نام پژوهشگر: علی سرکارگر اردکانی
علی سرکارگر اردکانی علی منصوریان
پدیده آتش سوزی در جنگلها و مراتع از جمله حوادث غیر مترقبه ای است که عوامل طبیعی و انسانی مختلفی در ایجاد آن نقش دارند. تجزیه و تحلیل ویژگیهای طیفی و فضایی آتش و همچنین اهداف زمینه به منظور شناسایی و تفکیک در داده های سنجش از دور، موضوع بحث این رساله می باشد. به منظور آشکار سازی، تجزیه و تحلیل، پایش و تفکیک آتش سوزی های ایران از فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی بهره گرفته شده است. یکی از مواردی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته، استفاده از خصوصیت و ویژگی طیفی آتش و تابش حاصل از نوع مواد سوختی در محدوده های طیفی غیر حرارتی است. برای دستیابی به چنین هدفی یکسری تست های آزمایشگاهی بر روی تعدادی از پدیده ها انجام شد و سپس بازتاب طیفی آنها در محدوده مادون قرمز نزدیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پوشش هایی مثل درختان، چمنزارها و بطور کلی پوشش های گیاهی در موقع سوختن تابش شدیدی را در محدوده 8/766 و 780 نانومتر از خود نشان می دهند که این ویژگی می تواند منجر به شناسایی آنها در موقع آتش سوزی در باند غیر حرارتی گردد. استفاده از چنین ویژگی منحصر بفرد گیاهان این امکان را فراهم می سازد تا بتوان آتشهای گیاهی را از آتش های غیر گیاهی تفکیک نمود. در این تحقیق ضمن انجام تستهای آزمایشگاهی نسبت به جداسازی آتش پدیده های مختلف اقدام گردید. و یک شاخص کشف آتش بر اساس محدوده های طیفی حساس به انتشار پتاسیم ارائه شد. در این نوشتار روشهای مختلف آشکار سازی آتش سوزی با استفاده از داده های سنجش از دور مورد بررسی قرار خواهد گرفت. سپس مروری بر الگوریتمها و روشهای فعلی کشف آتش انجام خواهد شد و ضمن بیان مزایا و معایب آنها، روش پیشنهادی برای دستیابی به اهداف تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و نسبت به پیاده سازی و تست آن بر روی دو نمونه آتش سوزی در محیط آزمایشگاه اقدام گردید، که منجر به تولید شاخص کشف آتش با استفاده از باند انتشار پتاسیم شد. سپس مدل پیشنهادی به محدوده های طیفی سنجنده hyperion تعمیم داده و نتایج مشابه حاصل گردید. برای انجام آزمایش واقعی در صحنه طبیعت برروی دو منطقه آتش سوزی یکی منطقه جنگلی و دیگری آتش با سوخت فسیلی آزمایش و نتایج مورد انتظار مشاهده گردید. همچنین به منظور تحلیل فضایی و زمانی آتش سوزی های اتفاق افتاده در ایران از آتش های کشف شده بوسیله سنجنده modis طی سالهای 2001 الی 2009 میلادی استفاده گردید این تصاویر مربوط به ماهواره های aqua و terra می باشد. ابتدا دقت هندسی این تصاویر با استفاده از نقاط آتش ثابت، مثل چاههای نفت مورد ارزیابی قرار گرفت. برای جدا سازی آتش های دائمی از آتش های غیر دائمی از شاخص ndvi وتعداد دفعات تکرار آتش سوزی در یک منطقه استفاده شد. از این تصاویر همچنین برای بررسی رابطه بین پوشش گیاهی و فراوانی وقوع آتش سوزی استفاده گردید. به منظور بررسی تاثیر پارامتر های اقلیمی و همچنین عوامل انسانی بر روی وقوع آتش سوزی، این پارامترها در دو مقیاس کشوری و منطقه ای مورد مطالعه قرار گرفت. پارامترهای اقلیمی شامل دما، بارش، رطوبت نسبی، سرعت باد، و همچنین pnpi و عوامل انسانی شامل سکونتگاههای انسانی و جاده های ارتباطی می باشد. بررسی تاثیر ارتفاع و نوع پوشش اراضی بر روی وقوع آتش سوزی از دیگر مواردی است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به منظور تحلیل الگوهای مکانی پراکنش و توزیع آتش سوزی های رخ داده در سالهای اخیر از مدل خود همبستگی مکانی بهره گرفته شد.
