نام پژوهشگر: یدالله خرم آبادی
چنگیز داودپور یحیی معروفی
این پژوهش با عنوان بررسی میزان تأکید کتاب های درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان انجام گرفته است. هدف کلی آن شناسایی میزان تأکید کتاب های ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان می باشد. تحقیق حاضر از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) می باشد و متکی بر تحلیل محتوا است. در این پژوهش دو جامعه آماری وجود دارد که عبارتند از: 1- کتاب های درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه که از میان آنها سه کتاب ادبیات فارسی پایه دوم، ادبیات فارسی پایه سوم و آرایه ادبی پایه سوم بعنوان نمونه انتخاب شده است. 2- جامعه دبیران شامل کلیه دبیران زن و مرد ادبیات فارسی دوره متوسطه که حداقل دارای مدرک لیسانس می باشند و در سال تحصیلی 90-1389 به تدریس اشتغال داشته اند. به علت محدودیت جامعه آماری کلیه ی دبیران بعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند که تعداد آنها 30 نفر می باشد و نمونه همان جامع است. برای اندازه گیری در این پژوهش از دو ابزار استفاده شده است که عبارتند از: 1- پرسشنامه محقق ساخته شامل 40 سوال 2- تدوین چک لیستی از مولفه های سوالات پژوهش برای محاسبه روایی از روش روایی محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و روایی از طریق پرسشنامه ای که بین دبیران توزیع شد مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه پایایی از پایایی ضریب توافق داوران و آلفای کرانباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل سوالات از شاخص های آمار توصیفی مانند فراوانی، میانگین و درصد و از آزمون t یک طرفه استفاده شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش به ترتیب زیر می باشد: 1- کتابهای درسی ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر مولفه های پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب حس کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش تفکر انتقادی و انجام تکالیف در قالب تولید آثار هنری در حد خیلی زیادی تأکید دارند. 2- بر همخوانی روشهای ارزشیابی کتابهای ادبیات با رویکرد تربیت هنری در حد زیادی تأکید دارند. 3- از بین کتابهای ادبیات پایه دوم و سوم به ترتیب ادبیات فارسی پایه سوم بیشترین تأکید و ادبیات فارسی پایه دوم کمترین تأکید را بر مولفه های تربیت هنری داشته اند. کلمات کلیدی این پژوهش عبارتند از: 1- دوره متوسطه 2- کتابهای درسی 3- تربیت هنری
داود خواجه ییان محمد احسان تقی زاده
پژوهش حاضر به منظور مطالعه تفاوت اثر دو نوع تقویت مثبت ومنفی بر یادگیری بازیافت زباله بر روی پسران دبیرستانی انجام شده است. بدین منظور 36 آزمودنی پسر که در سال تحصیلی 89-90 در پایه اول دبیرستان مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند (با روش نمونه گیری در دسترس) و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه آموزش بازیافت زباله با تقویت مثبت ارایه شد و در گروه دیگر آموزش با تقویت منفی ارایه شد. پس از 7 جلسه آموزش، در جلسه هشتم، یادگیری آزمودنی ها توسط پرسش نامه ای محقق ساخته (پرسش نامه یادگیری بازیافت زباله تقی زاده- خواجه ئیان) و سطح اضطراب آزمودنی ها توسط زیر مقیاس اضطراب آزمون dass سنجیده شد. نتایج با روش های آماری t استودنت و تحلیل واریانس سنجیده شدند. طبق این پژوهش انواع متفاوت تقویت، در یادگیری بازیافت زباله تاثیرمتفاوتی ندارند (در سطح معنا داری 0.1) و ارایه انواع مختلف تقویت به گروه های مضطرب و کم اضطراب موجب یادگیری متفاوت بازیافت زباله نمی شود (در سطح معنا داری 0.1).
