نام پژوهشگر: نعمت احمدی نسب
مریم عزیزی فیاض زاهد
تجدد گرایان گروهی از تحصیل کردگان نسبتاً جوان بودند که بسیاری از آنها از آموزش جدید به سبک غربی برخوردار بودند. این گروه روشنفکر در زمره تواناترین سیاستمداران، مدیران ، نمایندگان مجلس، حقوقدانان، شعرا، ادبا و روزنامه نگاران بودند که با حمایت جدی خود از رضا خان، او را در اجرای برنامه هایش یاری نمودند. رضا خان با عنایت به وجهه ملی تجددگرایان، به همکاری آنان در جهت تقویت بینه و بنیان سیاسی- اجتماعی خود نیاز داشت. تجددگرایان نیز رضا خان را مرد عمل و مظهر اقتدار و صلابت، نظامی گری خشن، میهن دوست و عاشق اصلاحات می دیدند و با توجه به سوابقش در تأسیس ارتش مدرن ، سرکوب شورش ها و استقرار امنیت می توانست آرمان های آنان را در نوسازی ایران و دولت مدرن محقق سازد. بعد از جنگ جهانی اول، ایران از نظر اقتصادی فلج و از نظر سیاسی بسیار ضعیف و ناتوان و بی ثبات بود و شورش و هرج و مرج سراسر کشور را فرا گرفته بود. در این زمان روشنفکران به طرح دو مسئله پرداختند :1- حکومت مرکزی مقتدر 2- ایرانی گری (ناسیونالیسم) تجددگرایان به دنبال ناجی برای مملکت بودند و انگلستان به دنبال منافع خود. به همین منظور انگلستان کودتای 1299 را در ایران اجرا کرد و رضا خان چهره نظامی کودتا شد. تجددگرایان در مجلس چهارم و پنجم با حمایت خود از برنامه های رضا خان، او را در اجرای اصلاحاتش یاری نمودند. بدین ترتیب ایجاد امنیت ، اصلاحات در ارتش، نظام اجباری، قانون سجل احوال، الغای القاب، نوسازی اقتصادی و مالی و تجارت در ایران اجرا شد. روزنامه نگاران نیز در روزنامه های متعدد، عوامل مختلفی را در عقب ماندگی ایران سهیم می دانستند و راه حلهای متعددی را برای رفع این عقب ماندگی پیشنهاد می کردند. نتیجه نهایی تعامل رضاخان با این افراد تجددگرا ، که رسیدن به آرمانهای نهایی او بود، راه هموار شد و رضا خان توانست فرماندهی کل قوای تأمینه را به خود اختصاص دهد و بعد به بهانه های مختلف توانست دولت قاجار را کنار زده و خود بر تخت سلطنت بنشیند.
لیلی جلیلیان نعمت احمدی نسب
نگارگری به عنوان یک هنر سابقه ای چندهزار ساله دارد به طوری که این هنر در ایران از زمانی که آغاز شد که نخستین انسان های این مرز و بوم به برداشت های عینی خود از طبیعت شکل دادند و نمونه های آن را بر دیوار غارها و بر سفال های کهن می توان دید و این هنر با بیش از دوازده هزار سال قدمت در هر دوره ای از جمله دوره ی باستان، اسلام و دوره ی مغول و تیموری با به وجود آوردن مکاتب گوناگون هنری که این مکاتب هم بر اساس مرکزیت امپراتوری حاکم یعنی بر اساس حاکمیت حاکم بر کشور در آن دوران می باشد یعنی هر جا که مقر حکومت بود، هنرمندان از گوشه و کنار کشور به میل و اکراه و یا با اجبار به آنجا می آمدند. و به علت حمایت ها و کمک هایی که سلاطین هنردوست هر دوره بخصوص سلاطین تیموری (شاهرخ، بایسنقر و .... ) از این هنر کردند باعث رواج هنر مصورسازی کتب شد و می بینیم که این هنر به دلیل توجه پادشاهان به احیاء هنرها و یا شاید به نقاشی به عنوان عنصری تزیینی جهت به رخ کشیدن عظمت و اقتدارشان مورد توجه قرار گرفت. چنانکه می بینیم دوره ی حکمرانی تیموریان با وجود مکاتب سمرقند و شیراز و بخصوص هرات در ایران عهد رونق هنر نقاشی و مصوری به شمار می آید و عصری است که هنر نقاشی مینیاتور به اوج خود می رسد و در این دوره عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در پیشرفت این هنر نقش داشتند به طوری که دارالسلطنه ی هرات به مرکز مهمی برای این هنر گردید و همین است که مکتب هرات را می توان کامل ترین مکتب مینیاتوری سازی ایرانی دانست به طوری که در این مکتب شاهد مهمترین مقطع مصورسازی کتب هستیم، و کتاب هایی که به زیبایی در این مکتب مصور گردید، و وسیله ای برای تبلیغات و مقاصد سیاسی بوده است. در دوره ی تیموریان به علت حمایت هایی که سلاطین تیموری از نگارگران می کردند می توان به نگارگران برجسته ای چون خلیل نقاش و غیاث الدین و کمال الدین بهزاد اشاره کرد، بهزاد نام آورترین نگارگر و هنرمند بزرگ ایرانی است و آثار زیبایش سهم عظیمی در رونق هنر نگارگری ایرانی دارد و او توانست با تعلیم شاگردان متعدد سنت های قدیم هنری را حفظ کند و توانست در سلک نگارگران خاص سلطان حسین بایقرا درآید.