یونس جعفری گلدرق علی سرکارگر اردکانی
آتش سوزی پدیده ای است که خسارات زیادی را بر جنگل ها و منابع طبیعی وارد می کند. سالانه صدها مورد آتش سوزی در سطح کشور ایران رخ می دهد و هزاران هکتار از درختان، درختچه ها و گیاهان را طعمه ی خود می سازد. عوامل طبیعی و انسانی زیادی در وقوع آتش سوزی نقش دارند که شناسایی و بررسی اثر این پارامترها و مدلسازی آنها می تواند در پیشگیری آتش سوزی و کاهش خسارات ناشی از آن بسیار مفید باشد. تحقیق پیشرو دارای دو فاز اصلی می باشد. با توجه به اینکه پارامترهای زیادی در وقوع آتش سوزی نقش دارند ابتدا باید این پارامترها شناسایی و اثر آنها بر روی وقوع آتش سوزی بررسی شود. بنابراین در فاز اول اثر برخی از پارامترهای مختلف حاصل از داده های زمینی و سنجش از دور بر روی وقوع آتش سوزی بررسی شده و میزان همبستگی آنها با فراوانی آتش سوزی بدست آمده است. از بین همه ی پارامترهای دینامیک بررسی شده، ndvi(686/0=r)، درصد باد غالب(670/0=r)، تعدار روزهایی که بارش بیش از یک میلیمتر بوده است(524/0- =r)، میانگین ماهانه حداقل دما(625/0=r)، میانگین رطوبت نسبی(533/0- =r)، تعداد روزهای دارای طوفان و رعد و برق(368/0=r) و ساعات آفتابی(611/0=r) در مقایسه با سایر پارامترها هم همبستگی بالایی با فراوانی آتش سوزی دارند و هم نسبت به بقیه ی پارامترها مستقل هستند. در ادامه پارامترهایی که همبستگی بالایی داشتند انتخاب شدند و با استفاده از رگرسیون خطی، غیر خطی و شبکه ی عصبی ارتباط آنها با فراوانی آتش سوزی بصورت توام بدست آمد. از بین این روشها شبکه ی عصبی با دقت بالایی توانست فراوانی آتش سوزی را با استفاده از پارامترهای ورودی و بدون در نظر گرفتن مکان آتش سوزی پیش بینی کند. برای رگرسیون خطی مقدار 7/0=r2 ، رگرسیون غیر خطی 772/0=r2 و شبکه ی عصبی 91/0=r2 در پیش بینی آتش سوزی های سال 2005 حاصل شد. در فاز دوم با استفاده از پارامترهای مختلف استاتیک و دینامیک موثر در وقوع آتش سوزی نقشه ی خطر آتش سوزی به روشهای رگرسیون لوجستیک، شبکه ی عصبی و آنالیز تصمیم گیری چند معیاره برای منطقه ی مورد مطالعه تهیه شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. نقشه ی خطر آتش سوزی میزان پتانسیل وقوع آتش سوزی را برای هر پیکسل نشان می دهد. طبق نتایج بدست آمده آنالیز تصمیم گیری چند معیاره دقت بیشتری نسبت به بقیه روشها دارد. رگرسیون لوجستیک 56/33 درصد از منطقه را به عنوان پرخطر شناسایی کرد که 08/95 درصد از آتش سوزیها در آن مناطق رخداده بود، بنابراین معیار مقایسه که از تقسیم درصد آتش سوزی به درصد مساحت حاصل می شود برابر 8/2 بدست آمد. برای شبکه ی عصبی معیار مقایسه برابر 97/1 و برای آنالیز تصمیم گیری چند معیاره نیز 37/3 حاصل شده است. روش رگرسیون و شبکه ی عصبی نیاز به داده های آموزشی دارند که از نقاط آتش سوزی سال 2001 تا 2005 بدین منظور استفاده گردید. با توجه معلوم بودن موقعیت نقاط آتش سوزی، مقادیر پارامترهای مربوط به این نقاط استخراج شده و به همراه نمونه های غیر آتش سوزی مدلهای رگرسیون لوجستیک و شبکه عصبی ایجاد شدند. برای آنالیز تصمیم گیری چند معیاره نیاز به داده های آموزشی نبوده بلکه با استفاده از وزندهی کلاسهای هر لایه ی اطلاعات و ترکیب آنها با وزنهای مناسب نقشه ی خطر آتش سوزی تهیه شد. با توجه به مزیت روش آنالیز تصمیم گیری چند معیاره و دقت بالای این روش نسبت به رگرسیون لوجستیک و شبکه ی عصبی، نقشه ی خطر آتش سوزی با استفاده از این روش برای ماههای مختلف تهیه شد و قابلیت مدل در شناسایی نواحی پرخطر مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای مدلسازی از داده های مختلف استفاده شد و طبق نتایج بدست آمده داده های سنجش از دور دقت مدل را بطور چشمگیری افزایش می دهد که این بیانگر پتانسیل سنجش از دور در شناسایی نواحی با خطر بالای آتش سوزی می باشد. با اضافه شدن دو شاخص lst و gvmi به مدل آنالیز تصمیم گیری چندمعیاره، معیار مقایسه از 75/1 به 55/2 افزایش یافت. داده های سنجش از دور به دلیل قدرت تفکیک زمانی و مکانی مناسبی که دارند، پتانسیل بالایی برای تهیه ی نقشه ی خطر آتش سوزی دارند. با استفاده از نقشه ی خطر آتش سوزی می توان تمهیدات لازم را قبل از وقوع آتش سوزی انجام داد و تا حد امکان از وقوع آن پیشگیری کرد.
