نام پژوهشگر: امیر حسین حقیقی
علیرضا رفیعی پور امیر حسین حقیقی
1-1 مقدمه شیوع چاقی و کم تحرکی و نتایج منفی آنها بر سلامت کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به سرعت در حال افزایش است (هو و همکاران 2004). چاقی و اضافه وزن، خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت نوع دوم، بیماریهای قلبی - عروقی، پرفشار خونی، افزایش لیپیدها و قند خون، آرتریت، آسم و انواع مشخصی از سرطان را افزایش می دهد (گرین برگ و همکاران 2006). آترواسکلروزیس که به عنوان بیماری انباشت چربی در نظر گرفته می شود، شامل پاسخ التهابی مداوم است (لیبی و همکاران 2002). آترواسکلروز بیماری قلبی پیشرونده ای است که از کودکی شروع می شود و در سنین بالا بروز می کند و عامل اصلی مرگ و میر در دنیای صنعتی بشمار می رود (هوپر و همکاران 2001). بنابراین پیش بینی بیماری عروق کرونری قلب در درمان و پیشگیری از پیشرفت بیماری اهمیت فراوانی دارد (آنا و همکاران 2005). از دیرباز نیم رخ های چربی به عنوان شاخص بیماریهای قلبی – عروقی محسوب می شده است. هر چند افزایش ldl-c و کاهش hdl-c شاخص های اصلی و عامل خطر بیماریهای قلبی – عروقی به شمار می رفتند، ولی بعضی از افرادی که به بیماری قلبی – عروقی مبتلا بودند ldl-c و hdl-c طبیعی داشتند. تحقیقات نشان داده اند که عوامل خطر سنتی بیماریهای قلبی – عروقی در شناسایی بسیاری از افراد در معرض خطر کارایی نداشته است (جسیکا و همکاران 2005). بنابراین برای شناسایی افراد در معرض خطر، به شاخصهای دیگری نیز باید توجه نمود (ریدکر و همکاران 2002). تحقیقات نشان داده اند که نشانگرهای حساس و مشخصی از التهاب می تواند بیماری های قلبی – عروقی و مرگ را تا حدودی پیش بینی کند (تومیستو و همکاران 2006). از مهم ترین عوامل التهابی که در پیشگویی بیماریهای قلبی – عروقی بسیار مهم است پروتئین واکنشی c c-reactive protein)) میباشد (آرنت و همکاران 2000). پروتئین واکنشی c حساس ترین شاخص التهابی و پیشگویی کننده مستقل خطر قلبی – عروقی معرفی شده است (پرسون و همکاران 2003). مطالعات نشان می دهد مقادیر crp در افراد سالمند (جفکن و همکاران 2001)، زنان یائسه (کیم و همکاران 2007) و افراد چاق (ترنوف 2003) بیشتر از جوانان، مردان و افراد لاغر است. عوامل متعددی می تواند بر لیپوپروتئین های خون و شاخصهای التهابی تاثیر بگذارند، برخی از این عوامل عبارتند از شرایط تغذیه ای، آنتی اکسیدانها، آمادگی بدنی و ورزش که میتواند تاثیر مثبتی بر زندگی فرد داشته باشد. در این میان نقش عوامل تغذیه ای و تمرین، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است (کریستوفر و همکاران 1998 و دورستین و همکاران 2002). یاناکولیا و همکاران (2005) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که 12 هفته تمرینات استقامتی سبب افزایش حساسیت به انسولین در دختران چاق و سنگین وزن شده است، در حالیکه تغییر معناداری در وزن، درصد چربی بدن و شاخص های التهابی از جمله crp ایجاد نشده است. در مطالعه ی میر و همکاران (2006)، نتایج حاکی از آن بود که در یک برنامه تمرینی شش ماهه روی کودکان چاق، قدم های موثری در جهت بهبود شاخص های خطر قلبی – عروقی برداشته شده است. پس از این دوره تمرینی شاخص های توده چربی بدن، انسولین ناشتا، تری گلسیرید، فیبرینوژن، whr، bmi، و نسبت ldl به hdl کاهش یافته بود. از سوی دیگر ممکن است رژیم غذایی با خاصیت ضدالتهابی نقش مهمی در پیشگیری از خطر ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی داشته باشد. هر چه بتوانیم در رژیم غذایی خود از خوراکی های طبیعی بیشتری استفاده کنیم و از مواد و داروهای شیمیایی موجود در بازار فاصله بگیریم بدن ما کمتر با عوارض این داروها دست و پنجه نرم خواهد کرد. چای سبز از خشک کردن برگهای تازه گیاه چای سبز حاصل میشود. چای سبز حاوی ترکیبات پلی فنولیک شامل اپی گالوکاتچین-3-گالات(egcg)، اپی گالوکاتچین(egc)، اپی کاتچین گالات(ecg) و اپی کاتچین(ec) است که با نام عمومی کاتچین معروف هستند. یکی از فراوانترین کاتچین های چای سبز egcg است، بقیه کاتچین ها 3 تا10 درصد از کاتچین های این گیاه را تشکیل می دهند. egcg و egc دارای بیشترین اثر آنتی اکسیدانی در بین کاتچین های چای سبز می باشند و سبب کاهش اکسیداسیون کلسترول و اسیدهای چرب لینولئیک و آراشیدونیک می شوند (اسادا و همکاران 2001). امروزه استفاده از مکمل ها و غذاهای گیاهی در درمان بیماری ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم مردم گسترش یافته است. یکی از این مواد غذایی پرطرفدار چای سبز می باشد که به دلیل دارا بودن اثرات مفید بر سلامت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. چای سبز در بین پژوهشگران بالینی و سلامت نیز جایگاه در خور توجهی پیدا کرده است. نادری و همکاران(1384) با اعمال دو هفته ای مصرف مکمل چای سبز روی بیست موش صحرایی نژاد ویستار دریافتند که egcg باعث کاهش سطح سرمی کلسترول، افزایش hdl و کاهش تری گلسیرید می شود. علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدانی، کاتچین های چای سبز دارای اثرات کاهنده ی کلسترول سرم نیز میباشند. کاهش کلسترول سرم توسط کاتچین های چای سبز میتواند به کاهش و درمان بیماریهای قلبی – عروقی کمک کنند (مک کی و همکاران 2002). در همسترهای تغذیه شده با رژیم غذایی پر چربی، حیواناتی که چای سبز یا پلی فنول های چای سبز مصرف کرده اند، تری گلسیرید و کلسترول پائین تر و میزان دفع چربی بیشتری از طریق مدفوع نسبت به گروه کنترل داشته اند (وبر و همکاران 2003). ما در این تحقیق برآنیم تا تاثیر تمرین و استفاده از مکمل چای سبز- هردو- را بر شاخص التهابی crp و دیگر عوامل خطر زای قلبی – عروقی بررسی نمائیم و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا: تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تاثیر معنی داری دارد یا خیر؟ 1-2 بیان مسئله یکی از مشکلات بزرگ و اساسی که سازمان بهداشت جهانی را نگران کرده است، شیوع چاقی و کم تحرکی در جوامع بشری است که همسو با صنعتی شدن و استفاده بیشتر از ماشین ها برای انجام کارهای روزمره این معضل جهانی با شدت بیشتری افزایش می یابد. شیوع چاقی باعث شده است که تحقیقات درباره راهکارهای مقابله با چاقی، بیماریهای قلبی – عروقی و خطرات متابولیک همراه با آن افزایش یابد. تغییرات در شیوه زندگی مثل افزایش فعالیت بدنی و استفاده از رژیم کم کالری به عنوان اولین مداخلات در جهت کاهش چربی اضافی بدن و پیشگیری از توسعه بیماریهای قلبی- عروقی و عوارض متابولیکی، توصیه شده است (هیل 2007). چاقی و اضافه وزن عاملی است که به میزان زیادی با سطوح بالای التهاب ارتباط داشته و ممکن است فعالیت های جسمانی که با کاهش وزن همراه باشد، منجر به کاهش سطوح التهاب نیز بشود (آبرامسون و واکارینو 2002). از عوامل التهابی مهم میتوان به پروتئین واکنشی c اشاره کرد. سطوح پایه این پروتئین در مردان و زنان سالم به میزان