصیلی خواهد بود .
حسین شکوهی محمدحسین صبحیه
با توجه به این موضوع که منابع هیدروکربوری تا سال 2050 میلادی، به عنوان عمده ترین منابع تامین انرژی باقی خواهند ماند و کشور ایران یکی از معدود کشورهای تامین کننده این منابع می باشد، تبدیل صنعت نفت و علی الخصوص پتروشیمی به صنعتی پیشتاز، امری ضروری می نماید. در این راستا با تغییر رویکردهایی همچون صادرات نفت خام و نیز اتکا به درون گرایی اقتصادی و بازارهای محدود، به صادرات محصولات با ارزش افزوده بالا و درون گرایی اقتصادی و گسترش بازارها، پتروشیمی به عنوان یکی از محورهای اساسی این توسعه، از اهمیت خاصی برخوردار است. تحقق 20 میلیارد دلار سالیانه تولید مواد پتروشیمی تا سال 1394 شمسی، تبدیل شدن ایران به اولین تولید کننده محصولات پتروشیمی در منطقه تا سال 1404 شمسی، و به موازات آن تخصیص دو سوم حجم سرمایه گذاری های لازم به ظرفیت های اجرائی داخلی و مشاوران، پیمانکاران و سازندگان، خود گویای اهمیت توجه به چالش های موجود در مسیر تحقق این اهداف می باشد. وجود فشارهای گوناگون خارجی و اعمال تحریم های ناعادلانه از سوی آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا به کشور عزیزمان ایران، باعث بروز ریسک ها و چالش های گوناگونی در فرآیند اجرای پروژه های پتروشیمی گردیده است. شناسایی این ریسک ها و مشکلات متاثر از این شرایط نامطمئن بوجود آمده در اجرای قراردادها، کمکی بزرگ برای کارفرما و پیمانکاران حاضر در این عرصه برای ورود و پذیرش آگاهانه این ریسک ها و شرایط اختصاصی اجرای پروژه در شرایط کنونی خواهد بود، به نحوی که طرفین میتوانند با رویکردی پیشگیرانه از گام های آغازین به دنبال پیشبرد پروژه در قالب قراردادهای مرسوم epc قدم برداشته و با گنجاندن راهکارهایی در قراردادها به تسهیل هرچه بیشتر فرآیند اجرای پروژه در شرایط نامطمئن کنونی بپردازند. در پایان نامه حاضر که با روش تحقیق مرکب -مطالعه کتابخانه ای، مطالعه موردی، مصاحبه و پرسشنامه ای کمی و روش دلفی- انجام گرفت، با بررسی قراردادها و پروژه های صنعت پتروشیمی، عمده ریسک ها و مشکلات موجود در فرآیند اجرای پروژه در قالب قراردادهای epc مورد بررسی و شناسایی قرارگرفته و در مصاحبه با خبرگان و دست اندرکاران اجرای پروژه ها در این صنعت موارد مذکور تایید و سپس در دسته بندی پیشنهادی جای گرفتند و جهت نظرسنجی از سایر خبرگان و دست اندرکاران به معرض پرسش قرارداده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و بررسی آماری آن و تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار spss، نتایج در دو گروه ریسک های مهم و دست اول و ریسک های با سطح تاثیر متوسط و کم دسته بندی گردیدند تا بتوان در گام های بعدی به اعمال فرآیند مدیریت ریسک پرداخت. در بخش پایانی نیز سعی گردید برای هر دسته از ریسک ها و مشکلات شناسایی شده با مصاحبه و مشورت با خبرگان این صنعت، راه کارهایی هرچند کلی و مختصر در قالب یک جدول ارائه گردد.