جلال اکبرزاده علی سرکارگر اردکانی
با توجه به اینکه آتش سوزی ها تقریبا در اکثر نقاط جهان می تواند واقع شوند، نظارت کامل و مداوم بر وقوع و روند پیشروی آنها با مطالعات میدانی و در مقیاس های محلی امکان پذیر نیست. استفاده از فن آوری سنجش از دور و مدلسازی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی راهکاری مناسب و اساسی جهت شناسایی و نظارت بر آتش سوزی ها می باشد. سنجنده modis به دلیل دوره ی تکرار نسبتاً مناسب و داشتن باند های مناسب در محدوده ی طیف الکترومغناطیس، جهت آشکارسازی آتش سوزی ها به کار می رود. در تحقیق پیش رو 3 الگوریتم ارائه شده توسط giglio، wang و byun که متداولترین الگوریتم های کشف آتش می باشند، در منطقه ی مورد مطالعه بهینه سازی شده و بر روی 31 تصویر از زمان های مختلف سال 2011 تست شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوریتم giglio می تواند پیکسل های آتش صحیح بیشتری را نسبت به دو الگوریتم دیگر آشکار کند. در کل 2046 نقطه ی آتش بررسی شد که هر کدام از الگوریتم های giglio، wang و byun به ترتیب 957، 495 و 576 آتش را به درستی آشکار کردند. در بین الگوریتم های بررسی شده الگوریتم giglio با دقت سازنده 9/86 درصد و دقت کاربر 7/46 درصد بهترین کارایی را در کشف آتش دارا می باشد. الگوریتم ارائه شده توسط byun نقاط اشتباه زیادی را به عنوان آتش آشکار می کند و دارای دقت سازنده ی پایینی است که باعث ناکارآمدی این الگوریتم می شود. الگوریتم wang هر چند دارای آلارم های اشتباه پایینی می باشد اما در آشکارسازی آتش ها دقت خوبی نداشته و دارای دقت کاربر 2/24 درصد می باشد. میزان همبستگی میان دما و آشکارسازی آتش 0.72248- محاسبه شد که نشان می دهد با افزایش دمای محیط اطراف آتش ها میزان کشف آتش کاهش می یابد. این امر سبب کاهش دقت سازنده و کاربر در آشکارسازی نقاط آتش می گردد. مقدار همبستگی میان رطوبت و آشکارسازی آتش به میزان 0.659456 محاسبه شد، که نشانگر وجود همبستگی مثبت میان رطوبت و آتش های آشکار شده می باشد. به طوری که افزایش رطوبت محیط باعث افزایش هر دو دقت کاربر و سازنده در آشکارسازی آتش می گردد. زمانی که پیکسلی به عنوان آتش آشکار شد مختصات مرکز پیکسل به عنوان موقعیت آتش قرار می گیرد و دما و رطوبت محیط تاثیر کمی بر دقت مکانی آتش های آشکار شده دارد.
حسین پناهی علی سرکارگر اردکانی
نظارت و حفاظت از منابع آبی و پوشش های گیاهی بسیار حائز اهمیت می باشد. بالا بودن شاخص ndvi می تواند معیار قابل توجهی جهت تشخیص میزان تنش های پوشش گیاهی و نیز تراکم آن باشد و در مورد منطقه مورد مطالعه تغییرات زیاد سطح آب دریاچه ارومیه از یکطرف و شوری آب آن از طرف دیگر سبب می شوند که پوشش گیاهی و اکوسیستم منطقه بیشتر تحت تاثیر قرار گیرد. خشک شدن دریاچه ارومیه را نمی توان امری کم اهمیت به شمار آورد، بنابراین پایش متداول بر پدیده های این منطقه به منظور ارزیابی تغییرات محیطی باید همواره مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق تصاویر سنجنده های tm و oli سری ماهواره های landsat که مربوط به سه دهه گذشته می باشند مورد استفاده قرار گرفتند و سپس ndvi و مساحت دریاچه از هر کدام از تصاویر استخراج گشت. شاخص پوشش گیاهی سال های مختلف با هم مقایسه شد و ارتباط آن با کاهش آب دریاچه ارومیه و مقادیر بارش ها مورد بررسی قرار گرفت. در انجام این فرآیند نقشه های مختلفی نیز حاصل شد. در ادامه برای دستیابی به نتایج بهینه از داده های ndvi با فواصل زمانی یکساله استفاده گشت. با مقایسه نقشه های حاصل از تغییرات آب دریاچه در سال های مختلف تغییرات سواحل معین شد و میزان تغییرات ndvi در جهات مختلف دریاچه نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل های مورد ارزیابی نشان از افت شدید سطح آب آن در یک دهه اخیر دارند و سبب بوجود آمدن نمکزارها در اطراف دریاچه ارومیه شده اند. تاثیر این تغییرات در پوشش گیاهی دور دست دریاچه کمتر بوده است و با در نظر گرفتن جهت وزش باد غالب سواحل شرقی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته اند. بنابراین پایش پیوسته مناطق مورد تهدید و ایجاد مدیریتی بهینه در منطقه پیشنهاد می گردد.