رحیم روح بخش الهآباد فیاض زاهد
برخی فقهای شیعه در اعصار اسلامی، درصدد تبیین آموزه های سیاسی شیعه بر آمده اند. بعضا هدف آنان صدور مجوز برای دخالت دین در سیاست و حکومت بود. این رویکرد بنا بر شرایط زمانی و مکانی دستخوش فراز و نشیب هایی شده است. در دوره معاصر رویدادهایی همچون جنگ های ایران و روس، انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت زمینه ساز ورود فقها به عرصه سیاست محسوب می شود. زمینه های این رویکرد در جنبش اخیر را می توان در تحولات ناشی از سقوط رضاشاه و به سلطنت رسیدن پسرش در شهریور1320 جستجو کرد. فضای باز سیاسی حاصل از این رخداد، نیروهای مذهبی را به نوعی از خودآگاهی در رقابت با جریانات فکری رقیب در داخل و خارج سوق داد.آنان برای نقش آفرینی در عرصه سیاست و اجتماع از دو ابزار رسانه سنتی نظیر منبرو رسانه های مدرن نظیر اعلامیه، نشریات و غیره برای پیام رسانی استفاده کردند و حتی در همین راستا موفق شدند فعالیت های خود را در قالب شبکه ای به هم پیوسته در اقصی نقاط کشور بخصوص در شهرهای بزرگ گسترش دهند. انتخابات مجلس شورای ملی، مبارزه با حزب توده، مسأله فلسطین و به خصوص نهضت ملی شدن صنعت نفت عرصه های ایفای نقش نیروهای مذهبی بود . البته دامنه مطالبات آنها عرصه های عمومی جامعه نظیر مبارزه با بی حجابی، شرب خمر و حتی ضرورت بهره گیری از رادیو برای تبلیغات مذهبی را در بر می گرفت. در این میان بر اجرای قانون اساسی به ویژه اصل دوم متمم آن در خصوص لزوم حضور پنج مجتهد در مجلس تاکید زیادی داشتند. اما چندی نگذشت که متولیان این جریان در تعریف خود از میزان دخالت دین در عرصه سیاست و حکومت دچار اختلاف نظر شدند. به طوری که آیتالله بروجردی زعیم حوزه علمیه قم و مرجع تقلید شیعیان، خود را از عرصه سیاست کنار کشید، در حالی که فداییان اسلام با دامن زدن به ایدههای آرمانگرایانه، به ترور مخالفان روی آوردند. در این میان آیتالله کاشانی با عملگرایی خاص خود در جایگاه رهبری برخی وقایع این دوره ایفای نقش کرد.
مرضیه ترکمان پری نعمت احمدی نسب
حضور دولتهای استعماری روس وانگلیس در صحنه سیاسی ایران( سده نوزدهم /سیزدهم قمری) یکی از مهم ترین وقایع تاریخی به حساب می آمد. دولت قاجاری که به تازگی از جنگ های خا نمان سوز با روسها طی معاهدات گلستان وترکمان چای خلاصی یافته بود، هزینه ی سنگینی را پرداخته وبسیاری از شهرهای شمال غرب کشور را از دست داد ودر تب وتاب چنین معاهداتی به سر میبرد ،حضور ونفوذ انگلیس در این برهه ی تاریخی نه تنها مشکلی را حل نکرد ، بلکه اوضاع را دو چندان آشفته کرد .اگر چه صدارت قایم مقام فراهانی، سیاست تعدیل وتجلیل برای ایران به همراه داشت ولی وزیر کشی وعدم شناخت شاهان قاجار وعوامل وابسته به غرب آنها،زمینه شکوفایی ورشد سیاست منطقی وصحیح را از دولتمردان گرفت ومعاهداتی بر کشور تحمیل کردکه شایسته آن نبودیم.گذشته از ان مسئله هرات که در عصر ناصری با معاهده پاریس به نفع انگلیس تمام شد از دوره محمد شاه قاجار شروع شد وگوشه ای دیگر از کشور جدا شد .در چنین شرایطی فشار دولت های روس وانگلیس بیشتر شده وسیاستمداران نه چندان عاقل قاجار حیرت را بر غیرت ملی ترجیح دادند. واژگان کلیدی: محمد شاه قاجار .قائم مقام فراهانی.روس.انگلیس . هرات .ارزنه الروم .
