نام پژوهشگر: محمد علی نصر اصفهانی
امیر ریوندی محمد علی نصر اصفهانی
همان گونه که نوسان جنوبی(انسو) آشکارترین الگوی دورپیوند نیمکره جنوبی است، نوسان اطلس شمالی هم بارزترین الگوی دورپیوندی است که در تمام طول سال در نیمکره شمالی فعال است. نوسان اطلس شمالی در واقع نماینده تغییرات بادهای غربی بر روی اقیانوس اطلس در فاصله مدار 40 تا 60 درجه است. با توجه به اهمیت دورپیوند نوسان اطلس شمالی بر اقلیم نیمکره شمالی، در این پژوهش به بررسی تأثیر این نوسان بر کمیت های هواشناختی ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای 1000 و 500 هکتوپاسکال برای ماه های زمستان(دسامبر، ژانویه و فوریه) در دوره 1948-2005 با استفاده از داده های مرکز ncep/ncar پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از روش توابع متعامد تجربی (eof) به استخراج مدهای پیشرو برای کمیت های هواشناختی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 1000 و 500 هکتوپاسکالی در نیمکره شمالی پرداخته و سپس با توجه به اهمیت منطقه دریای مدیترانه بر اقلیم ایران با تمرکز بر منطقه ای به مختصات صفر تا 120 درجه شرقی و 10 تا 80 درجه شمالی مدهای غالب وردایی کمیت های هواشناختی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 1000 و 500 هکتوپاسکال در این منطقه نیز محاسبه گردید. در مرحله بعد که ویژگی بارز این پژوهش نسبت به مطالعات مشابه پیشین می باشد، با تفکیک ماه های دوره مورد مطالعه به ماه های بحرانی مثبت و منفی نوسان اطلس شمالی، مدهای وردایی در این ماه ها برای نیمکره شمالی و منطقه مدیترانه به طور مجزا محاسبه شده است. نتایج برای میانگین ماهانه درازمدت نشان می دهد که الگوی غالب وردایی ارتفاع تراز 1000 هکتوپاسکال برای نیمکره شمالی نوسان اطلس شمالی و الگوی غالب ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال الگوی نوسان شمالگان می باشد. ماه های بحرانی منفی شامل 33 ماه بوده و در اولین مد به دست آمده یک مرکز با وردایی منفی قوی روی شمال اقیانوس آرام مشاهده می شود و مرکز با وردایی مثبت قابل ملاحظه ای در نیمکره شمالی دیده نمی شود. ماه های بحرانی مثبت شامل 29 ماه بوده و در مد اول یک مرکز با وردایی مثبت روی منطقه قطبی و یک مرکز با وردایی منفی روی شمال اقیانوس آرام را نشان می دهد. با مقایسه این مد با مد مشابه در فاز منفی مشاهده شد که مرکز وردایی منفی کوچکتر شده ولی شدت آن افزایش یافته است. نتایج برای منطقه مدیترانه و جنوب غرب آسیا نشان داد که 8/32 و 2/16درصد از کل واریانس ارتفاع تراز 1000 هکتوپاسکال به ترتیب ناشی از مد های شماره ی یک و دو بوده است و اولین مد استخراجی برای منطقه الگوی نوسان شمالگان (ao) را نشان می دهد. دو مد اول وردایی ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال دارای 24 و 4/21 درصد واریانس می باشند و برای اولین مد الگوی نوسان شرق اطلس- غرب روسیه به دست آمد. ماه های با فاز منفی nao شامل 33 ماه بوده و مدهای استخراج شده برای این ماه ها برای ارتفاع تراز 1000 هکتوپاسکال به ترتیب شامل 35 و 20 درصد از کل واریانس بوده است. مدهای اول و دوم وردایی ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال در منطقه مدیترانه دارای 5/31 و 17 درصد واریانس می باشند. ماه های با فاز مثبت nao شامل 29 ماه بوده و مدهای استخراجی برای ارتفاع تراز 1000 و 500 هکتوپاسکال به ترتیب دارای 4/31 و 5/23 و 29 و 17 درصد از کل واریانس بوده است.