فاطمه سادات رضایی علی سرکارگر اردکانی
احداث خطوط انتقال نیرو یکی از مهمترین دغده های صنعت برق کشور محسوب می گردد که هزینه احداث این خطوط از یک طرف و تأثیرات متقابل عوامل محیطی بر روی این خطوط از طرف دیگر باعث شده است که در مسیریابی این خطوط پارامترهای مختلفی در نظر گرفته شود. کلیه این پارامترها در ارتباط مستقیم با موقعیت مکانی دکلها و تجهیزات خطوط انتقال نیرو می باشد.سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای قابلیت های مختلفی از جمله امکان اخذ، بازیابی، بهنگام رسانی، نمایش، پردازش وتجزیه و تحلیل اطلاعات مکان مرجع می باشد. بنابراین بستر مناسبی را مهیا می سازد که در آن بتوان شرایط و پارامترهای مختلف را به صورت لایه های اطلاعاتی تعریف نموده و بر اساس الگوهای تعریف شده توسط نظر کارشناسان مختلف، باهم تلفیق نموده و به نتایج مورد نظر رسید.طراحی و پیاده سازی یک مسیر مناسب و هماهنگ با شرایط محیطی وطبیعی هدف اصلی این تحقیق می باشد.در این تحقیق به منظور یافتن مسیر بهینه بین دو نقطه مورد نظر، ابتدا با نوشتن برنامه در محیط matlab و با استفاده از مدل استنتاج فازی نقاط مناسب جهت نصب دکل و نقشه هزینه بدست آمده است. همچنین به منظور وزن دهی به فاکتورها از روش ahp استفاده شده است. سپس با استفاده از تابع short path کوتاهترین مسیر بین دو نقطه بدست آمده است. همچنین به منظور تلفیق اطلاعات، روشهای تلفیق اطلاعات مانند مدل بولین(boolean)، همپوشانی شاخص(index overlay)، مدل استنتاج فازی(fuzzy logic)، و روش وزن دهی به قانون های استنتاج فازی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت مدل فازی گاما در روش آخربه عنوان بهترین مدل انتخاب گردید و این مدل جهت مسیریابی بین دو پست قم وکهک مورد استفاده قرار گرفت.
رضا فرهودی علی سرکارگر اردکانی
چکیده یکی از آنالیزهایی که برروی تصاویر فراطیفی انجام می گیرد آشکارسازی طیفی اهداف می باشد که اقدام به آشکارسازی برخی از اهداف شهری از قبیل : بام ساختمانها – جاده – چمن - آب - فضا سبزو هواپیماها با استفاده از تصاویر فراطیفی پرداخته شده است. از آنجا که یک محیط شهری دارای ویژگی های پیچیده فیزیکی – هندسی در عناصر بکارگرفته شده مختلف می باشد, داده های فراطیفی می تواند کمک موثری به شناسایی – استخراج و تولید نقشه از عناصر سازنده یک محیط شهری را فراهم نماید. در این تحقیق با ارزیابی روش طبقه بندی زاویه طیفی و الگوریتم bandmax سعی در شناسایی باندهای بهینه حاوی اطلاعات هدف و همچنین کاهش زمان پردازش بدون کاهش دقت شناسایی هدف در تصاویر فراطیفی اقدام گردید. با توجه به این که یک الگوریتم خوب باید یک آشکار ساز خوب نیز باشد نسبت به طبقه بندی عوارض شهری که در بالا به آنها اشاره شد و مقایسه دقت آنها با توجه به معیارهای ارزیابی دقت کلی و ضریب کاپا و دقت کاربر و دقت تولید کننده بین الگوریتم bandmax - کمترین فاصله -زاویه طیفی و شبکه های موازی اقدام گردید که پس از ارزیابی دقت ضریب کاپای معادل آنها 8885/ . – 8812/ .– 7862/ . و 646/ . حاصل گردید. در ادامه به شناسایی عوارض توسط الگوریتم sam و bandmax اقدام گردید و نتایج بدین صورت حاصل گردید که استفاده از این الگوریتم در شناسایی با توجه به کاهش افزونگی داده در تصاویر فراطیفی ار طریق شناسایی باندهای متمایز کننده هدف و زمینه و افزایش سرعت شناسایی منجر به افزایش دقت کلی و ضریب کاپا و کاهش خطای کاربر نسبت به الگوریتم های دیگر و به طور خاص sam می گردد. کلمات کلیدی : شناسایی , عوارض شهری , bandmax , طبقه بندی, تصاویر فراطیفی
مرتضی خبره علی سرکارگر اردکانی
