نام پژوهشگر: محمدکاظم طباطبایی
محمد حسین محمودی علی رضا صدرا
چکیده: سیاست خارجی از منظر آموزههای دینی، برغم نیاز فراوان و روز افزون حکومت اسلامی ایران، جهان اسلام و جهان بشری به آن، در مباحث سیاسی سیاست خارجی، کمتر مورد پردازش قرار گرفته است. این رساله با طرح مباحث: مبانی سیاست خارجی در نهج البلاغه (انسان شناختی، کلامی و اخلاقی ) و اصول سیاست خارجی از قبیل: اصل مصلحت، اصل دفاع از سرزمینها و منافع مسلمانان، نفی سلطهگری و سلطهپذیری ، اصل پایبندی به تعهدات بین المللی، اصل همزیستی مسالمت آمیز، اصل حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی، اصل مصونیت دیپلماتیک، اصل مقابله به مثل و اصل تقیه؛ با بهرهگیرهگیری از کلام امام علی× در نهج البلاغه و با طرح اهداف سیاست خارجی همچون: تحکیم و توسعه قدرت، ابلاغ رسالت و دعوت ، همگرایی و اتحاد جهان اسلامی و عدالت، تلاش کرده است به این مهم بپردازد. دغدغه اصلی این رساله تبیین و ترویج سیاست خارجی توحیدی، اسلامی، انسانی و متعالی مبتنی بر آموزههای دینی برگرفته از نهج البلاغه است.
علی قاسمی محمدکاظم طباطبایی
حدیث نبوی ثقلین شرط دستیابی به هدایت و سعادت را همراهی قرآن و عترت و تمسّک به آنها دانسته است. بر اساس این کلام نبوی پیوند عمیقی میان دو گوهر بر جای مانده از او برقرار است؛ چرا که مطابق نصّ روایت اخذ یکی و رهایی دیگری، مساوی ضلالت و افتادن در ورطه ی هلاکت است. در این نوشتار پس از طرح بحث در بخش اول به معرفی اجمالی قرآن از زبان خود و در بخش دوم به معرفی اجمالی عترت می پردازیم. بخش سوم رابطه ی این دو ثقل بررسی و به همتایی آن دو حکم شده، برخی وجوه همتایی نیز ذکر می شود. از آنجا با نگاهی به برخی فضایل برترین شخصیت عترت، پس از نبیّ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، پیوند ناگسستنی او با قرآن تبیین شده و تأثیرات عمیقی که آمیختگی حقیقت قرآن با وجود حضرت داشته را تبیین نموده و نتیجه می گیریم او و دیگر معصومان، قرآن مجسّم الهی اند که کردار و گفتار آنان جملگی تجلّی آیات خدایی است. پس از آن با استناد به علم ثابت و لایتناهی الهی که منبع فیض دو ثقل اکبر و اصغر است، کلام معصومان و قرآن را هم مضمون دانسته و در پی اثبات اتّحاد روح حاکم بر آن دو گوهریم. سپس با کاویدن رابطه ی قرآن و نهج البلاغه، ضمن ارائه ی گونه هایی از تجلّی قرآن در کلام امام به مفهوم شناسی اشارات قرآنی نهج البلاغه – که موضوع اصلی این پایان نامه است - می پردازیم. پس از آن از فصل های دوم تا چهارم خطبه های 92 تا 174 نهج البلاغه بررسی شده و موارد اشارات قرآنی آن با ذکر عبارات حضرت و آیات مورد اشاره ذکر می گردد.
محسن جیریائی شراهی محمدکاظم طباطبایی
اثبات همنوائی روح قرآن و نهج البلاغه، می تواند کاستی-هائی که در سلسله ی اسناد این کتاب وجود دارد، را برطرف کند. در این مقاله از دیدگاه متن شناختی و عرضه-ی متون این کتاب شریف به قرآن، سعی شده است تا همنوائی روح قرآن و نهج البلاغه ثابت شود. هدف از این بررسی آن است که روشن سازد، امام علی7 در بیانات و کلمات خود که در قالب نهج البلاغه در اختیار ماست به چه شکل هائی از آیات قرآن کریم استفاده کرده است. بدین منظور میراث حدیثی ایشان در قالب نهج البلاغه مورد مطالعه قرار گرفته، گونه های کاربرد آیات استخراج و سپس دسته بندی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ایشان در قالب های مختلفی از آیات استفاده کرده اند که عبارتند از: تصریح ، تضمین، تلمیح، تفسیر، تعیین مصداق، همسانی مفهومی و گاهی در هیچ یک از این قالب ها نیست؛ اما نوع ترکیب کلمات به گونه ای است که در آیه ای کلمات با همین ترکیب در کنار هم قرار گرفته اند.
