نام پژوهشگر: محمود قلعه نویی

طراحی شهری به منظور ایجاد محیط شهری دوستدار کودک،نمونه موردی طراحی در سپاهان شهر اصفهان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  خشایار عمادی   محمود قلعه نویی

محلات و شهرها متشکل از اقشار مختلفی می باشند که مطمئنا هر کدام علاوه بر نیازهای عام انسانی نیازهای خاص خود را دارا می باشند که پاسخگوی بسیاری از این نیازهای خاص محیط زندگی آنها می باشد. یکی از مهمترین اقشار جامعه که باید توجه بیشتری به آنها شود کودکان و نوجوانان می باشند که متاسفانه در شهرهای ما توجه چندانی به انها نمی شود و نیازهای خاص آنها به هیچ عنوان در نظر گرفته نمی شود. در واقع آنچه ضرورت این تحقیق را برجسته تر می سازد این است که از طرفی کودکان آینده سازان هر جامعه ای می باشند و از طرفی دیگر آسیب پذیرتر از دیگر اقشار جامعه می باشند و به همین دلیل آسیب پذیری می توان گفت محیط مطلوب کودکان محیط مطلوب کلیه افراد جامعه نیز خواهد بود. هدف این تحقیق نیز بر اساس این فرضیه که می توان به وسیله اصول و راهکارهای طراحی شهری محیطی مطلوب برای کودکان ساخت این است که نیازهای جسمی و روحی و اجتماعی کودکان را به همراه شاخص های محیط دوستدار کودک شناخته و بر مبنای آن راهکارها و راهنماهائی ارائه دهد که در ایجاد شهر، محله و به طور کلی محیط دوستدار کودک موثر باشد. روش تحقیق از نظر هدف بیشتر در قالب تحقیق های کاربردی قرار می گیرد.از لحاظ روش در ابتدای آن توصیفی پهنانگر و در ادامه از روش پیمایشی نیز استفاده می شود.روش گردآوری داده ها به روشهای کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه مستقیم می باشد. روش تجزیه و تحلیل نیز بیشتر کیفی و توصیفی می باشد. بدین منظور در این پژوهش ابتدا در قالب مبانی نظری به شناخت نیازهای فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی کودک پرداخته و شاخص های شهر کودک نیز از منابع مختلف بررسی و جمع آوری خواهد شد. سپس در قالب مطالعات تجربی سه محله و منطقه اصفهان که دارای خصوصیات کالبدی و اجتماعی مختلف می باشند(سپاهان شهر، جلفا و جوباره) بررسی شده و اصول و نکات مربوط به محیط مطلوب و نامطلوب کودکان استخراج می شود و از جمع آوری این مطالب چارچوب نظری این پژوهش تشکیل خواهد شد. در ادامه به تحلیل مطالعات سپاهان شهر پرداخته و راهنماهای طراحی شهری برای طراحی محیط دوستدار کودک ارائه می شود. در فصل آخر نیز برای تشخیص میزان کاربردی بودن این راهنماها به طراحی نمونه ای سه فضای سپاهان شهر پرداخته می شود. در نهایت نتیجه و محصول این پژوهش در دو دسته قابل ارائه می باشد. یکی راهنماهای طراحی شهری برای ایجاد شهر دوستدار کودک که این راهنماها به عنوان دستورالعمل هائی برای ایجاد محیط دوستدار کودک در هر منطقه با هر مشخصاتی می باشد و دیگری چارچوب شاخص های جدیدی که شامل چارچوب شاخص های قبلی به علاوه شاخص های جدید حاصل پژوهش نگارنده می باشند که این شاخص های جدید در واقع حاصل مطالعات مبحث روانشناسی کودک و مطالعات تجربی انجام شده در سه منطقه متفاوت می باشد.

طراحی شهری با رویکرد ساخت فضای شهری اجتماع پذیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  مریم حافظی فر   مصطفی بهزادفر