زهرا اسدی کرم محمدرضا قنادی
با مرگ شاه صفی در سال 1052ه.ق امرا، فرزند نه ساله اش عباس میرزا را به عنوان شاه عباس دوم بر تخت نشاندند و این واقعه در حالی بود که رجال خدمتگزار ایران ، که از سفاکی های پدرش جان بدر برده بودند هر کدام داعیه ی قدرت طلبی در سر می پروراندند. اگر چه شاه جدید هنوز در ارزیابی و سنجش رعایای خویش از قدرتی مافوق برخوردار بود ولی سهم او در مقام مرشد کامل طریقت دیگر اهمیت و مفهوم عملی اش را از دست داده بود. در دوره ی وی قدرت واقعی در اختیار ساروتقی وزیراعظم متعهد قرار گرفت که خود را از نفوذ ملکه مادر دور نمی داشت. چالش عناصر ناراضی، افراد تشنه قدرت و نیروهای خود محور مشکل اصلی کشور بود. تضاد و تقابل عناصر ترک و تاجیک با اقدامات ساروتقی مبنی بر مقاطعه مالیات ایالات و گماردن تقریباً ماموران عالیرتبه دربار و ایالات به این مهم، به اوج خود رسید تا جایی که سرانجام واکنش عناصرمخالف منجر به قتل وی در سال 1052ه.ق گردید. بی شک سلطه طلبی، بی اعتنایی و بی حرمتی به مردم، سختگیری سنگدلانه با مردم نادرست و متقلب در امور دولتی و مخصوصاً استفاده از نظام جاسوسی در جمع آوری عایدات دولتی هر کدام سهم بسزایی در افزایش دشمنان وزیراعظم داشت. پس از مرگ ساروتقی خلیفه سلطان جانشین او شد. وی فردی با تقوا و پایبند به اصول مذهبی بود وی با روشی اعتدال توانست اوضاع ملتهب آرامش بخشد. هنگامی که خلیفه سلطان مرد شاه توانست یکی از دست پروردگان خود به نام محمد بیگ تبریزی را که به حسن شهرت معروف بود به وزارت گمارد. شاه عباس دوم در مقایسه با پیشینان خود در امر حکومت بسیار فعال بود گواینکه در دامن حرمسرا برآمده و چیزی از مملکتداری یاد نگرفته بود. از خصایص چشمگیر سلطنت عباس دوم، تحکیم و انسجام قدرت وی بود که با پی جویی سیاست تمرکز از راه افزایش تعداد ایالات وابسته به خالصجات حاصل شد. در دوره ی وی شرایط نسبتاً مطلوب زیستی ایران که شاید محصول عدم درگیری های جدی ایران در جنگ های عمده این روزگار بود در جای خود مبین این نکته است که چرا ایران در اکثر مواقع از نظر داخلی در صلح و آرامش بود و راهها در امنیت بسر می برد. در حوزه ی سیاست خارجی، غربیان توجهشان برای دستیابی به امتیازات بیشتر در ایران بود و از طرف دیگر عثمانی ها خیالات ناروایی به متصرفات ایران داشتند و شاه گورکانی هند، خیال تصرف قندهار را در سر داشت و سلاطین ازبک در اغتنام فرصت مناسب بودند تا به مرزهای خراسان هجوم آورده خراسان را از ایران جدا سازند ولی هیچکدام از آنها موفق به انجام نیات خود نشدند. باری که ویژگی عمده ی سلطنت عباس دوم توجه مستمر او به امور دولتی بود. این امر حتی پس از 1073 ه.ق که نخستین علائم بیماری طولانی و رنج آور وی ظاهر شد ادامه یافت ولی عکس العمل او در مقابل بی نظمی ها و سودا داده پاره ای از رجال و ماموران مملکتی، از این زمان به بعد نسبت به سال های سابق شدت گرفت.قتل هایی که به همین منظور انجام شد کم نبود.هنگامی که بیماری شاه رو به وخامت گذاشت و ناچار شد برای بهبودی راهی مازندران شود باز از همان جا برای اداره کشور توان کافی بکار برد. عباس دوم در سن سی وسه سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد به سال1077ه.ق. بی هیچ شبهه ای نام او را هم باید در کنار نام شاهان برجسته صفوی،شاه اسماعیل و شاه عباس ذکر کرد چون وی مردی بود که از سقوط حکومت صفوی جلوگیری کرد و ذکر مرگ نابهنگام وی هرگز بدون اظهار تاسف نبوده است.
نرگس کلاکی نعمت احمدی نسب
جنبش کارگری در ایران نخستین بار تحت تاثیرانقلاب مشروطه و پس از آن انقلاب اکتبر روسیه پدید آمد، این جنبش در دوران انقلاب مشروطه از طریق فعالیت تبلیغی کارگرانی که در اواخر قرن نوزدهم میلادی رهسپار روسیه شده و درآنجا باافکار سوسیال دمکرات سندیکالیست ها، آشنایی پیدا کرده بودند، شکل گرفت.بارزترین جنبش کارگری که در قالب اتحادیه کارگری فعالیت خودرااز سال 1284 در تهران آغاز کرد، چاپخانه کوچکی به سرپرستی محمد پروانه بود. از آن پس به تدریج علاوه بر تهران، اتحادیه های دیگری در برخی از شهرهای ایران نیز تاسیس شدند که هر یک کارگران را در مبارزاتی که برای افزایش دستمزد و دیگر مسائل رفاهی ساماندهی می کردند.از سوی دیگر با پیروزی انقلاب اکتبر روسیه،اندیشه های کمونیستی در میان کارگران ایرانی از طریق « کمیته عدالت» که در میان جمعیت ایرانی شاغل در قفقاز تاسیس شده بود، بیش از پیش رواج پیدا کرد. با روی کار آمدن رضاشاه، در ایران، اتحادیه های کارگری به شدت سرکوب شدند و بجز مواردی تقریبا هیچ گونه حرکت دیگری از اتحادیه ها مشاهده نشد و آنها به ناچار فعالیت خود را به صورت پنهانی ادامه دادند. اما در سال 1320 با سقوط حکومت رضاشاه، بار دیگر اتحادیه های کارگری وابسته به حزب توده فعالیت خود را از سر گرفتند.چنانکه تصویب قانون کار در سال 1325 نتیجه همین فعالیت و تکاپو بود. در این هنگام ترس و وحشت از قدرت گرفتن اتحادیه ها کارگری وابسته به حزب توده برای دربار و دولت شدت گرفت. از این رو افزون بر سرکوب شورای متحده مرکری و حزب توده، اتحادیه های کارگری دیگری با تدبیر وزارت کار وقت شکل گرفت. از جمله می توان به سازمان های کارگری« اسکی» و « امکا» اشاره کرد. با شروع نهضت ملی ایران، اتحادیه های غیردولتی از جمله شورای متحده مرکزی با استفاده از فضای باز سیاسی برآمده از نهضت ملی دوباره جان گرفتند و شروع به فعالیت کردند. سرانجام با کودتای 28 مرداد سال 1332همه اتحادیه های غیر دولتی سرکوب شدند و صفحه دیگری از فعالیت اتحادیه ها در تاریخ معاصر کشور ورق خورد.