موسی قاسمی فرهاد سراجی
چکیده بیان موضوع: کتاب های درسی به دلیل شیوه نگارش و رعایت سبک های برنامه درسی گوناگون از دامنه تاثیر متفاوتی برخوردار بوده و یادگیری را به شکل های متفاوتی از یادگیری طوطی وار تا یادگیری با نگرش حل مساله و تولید علم ارایه می دهند.تدوین و تالیف کتب درسی باید به شیوه ای سازمان دهی شود که به جای انتقال دانش و معلومات به ذهن دانش آموزان آن ها را در جریان یادگیری فعال قراردهند. هدف: هدف این پژوهش تحلیل محتوای درس علوم تجربی دوره راهنمایی بر اساس آموزه های سازنده گرایی است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است که جز روش های توصیفی و از نوع کمی قلمداد می شود. بر اساس روش نمونه گیریِ غیر تصادفی و هدفمند، کتاب علوم تجربی سال سوم راهنمایی به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، با توجه به روش تحقیق از فرمی مشتمل بر مقوله های الگوی سازنده گرایی استفاده شد. برای محاسبه پایائی و تشخیص ثبات تصمیم-گیری برای مطالب، پرسش ها و تکالیفی که در حوزه ی سازنده گرایی ارائه شده بودند، غیر از محقق دو نفر ازکارشناسان ارشد تعلیم وتربیت و توجیه شده به روش کار، همه ی مطالب، پرسش ها و تکالیف را بررسی کردند، نتایج هر دو تطبیق داده شد. ضریب پایایی به دست آمده 82/0 بود. یافته ها: با توجه به بررسی های به عمل آمده در چهارده درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی نتایج زیر به دست آمد: از نظر میزان توجه به هر یک از مولفه های شش گانه، بیشترین میزان توجه کتاب به مولفه ایجاد انگیزه بود به میزان 55/29 درصد ودر 26 مورد، بعد از این مولفه توجه به موقعیت های چالش برانگیز به میزان 27/27 درصد و در 26 مورد، بعد از این مولفه میزان توجه به علایق دانش آموزان و راهبردهای خودتنظیمی قراردارد که هر کدام به میزان 05/17 درصد و هر کدام 15 مورد بوده است،بعد از این مولفه میزان توجه به ایجاد جو مشارکتی (تعامل) قرار دارد که به میزان 09/9درصد وتعداد 8 مورد در کل کتاب بوده است. کلید واژگان: سازنده گرایی، علوم تجربی، تحلیل محتوا، دوره راهنمایی
محمّد سیف سعید خرم رویی
چکیده : بیان موضوع : برنامه درسی پنهان به بررسی ارزشها ،تمایلات ،هنجارها ،نگرش ها و طرز تلقی هایی می پردازد که مستقل از مواد شناختی است واز طریق فرهنگ مدرسه وبه طور ضمنی به دانش آموزان منتقل می شود .از دیدگاه رویکرد انتقادی برنامه ی درسی دارای دو وجهه است الف) برنامه ی درسی عیان «رسمی» که متشکل از مهارت ها و موضوعات شناخته شده است ب) برنامه ی درسی پنهان «غیر رسمی» که در خفا ارزش ها، نگرش ها و رفتارها را شکل می بخشد. این تحقیق رویکردی است فلسفی در جهت توصیف، تبیین و تحلیل قسمتی از برنامه های درسی تحت عنوان «برنامه ی درسی پنهان از دیدگاه رویکرد انتقادی» که نقش به سزایی در فرایندهای تعلیم و تربیّت دارد.در این تحقیق محقق پرسش هایی مطرح کرده که عبارتند از : انواع مفاهیم برنامه ی درسی در سیاست گذاری های تربیتی کدامند؟ منظور از دیدگاه های مختلف برنامه ی درسی پنهان در سیاست گذاری های تربیتی چیست؟دیدگاه اندیشمندان رویکرد انتقادی نسبت به کارکرد برنامه ی درسی پنهان چیست؟نقش و کارکرد برنامه ی درسی پنهان در تقویت یا تضعیف قابلیت های تفکرهمچون اندیشه نقادی و تفکر خلاق چیست؟ هدف کلی تحقیق : مطالعه و شناخت برنامه ی درسی پنهان از دیدگاه رویکرد انتقادی و نقش آن در سیاست گذاری های تربیتی است. روش تحقیق : تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نظری است که روش مناسب با آن روش پژوهشی کیفی «توصیفی ـ تحلیلی» می باشد. در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده، در قسمت اوّل مفهوم برنامه ی درسی و انواع آن؛ و در قسمت دوم، درباره ی نظریّه ی انتقادی، اصول اساسی و کاربرد آن در زمینه ی تعلیم و تربیّت، دیدگاه های اندیشمندان این نظریّه مانند پائولو فریره، «پرورش ر هایی بخش» و هنری ژیرو «پرورش بنیادی»ومقوله های «نقد»، «تغییر»،«گفتگو» و«رهایی» که محور این مطا لعات است بحث شده است. یافته های تحقیق : مهم ترین نتایج بدست آمده از این تحقیق به شرح زیر است: مفهوم «برنامه ی درسی پنهان» را غالباً برای توصیف نظام غیر رسمی محیط های آموزشی بکار می برند. نظریّه پردازان انتقادی فرایند بازاندیشی برنامه ی درسی را با نقّادی برنامه ی درسی موجود آغاز می کنندـ پایه های اصلی این دیدگاه عمدتاً عقلانیت، تفکّر انتقادی انسان از یک سو و ویژگی های اجتماعی و سیاسی او از دیگر سو استوار است. مفهوم «انتقاد» عنصر مرکزی نظریّه ی انتقادی و علوم اجتماعی، متأثر از آن را تشکیل داده است. کلید واژه ها : برنامه ی درسی پنهان، نظریّه ی انتقادی، تفکّر انتقادی.
موسی قاسمی فرهاد سراجی
بیان موضوع: کتاب های درسی به دلیل شیوه نگارش و رعایت سبک های برنامه درسی گوناگون از دامنه تاثیر متفاوتی برخوردار بوده و یادگیری را به شکل های متفاوتی از یادگیری طوطی وار تا یادگیری با نگرش حل مساله و تولید علم ارایه می دهند.تدوین و تالیف کتب درسی باید به شیوه ای سازمان دهی شود که به جای انتقال دانش و معلومات به ذهن دانش آموزان آن ها را در جریان یادگیری فعال قراردهند. هدف: هدف این پژوهش تحلیل محتوای درس علوم تجربی دوره راهنمایی بر اساس آموزه های سازنده گرایی است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است که جز روش های توصیفی و از نوع کمی قلمداد می شود. بر اساس روش نمونه گیریِ غیر تصادفی و هدفمند، کتاب علوم تجربی سال سوم راهنمایی به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، با توجه به روش تحقیق از فرمی مشتمل بر مقوله های الگوی سازنده گرایی استفاده شد. برای محاسبه پایائی و تشخیص ثبات تصمیم-گیری برای مطالب، پرسش ها و تکالیفی که در حوزه ی سازنده گرایی ارائه شده بودند، غیر از محقق دو نفر ازکارشناسان ارشد تعلیم وتربیت و توجیه شده به روش کار، همه ی مطالب، پرسش ها و تکالیف را بررسی کردند، نتایج هر دو تطبیق داده شد. ضریب پایایی به دست آمده 82/0 بود. یافته ها: با توجه به بررسی های به عمل آمده در چهارده درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی نتایج زیر به دست آمد: از نظر میزان توجه به هر یک از مولفه های شش گانه، بیشترین میزان توجه کتاب به مولفه ایجاد انگیزه بود به میزان 55/29 درصد ودر 26 مورد، بعد از این مولفه توجه به موقعیت های چالش برانگیز به میزان 27/27 درصد و در 26 مورد، بعد از این مولفه میزان توجه به علایق دانش آموزان و راهبردهای خودتنظیمی قراردارد که هر کدام به میزان 05/17 درصد و هر کدام 15 مورد بوده است،بعد از این مولفه میزان توجه به ایجاد جو مشارکتی (تعامل) قرار دارد که به میزان 09/9درصد وتعداد 8 مورد در کل کتاب بوده است.
