نام پژوهشگر: محمدعلی پیرایش نقاب
وحیده مجیدی فرد محمدعلی پیرایش نقاب
در اکثر مقالات و تحقیقات انجام شده در زمینه سفارشات چند محصولی تنها اهداف تولیدکننده(سفارش دهنده) مدنظر قرار گرفته و تمرکزی بر کاهش هزینه ها در کل مجموعه تولیدکننده و تامین کننده صورت نگرفته است . در این تحقیق قصد داریم علاوه بر مروری بر مباحث مدیریت زنجیره تأمین و ارتباطات موجود در زنجیره بطور خاص بر ارتباط دو سطحی بین تولیدکننده و تأمین کننده در زنجیره پرداخته و با در نظر گرفتن هر دو واحد وبا هدف ارضا نیازهای هر دو سطح و همچنین لحاظ نمودن هزینه های انبار،نگهداری ،کمبود و حمل و نقل در زنجیره در شرایطی که هر یک از اقلام مورد سفارش دارای زمان تحویل مختلفی می باشند به سفارش چند کالایی مطلوب دست یابیم . در این مسئله تقاضا به صورت پویا در نظر گرفته شده است و نرخ تقاضا با زمان تغییر می کند و در دوره های مختلف افق برنامه ریزی مقادیر مختلفی دارد. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر حل مدل سفارش چند محصولی با زمان تحویل های مختلف و در شرایط تقاضای پویا در یک زنجیره تامین دو سطحی ( یک تولیدکننده و یک تامین کننده ) می باشد و حل مدل مزبور با لحاظ نمودن اهداف هر دو سطح از زنجیره توسط یک الگوریتم ابتکاری می باشد. در الگوریتم ارائه شده هدف مسئله کاهش هزینه در سطح زنجیره تأمین و به دست آوردن مطلوب ترین زمان های سفارش دهی و ارسال قطعات می باشد . هزینه ها شامل هزینه نگهداری در انبار تولید کننده و تأمین کننده ، هزینه کمبود تولیدکننده که بر عهده ی تامین کننده می باشد، هزینه سفارش دهی تولیدکننده و هزینه حمل و نقل تامین کننده می باشد . برای رسیدن به هدف مذکور شرایط مختلف سفارش دهی و ارسال (سفارش توسط تولید کننده هر i دوره یکبار وارسال توسط تأمین کننده هر j دوره یکبار) را با در نظر گرفتن زمان تحویل های قطعات مختلف مورد بررسی قرار داده و حالتی را که هزینه کل در زنجیره تأمین حداقل مقدار را دارد به دست می آوریم و به مقایسه حالت مطلوب کل زنجیره در شرایط یکپارچه و حالت مطلوب هر یک از اجزا ی زنجیره به صورت غیر یکپارچه می پردازیم . برنامه ی نرم افزاری به زبان visual basic نیز جهت حل مسئله تهیه شده است. در پایان با مقایسه ی هزینه های حالت یکپارچه و غیر یکپارچه می توان نتیجه گرفت پاسخ به دست آمده از این مدل در شرایط یکپارچه رضایت هر دو عنصر زنجیره را تامین خواهد نمود و می تواند به عنوان روشی جهت حل مدل های زنجیره تامین مورد استفاده قرار گیرد.