زیادی پیش بینی کننده خطر آتی حملات و سکته قلبی، مرگ ناگهانی قلبی و پیشرفت بیماری سرخرگ محیطی است. خطر بیماری های قلبی – عروقی در افرادی که سطوح crp بالایی دارند، حدود دو تا سه برابر بیشتر از کسانی است که میزان crp پائین تری دارند (ریدکر 2003). بنابراین هرگونه مداخله ای از جمله فعالیت ورزشی که موجب کاهش شاخص های التهابی شود، کاهش حوادث و خطرات قلبی – عروقی را به دنبال خواهد داشت (فیشر و همکاران 2005). امروزه استفاده از مکمل ها و غذاهای گیاهی در درمان بیماری ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم مردم گسترش یافته است. یکی از این مواد چای سبز است که به دلیل دارا بودن اثرات مفید بر سلامت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعات سلولی، کتچین های چای سبز خصوصا اپی گالو کتچین گالات (egcg) که اصلی ترین فلوونوئید آن است، موجب کاهش ابتلا به سرطان و کاهش عوارض نورودژنراتیو (مخرب عصبی) ناشی از دیابت و فشار اکسیداتیو می شود. همچنین egcg موجب کاهش دریافت غذا می شود و سطوح تری گلیسرید، کلسترول و لپتین خون را پایین می آورد و از طرفی سوخت و ساز انرژی را تحریک کرده و میزان hdl خون را افزایش می دهد (موسوی ????). با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده برخی بر اثرگذاری چای سبز بر درصد چربی و ترکیب بدن صحه میگذارند (ناگائو و همکاران 2005، فانگ و همکاران 2010) در حالیکه در تحقیقات دیگری این موضوع تایید نشده است (کوواکس و همکاران 2004، هیل و همکاران 2007). با عنایت به نتایج متناقض تحقیقات قبلی و اینکه بیشتر تحقیقات گذشته اثر چای سبز یا تمرین را به تنهایی مورد مطالعه قرار داده اند، در این پژوهش بر آن شدیم تا جواب این پرسش را بدست آوریم که آیا: تمرینات ورزشی هوازی و استفاده از چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تاثیری دارد یا خیر؟ 1-3 ضرورت انجام و کاربرد نتایج تحقیق شیوع چاقی مشکل پزشکی شناخته شده در کشورهای توسعه یافته است. چاقی یک شاخص مهم برای بعضی از بیماری ها شامل: کرونر قلب، فشار خون بالا، عملکرد بد ریه و انواعی از سرطان ها است. کاهش وزن یا کاهش چربی بدن به وسیله کاهش دریافت و افزایش مصرف انرژی بدست می آید (هارسل و وسترترپ 2009). فعالیت بدنی همیشه بعنوان یک عامل موثر در کاهش وزن و بهبود شرایط و آمادگی جسمانی افراد مطرح بوده است و برای افراد دارای اضافه وزن بسیار مهم به نظر میرسد که از وزن چربی بدن کاسته، متعاقب آن از عوامل خطرزای آن نیز دوری گزینند. کاهش وزن یکی از راههایی است که منجر به پائین آمدن خطرات ناشی از بیماریهای قلبی – عروقی می گردد. بطوریکه به ازای هر یک کیلوگرم کاهش وزن بدن ، تغییر mg/l13/0 در سطح پروتئین واکنشیc داریم (سلوین و همکاران2007). همچنین تمرینات هوازی با شدتهای معین می تواند تاثیرات قابل توجهی بر میزان تری گلسیرید و کلسترول خون داشته باشد (سیاه کوهیان و همکاران 1382). از سوی دیگر استفاده از گیاهان دارویی مختلف به طور سنتی در درمان بسیاری از ناخوشی ها رواج بسیار زیادی دارد. یکی از گیاهان دارویی که اخیر مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفته است چای سبز می باشد. این نوشیدنی دارای خواص ضد چاقی می باشد و باعث افزایش ترموژنز و اکسیداسیون چربی می شود (دالو و همکاران 1999). مطالعات روی موش ها نشان داد که کتچین چای سبز باعث افزایش کوتاه مدت در اکسیداسیون چربی می شود و چاقی ناشی از مصرف رژیم غذایی