یکی از موضوعاتی که در ساخت فضاهای شهری باید مورد توجه قرارگیرد، محتوای اجتماعی فضاست که شامل کیفیت-های فضایی انسان محور از جمله اجتماع پذیری می باشد. اجتماع پذیری که مبتنی بر حضور مردم در فضاهای شهری و تعاملات اجتماعی بین آنهاست بر پایه نیاز انسان به حس «تعلق اجتماعی» و «بودن با دیگران» قرار دارد. در این میان فضاهای همگانی به عنوان مکان های حضور و ملاقات، از بیشترین ظرفیت در پاسخگویی به این نیاز اجتماعی انسان در جوامع شهری برخوردارند. به گونه ای که «اجتماع پذیری فضاهای شهری» یا به عبارتی حضور مردم در فضاهای شهری و ایجاد فرصت های ملاقات بین آنها، به عنوان یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت محیطی شهر، از ابتدای پیدایش دانش طراحی شهری همواره مورد توجه نظریه پردازان و طراحان شهری بوده است. این مسئله در دوران معاصر و در پی تحولات مدرنیسم که سبب شده فضاهای شهری کارکردهای اجتماعی گذشته خود را از دست داده و به معابری برای حرکت راحت تر خودروها تبدیل شوند، اهمیت بیشتری یافته است. از این رو، بیشترین تمرکز این پژوهش بر نیازهای اجتماعی انسان ها و ایجاد فرصت هایی برای تعاملات اجتماعی آنها در فضاهای شهری است. در این راستا، مهم ترین پرسش پژوهش پیش رو چنین مطرح می شود که: «چگونه می توان با ابزار طراحی شهری در حوزه ملاحظات کالبدی- فضایی بر سطح اجتماع پذیری فضاهای همگانی یک محله یا شهر تأثیر گذاشته و موجب ارتقاء آن شد؟» به منظور دست یابی به پاسخ مناسب در این زمینه، ابتدا با بهره گیری از مطالعات نظری و جستارهایی در سوابق تجربیات جهانی موضوع، آن دسته از شاخص های کیفی که جاری شدن آن در فضاهای شهری، کیفیت محیطی آنها را اجتماع پذیر و انسان مدار می سازد، مورد شناسایی قرار گرفته و بر مبنای آنها چک لیستی تنظیم شده است. جهت حصول نتایج دقیق تر، محله ارمنستان در شهر اردبیل، به عنوان مطالعه موردی، میدان مطالعه این پرسشگری انتخاب شده است. برای این منظور فرآیند منطقی طراحی شهری، شامل شناخت محدوده در قالب نمایانگرها و هنجارهای کیفی تعیین شده، و تحلیل آن با تکنیک swot طی شده است. در نهایت با سنجش وضعیت محیطی محله ارمنستان در مدار اجتماع پذیری و تدوین اهداف عملیاتی، راهبردها و سیاست ها، برنامه طراحی شهری شامل؛ چارچوب طراحی شهری، دستورکار طراحی شهری، و در آخر انگاره هایی از طراحی و ضوابط و معیارهای طراحی ارائه شده است. روش تحقیق در این رساله، روش «توصیفی – تحلیلی» متکی بر مطالعات موردی است و شیوه تحقیق مبتنی بر «مرور متون و اسناد کتابخانه ای»، «مصاحبه»، و «مشاهدات میدانی» است.

بازطراحی ساختار محله با تأکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی برای ارتقاء حس تعلق (نمونه موردی شهر بهارستان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده هنر 1391
  نفیسه کیانی منش   محمود قلعه نویی

بررسی شهرهای جدید به عنوان آفریده ی اندیشه های معماری مدرن که ساختار آن ها از پیش برنامه ریزی شده اند با «کمرنگ بودن ارتباطات اجتماعی» و «عدم شکل گیری حیات مدنی» در این شهرها را نشان می دهد. نتیجه این دو عامل از بین رفتن بسترهای زندگی جمعی و کاهش حضور گروه های اجتماعی در عرصه های همگانی بوده است. از این رو فرد در شهر جدید بیش از آن که خود را شهروند شهر بداند خود را ساکن در شهر می داند و در این بستر است که تعاملات اجتماعی و ارتباطات اجتماعی به حداقل رسیده و فرد احساس تعلقی نسبت به شهر و اجتماع خود نمی کند. به این ترتیب ارتقاء حس تعلق در شهر جدید بسیار ضروری است. فضاهایی که فرد بتواند این همانی با فضا را احساس کند و بستر مناسبی برای تعاملات اجتماعی داشته باشد. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم؛آیا اساساً حس جمعی تنها متأثر از عوامل روانی و اجتماعی است که موجب نزدیکی فرد با اجتماعش می شود و یا می توان برای منشاء آن عوامل کالبدی را نیز در نظر گرفت. و اگر عوامل کالبدی وجود داشته باشد آیا می توان آن ها را در ساختار شهر پیدا نمود. مسئله مورد توجه پژوهش این نکته است که آیا رابطه ای بین ساختار شهر و حس جمعی وجود دارد؟ هدف از این پژوهش یافتن رابطه بین ساختار شهر و حس جمعی است و یافتن عوامل کالبدی، ذهنی و اجتماعی از ساختار شهر که در حس جمعی ساکنان شهر موثر باشد. در این پژوهش باروش تحقیق کاربردی به بررسی دو موضوع حس جمعی و ساختار شهر پرداخته شده و سپس از طریق مدل مکان به تبین و شناخت ارتباط بین ساختار شهر و حس جمعی پرداخته شده است. نگارنده در این پژوهش از روش های میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) استفاده نموده است. یافته های تحقیق نشان داد که بین ساختار شهر و حس جمعی شهروندان از نظر کالبدی، اجتماعی و روانی نقاط مشترکی وجود دارد. بدین معنی که با ارتقاء پیاده مداری در شهر، خلق فضاهای شهری و نشانه ها در ساختار شهر می توان موجب ارتقاء حس جمعی ساکنین آن شد. این مطالعات می-تواند در بازبینی روند طراحی شهرهای جدید و یا توسعه های شهری که به طور کامل متکی بر اتومبیل شخصی هستند موثر واقع گردد.