رضا جوانشیر محمدعلی پیرایش نقاب
یکی از فرضیاتی که در مدل های موجودی و از جمله در مدل ساده قطعی(مدل ویلسون ) در نظر گرفته می شود ثابت بودن زمان تحویل سفارش است که در شرایط واقعی ممکن است مورد نقض قرار گیرد. بعضی مواقع بنا به دلایلی دریافت کالا در زمان برنامه ریزی شده محقق نمی شود. در این پایان نامه این وضعیت را به دلیل اینکه خط تولید در آستانه توقف قرار می گیرد شرایط بحرانی می-نامیم. هدف از این پایان نامه ارائه سیاست های مختلف تامین موجودی در شرایط بحرانی است. در مورد هر یک از سیاست ها، تابع هزینه آن که شامل هزینه توقف خط، هزینه سفارش دهی، هزینه نگهداری و هزینه حمل و نقل است مدلسازی شده و بر اساس کمینه کردن آن، نوع وسیله حمل و مقدار بهینه سفارش تعیین می گردد. با مقایسه هزینه سیاست های مختلف می توان سیاست بهینه را انتخاب نمود. در این پایان نامه ایران خودرو خراسان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است و مدل ارائه شده، به صورت عددی برای دو قطعه از اقلام ایران خودرو خراسان بکار برده شد؛ نتایج نشان می دهد بکارگیری سیاست های پیشنهادی منجر به کاهش هزینه نسبت به سیاست فعلی ایران خودرو خراسان می شود.
سعید پورموید محمدعلی پیرایش نقاب
در این پژوهش، ترکیبی از دو مساله زمان بندی کار کارگاهی (jssp) و مساله تخصیص درجه دوم ماشین ها (qap) مورد بررسی قرار گرفته است. فرض می کنیم هر یک از کارها دارای یک موعد تحویل، جریمه دیرکرد و جریمه زودکرد هستند و از طرفی حمل و نقل قطعات بین هر دو زوج ماشین نیز دارای هزینه است. زمان انجام عملیات، زمان تحویل کار، زمان حمل و نقل و زمان تعویض کارها روی ماشین ها پارامترهایی هستند که به صورت فازی در نظر گرفته می شوند. مساله مورد نظر با هدف تعیین هم زمان مکان ماشین آلات و زمان بندی تولید کارها با وجود پارامترهای فازی به گونه ای که مجموع جریمه دیرکرد، زودکرد و هزینه حمل و نقل حداقل شوند، مورد بررسی قرار می گیرد. از آنجایی که زمان پردازش و زمان تحویل کارها به صورت اعداد فازی در نظر گرفته می شوند، در هر جواب از مساله مورد بحث دیرکرد و زودکرد به طور هم زمان و با درجه عضویت مشخصی رخ خواهند داد. از آنجایی که زمان تکمیل و زمان تحویل هر دو فازی هستند، دیرکرد و زودکرد نیز به صورت فازی خواهند بود بنابراین مجموع جریمه دیرکرد و زودکرد (تابع هدف) نیز به صورت فازی ظاهر خواهد شد. بدست آوردن درجه عضویت دو عدد فازی دیرکرد و زودکرد و مجموع جریمه های زودکرد و دیرکرد پایه اصلی این پژوهش را تشکیل می دهند. بدیهی است که این موضوع از مساله زمان بندی کارگاهی که خود مساله np-hard است، به دلیل وجود پارامترهای فازی و تعیین هم زمان زمان بندی تولید و مکان ماشین آلات، پیچیده تر است. بنابراین جهت حل مساله از الگوریتم های فرا ابتکاری بهره مند می شویم. در این مقاله از دو الگوریتم ژنتیک و تبرید تدریجی شده به عنوان دو الگوریتم فرا ابتکاری جهت حل مساله مورد نظر استفاده می شوند. از آنجایی که در محیط فازی قرار داریم، در استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری، نیاز به رتبه بندی اعداد فازی داریم. بنابراین ابتدا چند روش پرکاربرد رتبه بندی بررسی می شود سپس یک روش مناسب جهت رتبه بندی اعداد فازی در مسایل برنامه ریزی تولید در محیط فازی انتخاب خواهد شد. جهت تعیین پارامترهای مناسب برای الگوریتم ژنتیک و تبرید تدریجی از یک نوع تحلیل حساسیت استفاده می کنیم. و در انتها نیز تحلیل حساسیت هایی روی اعداد فازی از جمله زمان حمل و نقل و زمان تحویل کارها انجام می شود؛ در این تحلیل حساسیت ها، تأثیر تنگتر شدن این اعداد روی هزینه ها مورد بررسی قرار می گیرد.