علی هاشمی زاده محمدحسین صبحیه
در عصر حاضر، تغییرات و تحولات، با سرعت فزاینده ای در حال وقوع هستند که باعث ناپایداری و پیچیدگی فضای کسب و کار شده است. در این فضای ناپایدار و پیچیده، مسیر توسعه و ارتقا جایگاه سازمان ها را می توان در نقشه های راهبردی آنها جستجو نمود. مسیری که از ماموریت های سازمانی، چشم اندازها، راهبردها و اهداف راهبردی شروع و به طرح ها و پروژه های قابل اجرا ختم می شود. رویکرد مدیریت سبد پروژه ها با درنظرگرفتن اهداف راهبردی در انتخاب پروژه های سازمان می تواند نقشی کلیدی در برقراری این ارتباط ضروری به خصوص در سازمان های پروژه محور ایفا کند. بر خلاف مدیریت پروژه که بر روی یک پروژه یا طرح تمرکز می کند، مدیریت سبد پروژه ها، به عنوان الگوی نوین مدیریتی یک سبد از پروژه ها را در نظر می گیرد تا درباره اولویت بندی، اضافه کردن و یا حذف پروژه از پورتفولیو تصمیم گیری شود. البته روش به کارگیری و پیاده سازی این فرآیندها در سازمان های مختلف و بسته به ساختار و ماهیت کسب و کارشان تفاوت دارد. سازمان های پروژه محور نقش مهمی در توسعه و پیشرفت کشور داشته و پیاده سازی میزان بالایی از اهداف و استراتژی های کشور برعهده این سازمان ها می باشد. لذا به عنوان نمونه، شرکت مهندسی سپاسد، در قامت یکی از شرکت های پیشرو در مدیریت به روز پروژه ها، به عنوان مطالعه موردی انتخاب گردید تا نحوه و چالش های پیاده سازی مدیریت سبد پروژه ها در بستری حقیقی به بوته آزمایش گذاشته شود. این شرکت مهندسی پس از گسترش حوزه فعالیت خود و تغییر ساختار سازمانی، رو به پیاده سازی مدیریت سبدپروژه ها آورده است. در این تحقیق سعی شده است با توجه به اطلاعات کسب شده از ادبیات موضوع و استاندارهای روز جهانی، وضعیت موجود فرایندهای مدیریت سبد پروژه ها در سازمان مورد بررسی قرار گیرد. سپس با توجه به خلاهای موجود و با توجه به توانایی ها و ابزارهای موجود در سازمان، پیشنهادهایی برای ارتقا آن ارائه گردیده است.
حجت انسان احسان اله اشتهاردیان
یکی از مهمترین دغدغه های مدیران ارشد سازمان های پروژه محور ، ارزیابی عملکرد پروژه های سازمان و همچنین رتبه بندی پروژه ها بر اساس شاخص های کاربردی در طول اجرای پروژه است. در سال های اخیر بحث سیستم های سنجش عملکرد به منظور راهبری هوشیارانه تر یک سازمان به سوی اهداف تعیین شده شکل جدی تری به خود گرفته است. ایجاد ابزاری تا بدان وسیله مدیران بتوانند بین وضعیت موجود و برنامه آرمانی ،شکاف عملکردی موجود را شناسایی کرده و برای رفع آن تصمیم سازی کنند. تا کنون مدل ها و رویکرد های زیادی سعی در ارزیابی عملکرد پروژه ها داشته اند، که به مرور زمان تکمیل و جامع تر شده اند. اما اکثر این مدل ها و رویکرد ها به ارزیابی یک پروژه آن هم در انتهای آن می پردازد، در صورتی که اگر بخواهیم به ارزیابی همه پروژه های سازمان در کنار هم بپردازیم،کمبودی در این زمینه احساس می شود، چراکه مدیران اکثر شرکت ها چه کارفرمایی و چه پیمانکاری در سطوح مختلف، می خواهند بدانند، که چگونه می توان عملکرد سبدی از پروژه های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد. در همین راستا این موضوع، هدف تحقیق پیش رو قرار گرفت. و در ادامه با بررسی پیشینه تحقیق، حوزه های مهم در عوامل موفقیت پروژه ها شناسایی و سعی شد تا با همکاری کارشناسان سازمان مورد نظر (شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران) شاخص های عملکردی مناسب در این حوزه ها شناسایی شود. در نهایت با استفاده از آنها به ارزیابی عملکرد پروژه های سازمان پرداخت شد. از آنجا که شاخص های شناسایی شده دارای واحد های متفاوتی بودند و لازم بود این شاخص ها به نحوی با هم ترکیب و یک امتیاز عملکردی برای هر پروژه بدست آید، لذا از رویکرد تحلیل پوششی داده ها به عنوان بهترین روش برای این کار، استفاده شد.