مدرسه و محل احداث آن از دیرباز در فرهنگ ایرانیان جایگاه و اهمیت ویژه ای داشته است لذا خدمات آموزشی از مهمترین خدمات و تسهیلات شهری محسوب می شود و توزیع فضایی آن به لحاظ تأثیر مستقیم در آسایش خانواده ها،کاهش هزینه سفرهای درون شهری، تناسب و انسجام فضاها و ... از حساسیت زیادی برخوردار است. بنایراین فرآیند توزیع دانش آموزان در مدارس در سه گام کلی، تبیین می گردد. در گام اول موقعیت مدارس از اطلاعات موجود استخراج می گردند. در گام دوم مسیر مناسب بین مدارس و محل اسکان دانش آموزان در نظر گرفته می شود و در گام سوم، توزیع دانش آموزان در مدارس بصورت یک مسئله بهینه-سازی بیان می گردد. از آنجا که در این مسئله دو هدف فاصله و ظرفیت مطرح می باشد، لذا از روش بهینه سازی چند هدفه استفاده می شود. برای بهینه سازی روش ها مختلفی وجود دارد که بعضی از آنها مبتنی بر روش های معین و بعضی دیگر مبتنی بر روش های نا معین یا تصادفی و الهام گرفته از طبیعت می باشند مانند گروه ذرات، ژنتیک و ... . دراین پژوهش با فرض مشخص بودن مدارس و مسیر های مناسب تنها تمرکز بر فاز سوم است و از روش هوشمند و مبتنی بر هوش ذرات (الگوریتم گروه ذرات ) برای بهینه سازی استفاده می شود. الگوریتم پیشنهادی برای داده های شبیه سازی شده مورد آزمون و بررسی قرار گرفت و بعد از تایید صحت عملکرد و کارایی، بر روی داده های واقعی اجرا گردید . نتایج حاصل نشان دهنده بهبود 75/58% معیار هزینه و 42/83% معیار ظرفیت می باشد که خود بیانگر قابلیت های بالایی الگوریتم پیشنهادی می باشد.
محمدصادق حبیب زاده هریس علی المدرسی
فرونشست پدیده ای مرفولوژیک است که در صورت تأثیر در یک منطقه می تواند باعث ایجاد خسارات فراوانی به راه های ارتباطی جاده ای و ریلی، آسیب به ساختمان ها، پل ها و تونل ها و آسیب به زمین های کشاورزی (کاهش تخلخل و ایجاد تراکم) شود. این پدیده در اثر عوامل مختلفی از قبیل: تکتونیک، برداشت از ذخایر زیر زمینی، انجام برخی از فعالیت های عمرانی مانند حفر تونل و انحلال سنگ بستر به وجود می آید. فرونشست به خودی خود یک مخاطره مهم است و همزمانی آن با مخاطرات دیگر از قبیل زلزله و سیل یک حادثه نچندان مخرب را تبدیل به یک فاجعه می کند. یکی از مناسب ترین روشهای شناسایی پدیده فرونشست استفاده از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی راداری(d-insar) می باشد. این روش ویژگی های برتری از نظر هزینه، دقت، وسعت منطقه مورد مطالعه و زمان انجام نسبت به سایر روشهای آشکار سازی می باشد و می تواند برآورد دقیقی از منطقه ارائه کند. برای انجام این تحقیق، منطقه شهریار در بازه زمانی بین 7 / 3 / 2006 - 7 / 9 / 2010 مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی فرونشست از داده های sar مربوط به سنجنده asar که در c باند تهیه شده استفاده شده است. وجود پوشش گیاهی در منطقه باعث کاهش میزان همدوستی در تداخل نگارها شده است و این مسئله بر کیفیت نقشه های فرونشست تأثیر گذار بوده است. در بازه زمانی 2006/03/07 تا 7 / 11 / 2006 که بازه ای 240 روزه است میزان فرونشست میانگین به ازای هر روز 0/036 سانتی متر، در بازه زمانی 27 / 3 / 2007 تا 14 / 8 / 2007 که بازه ای 136 روزه است میزان فرونشست میانگین به ازای هر روز 0/04 سانتی متر، در بازه زمانی 20 / 5 / 2008 تا 9 / 6 / 2009 که بازه ای 386 روزه است میزان فرونشست میانگین به ازای هر روز 0/027 سانتی متر، در بازه زمانی 1 / 12 / 2009 تا 20 / 4 / 2010 که بازه ای 141 روزه است میزان فرونشست میانگین به ازای هر روز 0/042 سانتی متر، در بازه زمانی 29 / 6 / 2010 تا 7 / 9 / 2010 که بازه ای 68 روزه است میزان فرونشست میانگین به ازای هر روز 0/048 سانتی متر است. مشخص شد در قسمت های جنوبی و شمالی که دارای مقدار کمتری از چاه های آب هستیم میزان کمتری فرونشست اتفاق افتاده است و مناطق دارای حداکثر فرونشست منطبق بر مناطق دارای حداکثر تعداد چاه های آب است و همچنین در قسمت های غربی دشت به دلیل اینکه سطح تراز آب در عمق پایین تری نسبت به قسمت های شرقی قرار دارد نیروی وارد شده در اثر وزن لایه های بالایی بیشتر است به همین دلیل میزان فرونشست در قسمت های غربی از مناطق شرقی بیشتر است. بررسی اطلاعات مربوط به سطح ایستابی مشخص کرد که وجود فرونشست در منطقه همزمان با کاهش میزان سطح ایستابی است و این دو دارای ارتباط مستقیم هستند، بطوری که از زمان انجام تحقیق سطح ایستابی در حدود 3 متر افت پیدا کرده است و دارای روندی نزولی بوده است و این مسئله وجود ارتباط بین فرونشست در یک منطقه و استخراج بی رویه آب از سفره های زیر زمینی آن منطقه را بیان میکند.
