نام پژوهشگر: عادل خنیاب نژاد
مهدیه معرفت الدین عادل خنیاب نژاد
رمان اثر نوشته زولا با معرفی گروهی از هنرمندان تصویر خوبی را از موقعیت هنر و به خصوص نقاشی در زمان امپراطوری دوم در فرانسه ارائه می دهد. شخصیت های این رمان نمایندگان هنرمندان واقعی قرن 19 هستند و خواستار تحول در نقاشی همزمان با سایر هنرها می باشند که این خواسته با ذوق سنتی بورژوا خوشایند نیست. کلودلانتیه، شخصیت اصلی رمان، یکی از نقاشان امپرسیونیست است که عشقی افراطی به نقاشی دارد. او به د لیل این عشق خانواده خویش را نادیده می گیرد به گونه ای که هنر وی برای همسرش به یک رقیب تبدیل می شود. از سوی دیگر، این عشق جاه طلبی هنرمند را نشان می دهد و همچنین سبب می شود که اودر رفتارهای خود در برابرمدلها و حتی در هنرش خشونت داشته باشد. به علاوه، ناتوانی کلود در خلق شاهکار که از یک سو از وراثت او نشات می گیرد و ازسوی دیگر از جستجوی بیهوده وی برای رسیدن به ایده ال مورد نظرش در نقاشی، او را به سمت شکست سوق می دهد. اما عامل مهم دیگر موثر در شکست هنرمند، شرایط مالی و اجتماعی او است. به این ترتیب، کلود که همانند مانه شروع کرده پایانی همچون ونگوک خواهد داشت. در این تحقیق، ما به مقایسه هنرمند اثر با برخی از هنرمندان رمان های قرن 19 می پردازیم تا نشان دهیم که تقریبا همه آنها ویژگی ها، آرمان ها، مشکلات و در یک کلمه، شرایط یکسانی در جامعه دارند.
الهام سعیدی عادل خنیاب نژاد
هدف این تحقیق بررسی تطبیقی قهرمان زن داستان نوول الوییز، ژولی دتانژ، و قهرمان زن رمان زن سی ساله، ژولی دگلمن، است. در این تحقیق سه عنصر اصلی و تاثیر گذار بر زندگی این دو قهرمان بررسی شده اند: برداشت آن ها از عشق، قهرمان داستان در برابر ازدواج و به عنوان قربانی زمان؛ بدینوسیله نارضایتی قهرمانان دو داستان را از زندگی نشان می دهیم. در فصل اول این پایان نامه که از سه بخش تشکیل شده است، مفهوم عشق را در زندگی آن ها بررسی می کنیم. همچنین بر ویژگی های دو نوع عشقی تمرکز می کنیم که قهرمانان زن دو رمان آن را تجربه می کنند، برای اینکه بتوانیم موانع و نتایج عشق را نزد آن ها بررسی کنیم. فصل دوم به تحلیل رفتارهای این دو قهرمان در برابر مسئله ازدواج و مقایسه میان ازدواج عاشقانه و ازدواج تحمیلی اختصاص داده شده است. این بررسی به ما این امکان را می دهد که تهعدات آن ها را در قبال مسائل زناشویی مد نظر قرار دهیم و نتایج ازدواج را در زندگی هر یک از آن ها نشان دهیم. سرانجام در فصل سوم، شخصیتهای زن را در جامعه ای که زندگی می کنند بررسی می کنیم و تاثیرات جامعه و پیش داوری های اجتماعی در زندگی آنها، ویژگی های فمینیسم در رفتارهایشان و همچنین تجلیل دو رمان نویس را از جامعه ی کوچک نشان می دهیم. همچنین با به تصویر کشیدن پرهیزگاری و گناه، اخلاق یا بی اخلاقی را که بر این دو اثر حکم می کند بررسی خواهیم کرد.
زهره نظری پور عادل خنیاب نژاد
مرگ قسطی، دومین رمان بزرگلویی فردینان سلین، روایت ناکامی ها و سر خوردگی های قهرمان داستان در فرانسه و انگلیس قبل از سال 1914 می باشد.از شروع تا پایان اثر، تجربه های فردینان جوان از هر نوعی که باشند تنها یک احساس را برای خواننده باقی میگذارند: سرگردانی انسان در جامعه ای که او را به عقب میزند و باعث له شدن او میشود. این همان احساسی است که مفهوم عنوان اثر به خواننده میدهد : زندگی بدون مرگ وجود ندارد.از آغاز هستی مرگ به ما تحویل داده میشود و ما مالک آن میشویم.به عبارتی دیگر، از همان شروع تولد ما از این موضوع آگاهی داریم که مردن بخشی از زندگی است و مرگ و زندگی با هم آمیخته اند . با روایت ماجراهای دوران کودکی و نوجوانی اش، راوی و قهرمان داستان نشان میدهد که چگونه فرایند سرخوردگی ها و نا کامی های زندگی احساسی شبیه به پرداخت اقساط یک وام را برای او بوجود می آورد.این اثر 620 صفحه ای خواننده را تا حد تهوع به پیش میبرد. در واقع مرگ قسطی کتابی آمیخته با خشونت است : خشونت روانی اعمال شده از طرف پدر و مادر راوی بر او، خشونت اجتماعی که کارفرمایان و همکاران فردینان بر او روا می دارند و سرانجام خشونتی که با آگاهی از وجود مرگ بر قهرمان داستان اعمال می شود.در رمانی که قهرمان آن تمام شکست ها را تجربه کرده است شاید صحبت کردن از کمیک مناسب نباشد اما با این وجود و بر خلاف تمام تجربه های تلخ قهرمان داستان،خنده ای تلخ برای خواننده ایجاد میشود که خشونت اثر را قابل تحمل میکند.این کمیک در واقع سلاحی است از طرف راوی برای غلبه بر ترس هایی که جامعه برای او بوجود می آورند. اما در نهایت هدف سلین چیزی جز نشان دادن تراژدی زندگی نیست.