مسعود کفایتمند غیور بابک علوی
مطالعات نشان داده است که علی رغم پیشرفتها در دانش مدیریت مبتنی بر پروژه، بسیاری از پروژه ها موفقیت آمیز نیستند. این مساله اهمیت بررسی عوامل موفقیتی همچون رهبری را برجسته کرده و کاربرد مناسب نظریه های رهبری در این راستا مد نظر قرار گرفته است. در این خصوص دلایلی وجود دارد که نظریه بازه کامل رهبری (یا دامنه کامل رهبری) یکی از مرتبط ترین و مناسب ترین مدلهایی است که می توان استفاده نمود. با اینحال محدودیتهایی در این جهت وجود دارد. یکی اینکه عوامل اقتضایی محیطی در این نظریه مد نظر نبوده اند و بعضی از مطالعات در ارتباط با عوامل تعدیل کننده، هم آوردی تبیین ها را در پی داشته است. افزون بر این، از منظر پارادایم غیر اثبات گرایانه در مورد تعمیم پذیری و جهانشمولی این نظریه، انتقاداتی فلسفی وارد است. بنابراین تحقیق حاضر با این ملاحظات، جنبه های نظریه دامنه کامل رهبری و عوامل اقتضایی عمده موثر بر آن را در مدیریت پروژه محور یک پیمانکار عمومی فعال در میدان گازی پارس جنوبی مورد بررسی قرار داده و هدف این پژوهش واکاوی نظریه بازه کامل رهبری به منظور توسعه مدلی اقتضایی در مدیریت پروژه محور بوده است. به این منظور، با روشی کیفی، مطالعه چندموردی در سطوح پورتفولیو، طرح و پروژه با توجه به چارچوب پیشنهادی آیزنهارت به کار گرفته شد و داده های جمع آوری شده از 46 مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با زیردستان رهبر با رهیافت نظام مند استراوس و کوربین از نظریه پردازی داده بنیاد تحلیل گردید. نتایج نشان داد که رهبران با تکیه بر قدرت سخت و نرم خود، 9 رویکرد را برای اثرگذاری بکار می گیرند و نظام ارزشی پیروان، پیچیدگی محیط و سطح مدیریت پروژه محور بر فرآیند رهبری پروژه محور، اثرات تعدیل کنندگی دارد. یافته ها موید این بود که رویکردهای مذکور به تلاش فوق العاده، نگرش رضایتمندی و توسعه شایستگیها در پیروان و موفقیت در پروژه ها منجر می شوند. درنهایت، مدل حاصله طی روش گروه کانونی و مقایسه با ادبیات موضوع ارزیابی و روایی سنجی شد و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی و توسعه نظری ارائه و زمینه هایی از کاربرد مدل جدید، پیشنهاد شد.
مرتضی ابراهیم زاده غیاث مصطفی جعفری
در نگاهی به پروژه های جاری متوجه می شویم که در اثر طولانی شدن زمان اجرای پروژه ها، بسیاری از فرصت های بالقوه، از دست می رود و با توجه به نوسانات و تغییرات شدید محیطی حاکم تاثیرگذار بر پروژه ها، سالانه هزینه های مضاعفی را باید متحمل شویم. پس در راستای بهبود این امر باید از مدیریت سنتی اداری پروژه که در بستر مدیریت دولتی انجام می پذیرد، فاصله گرفته و ساز و کارهایی را ایجاد نماییم تا فرآیندهای مورد استفاده ضمن دارا بودن سرعت مزایای پیشگیرانه و چابکی را به همراه داشته باشند. از این رو نیاز به ایجاد و توسعه فرآیندهایی منعطف می باشد که نسبت به تغییرات حساسیت زیادی را دارا باشند. صنعت سدسازی نیز با توجه به نقش آن در توسعه پایدار از پروژه های عمرانی بزرگ تلقی می گردد، چابکی سازمان های درگیر در این صنعت می تواند توسعه عمرانی و شکوفایی اقتصاد، را سبب گردد. در این تحقیق معیارهایی که پروژه های چابک باید دارا باشند، با بررسی پیشینه چابکی، استخراج و سپس، نظرات خبرگان صنعت از طریق مصاحبه اخذ و معیارهای کلی چابکی در این صنعت اصلاح و تکمیل گردید. در ادامه جهت تعیین میانگین چابکی، با استفاده از توزیع پرسشنامه این موارد اندازه گیری که مشخص شد، میزان چابکی در پروژه های سدسازی ایران نسبتا متوسط است. با توجه به زمان و هزینه میانگین پروژه ها در این صنعت که بین 10 تا 15 سال می باشد، پروژه ای که جزء مطلوب ترین موارد بود، به عنوان نمونه انتخاب و مصادیقی از چابکی، در این پروژه نسبتا چابک شناسایی که به تفصیل به آن ها پرداخته شده است.