لیلی محمدی اصل علی سرکارگر اردکانی
بافت قدیم، بافت فرسوده و بافت تاریخی از مهمترین قسمتهای شهری هستند که معمولا قدمت بالایی دارند. با توجه به ویژگی ها و ماهیت این نوع بافتها مسائل و مشکلات زیادی با آنها همراه است و به دلیل تغییر و تحولات اساسی در روند شهرسازی و شهرنشینی ، عملا این نوع بافتهابا فضای کالبدی موجود و وضع جاری بستر مناسبی برای زندگی شهروندان نمی باشند و یا حداقل می توان گفت دارای مسائل و مشکلات زیادی هستند. بافت های فرسوده یکی از انواع مختلف بافت های آسیب پذیر شهری هستند که به دلیل فرسودگی کالبدی، برخورداری نامناسب از دسترسی سواره، تأسیسات خدماتی و وجود زیرساختهای شهری آسیب پذیر، ارزش محیطی و اقتصادی پایینی دارند. تحقّق عدالت اجتماعی، ایجاد و شکل گیری محیط زیستی امن، ایمن و دلخواه برای زندگی و فعالیت شهروندان در راستای برخورداری از فرصتهای برابر زندگی، از اهداف کلان سند چشم انداز کشور است که بدون شک، بافت های فرسوده ی شهری، با داشتن مسائل و مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و...، محیط هایی را برای ناسازگاری با این هدف ایجاد کرده اند. با توجه به اینکه مساحت بافت فرسوده شهری در پارس آباد 248.62 هکتار است افزود: با این حساب معلوم می شود 21.40 درصد مساحت شهر پارس آباد بافت فرسوده است. به منـظور مدل سـازی بافت فرسوده برای شـهرستان پارس آباد از روش مدل سازی رگرسیون لجستیک که از روش های برآورد تجربی است استفاده شد. برای انجام این عمل ازشش گروه متغیر مستقل شامل متغیرهای کاربری اراضی، قیمت زمین ، کیفیت بنا، مساحت زمین ،نوع مصالح ، قدمت بنا و از متغیر واسطه گر( شش نوع عوامل آب و هوایی) و از متغیروابسته ( بافت فرسوده ) استفاده شد، و تاثیر این پارامترهای مستقل بر روی پارامتر وابسته مشخص شد. که این عمل در محیط gis و idrisi انجام گرفت . برای مدلسازی بافت فرسوده در منطقه مورد مطالعه نقشه های تولید شده پارامترهای مستقل و پارامتر وابسته در محیط gisوارد محیط idrisi شدند و میزان تاثیر شش متغیر مختلف بر روی متغیر وابسته یعنی بافت فرسوده شهرستان پارس آباد مشخص شد با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک در بین پارامترهای مستقل بیشترین تاثیر را پارامترهای کیفیت زمین ، قدمت بنا ،نوع مصالح بر روی بافت فرسوده داشتند و پارامترهای دیگر تاثیر چندانی بر روی بافت فرسوده نداشتند. از بین عوامل آب و هوایی که به عنوان متغیر واسطه گر استفاده شده بود، با توجه به داده آماری سی سال بیشترین تاثیر را بارش ( باران و برف ) و رطوبت بر روی بافت فرسوده داشتند و بقیه عوامل آب و هوایی تاثیرشان زیاد قابل توجه نبود. همچنین نقشه پیشگویی شهر پارس آباد از روی مدل رگرسیون لجستیک استخراج شد که این نقشه مناطقی که در آینده مستعد فرسوده شده هست را نشان می دهد. برای بررسی صحت مدل سازی و ارزیابی متغیرها در مرحله حساسیت سنجی مدل به متغیر مستقل از روش roc استفاده شد و میزان آن برای مدل با دادهای کامل 0.95 برآورد شد که نشان دهنده ی همبستگی خوب و بین متغیر مستقل و وابسته است.
