نام پژوهشگر: علی رضا آقایوسفی

مقایسه طرح واره های ناسازگار اوّلیه، ریشه های والدینی آنها و تله های زندگی زنان متأهل با زنان مطلقه شهر تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  عارفه منجّم   علی رضا آقایوسفی

چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه طرح واره های ناسازگار اوّلیه و ریشه های والدینی و تله های زندگی ببن زنان متأهل و مطلقه بود. روش: آزمودنیهای پژوهش 400 نفر، 200 نفر زن مطلقه، و 200 نفر زن متأهل شهر تهران بودند. زنان خواهان طلاق از میان مراجعه کنندگان به مجتمع قضایی خانواده به روش در دسترس و نمونه عادی به روش نمونه چندمرحله ای تصادفی، از چند دبستان شهر تهرانانتخاب شدند. همه زنان نمونه به کمک پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اوّلیه، سبک فرزندپروری و تله های زندگی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها افزون بر روش های آمار توصیفی، آزمون مانوا، آنوا و مان ویتنی یو نیز به کار رفت. یافته ها: دو گروه زنان در حوزه های بریدگی/طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگرجهت مندی و گوش به زنگی بیش ازحد و بازداری، سبک های فرزندپروری (مادر، پدر) و تله های زندگی (زمان کودکی، زمان حال) با یکدیگر تفاوت داشتند. نتیجه گیری: می توان به کمک طرحواره های ناسازگار اوّلیه، ریشه های تحوّلی و تله های زندگی طلاق را پیش بینی نمودو بر پایه رویکرد طرح واره درمان گری تدارک دید و یافته های این پژوهش را در محیط های بالینی و مشاوره ای برای کمک به همسران مشکل دار و در آستانه طلاق به کار گرفت.

تاثیرآموزش مهارتهای زندگی باتاکید برحل مسئله برشادکامی وکیفیت زندگیمراجعین به خانه های سلامت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  مرضیه رضازاده   فرهاد شقاقی

این پژوهش به بررسی تاثیرآموزش مهارتهای زندگی باتاکیدبرحل مسئله برشادکامی وکیفیت زندگی مراجعین به خانه های سلامت می پردازد.روش انجام تحقیق ازنوع نیمه آزمایشی بوده است.نمونه آماری دراین پژوهش ازطریق نمونه دردسترس تعیین شده است وحجم نمونه 60 نفر میباشد که30 نفر درگروه آزمایش و30نفردرگروه کنترل جای گرفته اند،ابتداازهردوگروه پیش آزمون به عمل آمده است وپس از اجرای پیش آزمون ،گروه آزمایش طی 10جلسه تحت آموزش مهارتهای زندگی قرارگرفت وسپس ازهردوگروه پس آزمون گرفته شده است.شادکامی افراد ازطریق پرسشنامه شادکامی آرگایل(اکسفورد)،همچنین کیفیت زندگی ازطریق پرسشنامه خودسنجی کیفیت زندگی موردسنجش قرارگرفت. دربخش یافته های توصیفی بااستفاده ازمیانگین وانحراف معیاربه توصیف یافته های پژوهش پرداخته ایم.دربخش استنباطی نیز ازتحلیل کوواریانس استفاده شده است.نتایج نشان دادهاست که آموزش مهارتهای زندگی باتاکیدبرحل مسئله،شادکامی وکیفیت زندگی افرادراافزایش میدهد.