زهرا بی زوال کرمانی نعمت احمدی نسب
سالهای 1320 تا 1332 در آگاهی تاریخی ملت ایران از جایگاه ویژ ه ای بر خوردار است ،شاید اشغال ایران توسط کشور های بیگانه ،سقوط رضاشاه پهلوی، روی کارآمدن محمد رضا شاه وتاثیرات سیاسی وقایع فوق از جمله اتفاقات مهم این دوره می باشد ،اما با نگاهی دقیق تر به حوادث و وقایع این دوره به وضوح درمی یابیم که در این دوران روح دربند کشیده شده مشروطه خواهی و آزادی و استقلال طلبی به رغم کلیه موانع ، پایداری نشان دادو فرهنگ سیاسی کشور از بسیاری جهات بارورتر شد وآگاهی سیاسی مردم شهر نشین بنحوی محسوس گسترش یافت.در نتیجه همزمان بودن تحولات فوق با جنگ جهانی دوم وآثار شوم آن، باعث بوجود آمدن موجی از هرج و مرج و بلاتکلیفی و بی ثباتی اوضاع امنیتی در سراسر کشور شده بود.این وضعیت بویژه در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم بواسطه اشغال کشور توسط سه دولت استعماری و عدم تمایل به تخلیه آن، نمودبیشتری پیدا کرده بود... حوزه تحولات سیاسی داخلی تحت تاثیر مجموع شرایط یاد شده فوق وضعف حکومت پهلوی، موجبات ایجادچند جریان مهم سیاسی چون جنبش ملی به رهبری مصدق، نیروهای سیاسی مذهبی به رهبری آیت ا... کاشانی و نواب صفوی و حزب توده را فراهم نمود .حضور پررنگ مصدق در کسوت نخست وزیری و محدود کردن اختیارات دربار و محمدرضاشاه پهلوی وتلاش برای ملی کردن صنعت نفت از جمله تحولات سالهای پایانی دهه 1320 بود که موجبات افزایش اختلافات میان دولت مصدق و دربار و در نهایت کودتای 28 مرداد 1332 را در تاریخ ایران رقم زد که در پژوهش حاضر به دلائل و ریشه های هر یک پرداخته می شود. واژگان کلیدی: تحولات سیاسی، کودنای 28 مرداد، ایران، محمدرضا شاه پهلوی، مصدق .
منیره مشوداغی فیاضر زاهد
در بین گروه های مختلفی که در طول تاریخ به هند مهاجرت کرده اند، ایرانیان نقش برجسته ایی در پیدایش و اشاعه سبک های نوین در زمینه های مختلف علوم و فنون در این سرزمین داشتته اند. حضور دانشمندان و پزشکان، شاعران و ادبا، موسیقی دانان و نقاشان، صوفیان و عارفان در طول تاریخ و به ویژه در دوران صفویه به هند باعث تعاملات فرهنگی و هنری بین دو سرزمین و ایجاد زمینه تاثیر و تاثر در این زمینه ها گردیده است. در پاسخ به سوال حضور ایرانیان در هند از نظر فرهنگی چه پیامد هایی را به دنبال داشت، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع تاریخ فرض بر آن است که حضور ایرانیان درهند منجر به نوزایی سبک جدیدی در همه علوم و فنون و ترکیبی از هند و ایرانی شد. در مطالعه حاضر جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ایی و بر مبنای متون مرجع و منابع تاریخی و تحقیقات صورت گرفت. با توجه به آنچه که در این مطالعه مشاهده شد، می توان اظهار داشت در طول تاریخ و به ویژه در دوران مورد مطالعه علوم و فنون مختلفی در سرزمین هند تحت تاثیر حضور ایرانیان قرار گرفتند که آثار آن ها حتی تا به امروز نیز به چشم می خورد. پیدایش سبک های نوین در زمینه هنرهای مختلف ادبی، زبان شناسی، موسیقی، نقاشی و همچنین پیشرفت های چشم گیر در زمینه علوم مهمی چون پزشکی در سرزمین هند همانا ماحصل حضور ایرانیانی است که امروز تاریخ هند به آن می بالد. واژگان کلیدی: ایرانیان، هندوستان، پیامدهای فرهنگی ، عصر بابری، علوم، فنون
یونس صادقی نعمت احمدی نسب