بهاره فرهنگ روح اله فتاحی
در شرایط آب و هوایی ایران مشکل اصلی جهت افزایش تولید محصولات کشاورزی، محدودیت منابع آب می¬باشد. اما استفاده از سیستم¬های آبیاری تحت فشار می¬تواند یکی از راه¬حل¬های موثر در صرفه¬جویی و حفاظت منابع آب باشد. چنان¬چه این سیستم¬ها به درستی طراحی، اجرا و مدیریت شوند، باعث کاهش تلفات آب و افزایش یکنواختی آبیاری خواهندشد. لذا داشتن آگاهی از فاکتورهای موثر بر تلفات تبخیر و بادبردگی می¬تواند بسیار موثر باشد. این تحقیق با هدف دستیابی بر تأثیر پارامترهای اقلیمی بر تلفات تبخیر و بادبردگی در آبیاری بارانی انجام¬گرفته است. با توجه به این¬که سرعت باد و بالا بودن دمای هوا باعث کاهش راندمان و یکنواختی آبیاری می¬شود، 4 محدوده سرعت برای باد (3-0، 5-3، 7-5 و 7<)، شش بازه زمانی برای لحاظ کردن دمای هوا (9:30-8، 11:30-10، 13:30-12، 15:30-14، 17:30-16 و 19:30-18) و سه آرایش مربعی، مثلثی و مستطیلی برای آبپاش در آزمایشات در نظر گرفته¬شد. نتایج حاکی از آن بودند که زمانی¬که سرعت باد در محدوده 3-0 متر بر ثانیه باشد، راندمان و یکنواختی آبیاری بسیار بالاست ولی زمانی¬که سرعت باد از 7 متر بر ثانیه بیشتر شود این مقادیر با کاهش شدیدی مواجه می¬شوند. بهتر است در مناطقی که سرعت باد 5-0 متر بر ثانیه است آبیاری بارانی انجام¬ شود. آرایش مربعی بیشترین مقدار یکنواختی آبیاری را نشان¬داد و آرایش¬های مثلثی و مستطیلی نیز به ترتیب بعد از آرایش مربعی قرارداشتند. اما راندمان آبیاری برای آرایش مثلثی حداکثر بود که به ترتیب بعد از آن آرایش¬های مستطیلی و مربعی قرارداشتند. در آخر نیز مدل¬های کالیبره شده¬ایی برای پیش¬بینی cuc، du و ea ارائه ¬شده است.
نرجس ناظم السادات حسن طباطبائی
یکی از عواملی که کمبود آب را در مناطق خشک و نیمه¬خشک حادتر می¬کند تبخیر از سطح خاک است و بیشترین کنترلی که می¬توان روی تبخیر انجام داد، جلوگیری از تبخیر از سطح خاک است. لجن فاضلاب به علت دارا بودن مقدار زیاد ماده آلی، می¬تواند بر برخی خواص فیزیکی خاک از قبیل پایداری خاکدانه¬ها و رطوبت خاک تاثیر داشته باشد. کاربرد لجن فاضلاب نیز سبب آب¬گریزی خاک می¬شود. آب¬گریزی از ویژگی¬های فیزیکی مهم خاک می-باشد. خاک¬های آب¬گریز خاک¬هایی هستند که اجازه نفوذ آب به درون خود را نداده و آب معمولا به¬صورت قطره¬های کروی روی آن¬ها قرار می¬گیرد. در برخی از مناطق ایران به خاطر استفاده از پساب فاضلاب، آتش¬سوزی خاک آب¬گریز وجود دارد و تا به¬حال به جنبه¬های مثبت آب¬گریزی توجهی نشده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تبخیر در خاک ¬آب¬گریز و تاثیر آن بر تبخیر از سطح خاک می¬باشد. در این پژوهش اثر افزودن لجن فاضلاب بر آب¬گریزی دو نوع بافت خاک و تبخیر از سطح آن¬ها بررسی گردید. به این منظور از دو خاک با بافت لوم¬رسی و لوم¬شنی استفاده شد و درجات مختلفی شامل 25، 50، 65 و 80 درصد از لجن تصفیه¬خانه فاضلاب شهری شهرکرد به آن¬ها اضافه گردید. تیمارها به صورت یک¬لایه (اختلاط خاک و لجن) و دولایه (لایه پایین خاک و لایه بالا اختلاط خاک و لجن) در گلدان¬هایی به قطر 24 و ارتفاع 26 ریخته شد. پس از یک¬ ماه تاثیر لجن بر برخی ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک و هم¬چنین بر آ¬ب¬گریزی خاک با استفاده از روش¬های wdpt و med بررسی شد. همچنین تبخیر از سطح خاک به روش وزنی اندازه¬گیری گردید. نتایج نشان داد که افزایش درصد لجن فاضلاب باعث کاهش چگالی ظاهری خاک، کاهش ph، افزایشec ، افزایش کربن آلی خاک و درنتیجه مواد آلی و کاهش کربنات کلسیم معادل خاک در هر دو بافت می¬گردد. همچنین لجن فاضلاب شهری باعث آب¬گریزی خاک شده و خاک لوم¬شنی نسبت به لوم-رسی آب¬گریزتر بود و هرچه درصد لجن بیشتر آب¬گریزی نیز شدیدتر خواهد بود که دلیل آن می¬تواند مواد آلی موجود در لجن باشد در ضمن روش med خاک را آب¬گریزتر از روش wdpt نشان داد. همچنین لجن فاضلاب باعث کاهش تبخیر از سطح خاک شد به¬طوری¬¬که تیمار hs0 (آب¬دوست) با میزان 79/22 میلی¬متر بیشترین تبخیر و تیمار ls80 که آب¬گریز شدید بود با میزان 97/10 میلی¬متر کمترین میزان تبخیر را دارا بود که دلیل آن می¬تواند کاهش نیروهای مویینگی خاک و در نتیجه نرسیدن آب به سطح خاک باشد. همچنین خاک دولایه نسبت به خاک یک¬لایه در همه تیمارها تبخیر بیشتری داشت ولی بافت خاک در تیمارهای آب¬گریز تاثیر معناداری بر میزان تبخیر از سطح خاک نداشت. در ضمن همبستگی¬ بین داده¬های هواشناسی و داده¬های اندازه¬گیری شده در تیمارهای آب¬دوست نسبت به تیمارهای آب¬گریز بیشتر بود و پارامترهای هواشناسی تاثیر بیشتری بر تیمارهای آب¬دوست داشتند.