پرچرب را کاهش می دهد (موراس و همکاران 2002). در مطالعات انجام شده هیچ گزارشی مبنی بر اینکه این ماده دارای عوارض جانبی اثر گذار بر زندگی افراد بوده است، وجود نداشت. نقش ترکیبی تمرینات ورزشی و مکمل چای سبز بر شاخص های خطر قلبی – عروقی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ما در این تحقیق ضمن بررسی اثر تمرینات هوازی بر این عوامل خطر، تاثیر این تمرینات را با اعمال مکمل چای سبز بررسی خواهیم نمود تا دریابیم، آیا می توان با مصرف چای سبز تغییراتی را در میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی مشاهده کرد، یا اینکه با اعمال هر دو مداخله گر تمرینات هوازی و چای سبز این تغییرات را افزایش داد؟ اهداف تحقیق 1-4-1 هدف کلی اثر 10 هفته تمرین هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطر زای قلبی- عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 1-4-2 اهداف اختصاصی 1. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزانcrp سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 2. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 3. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان لیپوپروتئین با چگالی پایین (ldl) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 4. اثر10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان تری گلیسرید (triglyceride) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 5. اثر10هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان کلسترول تام (total cholesterol) سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق 1-4 فرضیه های تحقیق 1. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان crp سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 2. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان hdl سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 3. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان ldl سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 4. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان tg سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 5. بین تاثیر 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان tc سرمی در مردان دارای اضافه وزن و چاق تفاوت معنی داری وجود دارد. 1-5 تعاریف عملیاتی واژه ها 1- تمرین هوازی: در این تحقیق بیانگر دویدن به طور پیوسته است، که با شدت 75-65 درصد ضربان قلب بیشینه انجام می شود. 2- عوامل خطرزای قلبی – عروقی: در این تحقیق شامل پروتئین واکنشی c، و نیمرخ لیپیدی است، که خود شامل لیپوپروتئین کم چگال (ldl)، تری گلیسرید (tg)، کلسترول تام (tc) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (hdl)، می باشد که همگی از طریق روش های آزمایشگاهی اندازه گیری می شوند. 3- مردان دارای اضافه وزن و چاق: منظور مردانی هستند که شاخص توده بدن (bmi) آنها بالاتر از 25کیلوگرم بر متر مربع است (رابرگز و رابرتس 2000). 1-6 محدودیت های تحقیق 1) عدم کنترل دقیق تغذیه آزمودنی ها 2) عدم وجود گروه دارونما و پنهان ماندن اثرات روانی مکمل چای سبز 3) قرارگیری داوطلبانه آزمودنی ها در گروه های مورد نیاز تحقیق 4) عدم کنترل و اندازه گیری میزان جذب کتچین های چای سبز 4-1 مقدمه در این فصل، نتایج تحقیق ارائه شده و سپس تجزیه و تحلیل توصیفی یافته های پژوهش انجام و پس از آن آزمون فرضیه ها ارائه و بررسی می شود. 4-2 یافته های پژوهش با استفاده از آزمون کولموگراف-اسمیرنوف مشخص شد که توزیع همه متغیرهای موجود در تحقیق طبیعی می باشد، بنابراین از آزمون های پارامتریک برای انجام محاسبات آماری استفاده گردید. 