چکیده: جنگ جهانی دوم که در پی یک سلسله مناقشات سیاسی در سال 1939 میلادی آغاز شد، پیامدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی متعددی در ایران داشت. حضور نظامی متفقین در ایران در خلال سال های 1324-1320، همواره مورد توجه بسیاری از مورخان بوده است. دولت های فروغی، احمد قوام، علی سهیلی، بیات، صدر الا شرف و حکیمی در این مقطع زمانی روی کار آمدند. فروغی به عنوان نخستین نخست وزیر پس از برکناری رضاشاه، نقش تعیین کننده ای در آرامش بخشیدن به اوضاع ایفا کرد. دوران نخست وزیری قوام، به بحرانهای اقتصادی ناشی از حضور متفقین در ایران و تبعات ناشی از جنگ جهانی دوم در ایران سپری شد. دوره سهیلی با کنفرانس سران متفقین در ایران همراه بود که به کنفرانس تهران مشهور گردید. در دوره ای بعد به دلیل فراغت حاصل شده از جنگ از یکسو و نیز فقدان حاکمیت مطلقه رضاشاه، فعالیت احزاب سیاسی از سرگرفته شد و فضای باز سیاسی به وجود آمد که زمینه ای فعالیت گسترده احزاب پس از سال 1324 را فراهم نمود. به طور کلی ویژگی اصلی سال1320-1324 و دغدغه اصلی دولتهای ایران طی آن دوران درگیری با تبعات ناشی از حضور متفقین در ایران و مسائل مربوط به پس از جنگ در حوزه ملی و بین المللی بود. رساله حاضر در صدد است تا با روش تاریخی و با استفاده از کتاب ها، اسناد و مدارک به بررسی وضعیت دولت های ایران در جریان اشغال متفقین پرداخته و تأثیر حضور متفقین در روند سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را به بحث بگذارد. در این رساله این پیش فرض مطرح است که رویکرد دولت نسبت به اشغال ایران در خیلی از موارد انفعالی و ناشی از قبول خواسته های متفقین بود. بنابراین موضع انفعالی دولت در سیاست خارجی و عدم ثبات سیاسی در مسایل داخلی باعث فشار اقتصادی بر مردم و بحران های اجتماعی گردید. واژگان کلیدی: جنگ جهانی دوم، متفقین، دولتهای ایران، اشغال
سلمان پالوج جلیل مالکی
دو مورد از ادله اثباتی یا دلیل قضایی شهادت و تحقیق محلی می باشد که از دیرباز برای کشف حقیقت مورد توجه مقنین ، حقوقدانان و عرف بوده است و اکنون نیز جزء دلایل مهم و موثر به شمار می آیند . لذا ضمن تشریح برای شناخت خود دلیل به بررسی و مقایسه نکات برجسته و مهم شهادت و تحقیق محلی پرداخته شده است تا به اهمیت این دو دلیل بسیار کاربردی و معمول در اکثر موضوعات حقوقی اعم از تمهیدی یا اتفاقی پی برده باشیم . نوع تحقیق توصیفی و تحلیلی و بر اساس فیش برداری و کتابخانه ای است و داده های حقوقی طبق کتاب های اصلی و منابع و مآخذ مربوط و معتبر ارائه شده است.
صدیقه امینی پیرجل نعمت احمدی نسب
سلجوقیان در اصل طایفه ای از ترکمان غز بودند که توانستند در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی)، بر بخش بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی فرمانروایی نمایند. سلجوقیا پس از تصرف ایران براساس خصوصیات قبیله ای خود، سرزمین های متصرف را میان بزرگان قبیله تقسیم نمودند و حکومت کرمان به قارود، فرزند ارشد چغری بیگ رسید. قارود پس از پیروزی بر آل بویه در کرمان، حکومت محلی قدرتمندی پایه گذاری کرد که حدود یکصدو پنچاه سال(582-442 هـ ق )، دوام آورد. قارود با عدم تمکین نسبت به سلجوقیان بزرگ حکومتی مستقل بوجود آورد و توانست در دوران زمامداری خویش ثبات و امنیت نسبی ایجاد کند و اقتدار کافی برخوردار بود. اما جانشینان وی هرگاه در جایگاه ضعف قرار می گرفتند تابعیت سلجوقیان بزرگ را گردن می نهادند. دوران طلایی عمران و آبادی کرمان در این دوره مربوط به دوران جکومت چهل و دو ساله ی ارسلانشاه می باشد. پس از طغرلشاه دوران فترت و زوال سلاجقه ی کرمان فرا می رسد که با ضعف سلاجقه و حمله ملکدرینارغز به پایان رسیده و حکومت سلاجقه ی کرمان منقرض می شود. پژوهش حاضر سعی دارد سیر تحولات سیاسی حکومت سلاجقه کرمان و رابطه شان با سلجوقیان بزرگ را طی فرایند تاریخی شرح دهد.