مریم قربانی محمداباد علی سرکارگر اردکانی
با توجه به رشد روز افزون شهرها و لزوم برنامه ریزی در زمینه میزان رشد حاشیه نشینی ، ساخت و سازهای مجاز و غیرمجاز شهری، و با توجه به اینکه عمده شهرهای کشور بعد از اجرای طرح تهیه نقشه شهرها ، دارای نقشه رقومی و بانک اطلاعات سه بعدی می باشند ، با استفاده از تصاویراسترئو با قدرت تفکیک بالا می توان نسبت به بروز آوری و بهنگام سازی پایگاه اطلاعات سه بعدی شهر اقدام نمود. در این پایان نامه ابتدا به روشهای استخراج ساختمانهای سه بعدی با استفاده از زوج تصاویر باقدرت تفکیک بالا اشاره شده و روشهای استخراج ساختمان و عوارض سه بعدی شهری مورد بررسی قرار میگیرد و سپس نتایج استخراج شده با الگوریتمهای بازسازی عوارض (feature reconstruction) ، بٌرداری گردیده و از طریق آنالیزهای سه بعدی در محیط های gis با پایگاه اطلاعاتی سه بعدی شهر مقایسه و پس از تجزیه و تحلیل تغییرات از طریق برآورد حد آستانه ، نسبت به ثبت تغییرات در نسخه ای جدید (version) در پایگاه داده اقدام گردد. استخراج عوارض بصورت نیمه اتوماتیک از عکسهای هوایی و نیز تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک متوسط (بیشتر از سه متر) با هدف شناسایی تغییرات عمده مانند تخریب جنگلها مورد مطالعه قرار گرفته است ولی استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک با لا (حدود یک متر و بهتر) و نیز عکسهای هوایی رقومی بزرگ مقیاس برای تشخیص تغییرات دقیق بویژه در زمینه رشد محدوده های شهری و ساخت سازهای غیرمجاز از موارد مربوط به این طرح می باشد. بویژه اینکه در این طرح از پایگاه اطلاعات شهری نیز بعنوان نقشه پایه استفاده گردیده و ساختمانهای سه بعدی استخراج شده با این بانک مقایسه می گردد. • استخراج تغییرات ساختمانهای سه بعدی با استفاده از زوج تصویر با قدرت تفکیک بالا امکان پذیر است. • پایگاه اطلاعات سه بعدی که می تواند شامل نقشه های رقومی و یا dsm شهری باشد ، در تشخیص تغییرات با توجه به شکل و اندازه و ارتفاع عوارض نقش بسزایی دارند. • فاصله زمانی بین تصاویر و پایگاه داده شهری بطوریکه حد اقل تغییرات بین دو داده وجود داشته باشد. تجربه نشان میدهد فاصله زمانی حداقل سه سال برای این هدف مناسب میباشد. در این تحقیق علاوه بر بررسی روشهای استخراج ساختمانهای سه بعدی از تصاویر استرئو ، به آماده سازی اطلاعات سه بعدی شهری با استفاده از نقشه شهر در قالب پایگاه داده شهری اشاره گردیده و در نهایت با مقایسه داده های دو مرحله به استخراج تغییرات ساختمانهای سه بعدی میپردازیم. بدیهی است در صورت اخذ نتایج مثبت از طرح ، بهنگام سازی اطلاعات سه بعدی شهری و بدنبال آن بررسی و تجزیه و تحلیل اهداف استخراج تغییرات ، مدیران را در برنامه ریزی کلان شهری و جلوگیری از رشد حاشیه نشینی یاری نماید. در این تحقیق ابتدا به روشهای استخراج عوارض سه بعدی و ساختمانهای شهری با استفاده از زوج تصاویر مورد بررسی قرار میگیرد و سپس به آماده سازی بانک اطلاعات شهری از روی نقشه رقومی شهر وgis ready نمودن آن برای منطقه مورد نظر،اشاره شده ، سپس نتایج حاصله از مرحله اول، براساس پارامترهای شکل ، اندازه و ارتفاع را با پایگاه اطلاعات سه بعدی مرحله دوم ، مقایسه می کنیم و در نهایت با در نظر گرفتن حد آستانه برای عوارض مختلف ، می توان تغییرات ساختمانها را به سه دسته تغییر نیافته ، تغییر یافته و مبهم تقسیم نمود. در بررسیتغییر یافتن یا عدم تغییرات در مقایسه نتایج حاصل از استخراج سه بعدی ساختمانها و پایگاه اطاعاتی ، می توان از روشهای fuzzy برای آنالیز نتایج مقایسه با هدف افزایش صحت بررسی بهره برد.