4-2-1 ویژگی ها و شاخص های آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی آزمودنی ها خصوصیات آزمودنی ها با استفاده از آمار توصیفی شامل: میانگین و انحراف استاندارد محاسبه و نتایج آن در جدول4-1 ارائه گردیده است. برای بررسی تاثیر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز، بر whr از آزمون آماری آنوا یک طرفه استفاده شد و با توجه به 81/0 =(39،3) fو 49/0p= تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نگردید. تعیین تفاوت اثر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب آن ها بر شاخص توده بدن، وزن بدن و وزن بدون چربی بدن، از طریق آزمون آماری آنوا یک طرفه بر تفاوت نمرات بدست آمد و تفاوت معناداری در شاخص توده بدن (19/7 =(39،3)f و 001/0(p=، وزن بدن (3/5 =(39،3) fو 003/0p=) و وزن بدون چربی بدن (8/14 =(39،3) fو 001/0p=) مشاهده گردید و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین گروه کنترل و سه گروه دیگر، در این شاخص ها، تفاوت معناداری وجود دارد. برای بررسی اثر متغیر های مستقل بر درصد چربی بدن، به دلیل وجود تفاوت بین نمرات پیش آزمون، از آزمون کوواریانس استفاده شد و با توجه به (9/16 =(39،3) f 001/0 p=) بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد. آزمون تعقیبی مشخص کرد که تمرین به تنهایی و ترکیب تمرین و مکمل، باعث کاهش معنادار درصد چربی بدن گردیدند و به ترتیب 4/7 و 7/7 درصد بهبود در این شاخص مشاهده شد. در بررسی اثر متغیر های مستقل بر vo2max، بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد (76/4=(39،3) f و 006/0p=). آزمون تعقیبی نشان داد که ترکیب تمرین و مکمل، باعث افزایش معنادار شاخص vo2max گردید و این شاخص را 3/15 درصد بهبود داد. جدول 4-1 نتایج آماری آزمون anova بر متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 003/0* 2/11±1/87* 7/10±4/86* 6/10±0/80* 5/14±2/93 42/0 2/11±5/91 4/11±3/91 8/10±6/85 4/14±8/93 وزن (کیلوگرم) 001/0* 7/2±6/29* 4/4±29* 8/2±3/28* 9/3±4/31 91/0 6/2±9/30 2/4±6/30 8/2±3/30 7/3±4/31 شاخص توده بدن (کیلوگرم بر مترمربع) 49/0 04/0±95/0 00/0±95/0 06/0±97/0 05/0±98/0 93/0 04/0±97/0 04/0±97/0 06/0±98/0 05/0±98/0 whr 001/0* 8/2±1/31* 3/3±7/29* 6/4±8/31 8/4±0/36 004/0* 7/1±8/38 6/2±1/37 2/5±3/32#@ 1/5±5/35 درصد چربی 001/0* 7/7±9/59* 8/4±4/60* 9/7±5/54* 2/7±2/59 50/0 2/6±8/55 7/4±1/57 7/6±7/57 6/7±1/60 وزن بدون چربی (کیلوگرم) 006/0* 3/4±4/46* 2/5±2/41 2/4±4/41 3/4±3/39 71/0 1/3±3/40 6/5±7/38 1/4±6/40 8/3±3/39 vo2max (min.kg/ml) اعداد به صورت میانگین و انحراف استاندارد بیان شده است. * معناداری در سطح 05/0 p< و در مقایسه با گروه کنترل، # در مقایسه با گروه تمرین و @ در مقایسه با گروه ترکیب تمرین و مکمل می باشد. 4-2-2 شاخص های بیوشیمیایی تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز با توجه به (69/0=(39،3) fو 55/0p=) اثر معناداری بر میزان پروتئین واکنشی c نداشتند. همچنین تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز بر میزان تری گلیسیرید، کلسترول تام، hdl و ldl سرمی اثر