حجت اله خلیلی نعمت احمدی نسب
روابط ایران با کشورهای انگلیس، روسیه، عثمانی و فرانسه سابقه ای بسیار طولانی دارد. شروع این روابط بیشتر جنبه بازرگانی داشته که به خصوص در ایران زمان حکومت صفویه و دوره زمامداری شاه عباس اول توسعه یافته بوده است. در دوره شاه عباس اول راه برای ورود تجار و بازرگانان خارجی به ایران خیلی هموار گردید و دولت صفویه شرایطی مهیا نمود که بازرگانان خارجی امکان تردد به تمام شهرهای ایران جهت امر تجارت یافتند. با روی کار آمدن حکومت قاجار سه کشور قدرتمند آن روزگار (انگلیس، روسیه، عثمانی) هر یک به خاطر پیشبرد منافع و مقاصد خود در اندیشه نفوذ در ایران بودند و با دخالتهای خود در صدد ممانعت از ورود رقبای دیگر به ایران بر می آمدند. نفوذ پرتغال و انگلستان در جنوب و روسیه در شمال و دولت عثمانی در غرب ایران، مشکلات متعددی را برای این کشور به وجود آورده بود. ضعف و ناتوانی دولت مرکزی ایران باعث شده بود که پادشاهان قاجار هر روز به سوی یکی از این کشورها متمایل شوند و به خاطر جلوگیری از نفوذ یک کشور تن به ذلت و خواسته های کشور دیگری دهند. بریتانیا به خاطر حفظ مستعمرات خود در هندوستان، و روسیه به خاطر دستیابی به شمال ایران هر روز به فکر نفوذ بیشتر در این کشور بودند تا اینکه در زمان فتحعلی شاه قاجار موفق شدند با گسترش نفوذ سیاسی خود و تاسیس سفارتخانه در ایران به اهدافشان برسند. امپراطوری عثمانی نیز پس از سالها جنگ و ستیز با ایران، در دوره قاجار روابط سیاسی و دیپلماتیک را برگزید و بر همین اساس از قافله انگلیس و روسیه عقب نماند و به تاسیس سفارتخانه در ایران اقدام کرد در این میان فرانسه دیرتر از این کشورها به فکر برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایران افتاده بود که البته این کشور نیز با روی کار آمدن ناپلئون شتاب گرفت که در همین دوره منتج به تاسیس سفارتخانه این کشور در ایران گردید. تاریخ شکل گیری و عملکرد این سفارتخانه ها در ایران حاوی حقایق پشت پرده ی بسیاری از حوادث، اتفاقات، جنگ ها، عهدنامه ها و تسلیم ها در روابط سیاسی بین ایران با کشور های دیگر می باشد. پژوهش حاضر سعی بر این دارد تا با بررسی تاریخچه ، عوامل و دلایل اصلی شکل گیری سفارتخانه های چهار کشور مهم یعنی انگلیس، روسیه، عثمانی و فرانسه در ایران عملکرد آنها را نیز در تاریخ معاصر ایران مورد واکاوی قرار دهد.
هدی موسوی فیاض زاهر
عصر ناصرالدین شاه (1313-1264هق) با ثبات ترین دوره در حاکمیت قاجارها می باشد. این دوره را می توان دوران تقابل و کشمکش میان سنت و مدرنیته نامید. زیرا ناصرالدین شاه از یکسو؛ با سنت های کهن و استبدادی و ازسوی دیگر؛ با اندیشه های غربی که نتیج? رفت و آمد به فرنگ بود، مواجه شد. این عصر مقارن است با تحولات بین المللی که بدون تردید تأثیراتی شگرف بر تمامی شوون زندگی ایرانیان داشته است. بیشترین تأثیر در زندگی اقتصادی و اجتماعی از بازار نشأت می گیرد، زیرا بازار یکی از مهمترین عناصر شاکل? اجتماعی ایران می باشد. فقدان دانش فنی، شیوه های تولید سنتی، شبکه های وسیع آبیاری تحت نظارت دولت، استفاده از نیروی کار انسانی به جای ماشین آلات صنعتی در صنایع و ... از جمله عوامل مهم در زراعت و تجارت بود که زمینه را برای ورود اجناس اروپایی به بازارهای کشور و رکود صنایع دستی هموار می کرد. پائین بودن سطح آموزش رسمی و غیر رسمی، فقدان بهداشت عمومی و خطوط جدید تلگرافی نیز از جمله تحولات اجتماعی بود که بر اقتصاد بازار بیشترین تأثیر را داشت. در نهایت تمرکز این پژوهش بر آن است تا؛ با پایبندی بر چارچوب اولیه در حوز? جامعه و اقتصاد ایران در قرن نوزدهم، تغییرات اجتماعی و تأثیر آن بر بازار عصر ناصری را بررسی کند. در وهل? نخست؛ از چگونگی سطح رفاه اجتماعی سخن به میان می آید، تا بدین وسیله به نتایجی در ارتباط با روابط جامعه و اقتصاد رسید. سپس؛ تحولات اجتماعی نظیر؛ جریان نوسازی جامعه و ایجاد بانک برای تسهیل در معاملات اقتصادی در این مقوله می گنجد. سرانجام؛ این پژوهش با ارائه اسناد معتبر تحلیلی متفاوت از تأثیر بروز قحطی های ادواری بر اقتصاد بازار در این دوره را ارائه می دهد. امید است مورد قبول خوانندگان محترم قرار گیرد. واژگان کلیدی؛ ناصرالدین شاه، بازار، کسب? بازار، واردات و صادرات، قراردادها، قحطی های ادواری
