نام پژوهشگر: حسن سلیمانی صرمی
افسانه محمدزاده منوچهر جعفری گهر
این تحقیق رابطه بین تمایل برای برقراری ارتباط به زبان انگلیسی و هوش های چندگانه و همچنین تأثیر جنسیت بر رابطه بین این دو را بررسی می کند.دویست و هفده دانشجوی زبان انگلیسی از دانشگاه پیام نور ارومیه و تهران در این تحقیق شرکت کردند. سه پرسشنامه مجزا برای اندازه گیری هوش های چندگانه و تمایل برای برقراری ارتباط و جمع آوری اطلاعات بیوگرافیک از دانشجویان مورد استفاده قرار گرفتند.بررسی ها نشان دهنده وجود ارتباط بین هوش های چندگانه و تمایل برای برقراری ارتباط بودند. همچنین جنسیت بر ارتباط بین این دو تأثیرگزار بود.
الهام محمدی حسن سلیمانی صرمی
این مطالعه تجربی تاثیر متغییرهای غیر وابسته :نوع فونت،سایز فونت، و فاصله بین خطوط را بر متغییرهای وابسته :خوانایی متن، که توسط سرعت خواندن اندازه گیری می شود ،درک مطلب و به یاد آوری بررسی کرده است .آزمون های بررسی و اندازه گیری خوانایی و درک مطلب در هشت گروه تایپوگرافی به صورت چاپی ارائه شدند.این تحقیق برای آزمون خوانایی 90 دانش آموز و برای آزمون درک مطلب 76 دانش آموز را مورد بررسی قرار داد.شرکت کنندگان از دو گروه مونث و مذکر از موسسه کانون زبان ارومیه انتخاب شدند. دو هفته بعد از انجام آزمون درک مطلب ،شرکت کنندگان در یک تست به یاد آوری شرکت کردند . در تمام تست ها ،شرکت کنندگان به طور تصادفی در هر یک از هشت گروه متفاوت تایپوگرافی با نوع فونت( arial یا book man old style )، سایز فونت (10 یا 12 ) و فاصله بین خطـوط ( set solid یا double ) قرار گرفتند . ولی شرکت کنندگان در آزمون هایشان هر دو نوع فاصله بین خطوط را داشتند. نتایج به دست امده نشان داد که سایز 12 سریع تر از سایز 10 خوانده شد .نوع فونت و فاصله بین خطوط هیچ تاثیر مهمی بر سرعت خواندن نداشت. همچنین هیچ تاثیر مهمی بر درک مطلب و به یاد آوری حاصل نگردید
پوران عباس نژاد آذر فاطمه همتی
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ‘گوش دادن برای نوشتن‘ و ‘طوفان ذهنی برای نوشتن‘ برروی عملکرد نوشتاری زبان آموزان زبان انگلیسی است. همچنین این اثربه بررسی تاثیر دو فعالیت پیش از نوشتن در هر دو جنس پرداخته است. به این منظور، شصت و پنج زبان آموز ایرانی درسطح متوسطه (31 مرد و 34 زن) بطور تصادفی در یک مطالعه نیمه تجربی شرکت کردند و عملکرد آنها درپیش آزمون و پس آزمون در نظر گرفته شد. همانطورکه تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، عملکرد گروه طوفان ذهنی برای نوشتن’ به طور قابل توجهی بهتر از گروه ‘گوش دادن برای نوشتن‘ بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش استراتژی ‘طوفان ذهنی برای نوشتن‘ اثر مثبت بر عملکرد نوشتاری زبان آموزان زبان انگلیسی داشت. همچنین نتایج نشان داد که نقش جنسیت در گروه طوفان ذهنی برای نوشتن’ معنی دار بود اما در گروه گوش دادن برای نوشتن’ معنی دار نبود. به این معنا که زنان گروه طوفان ذهنی برای نوشتن از همتایان مرد خود عملکرد بهتری داشتند. با این حال، تفاوت معنی داری بین مردان و زنان در گروه گوش دادن برای نوشتن وجود نداشت. بر اساس نتایج، مفاهیمی آموزشی و پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر ارایه شد.
منصوره سلیمی طوفان منوچهر جعفری گهر
دراین مطالعه هدف جستجوی ارتباط میان تجربه معلمین زبان خارجی واستفاده آنها از استراتژیهای تدریس زبان است ، بین آگاهی معلمین از استراتژیهای تدریس واستفاده از آن استراتژیها در تدریسشان ، ودرآخر بین ارزیابی خود معلمان درمورد استفاده از استراتژیها وارزیابی دانش آموزانشان درمورد استفاده آن معلم از استراتژیها. درجهت این هدف 45معلم زبان خانم از تعدادی از آموزشگاههای تهرانوحومه و330 دانش آموز زبان در کلاسهایشان بعنوان شرکت کنندگان درمطالعه انتخاب شدند.معلمان به ترتیب با درنظرگرفتن 1-5،6-10،11-15 سال تجربه تدریس به سه گروه کم تجربه، میان تجربه، پرتجربه تقسیم شدند. یک تست آگاهی از استراتژی توسط محقق برای اندازه گیری شناخت اولیه معلمان زبان ومیزان آشنایی آنها با استراتژیهای تدریس زبان درمیان آنها پخش شد . همچنین، بخش 3پرسشنامه مرکز مطالعات یادگیری وعملکرد، برای اندازه گیری میزان استفاده معلمان از استراتژی تدریس استفاده شد.پرسشنامه مشابه آن برای تطبیق ارزیابی دانش آموزان زبان درباره استفاده معلمانشان از استراتژیهای تدریس زبان به فارسی ترجمه شد.تست pearson correlation coefficientsیک ارتباط مثبت قابل توجهی بین شناخت استراتژیهای تدریس واستفاده از استراتژیها در گروه معلمین کم تجربه ومیان تجربه نشان داد. اما ارتباط منفی قابل توجهی برای گروه معلمان پرتجربه پیداشد.تست anovaمشخص کرد که تفاوت معناداری درشناخت استراتژی واستفاده از آن دربین سه گروه وجود دارد.به این معنی که ، معلمان میان تجربه وپرتجربه عملکردی فراتر از معلمان کم تجربه در شناخت واستفاده از استراتژی داشتند.اگرچه ارتباط معناداری بین معلمان میان تجربه و پرتجربه واستفاده از استراتژیهایشان مشاهده شد، ولی تفاوت قابل توجهی در میزان استفاده از استراتژیها بین این دوگروه پیدا نشد، این نشان می دهد که تجربه معلم تفاوتی درمیزان استفاده از استراتژیها بعد از میانگینی از سالهای تجربه تدریس ایجاد نمی کند. ارتباط مثبت معناداری بین معلمان میان تجربه وپرتجربهدرارزیابی خودشان از استفاده از استراتژیهای تدریس زبانشان وارزیابی دانش آموزانشان درمورد استفاده از آن استراتژیها یافت شد، اما برای گروه کم تجربه اینطور نبود.این مطالعه با توجه به اهمیت تجربه درافزایش کیفیت تدریس ،نیاز برای تغییر دیدگاه معلمان نسبت به تجربه معلمین بعنوان تنها عامل موثر در کیفیت تدریس،همچنین یک بازنگری در معیارهای ارزیابی وتعلیم معلمان کاربردهای خاصی دارد