معناداری نداشت. جدول 4-2 نتایج آماری آزمون anova بر متغیرهای بیوشیمیایی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 55/0 525±930 470±725 609±1017 629±1054 09/0 901±1596 800±1573 835±1370 1057±1461 crp (ng/ml) 07/0 1/30±139 5/33±126 0/36±157 6/28±123 31/0 6/36±121 0/41±130 0/47±146 3/46±130 tg (mg/dl) 40/0 0/18±165 1/28±179 0/27±163 0/21±163 09/0 7/14±163 9/18±169 0/18±153 9/15±153 tc (mg/dl) 43/0 3/2±3/29 0/3±4/30 9/2±4/28 0/4±5/28 54/0 6/1±1/29 5/3±1/30 2/3±9/30 2/5±2/31 hdl (mg/dl) 40/0 0/17±108 3/25±123 8/24±103 5/19±110 37/0 9/17±111 0/17±113 9/17±9/92 4/19±1/96 ldl (mg/dl) اعداد به صورت میانگین و انحراف استاندارد بیان شده است و * معناداری در سطح 05/0 p< و در مقایسه با گروه کنترل می باشد. 4-2-3 کالری دریافتی برای بررسی تفاوت در کالری دریافتی و تغییر نسبت های پروتئین، کربوهیدرات و چربی در کالری دریافتی از آزمون آماری آنوای یک طرفه استفاده شد و تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نگردید. میزان کالری دریافتی (28/0 =(3،28)f و 83 /0p=) تفاوت معناداری را بین گروه ها نشان نداد. با بررسی نسبت های پروتئین (81/0 = (3،28) fو 49/0p=)، کربوهیدرات (8/0= (3،28) fو 5/0p=) و چربی (86/0 = (3،28) fو 47/0p=) در کالری دریافتی، بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. جدول 4-3 نتایج آماری آزمون anova بر کالری دریافتی p پس آزمون p پیش آزمون گروه ها متغیرها تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل تمرین + مکمل تمرین مکمل کنترل 83/0 258±1438 200±1509 181±1429 223±1498 80/0 172±1516 154±1400 392±1495 222±1481 کالری دریافتی (کیلو-کالری) 49/0 9/1±2/13 1/1±7/12 9/1±1/14 2±5/13 18/0 1/1±2/12 3/2±6/12 1/4±8/13 6/2±1/15 درصد کالری حاصل ازپروتئین 50/0 8±3/53 6/3±6/57 3/4±2/55 8/4±2/55 98/0 1/6±2/57 5±8/56 1/9±2/56 3/6±3/57 درصد کالری حاصل از کربوهیدرات 47/0 6/7±3/33 7/3±3/29 4±1/30 8/4±2/31 66/0 5/5±5/30 9/4±3/30 6/6±8/29 2/5±3/27 درصد کالری حاصل ازچربی فصل پنجم بحث، نتیجه-گیری و پیشنهادات 5-1 مقدمه در این فصل ضمن ارائه خلاصه پژوهش صورت گرفته، به بحث و بررسی نتایج به دست-آمده و مقایسه آنها با تحقیقات قبلی و ارائه ساز و کارهای احتمالی تاثیر گذار در مطالعات پرداخته می شود ودر پایان نیز پیشنهاداتی به محققین ارائه خواهد شد. 5-2 خلاصه تحقیق هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر برخی عوامل خطرزای قلبی - عروقی در مردان دارای اضافه وزن و چاق بوده است. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی و با همکاری 43 نفر از مردان دارای اضافه وزن و چاق (شاخص توده بدن بیشتر از25) شهر جغتای انجام شد. افراد به صورت داوطلبانه در چهار گروه 1) تمرین هوازی و مکمل چای سبز 2) تمرین هوازی 3) مکمل چای سبز 4)گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی ها سابقه بیماری، مصرف سیگار، استفاده از دارو و تمرین منظم ورزشی را نداشتند. آزمودنی ها به مدت 10 هفته تحت تاثیر تمرین هوازی و مصرف مکمل چای سبز قرار گرفتند. نمونه های خونی قبل از شروع مداخله ها و 48 ساعت پس از آخرین جلسه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها ازآزمون های تحلیل واریانس یک طرفه anova و آزمون تعقیبی tukey استفاده شد. نتایج نشان داد، تغییر معناداری در غلظت پروتئین