نام پژوهشگر: مینو باسامی
زهرا مرادی افسانه شمشکی
مقدمه :فعالیت بدنی به دلیل ایجاد فشار اکسایشی نیاز به ضداکسایش ها را افزایش می دهد. به منظور کاهش فشار اکسایشی، بدن دارای مقدار زیادی از ضداکسایش های آنزیمی و غیر آنزیمی می باشد که از تشکیل گونه های اکسیژن واکنش پذیر جلوگیری می کنند. با توجه به اینکه ممکن است میزان ضداکسایش هایی که بدن برای جلوگیری از فشار اکسایشی ناشی از ورزش تولید کند ، کافی نباشد استفاده از مکمل های ضد اکسایشی برای کاهش این فشار اکسایشی مفید به نظرمی رسد.از این رو پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر یک جلسه تمرین هوازی و بی هوازی همراه با مصرف مکمل زعفران بر برخی آنزیم های ضداکسایشی در زنان جوان ورزشکار انجام گرفت. روش اجرای پژوهش : برای این منظور 18 نفر از دانشجویان رشته تربیت بدنی ورودی سال 1387 دانشگاه الزهرا با میانگین سنی 87/1 ±27/21 سال ، دامنه وزنی kg60/2 ± 88/54 و دامنه قدی cm 36/3 ± 5/163 به صورت تصادفی، انتخاب شدند و مجددا به صورت تصادفی به دو گروه 9 نفره تقسیم شدند . هر دو گروه پس از 12 ساعت ناشتایی در آزمایشگاه حاضر شدند و بعد از مصرف کپسول های حاوی زعفران ، آزمون های تعیین شده که برای گروه هوازی انجام 30 دقیقه رکاب زدن بر روی دوچرخه با شدت 60 درصد vo2max وبرای گروه بی هوازی آزمون وینگیت بود را انجام دادند. خون گیری در سه مرحله(ناشتا، پس از مصرف زعفران و پس از انجام آزمون ) از آزمودنی ها اخذ شد. سپس پس از سه روز بی تمرینی مجددا آزمون اجرا شد، اما این بار از کپسول های شبه دارو استفاده شد. برای سنجش میزان تغییرات سوپراکسیددیسموتاز و کاتالاز از روش رنگ سنجی استفاده شد.از آزمون t همبسته برای تفاوت بین گروه کنترل و گروه تجربی و از آزمون t مستقل برای بررسی تغییرات بین دو نوع تمرین استفاده شد . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان دهنده این بود که با مصرف زعفران ، سطوح استراحتی ضداکسایش ها در هر دو گروه هوازی و بی هوازی افزایش یافت. در حالی که پس از انجام تمرین در گروه هوازی و بی هوازی تغییرات در سطوح سوپراکسددیسموتاز معنی دار بود. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که زعفران می تواند محرک مناسبی برای بهبود و افزایش کارایی دستگاه ضد اکسایشی باشد کلید واژه: سوپراکسید دیسموتازوکاتالاز، مکمل زعفران، تمرین هوازی ، تمرین بی هوازی
رعنا کرمی سجاد احمدی زاد
چکیده: هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر انواع انقباض ایزوکینتیک بر سیستم فیبرینولیتیک بود. بدین منظور، 10 مرد سالم با سابقه فعالیت تفریحی (میانگین ± انحراف معیار؛ سن، 4/3±1/26 سال؛ قد، 5/5±5/177 سانتی متر و وزن 8/12±5/76 کیلوگرم) داوطلبانه در چهار جلسه جداگانه به فاصله یک هفته در این پژوهش شرکت نمودند. در جلسه اول قد، وزن، bmi، درصدچربی و گشتاور اندازه گیری شد. در جلسات دوم، سوم و چهارم تمامی آزمودنی ها به صورت تصادفی سه پروتکل کانسنتریک/کانسنتریک، ایسنتریک/ایسنتریک و کانسنتریک/ایسنتریک (4دوره 10 تکراری، سرعت 60 درجه در هر ثانیه، 60 ثانیه زمان استراحت بین هر دوره و 2 دقیقه زمان استراحت بین هر دو پا) را به صورت فلکشن و اکستنشن در مفصل زانو در هر دو پا را اجرا کردند. جهت بررسی تغییرات آنتی ژن t-pa، pai-1 و d-dimer نمونه های خونی قبل از شروع فعالیت، بلافاصله پس از فعالیت و 30 دقیقه پس از فعالیت در هر جلسه گرفته شد. آنالیز آماری داده ها افزایش معنادار آنتی ژن t-pa در پاسخ به هر سه انقباض ایزوکینتیک و کاهش معنادار در دوره ریکاوری نشان داد (05/0 < p). تغییرات t-pa در پاسخ به پروتکل کانسنتریک/کانسنتریک نسبت به دو پروتکل دیگر به طور معناداری متفاوت بود (05/0 < p). مقادیر آنتی ژن pai-1 در پاسخ به فعالیت ایزوکینتیک صرف نظر از نوع انقباض افزایش و در دوره ریکاوری کاهش معناداری نشان داد (05/0 < p)، هم چنین پاسخ آنتی ژن pai-1 به سه پروتکل مختلف ایزوکینتیک متفاوت نبود (05/0 > p). مقادیر d-dimer در پاسخ به فعالیت ایزوکینتیک تغییر معناداری نشان نداد (05/0 > p) و هم چنین بین سه پروتکل ایزوکینتیک تفاوت معناداری نداشت (05/0 > p). براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری نمود که انقباض ایزوکینتیک موجب افزایش فعالیت سیستم فیبرینولیتیک می گردد و اینکه پروتکل کانسنتریک/ کانسنتریک در مقایسه با پروتکل های دیگر (کانسنتریک/ ایسنتریک و ایسنتریک/ ایسنتریک) افزایش بیشتری را ایجاد می نماید.
وریا طهماسبی مینو باسامی
چکیده ندارد.