شهرزاد محسنیان هروی محمدعلی پیرایش نقاب
در این تحقیق خدماتی که از طریق اینترنت عرضه می شوند را به صورت یک مدل صف معرفی می کنیم. در این راستا با تعریف انواع مسائل موجود در حوزه اینترنت سعی شده است که مدل را از روشهای تحلیلی و شبیه سازی تفسیر نماییم. یکی از نکات برجسته در این پایان نامه تحلیل مسائلی بر گرفته از دنیای واقعی و همچنین تحلیل جدیدی از درخواستهای کاربران در وب سرورها است که تاکنون محققان در کارهای گذشته مدل صفی را برای تحلیل همزمان کاربران و درخواستهایشان ارائه نکرده اند. از دیگر دستاوردهای مهم این تحقیق، تحلیل حساسیت پارامترهای ورودی مدل و مقایسه نتایج محاسباتی مسائل مطرح شده است.
حمیدرضا بهنود اسماعیل آیتی
هدف از ارائه این تحقیق ایجاد یک سیستم پشتیبانی از تصمیم فازی (fdss) است که در آن از اطلاعات گذشته سازمان-ها و دستگاه های اجرایی مختلف در زمینه اقدامات انجام شده در هر یک از استانهای کشور، در جهت کاهش سوانح و تلفات ترافیکی، استفاده می شود. در این تحقیق از مفهوم ناکارایی استفاده شده که عبارت است از نسبت نرخ تلفات جاده ای به مجموع وزندار نرخ اقدامات ایمن سازی و به نحوی میزان عدم ایمنی یا ریسک فوت نسبت به اقدامات ایمنی را نشان می دهد. تعیین ناکارایی نسبی بین استان های مختلف با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها و برنامه ریزی برای آینده براساس تصمیم گیری در محیط فازی انجام می شود. پس از محاسبه میزان ناکارایی در هر استان، فرایند الگوگذاری به منظور شناسایی استان های موفق و الگوبرداری سایر استان ها از آنها انجام شده و اهداف ایمن سازی برای هر یک از این واحدها تعیین می شود. در انتها، بر اساس مجموع تجربیات به دست آمده برای 30 استان ایران در دو سال 1387 و 1388 پایگاه دانش قابل استفاده در یک سیستم خبره با استفاده از استدلال فازی تشکیل شده و می تواند به عنوان سیستم پشتیبانی از تصمیم فازی در مدیریت و برنامه ریزی اقدامات ایمن سازی راه مورد استفاده قرار گیرد. سیستم پشتیبان تصمیم ارائه شده در این مطالعه به تصمیم گیران ایمنی راه کمک می کند تا از پیامد تصمیماتی که برای اقدامات مختلف ایمنی راه اتخاذ می کنند آگاه شوند. نتایج این سیستم در قالب نرخ ناکارایی با همان ماهیت شاخص ناکارایی برگرفته از تحلیل پوششی داده ها بیان می شود، به طوری که نیاز به انجام دوباره تحلیل dea برای هر یک از گزینه های مورد نظر نباشد. علاوه بر آن، این سیستم انعطاف پذیری را در انتخاب راهبردهای قابل اجرا در چارچوب منابع محدود تامین می کند بدان معنا که اگر اولویت های تعیین شده توسط فرایند الگوگذاری مبتنی بر dea نتواند در یک دوره زمانی خاص قابل اجرا باشد، پیامد راهبردهای متعدد جایگزین مورد بررسی قرار می گیرد. روش تصمیم گیری در محیط فازی با بهره گیری از رویکرد استدلالی ما را قادر می سازد تا مدلی را برای پیش بینی ایجاد کنیم که با استفاده از روش های رایج آماری امکان پذیر نیست.توابع عضویت 7 حالتی و ذوزنقه ای معرفی شده در این مطالعه پاسخ های دقیقی را نتیجه می دهد که همبستگی خوبی با نتایج اصلی برگرفته از تحلیل dea دارند.