شب بو حقگو یدالله خرم آبادی
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش بازخوانی بر پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و نگرش در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان سال اول متوسطه شهر همدان می باشد. پژوهش حاضر به صورت آزمایشی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام گرفت به این صورت که از بین مدارس شهر یک کلاس 25 نفری از دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه دبیرستان حجه فروش به عنوان گروه آزمایش انتخاب گردید و هم چنین یک کلاس 25 نفری از دانش آموزان دختر پایه اول همین دبیرستان به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد که با تدریس معلم مشترک بین دو کلاس سعی شد، سابقه تدریس معلم، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و منطقه ای آموزش کنترل شود. در این پژوهش گروه آزمایش، درس مطالعات اجتماعی را با آموزش شیوه ی بازخوانی دریافت کردند و گروه کنترل به شیوه ی معمول آموزش دیدند. مدت اجرای این پژوهش یک نیمسال تحصیلی بود. ابزار پژوهش برای سنجش عزت نفس، پرسشنامه کوپر اسمیت و برای سنجش نگرش پرسش نامه مک کوچ استفاده گردید که قبل از شروع برنامه آموزشی و پس از پایان آن به عمل آمد.و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از نمرات نیم سال اول و دوم درس مطالعات اجتماعی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تفاضل t مستقل و تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss16 انجام گرفت.نتایج بدست آمده نشان داد بین استفاده از آموزش بازخوانی در کلاس مطالعات اجتماعی با عزت نفس و نگرش دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد و دانش آموزانی که با روش بازخوانی آموزش دیدند از عزت نفس و نگرش بالاتری برخوردارند.اما بین آموزش شیوه بازخوانی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی معناداری دیده نشد. واژگان کلیدی: بازخوانی، طرح درس، پیشرفت تحصیلی، عزت نفس،نگرش
شه ونم عثمانی نعمت الله عزیزی
بیان موضوع : مطالعه ی شیوه های آموزش قانون گرایی، مشارکت و احترام به حقوق شهروندی در مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان سنندج هدف پژوهش : پژوهش حاضر به منظور مطالعه ی شیوه های آموزش قانون گرایی، مشارکت مردمی و احترام به حقوق شهروندی در مدارس راهنمایی دخترانه ی ناحیه 2 سطح شهر سنندج انجام شده است. از آنجا که حکومت های مردم سالار قدرت را از طریق قانون اعمامی می کنند، خود ملزم به اطلاعات از آن هستند، به همین دلیل مردم نیز در این حکومت ها، مشتاقانه از قانون پیروی می کنند و در نتیجه گرایش به احترام از حقوق شهروندان و عدالت اجتماعی د رچنین جوامعی به بهترین نحو ممکن برقرار می شود. روش پژوهش : روش مطالعه از نوع توصیفی و جامعه ی آماری شامل 252 نفر از اولیاء دانش آموزان این ناحیه می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. با در نظر گرفتن نوع منطقه (برخوردار، نیمه برخوردار و کمتر برخوردار یا محروم) و جنسیت افراد پاسخگو (زن و مرد) از هر منطقه 84 نفر از اولیاء دانش آموزان انتخاب شده و پرسشنامه در بین آنها توزیع شد. این پرسشنامه ی محقق ساخته شامل 6 فرضیه و هر فرضیه شامل 5 سیوال بود که در مجموع 30 سیوال پاسخ بسته را شامل می شد. این سیوالات در قالب طیف 5 درجه ای لیکرت به صورت بسیار زیاد، زیاد، تا حدودی، کم و خیلی کم طراحی شده بود. یافته های پژوهش : نتایج این پژوهش نشان می دهد که آموزش والدین و دانش آموزان بر قانون گرایی، مشارکت مردمی و احترام به حقوق شهروندی در مدارس تاثیر دارد.