نرگس یزدان پناه عادل خنیاب نژاد
ادبیات مهاجرت در جهان جریان نوپایی است. با این وجود، نویسنگان بنامی در این ژانر می نویسند که از میان آنها می توان ماری ان دیای و گلی ترقی را نام برد. ان دیای نویسنده فرانسوی در رمان خود به اسم سه زن قدرتمند به بررسی مشکلات زنانی می پردازد که ناخواسته مجبور به ترک دیار خود هستند. در اثر گلی ترقی به نام سه خدمتکار، متوجه می شویم که برای نویسنده، مسئله مهاجرت و زن دغدغه همیشگی است. در این پژوهش به بررسی این دو اثر می پردازیم و مشاهده می کنیم که نگاه ترقی به عنوان یک نویسنده ایرانی در مقایسه با ان دیای از بسیاری جهات تفاوت دارد. ترقی که نوشته هایش ریشه در فرهنگ ایرانی دارد دغدغه رویارویی زن شرقی با جهان غرب ومدرن را دارد. قهرمانان او به دنبال تطبیق خود با محیط جدید و پیشرفت هستند در حالی که قهرمانان ان دیای در طول سفر خود همیشه به فکر خانواده خود هستند و نگاهی درون گرا دارند. سفر باعث می شود که این زنان با دیدی جدید به گذشته بنگرند و همچنین به آنها نیرویی می دهد تا مشکلاتی را که قبل از عزیمت خود داشته اند حل کنند.
هادی محمودی عادل خنیاب نژاد
وانینا وانینی و صندوق و شبح دو داستان کوتاه از استاندال هستند که تصویر خوبی از تحولات سیاسی اروپا در قرن نوزدهم میلادی ارایه می دهند و از خلال آنها می توان بازتاب شخصیتی سیاسیون و مردم عادی را به وضوح دید. میسیریلی مردی جوان است که به واسطه ی رشادت هایش، به ریاست کاربوناری (جنبش آزادی خواهی مردمی در قرن نوزدهم) ایتالیا دست می یابد. در وانینا وانینی، میهن پرستی در تقابل با عشق و میسیریلی در انتخاب بین آن دو بر سر دو راهی قرار می گیرد. ما با بررسی رویدادهای این دو داستان، قصد داریم چگونگی تجلی و پرورش «من» را دریابیم. سبک خاص نویسندگی استاندال موسوم به “beylisme” موجب تجلی شخصیت هایی در این دو اثر شده است که از خصلت خود محور بودن برخوردارند. آنها با اتکا به این خصلت، بی وقفه به دنبال خوشبختی هستند و از بکارگیری هر وسیله ای برای رسیدن به آن دریغ نمی کنند. عشق که در دیگر خواهی معنی پیدا می کند، برای قهرمانان مورد بررسی ما، وسیله ای برای رسیدن به خوشبختی شخصی است. به این معنی که قهرمان داستان با شناختی که از خود دارد، خوشبختی را در عشق ورزی به دیگری می بیند. اما در نهایت امر، آنچه که از اهمیت اساسی برخوردار است، خود شخص می باشد و نه معشوقه اش. لذت بردن از رویدادهای روزمره نیز از ویژگی های قهرمانان آثار استاندال می باشد. خود استاندال نیز که گرایش های سیاسی او به دفعات برایش مشکل ساز شده بود، با استفاده از ادبیات و خلق شخصیت های خود محور، فرصتی برای ابراز تمایلات درونی خود می یابد. به این ترتیب، می توان گفت که قهرمانان داستان جلوه ای از خود محوری نویسنده هستند.
زهرا حسینی عادل خنیاب نژاد
ولتر و روسو، دو فیلسوف فرانسوی بزرگ قرن 18، در زمینه های بسیاری همچون مسئله تمدن و پیشرفت در جامعه بشری دارای اختلاف نظرهای بسیاری بودند. در این پایان نامه ما به بررسی تطبیقی موضوع تمدن از دیدگاه آنان در گفتاری بر ریشه های نابرابری در میان انسان ها (1755) اثر روسو و کتاب عصر لویی چهاردهم (1752) ولتر می پردازیم. روسو در اثر نامبرده به توصیف ویژگی های انسان اولیه می پردازد و او را موجودی خوشبخت معرفی می کند که دور از تمدن و گرفتاریهای اجتماع زندگی می کند. او همچنین ضمن پرداختن به پدیده نابرابری در میان انسانها، آن را حاصل شکل گیری جوامع و نتیجه مالکیت شخصی می داند. اما ولتر در اثر خویش با تحسین دوره ی سلطنت لویی چهاردهم، آن را نشانه ی پیشرفت تمدن فرانسه و سرمنشأ آغاز عصر روشن فکری می پندارد. در این کتاب، نویسنده با برشمردن اقدامات پادشاه در دوران سلطنت خویش که مسبب شکوفایی تمدن فرانسه در قرن 17 میلادی بود، در واقع به خواننده ارکانی را نشان می دهد که از نظر او نشانگر تمدن پرشکوه این عصر هستند. در این پژوهش، هدف تلفیق و تطبیق نظرات متضاد و مشابه این دو متفکر بزرگ در مورد ارکان مختلف تمدن است که به بررسی و تحلیل آنها از جنبه های گوناگون می پردازیم.