امید رضا بصیری کجانی محمدکاظم طباطبایی
سید محمد جواد موسوی غروی از جمله مولفان شیعی معاصر است که دارای دیدگاه ها و آراء خاص در تحلیل و ارزیابی احادیث شیعه و بالتبع در برداشت های فقهی و اعتقادی و تفسیری بود. این دیدگاه و آراء خاص در کتاب مستقلی توسط وی بیان نگردیده است و الزاماً باید تمام کتب منتشر شده از وی مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد؛ زیرا تألیفات وی و کتبی که از وی برجا مانده، مناسب ترین وسیله برای انعکاس آراء و دیدگاه های وی می باشد. وی با پیروی از بزرگانی چون سید مرتضی و ابن ادریس، بر آن است که تنها علم می تواند مستند احکام و معارف شرع باشد؛ حال آن که خبر واحد، چون به خودی خود علم آور نیست و بیش از ظن افاده نمی کند، و از آنجا که ظن نمی تواند منبع استنباط احکام شرع و معارف دینی باشد، قابل استناد نیست مگر آن که نسبت به این اخبار از لحاظ محتوایی و صدوری وثاقت ایجاد شود، و این امر مستلزم آن است که این اخبار محفوف به قرائنی باشد که آن قرائن ایجاد علم و یقین نماید؛ هم چون موافقت با قرآن و سنت قطعی الصدور و اصول مسلمه. این پژوهش می کوشد تا با تکیه بر تألیفات و کتب وی، مبانی حدیثی و شیوه تعامل وی با روایات مخصوصاً اخبار آحاد را کشف نموده و به بررسی و تحلیل و نقد اجمالی اندیشه های حدیثی وی بپردازد. بدیهی است چنین دیدگاه هایی در عمل، آثار و پی آمدهایی خواهد داشت که با مشهور در تضاد و تخالف خواهد بود و دیدگاه ایشان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در پژوهش حاضر پس از بیان کلیات و مفاهیم و معرفی اجمالی وی و آثار او، به بیان مفصل دیدگاه های حدیثی وی پرداخته شده است، و پس از آن آثار و پی آمدهای این دیدگاه بیان گردیده است. در پایان نیز نقاط ابهام اندیشه حدیثی وی مورد اشاره واقع گردیده است.
حسین خانی محمدکاظم طباطبایی
امیر مؤمنان7 در سخنان و یا نوشته¬های خود، گاه به تصریح و گاه به اقتباس، از آیات قرآن بهره برده است. در بخشی از میراث حدیثی آن حضرت که در قالب نهج البلاغه در اختیار ماست؛ نه به صراحت از آیات قرآن استفاده شده و نه به اقتباس؛ بلکه اشاره به مضمونی از قرآنی است که ذهن آشنای با قرآن در می¬یابد که این سخن برگرفته از آیه یا آیاتی از قرآن کریم است. این تحقیق در محدوده خود؛ یعنی حکمت¬های نهج البلاغه تلاش کرده با تکیه بر معنای واژگان و شرح عبارات نهج البلاغه از یک سو و نیز معنا و تفسیر آیات قرآن کریم از سوی دیگر، این اشارات را کشف کرده؛ هم نوایی روح قرآن و نهج البلاغه را نشان دهد. در این تحقیق از مجموع 480 حکمت موجود در نهج البلاغه تعداد 138 اشاره ناب قرآنی بدست آمد. هر چند تعداد و نوع عنوان بندی اشارات به میزان زیادی به ذوق افراد بستگی دارد. این تعداد از اشارات،نشانگر الهام بسیار زیاد از قرآن در حکمت¬ها می¬باشد.
مهدی غلامعلی محمدکاظم رحمان ستایش
رجالیان متقدم در معرفی بعضی از راویان به جرح یا تضعیف آنها پرداخته اند. آنچه مهم می نمایاند آنست که متقدمان بر چه مبانی و با چه معیارهایی در تضعیف راویان پایبند بوده اند؟ کشف این مبانی و معیارها ما را با شیوه جرح و تضعیف متقدمان و اندیشه رجالی ایشان آشنا خواهد کرد. برای این منظور تمام کتابهای رجالی متقدم بازخوانی و پس از گردآوری مجموعه الفاظ تضعیف وبررسی تطبیقی بین منابع رجالی، چرایی مبانی و معیارهای تضعیف آشکار شد. رجالیان متقدم با داشتن مبانی و پیش فرضهایی چون «اعتقاد به حجیت سنت ائمه»، «وجود احادیث ساختگی»، «عدم وصول روایات به صورت متواتر» و «حجیت خبر واحد»به مبنای اختصاصی«اعتماد درون مذهبی به راوی»رهنمون شده بودند. بنابراین مبنا آنان به راویی اعتماد کامل داشتند که شیعه اثنی عشری، راستگو و ضابط بوده است. و آنچه که در «فرایند تحدیث» و «اعتماد به صدور روایت» از ناحیه «راوی» خلل ایجاد می نموده را سبب تضعیف راوی دانسته اند. بر این اساس رجالیان متقدم در چهار حوزه «ضعف حدیث پژوهی»، «فساد اعتقادی در انکار امامت»، «فساد مذهبی در انحراف از امامت» و «کاستی های اخلاقی، رفتاری و فردی» معیارهای تضعیف راوی را ترسیم کردند. در حوزه «ضعف حدیث پژوهی راوی»، ده معیار را می توان در سه بخش ضعف در اسناد، ضعف در نگاشته و ضعف در حدیث شناسی راوی دسته بندی کرد که عبارتند از: روایت از ضعفاء، روایت از مجاهیل و اعتماد به مراسیل، تخلیط، وضع، دس و تدلیس در کتب، ناشناخته بودن اثر، ضعف محتوایی یک اثر، ضعیف الحدیث بودن راوی و ناقل روایات شاذ و مفرد. در حوزه های«فساد اعتقاد و مذهب»، راویان منکر امامت و منحرف را در عناوین: «عامی»، «بتری»، «کیسانی»، «زیدی»، «ناووسی»، «فطحی»، «واقفی»و«غالی» مشخص نموده اند. معیارهای مربوط به «کاستی های اخلاقی، رفتاری وفردی» در دو بخش ویژگیهای رفتاری و خَلقی قابل دسته بندی است که عبارتند از: کذب، شرب خمر، همکاری با ظالمان و اختلالات عقلی. متقدمان در برخورد و نقل از هرگروه از راویان ضعیف به ضوابطی ویژه پایبند بوده اند.
زهرا بهدانی محمدکاظم رحمان ستایش
چکیده ندارد.