محمد پورداود یدالله خرم آبادی
بیان موضوع : بررسی تأثیر روش بدیعه پردازی بر پرورش مهارتهای تفکر فلسفی دانش آموزان سال سوم متوسطه شهر همدان هدف : اجرای روش بدیعه پردازی و تأثیر آن بر مولفه های تفکر فلسفی دانش آموزان روش پژوهش : آزمایشی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و تحلیل داده ها به وسیله آزمون مانکوا یافته های پژوهش : 1-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان جامعیت فلسفی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. 2-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان انعطاف پذیری دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. 3-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان تعمق دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. 4-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان کنجکاوی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. 5-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان انتقاد پذیری دانش آموزان تأثیر معناداری ندارد. 6-اجرای روش بدیعه پردازی بر میزان پرورش مهارتهای تفکر فلسفی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
گلاله مکرونی کیوان بلندهمتان
هدف پژوهش: در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا ضمن بیان مفهوم آموزش چند فرهنگی، وضعیت آموزش چند فرهنگی در مدارس ابتدایی شهر سنندج بررسی گردد که در این راستا میزان توجه محتوای کتاب های آموزشی مدارس ابتدایی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی، میزان انطباق اهداف دوره ابتدایی با مولفه های آموزش چند فرهنگی ، میزان آشنایی معلمان دوره ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق : این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری جهت بررسی سوال اول پژوهش، کتابهای فارسی و تعلیمات اجتماعی دوره دبستان، جهت بررسی سوال دوم ، مجموعه اهداف دوره ابتدایی، و جهت بررسی سوال سوم پژوهش، کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر سنندج در سال تحصیلی 90-80 بود. از روش تحلیل محتوا برای بررسی میزان توجه کتاب های درسی و اهداف دوره ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی، و از روش مصاحبه محقق ساخته و نیمه هدایت شده برای سنجش میزان آشنایی معلمان با مفاهیم آموزش چند فرهنگی استفاده شد. یافته های تحقیق : با استفاده از روش تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی مشخص شد که در محتوای درسی دوره ابتدایی توجه چندانی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی نشده است. همچنین با بررسی اهداف دوره ابتدایی مشخص شد که توجه چندانی به مفاهیم آموزش چند فرهنگی در محتوای اهداف تعیین شده صورت نگرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه حاکی از آن است که معلمان مدارس ابتدایی با مفاهیم آموزش چند فرهنگی آشنایی کمی دارند.
رضیه شیخ بهایی فخرالسادات نصیری