حسین فرزانگان بیدگلی محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
مجتبی عزیزی محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
هومن فرهودی مقدم محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
جواد خضرایی محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
محمدجواد شیخ محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
یاسر کشتیبان محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
علیرضا فرهودی محمدحسین صبحیه
چکیده ندارد.
طه بیات حسین اسلامی
ایجاد تأسیسات زیر بنای در یک کشور مستلزم وجود قوانین کارا، بروز و متناسب با نیازهای شرکت بزرگ و بین المللی است که می تواند در مشارکت و آبادانی یک کشور بسیار مؤثر واقع گردد. امروزه نیاز به ایجاد پروژه های زیربنایی مثل نیروگاهها، فرودگاهها، بنادر و دیگر تأسیسات مدرن نظیر ارتباطات – حمل و نقل (شبکه های ماهواره ای) و ارتباط آن ها با سایر کشورهای جهان این واقعیت را آشکار می کند که باید از شرکت ها و سرمایه گذاران خارجی در کشور استفاده نمود. از طرفی وجود قوانین مناسب و شناخت روش های نوین جهت احداث اینگونه پروژه ها و ایجاد تعامل با نظامهای اجرایی کشور شناخت ریسک های پروژه و تقسیم متوازن آنها بین اجزاء سازنده پروژه از اهمیت بسزایی برخوردار است. در راستای تحقق بخشیدن به خصوصی سازی و واگذاری پروژه های کلان کشوری به پیمانکاران سازنده نیاز است که روش های جدیدی مصرفی و بکارگیری شوند. یکی از روش های جذب سرمایه، انتقال تکنولوژی ، و تا حدودی خصوصی سازی استفاده از روش bot در احداث نیروگاههای تولید برق می باشد. به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف قراردادهای bot در احداث نیروگاهها و ایجاد توازن در توزیع ریسک ها اینگونه قراردادها در این پایان نامه مورد ارزیابی قرار گرفته تا امکان اجرایی شدن پروژه های نیروگاهی به روش bot بسط و توسعه بیشتری پیدا کند.
سید مهدی افضل نیا محمدحسین صبحیه
مدیریت ریسک پروژه که تقریباً در دو دهه گذشته به طور کلاسیک در دنیا مطرح شده است در راستای توسعه دانش مدیریت پروژه، در حال پیشرفت بوده و نگرش های جدید و مدرنی برای آن مطرح شده است. بر اساس جدید ترین نگرش ها مدیریت ریسک بر تمامی کارهای پروژه اشراف دارد. علیرغم بروز این دیدگاه ها، فرآیند مدیریت ریسک که توسط استانداردهای مختلف و متخصصین متفاوت ارائه گردیده تفاوت اساسی با هم نداشته و حداقل شامل سه جزء شناسایی ریسک، آنالیز ریسک و پاسخ به ریسک می باشد، اما موضوع بسیار مهمی که در این خصوص مطرح می گردد چگونگی کاربرد مدیریت ریسک در پروژه ها می باشد نگرش کاربردی به مدیریت ریسک نشان می دهد که نمی توان برای کلیه سازمان ها و پروژه ها الگوی واحدی ارائه نمود. و می بایست با توجه به مسایلی نظیر فرهنگ سازمانی، پتانسیل موجود در سازمان، نوع پروژه ها، میزان دانش مدیران پروژه ... الگویی مناسب و کاربردی ارائه گردد. این تحقیق که بر اساس متدولوژی تحلیلی، توصیفی و تمرکز بر مصاحبه ای نیمه ساختار یافته و مطالعه موردی در سطح شرکت آب منطقه ای خراسان رضوی و پروژه های آن صورت گرفته در جستجوی الگویی است که وضعیت موجود شرکت و فضای حاکم بر پروژه ای آن را درنظر داشته و به صورت کاربردی بتواند مدیریت ریسک را از سطح بسیار ساده با ایجاد زیرساختی مناسب تا سطحی مطلوب سوق دهد. نتایج حاصل از تحقیق گویای این واقعیت است که این الگو قابل پیاده سازی بوده و می تواند موجب افزایش میزان موفقیت پروژه ها حداقل به لحاظ زمانی و هزینه ای گردد.