مرتضی پورعزت نعمت احمدی نسب
می گویند در پس هر جنگ و نزاع سیاسی باید به دنبال انگیزه های اقتصادی گشت. اقتصاد در جنگ جهانی دوم بی شک نقشی تعیین کننده داشته است. نقشی که شاید تا کنون به دلیل وسعت تبعات انسانی، سیاسی و فرهنگی این جنگ آن طور که شایسته آن بوده مورد توجه قرار نگرفته است. در این نوشتار سعی شده نقش اقتصاد- بویژه اقتصاد آمریکا-را در شکل گیری، روند وقایع و نتایج جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار دهیم. تا قبل از جنگ جهانی دوم اقتصاد آمریکا درگیر رکود شدید اقتصادی بود،رکود بزرگ اقتصاد آمریکا در ماههای پایانی دهه 1920 میلادی و ادامه آن تا اوائل دهه 1940 میلادی با سقوط بازار سهام این کشور در اکتبر سال 1929 میلادی نمایان شد. در این سالها اقتصاد آمریکا در مرز فروپاشی قرار داشت و به تدریج این رکود به کشورهای دیگر جهان کشیده شد. در این زمان بود که جنگ جهانی دوم به سرکردگی هیتلر و حمایت آمریکا آغاز شد. از زمانی که این جنگ آغاز شد آمریکا تامین سلاح مورد نیاز عمده کشورهای درگیر جنگ را بر عهده گرفت . بعد از جنگ جهانی دوم واشنگتن دارای 20 میلیارد دلار ذخیره طلا بود که تقریبا دو سوم ذخایر طلای آن روز به شمار می آمد. همه رقبای آمریکا بعد از جنگ گرفتار معضلات داخلی و بازسازی ویرانی های جنگ شدند، ولی آمریکا نه تنها این مشکل را نداشت بلکه ثروت اضافی هم داشت. در این دوران آمریکا شمار زیادی از کارخانه های تعطیل شده را دوباره راه اندازی کرد تا مواد غذایی و پوشاک مورد نیاز افراد درگیر جنگ را تامین کند و برای میلیونها نفری که بیکار شده بودند فرصت شغلی ایجاد نماید. درگیر شدن در جنگ جهانی دوم موقعیت مناسبی برای نجات اقتصادی ایالات متحده آمریکا از رکود اقتصادی فزاینده سالهای 40-1929 بود و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم منجر به تامین بسترهای اقتصادی لازم برای حرکت سریع چرخهای صنایع آمریکایی شد. سیاستهای مداخله جویانه اقتصادی آمریکا و حمایتهای مالی جانبدارانه این کشور از طرفهای درگیر جنگ، ضامن ادامه درگیری ها و تشدید جنگ بوده است. به عبارت دیگر با حذف مداخلات اقتصادی آمریکا از جنگ جهانی دوم سرنوشت جنگ تغییر می کرد.
فاطمه امینی نعمت احمدی نسب
چکیده: کاربرد ناسیونالیسم از اواخر قرن 18 م آغاز و از سال 1789 استعمال شد با گذر زمان در قرن 19 به شکل جنبشی سیاسی در غرب به مرحله ظهور رسید. در کشور ایران در طول این قرن نیز شاهد گفتمان ناسیو نالیستی در عرصه اندیشه و عمل هستیم. البته سیر تحولات ایران با آنچه که در غرب رخ داده است، چه ازمنظر ماهیت و چه منشا، روندی متفاوت دارد و مباحثی تحت عنوان رابطه دین و ملیت مطرح می شود. اگرچه در دوران مشروطه منازعات گفتمانی متفاوتی کلید خوردولی در نهایت، شرایط بی قرار جامعه ایران بعد از مشروطیت، باعث تکوین گفتمان نوینی گردید که روشنفکران در خلق این گفتمان نقش اصلی را ایفاء کردند. در مفصل بندی نهائی گفتمان پهلویسم، گفتمان ناسیونالیستی یکی از عناصر اصلی بود. در این دوره ناسیونالیسم با قدرت سیاسی پیوند خورد و به عنوان مبنائی جهت کنش سیاسی- اجتماعی سوژه های سیاسی به کار گرفته شد با توجه به این امر که در منابع فارسی به این مساله به نحوی در خور پرداخته نشده است بر آن شدیم تا به شکلی مستدل به این امر بپردازیم که علل و عوامل شکل گیری این گفتمان در بازه زمانی مشروطه تا پایان دوره رضا شاه چه بوده است؟ همچنین نباید از نظر دور داشت که در دوران مورد بررسی جوهر سیاسی که موجد مشروطه خواهی و گسترش ناسیو نالیسم شد مطبوعات و روز نامه نگاری بود، لذا در این نوشتار پرداختن به امر مطبوعات هرچند با دیدی اجمالی بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضردر 4 فصل مدون شده که شامل عناوین ادبیات تحقیق- حاملان ناسیونالیسم- گفتمان مشروطه و گفتمان پهلویسم است. . کلمات کلیدی: گفتمان، ناسیونالیسم، مشروطه، پهلویسم، روشنفکری، مطبوعات