بیان موضوع : زیبایی شناسی به عنوان علمی که به شناخت و ارزیابی زیبایی می پردازد امروزه جایگاه ویژه ایی در تعلیم و تربیت دارد در همین زمینه استخراج آموزه های تربیتی از قرآن کریم به عنوان کتاب تربیتی مورد توجه می باشد. هدف : هدف اصلی در این پژوهش بررسی جایگاه زیباشناسی تربیت در قرآن کریم می باشد. روش تحقیق : در این تحقیق از روش کیفی از نوع اسنادی-تحلیلی استفاده شده است. یافته ها : 1- از نظر قرآن کریم خداوند زیبای مطلق و زیبایی در جهان امری همیشگی است و انسان تجلی زیبایی و جمال و جلال خداوند بر روی زمین می باشد در قرآن کریم سه نوع ، زیبایی معنوی، محسوس و فکری قابل توجه است و از نظر قرآن بالاترین مرتبه ی زیبایی ایمان به خداوند است. قرآن همچنین به بیان کاربردی زیبایی می پردازد. 2- از نظر قرآن کریم نظم موجب اعتدال در جهان می شود و جهان را از عیب و نقص مبرا می کند در نتیجه منجر به زیبایی می شود. 3- از نظر قرآن کریم دقت کردن زمینه ی به وجود آمدن آگاهی ونظم است که به شناخت زیبایی ها منتهی می شود. 4- قرآن کریم برای تحریک حس کنجکاوی از سه روش، حروف و نشانه های رمزگونه (حروف مقطعه)، برجسته سازی (سوگندها) و بیان سئوال برای شناخت زیبایی ها استفاده می کند. 5- قرآن کریم کتابی تخیلی نیست بلکه از نیروی تخیل انسان استفاده می کند تا واقعیت ها و زیبایی ها را جلوی چشمان مخاطب به ترسیم بکشد. 6- هنر در قرآن کریم در سایه ی خداپرستی معنا پیدا می کند و اگر به جهان و قرآن کریم به عنوان آثار هنری خداوند نظر بیفکنیم با توجه به آیات قرآن کریم به الگویی دست پیدا می کنیم که این موارد کلی را برای خلق یک اثر هنری را شامل می شود: هدف ، موضوع ، نظم و دقت، دانش و آگاهی و دقت به هنر مورد نظر و جهان ، استفاده از روش های رمزگونه کردن نشانه ها و برجسته سازی، درگیر کردن نیروی تخیل مخاطب، رابطه دو سویه بین مخاطب و هنرمند و اثر آن و نقد اثر هنری. 7- بر اساس قرآن کریم شکل گیری شخصیت متعادل بر پایه ی فطرت حقیقی انسان که خداوند در درون او قرار داده است امکان پذیر می باشد و فطرت نیز در صورتی به کمال خود می رسد که بر پایه ی خداپرستی پرورش یابد زیرا انسان به سوی یک مبدأ و آئین واحد گام بر می دارد و همین در شکل دادن به یک شخصیت واحد بسیار موثر است . بنابراین مبنای اصلی رسیدن به وحدت شخصیتی در قرآن کریم ایمان به خداوند است.
گلبهار رحمتی سعید خرم رویی
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه متغیرهای خودپنداره شغلی، باور هوشی و فراشناخت با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور استان کردستان می باشد. تعداد نمونه برابر 1080 نفر دانشجو، 576 نفر دانشجوی زن و 504 نفر دانشجوی مرد با روش نمونه گیری طبقه ای – تصادفی انتخاب شده بودند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روشهای توصیفی میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. روش تحقیق از نوع توصیفی و به شیوه همبستگی انجام شده است.ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های خودپنداره شغلی شفیع آبادی 1376)، و رضایی(باور های هوشی بابایی(1377)، پرسشنامه فراشناخت- 30 (ولز و کارترایت-هاتون ،2004).و کارآفرینی روبینسون و همکاران (1991) است. نتایج نشان داد که همبستگی خودپنداره شغلی با کارآفرینی در سطح 01/0 معنی دار است. همچنین همبستگی های باور های هوشی و فراشناخت با کارآفرینی در سطح 01/0 معنی دار می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهدکه متغیرهای پیش بین این پژوهش(خودپنداره شغلی، باور هوشی و فراشناخت) توانایی پیش بینی واریانس متغیر ملاک(کارآفرینی) را دارا هستند.