سهراب اسماعیلی خطیر محمدحسین صبحیه
هدف اصلی این تحقیق ، بررسی چگونگی امکان سنجی طرحهای آب و فاضلاب تهران و میزان اثربخشی آنها می باشد . به منظور رسیدن به این مهم، اهداف فرعی ذیل تعریف گردیده است: 1-بررسی میزان صحت مفروضات داده های بکار رفته در تکنیکهای امکان سنجی طرحها (در تئوری و عمل).2-بررسی کارایی تکنیکهای مورد استفاده مانند تحلیل سود/هزینه و آنالیز ریسک و غیره با توجه به شرایط عدم اطمینان در سرمایه گذاری (متناسب با نوع طرح.3-ارزیابی عملکرد واحدهای دخیل در تهیه و تدوین طرحها.4-شناخت اهمیت مطالعات امکان سنجی صحیح اولیه و اثربخشی آن در موفقیت طرحها.5-پیشنهاداتی برای بهبود امکان سنجی طرحها(در تئوری و عمل)
حسن قایمی اسکویی محمدحسین صبحیه
در طرحهای صنعتی نظیر صنایع نفت، نیروگاه ها و طرحهای زیربنایی که بصورتی بارز از تحولات تکنولوژیکی تاثیر می پذیرند، استفاده از روشها و ساختارهای نوین مدیریت امری اجتناب ناپذیر است. مدیران پروژه ها بایستی با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علمی در این زمینه ، از ورطه روشهای ناکارآمد سنتی رهایی یافته تا بتوانند بوسیله متدهای جدید، پروژه های اجرایی خود را ، در محدوده زمان و بودجه مشخص، با کیفیت مطلوب به اتمام برسانند. در کشور ما نیز به دلیل روند رو به رشد سرمایه گذاری درطرحهای بزرگ بویژه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ، ضرورت بکارگیری و بهبود روشها و ساختارهای نوین مدیریت پروژه به منظور دستیابی به اهداف برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کاملا محسوس می باشد. یکی از روشهای نوین مدیریت و اجرای پروژه ها، روش کلید در دست turnkey می باشد که بعضا از آن به عنوان طراحی-ساخت design-build و طراحی خرید-اجرا epc نیز یاد می شود. در این روش علی رغم ایجاد برخی محدودیتها برای کارفرما ، با قراردادن کلیه فعالیتهای پروژه اعم از طراحی، خرید تجهیزات ، عملیات ساخت و نصب و راه اندازی به عهده پیمانکار ، کارفرما از قید مسئولیت های سنگین مدیریت و اجرای این پروژه ها که اکثرا به علت تخصصی بودن کار و پیچیدگی تکنولوژیکی از عهده او خارج است، آزاد می گردد. بعلاوه با ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین مراحل طراحی و ساخت، امکان شروع کارهای اجرایی قبل از اتمام کامل کارهای طراحی را فراهم آورده و در نتیجه ، کاهش زمان اجرای پروژه به حداقل را امکان پذیر می سازد.
غلامرضا کرمیان سعید مرتضوی
چکیده ندارد.