الهه رحمانی نعمت احمدی نسب
چکیده در یازده سال فاصله بعد از فتح تهران تا کودتای رضاخان به دلیل هرج و مرج جامعه، 39 کابینه و میانگین هرسه ماه یک کابینه، وضعیت خوبی را از دولت های این دوره ی مشروطه بیان نمی کند. گذشته ازتغییرات پی درپی و مداوم باید به بحران هایی که در کابینه ها بود نیز اشاره نمود؛ ازنظر خارجی دخالت مستقیم و بی حد و مرز دولت های استعماری ازجمله روس و انگلیس درکلیه امورداخلی ایران و تعیین نخست وزیران موردنظرشان، دولت ها را به عنوان بخشی از ابزار های اعمال حاکمیت استعمار در ایران مبدل ساخته که با کشیده شدن جنگ جهانی اول به ایران شدیدتر گردید. البته درکنار این موارد باید از تجربه ی نخست حکومت مشروطه و پارلمان در تاریخ ایران معاصر و مشکلاتی که دراین زمینه دولت ها با آن مواجه بودند اشاره نمود. آنچه در این رساله مدنظر است تأثیر عوامل داخلی نظیر شورش های محلی و دخالت های کشور های خارجی نظیر روس و انگلیس در بروز بحران در کابینه های ایران می باشد؛ به طوری که پایداری و استواری کابینه ها از فتح تهران تا کودتای رضاخان نه فقط در بعد افزایش حیاتشان بلکه در ماهیت مستقل و استوارشان مورد بررسی قرارگیرد. واژگان کلیدی: اوضاع سیاسی، کابینه، دولت، کودتا، رضاخان
الهه رحمانی نعمت احمدی نسب
در یازده سال فاصله بعد از فتح تهران تا کودتای رضاخان به دلیل هرج و مرج جامعه، 39 کابینه و میانگین هرسه ماه یک کابینه، وضعیت خوبی را از دولت های این دوره ی مشروطه بیان نمی کند. گذشته ازتغییرات پی درپی و مداوم باید به بحران هایی که در کابینه ها بود نیز اشاره نمود؛ ازنظر خارجی دخالت مستقیم و بی حد و مرز دولت های استعماری ازجمله روس و انگلیس درکلیه امورداخلی ایران و تعیین نخست وزیران موردنظرشان، دولت ها را به عنوان بخشی از ابزار های اعمال حاکمیت استعمار در ایران مبدل ساخته که با کشیده شدن جنگ جهانی اول به ایران شدیدتر گردید. البته درکنار این موارد باید از تجربه ی نخست حکومت مشروطه و پارلمان در تاریخ ایران معاصر و مشکلاتی که دراین زمینه دولت ها با آن مواجه بودند اشاره نمود. آنچه در این رساله مدنظر است تأثیر عوامل داخلی نظیر شورش های محلی و دخالت های کشور های خارجی نظیر روس و انگلیس در بروز بحران در کابینه های ایران می باشد؛ به طوری که پایداری و استواری کابینه ها از فتح تهران تا کودتای رضاخان نه فقط در بعد افزایش حیاتشان بلکه در ماهیت مستقل و استوارشان مورد بررسی قرارگیرد. واژگان کلیدی: اوضاع سیاسی، کابینه، دولت، کودتا، رضاخان
امیرحمزه پیروزرام نعمت احمدی نسب
حکومت ایران از دیر باز تا روی کار آمدن مظفرالدین شاه قاجار ، حکومتی استبدادی بود. نخبگان جامعه از مظفرالدین شاه خواستند عدالت خانه ای از طبقات اجتماعی ایران انتخاب و تأسیس کند. طبق قوانین پس از انقلاب مشروطیت ، مردم هرمنطقه ای در انتخاب نماینده خود آزاد،وانتخاب نماینده مجلس تابع رأی اکثریت مردم یک منطقه بود . اما انتخاب نماینده شانزده دوره مجلس در سیستان، به انتخاب نیروهای استبدادی مرکز واسداله علم و انتخاب نماینده غیر سیستانی بوده است . خاندان علم حدود دو سده بر سیستان حکومت، که حاصلی جز ویرانی برای منطقه نداشته است . وعده آزادی انتخابات توسط دولت مصدق موجب امیدواری مردم سیستان در دوره هفدهم مجلس شورای ملی گردید.استعمار خارجی و استبداد خاندان علم و عوامل سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهب شیعه و عملکرد مغرضانه و پلیسی مسئولین محلی وعدم توجه حکومت مرکزی به اعتراضات و خواسته های مردم و حمایت از تخلف مجریان ، از علل شتاب دهنده در خیزش مردمی 19 بهمن 1330 سیستان بوده ، که منجر به درگیری مجریان انتخابات و عوامل آنان با مردم وکشتار در قیام فوق شده است. از پیامدهای قیام ، حکومت نظامی ، فقر اقتصادی و اختلاف بین سرداران ایلات سیستان ، کینه ها و قتل های بوجود آمده ، می باشد. اما سرانجام با وحدت مردم و رهبران محلی ، نماینده سیستانی به مجلس راه یافته است. واژگان کلیدی : 19 بهمن 1330 – خیزش مردمی سیستان – انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی – خاندان علم.