نام پژوهشگر: محمد جعفر فارسی
مریم عجم حسنی جلال جلالی سندی
پروانه ی برگ خوار سفید اشجار drury (lep.: arctiidae) hyphantria cunea یکی از آفات مهم درختان جنگلی دراستان گیلان می باشد که گاه شدت خسارت لاروهای آن منجر به بی برگی کامل درختان می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات متقابل بین ایمنی سلولی پروانه ی برگ خوار سفید اشجار در برابر قارچ های بیماریزای beauveria bassiana و isaria farinosae، خالص سازی و تعیین خصوصیات بیوشیمیایی فنل اکسیداز در لاروهای سن پنجم پروانه ی برگ خوار سفید اشجار و اثر بیماریزایی 4 جدایه ی قارچ b. bassiana و یک جدایه ی i. farinosae روی لاروهای سن 4 پروانه ی سفید اشجار و نیز حساسیت لاروهای سنین مختلف به بیماریزاترین جدایه انجام شد. پنج نوع سلول خونی در همولنف لاروهای سن 4 دو روزه ی پروانه ی برگ خوار سفید اشجار شناسایی شد که شامل پروهموسیت ها، پلاسموتوسیت ها، گرانولوسیت ها، اوونوسیت ها و اسفرولوسیت ها بودند. تاثیر 4 جدایه از قارچ بیمارگر b. bassiana و یک جدایه i. farinosae و لاتکس-بید روی ایمنی سلولی و فعالیت فنل اکسیداز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پلاسموتوسیت ها و گرانولوسیت ها به شکل بیگانه خواری در برابر قطعات بیگانه فعالیت می کنند و این ذرات را می بلعند. بیشترین فعالیت بیگانه خواری در 30 و 60 دقیقه پس از تزریق عامل بیگانه رخ داد. اما گره زایی به طور عمده در زمان های 3 و 6 ساعت پس از ورود عامل بیگانه به همولنف در همه ی تیمارها مشاهده شد. تعداد کل سلول های خونی، پلاسموتوسیت ها و گرانولوسیت ها بعد از تزریق تیمارها افزایش یافت. فعالیت فنل اکسیداز با حضور سوبسترای l-dopa در فواصل مشخص بعد از تزریق اسپور جدایه ها و لاتکس بید تعیین شد. آنزیم فنل اکسیداز با ریکاوری 12/0 و فعالیت ویژه 38/23 (فعالیت آنزیم بر میلی گرم پروتئین) به میزان 67/9 بار خالص شد. km و vmax به ترتیب 08/4 میلی مول و 98/12 میکرومول بر دقیقه بر میلی گرم پروتئین به دست آمد. اسیدیته و دمای بهینه برای فعالیت آنزیم خالص شده در حضور سوبسترای l-dopa میزان 10 و 35 درجه ی سلسیوس تعیین شد. یون های روی، مس، پتاسیم و سدیم به طور معنی داری فعالیت آنزیم را افزایش دادند و بازدارنده های سنتزی مانند دی اتیل دی تیو کاربامات و فنیل متیل سولفونیل فلوراید به طور معنی داری سبب کاهش فعالیت آنزیم شدند. وزن مولکولی آنزیم خالص شده 33 کیلو دالتون تعیین شد. آزمایش زیست سنجی با 5 تیمار قارچی (فاکتور اول) و 6 غلظت (فاکتور دوم) به همراه شاهد (آب مقطر) با 4 تکرار و در هر تکرار 10 عدد لارو سن 4 در طرح پایه کاملا تصادفی انجام شد. لاروها به روش topical با قارچ آلوده شدند. لاروهای شاهد با آب مقطر حاوی 03/0 درصد 80tween-، تیمار شدند. نتایج نشان داد که جدایه ی fashand با ایجاد تلفات 39 درصد بیشترین و جدایه 1872c در رده ی بعدی قرارداشت. در میان غلظت های به کاربرده شده، غلظت 108 بیشترین تلفات را به میزان 58 درصد ایجاد کرد. به علاوه جدایه ی fashand در غلظت 108 بالاترین تلفات لاروی را به میزان 5/72 درصد و جدایه ی 566 در همان غلظت کمترین مرگ و میر را به میزان 5/42 درصد به همراه داشت. ld50 محاسبه شده برای دو جدایه ی فوق به ترتیب (104×9/6-103×6/6)103×2/0 و (109×1/2-106×8/4)107×1/3 کنیدی در میلی لیتر بود. همچنین حساسیت لاروهای سنین دوم، سوم و پنجم به بیمارگرترین جدایه نیز در یک آزمایش جداگانه بررسی شد. حساسیت لاروهای سنین مختلف به جدایه ی fashand متفاوت بود. لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب 57 و 51 درصد تلفات را نشان دادند در حالی که لارو های سن پنجم 29 درصد تلفات نشان دادند. در ضمن غلظت 108 بالاترین تلفات را به میزان 85 درصد ایجاد کرد.
شقایق مهدی نژاد مقدم محمد جعفر فارسی
چکیده ندارد.