فاطمه فتحی علی محمدزاده
یکی از مخاطرات طبیعی که همواره بخشی از کشورمان را مورد هجوم خود قرار داده است پدیده مخرب آتش سوزی می باشد که علاوه بر آلودگی هوا و فرسایش محیط زیست، اثرات زیان باری را بر روی سلامتی موجودات زنده دارد. کنترل و مهار آتش سوزی به خصوص در لحظات اولیه امری ضروری است و بسیار ساده تر از زمان گسترش و تقویت آن است. با توجه به این نکته که نظارت مداوم و تمام وقت بر روند وقوع و پیش روی آتش سوزی در مقیاس محلی امکان پذیر نمی باشد، استفاده از فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی راهکاری مناسب جهت نظارت، شناسایی و مقابله با این پدیده نا به هنجار طبیعی می باشد. سنجنده های ماهواره های سنجش از دوری با توان تفکیک مکانی و زمانی مناسب اطلاعات مفیدی را از وقایع سطح زمین ارائه می دهند، در این راستا به منظور مطالعه آتش سوزی نیز می توان از این امکانات بهره گرفت. تحقیق پیش رو دارای 3 فاز اصلی می باشد. در بحث استفاده از داده های ماهواره ای به منظور شناسایی آتش یکی از پارامترهای مهم میزان اعتماد به داده های به دست آمده از سنجنده های ماهواره ای می باشد. در این راستا در فاز اول تحقیق به بررسی و ارزیابی دقت مکانی نقاط آتش های ثابت شناسایی شده توسط سنجنده ماهواره ای modis واقع بر سکوهای terra و aqua پرداختیم. با مقایسه نتایج حاصل از تحقیق می توان نتیجه گرفت که دقت مکانی ماهواره terra نسبت به ماهواره aqua در کشف نقاط آتش سوزی ثابت در نظر گرفته شده در جنوب ایران بیشتر و حدود دو برابر می باشد. با مقایسه میانگین زاویه چرخش بیضی انحراف استاندارد برازش داده شده بر نقاط ثابت آتش سوزی برای ماهواره های terra و aquaمی توان به این نتیجه رسید که زاویه ای که جهت کشیدگی نقاط این دو ماهواره با محور x ها می سازد تا حدودی متفاوت می باشد. میانگین زاویه چرخش بیضی انحراف استاندارد نشان دهنده کشیدگی نقاط در جهت حرکت ماهواره(track) می باشد. به عبارت دیگر دقت نقاط آتش آشکارشده در جهت عمود بر حرکت ماهواره (scan) بیشتر است. در بخش دیگر تحقیق با در نظر داشتن اینکه برای هر یک از چاه های نفت منطقه بافر مشخصی انتخاب شده است و نقاط آتش ماهواره های terra وaqua در یک محدوده بافر با مساحت یکسان انتخاب شده اند مشخص می شود که ماهواره terra آتش های بیشتری را نسبت به ماهواره aqua آشکار می سازد. در فاز دوم تحقیق به بررسی و ارزیابی دقت زمانی نقاط آتش های ثابت شناسایی شده توسط سنجنده ماهواره ای modis واقع بر سکوهای terra و aqua پرداختیم. در این تحقیق درصد کشف هر یک از ایستگاه ها یعنی چاه های نفت ناحیه جنوبی ایران مربوط به سال 2011 در طول سال به صورت اثرات ساعتی، روزانه، ماهانه و فصلی بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که بیش ترین آشکار سازی مربوط به نیمه اول سال یعنی ماه های فروردین تا مهر می باشد. همچنین مشاهده می شود بر حسب فصول سال، در فصل بهار بیش ترین فراوانی و فصل پاییز کمترین فراوانی ثبت آتش ها صورت می گیرد و لذا می توان گفت که میزان شناسایی بر حسب ساعات روز و ماه ها و فصول سال تغییر می نماید. همچنین در این مطالعه به بررسی چاه های نفت مستقل آشکارشده توسط سنجنده مربوطه که دارای وضعیت نسبتاً پایداری بودند پرداختیم و به نتایجی مشابه دست یافتیم. در فاز سوم تحقیق به بررسی تأثیرات برخی پارامترهای محیطی در دقت مکانی آتش های ثابت کشف شده از تصاویر ماهواره ای اخذشده توسط سنجنده modis که بر روی دو سکوی terra و aqua نصب گردیده، پرداختیم. با محاسبه ضریب همبستگی پارامترهای محیطی با rmse روزانه نقاط به این نتیجه دست یافتیم که پارامترهای محیطی بر دقت مکانی سنجنده مربوطه در شناسایی نقاط آتش تأثیر اندک و قابل اغماضی را داشتند.