زهرا عظیمی فرهاد سراجی
موضوع: بررسی جایگاه هنر در آموزش هوشمند هدف: با توجه جایگاه مهم هنر در زندگی وپرورش انسان وتغییر آموزش سنتی به آموزش هوشمند هدف این پژوهش بررسی جایگاه هنر در آموزش هوشمند است. روش تحقیق: این پژوهش از نوع توصیفی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است و ابزار گرد آوری اطلاعات فیش برداری بوده وتجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت سند کادر محتوا می باشد. یافته ها: این پژوهش به بررسی چهار سوال می پردازدکه عبارت از:1-هنر در تدوین اهداف آموزش هوشمند چه نقشی دارد؟2- هنر در تدوین محتوای آموزش هوشمند چه نقشی دارد؟3- هنر در روش آموزش هوشمند چه نقشی دارد؟4- هنر در فرایند ارزشیابی آموزش هوشمند چه نقشی دارد؟ یافته های این پژوهش در سوال اول حاکی از آن است که هنر نقش اساسی در تدوین اهداف آموزش هوشمند دارد زیرا هنر ارتباط عمیقی با ویژگی ها وتمایلات درونی انسان دارد وتا اساسی ترین درجات تربیت نقش دارد زیرا تناظر تام وتمامی میان فرایندهای تشکیل دهنده هنر وفعالیت های ذهنی تشکیل دهنده تعلیم وتربیت قائل است وورای تربیت زیبا شناختی اساساً غایت دیگری برای تعلیم وتربیت متصور نمی توان شد.درارتباط با سوال دوم پژوهش یافته ها حاکی از آن است که هنر نقش اساسی در تدوین محتوای آموزش هوشمند دارد ونقش آن را در توجه به فرم وجذبه های زیبا شناسانه درجریان تدوین وارائه محتوای آموزش هوشمند است که در نظریه های علمی از آن به عنوان نظریه نقش تعبیر می شود وویژگی هایی مانند انسجام،هماهنگی اجزاءوزیبایی الگویی و... را در برمی گیرد.درارتباط با سوال سوم پژوهش یافته ها حاکی از آن می باشدکه از قدیم روش آموزش را یک نوع هنر محسوب می کردند وبا اتکاء به مهارتهای زیبا شناختی به ارائه مطالب آموزشی می پرداختند هنر هم در روش آموزش هوشمند کاربرد دارد واز روشهایی مانند هنر بصری،موسیقی،نمایشی،روش مباحثه،روش شبیه سازی وبازی استفاده می شود. اما در ارتباط با سوال چهارم پژوهش یافته ها حاکی از آن است که نقش هنر درفرایند ارزشیابی آموزش هوشمند کیفی است که با قابلیت های بالای هنر می توان باعث تکامل روند ارزشیابی در آموزش هوشمند شود.درمجموع یافته های این پژوهش نشان می دهد که هنر از جایگاه بسیار مهمی در آموزش هوشمند برخوردار است.
موسی قاسمی فرهاد سراجی
بیان موضوع: کتاب های درسی به دلیل شیوه نگارش و رعایت سبک های برنامه درسی گوناگون از دامنه تاثیر متفاوتی برخوردار بوده و یادگیری را به شکل های متفاوتی از یادگیری طوطی وار تا یادگیری با نگرش حل مساله و تولید علم ارایه می دهند.تدوین و تالیف کتب درسی باید به شیوه ای سازمان دهی شود که به جای انتقال دانش و معلومات به ذهن دانش آموزان آن ها را در جریان یادگیری فعال قراردهند. هدف: هدف این پژوهش تحلیل محتوای درس علوم تجربی دوره راهنمایی بر اساس آموزه های سازنده گرایی است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است که جز روش¬های توصیفی و از نوع کمی قلمداد می-شود. بر اساس روش نمونه گیریِ غیر تصادفی و هدفمند، کتاب علوم تجربی سال سوم راهنمایی به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، با توجه به روش تحقیق از فرمی مشتمل بر مقوله¬های الگوی سازنده¬گرایی استفاده شد. برای محاسبه پایائی و تشخیص ثبات تصمیم¬گیری برای مطالب، پرسش¬ها و تکالیفی که در حوزه¬ی سازنده¬گرایی ارائه شده بودند، غیر از محقق دو نفر ازکارشناسان ارشد تعلیم وتربیت و توجیه شده به روش کار، همه¬ی مطالب، پرسش ها و تکالیف را بررسی کردند، نتایج هر دو تطبیق داده شد. ضریب پایایی به دست آمده 82/0 بود. یافته ها: با توجه به بررسی های به عمل آمده در چهارده درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی نتایج زیر به دست آمد: از نظر میزان توجه به هر یک از مولفه¬های شش گانه، بیشترین میزان توجه کتاب به مولفه ایجاد انگیزه بود به میزان 55/29 درصد ودر 26 مورد، بعد از این مولفه توجه به موقعیت¬های چالش برانگیز به میزان 27/27 درصد و در 26 مورد، بعد از این مولفه میزان توجه به علایق دانش آموزان و راهبردهای خودتنظیمی قراردارد که هر کدام به میزان 05/17 درصد و هر کدام 15 مورد بوده است،بعد از این مولفه میزان توجه به ایجاد جو مشارکتی (تعامل) قرار دارد که به میزان 09/9درصد وتعداد 8 مورد در کل کتاب بوده است.
چنگیز داودپور یحیی معروفی
هدف: بررسی میزان تأکید کتابهای ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان بیان مسأله: تا چه حد کتابهای ادبیات رشته علوم انسانی دوره متوسطه بر تربیت هنری دانش آموزان تأکید دارند. روش تحقیق روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) و مبتنی بر تحلیل محتوا می باشد. در این پژوهش جامعه آماری شامل کتابهای درسی ادبیات پایه دوم و سوم و کتاب آرایه های ادبی پایه سوم متوسطه و کلیه دبیران ادبیات فارسی دوره متوسطه که در سال تحصیلی 90-1389 در شهرستان بیجار به تدریس اشتغال داشته اند می باشد. اطلاعات از طریق چک لیست تحلیل محتوا و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. روایی و پایایی به ترتیب 92/0 و 93/0 تعیین گردید. داده های جمع آوری شده با کمک آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون t یک طرف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: 1- یافته های حاصل از تحلیل محتوا حاکی از آن است که بر پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش روحیه انتقادی و تولید آثار هنری در حد خیلی زیاد تأکید شده است و روش ارزشیابی کتابهای مورد مطالعه در حد زیاد با رویکرد تربیت هنری همخوانی دارد. 2- بر اساس یافته های حاصل از تحلیل محتوا کتاب ادبیات فارسی پایه سوم بیش از کتاب ادبیات پایه دوم بر پرورش حس زیبایی شناسی، ترغیب کنجکاوی، ترغیب نوآوری، پرورش روحیه انتقادی و تولید آثار هنری تأکید دارد. ولی رویکرد ارزشیابی آن کمتر از آرایه های ادبی پایه سوم با رویکرد تربیت هنری همخوانی دارد. همچنین به استثنای انجام تکالیف در قالب تولید آثار هنری در دیگر مولفه های تربیت هنری بیش از ادبیات پایه دوم تأکید شده است. 3- یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین میانگین مشاهده شده و میانگین نظری جامعه با 95 درصد اطمینان تفاوت وجود دارد و میانگین مشاهده شده بالاتر از میانگین نظری است، به عبارت دیگر میزان تأکید بر تمامی مولفه های شش گانه تربیت هنری معنی دار است.
ابوذر خاوری بهمن سعیدی پور
امروزه آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد متولی تربیت در هر کشوری مورد توجه است. نظام آموزش و پرورش ایران که بخش عظیم آن وارداتی و تلقیدی می باشد نیازمند تحول است در این راستا پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری و در راستای دستیابی به اهداف آموزش و پرورش در افق 1404، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را در تاریخ 5/7/1390 به تصویب رسید. از آنجا که زیر ساخت های فلسفی حاکم بر سند تحول بنیادین یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث می باشد. لذا موضوع این پژوهش عبارت است از: «زیرساخت های فلسفی اسناد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور». از این رو جهت دستیابی به هدف پژوهش، که شناسایی زیرساخت های فلسفی اسناد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور می باشد از روش تحلیل محتوای اسنادی- تحلیلی استفاده شده است.
رضا عبدالهی یحیی معروفی
چکیده ندارد.
زهرا خدایاری محمدرضا یوسف زاده چوسری
چکیده ندارد.