واکنشیc، کلسترول تام، تری گلسیرید، ldl-c و hdl-c در اثر تمرین هوازی، مکمل چای سبز و ترکیب آن ها مشاهده نشد. 5-3 بحث 5-3-1 تاثیرتمرینات هوازی برمیزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی 5-3-1-1 تاثیر تمرینات هوازی بر میزان پروتئین واکنشی c پس از انجام ده هفته تمرین هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب در مردان دارای اضافه وزن و چاق تغییری در پروتئین واکنشی c سرمی آنان حاصل نشد. نتایج مطالعه کریستوفر و همکاران (2004) نیز با نتایج حاصل از این تحقیق همسو بوده است. در این پژوهش مردان مورد مطالعه، به مدت شش ماه با شدت 80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به تمرین پرداختند. در پژوهش هافمن (2006) پس از شش ماه تمرین هوازی در سطوح مختلف بر روی 193 مرد و زن سنین مختلف تغییری در crp سرمی مشاهده نشد، که محقق علت این عدم تغییر را نبود تغییرات عمده در رژیم غذایی آزمودنی ها عنوان کرده است. در تحقیق حاضر نیز آزمودنی ها در طول دوره تمرین و قبل از آن از رژیم غذایی یکسانی استفاده می کردند و تغییری در رژیم غذایی افراد بوجود نیامد که می تواند یکی از دلایل عدم تغییر در میزان crp باشد، چرا که اسماعیل زاده و آزاد بخت (1386) در مطالعه خود عنوان کردند که فقط بالا بودن مصرف میوه و سبزیجات با سطح پایین crp در زنان 60-40 ساله مرتبط بوده است، در این مطالعه مصرف میوه و سبزیجات بطور میانگین به ترتیب 228 و 186 گرم در روز بوده، که پس از بررسی های انجام شده بین مصرف بالای میوه و سبزیجات و سطح crp ارتباط معکوسی به اثبات رسیده بود. لاکا و همکاران (2005) نیز در پژوهشی پس از 20 هفته برنامه ورزشی استاندارد بر روی 625 مرد و زن بی تحرک سالم، گزارش کردند فعالیت ورزشی تنها در افرادی که crp بالایی داشتند اثر گذار بوده و در افرادی که crp پایین یا متوسط داشتند تغییری ایجاد نکرده است. بر این اساس ممکن است که یکی از دلایل تاثیر تمرینات استقامتی در کاهش معنادار crp سطح پایه بالای crp آزمودنی ها باشد. میانگین میزان پروتئین واکنشی c در افراد مورد مطالعه در پژوهش ما طبق طبقه بندی لاکا و همکاران در رده متوسط و پائین قرار می گیرد که در این دامنه از crp تحقیق لاکا با کار ما نتایج مشابهی داشته است. مطالعه گائینی و همکاران (1387) روی موش های صحرایی مسن نشان داد، از عوامل مهم اثرگذار در کاهش شاخص التهابی crp طول دوره تمرینی است. در این پژوهش که دوازده هفته بطول انجامید در دو مرحله خونگیری انجام شد و با حالت پایه آزمودنی ها مقایسه شد. در شش هفته نخست دوره تمرینی، مقادیر کاهش crp معنادار نبود که این امر می تواند اثر بخشی طول دوره تمرینی را بر crp بازگو نماید. این در حالی است که پس از دوازده هفته تمرین مقادیر crp نسبت به حالت پایه با کاهش معنادار مواجه بود. در این پژوهش مدت فعالیت در اولین جلسه هفته هفتم 45 دقیقه و سرعت تمرین نیز 17 متر در دقیقه بود که به تدریج در آخرین جلسه به 80 دقیقه و سرعت تا 23 متر در دقیقه افزایش یافت. این در حالی است که مدت فعالیت آخرین جلسه تمرینی در تحقیق ما، به غیر از مراحل گرم کردن و سرد کردن 25 دقیقه بود که نقش عامل طول جلسه تمرینی را علاوه بر طول دوره تمرینی قوت می بخشد. این موضوع به احتمال اثرگذاری مدت زمان دوره تمرینی و جلسات تمرینی را برای ایجاد تغییرات در میزان crp صحه می گذارد. از سوی دیگر تحقیق حاضر با تحقیق گائینی و همکاران(1388) که روی 20 مرد سالم (60 تا 70 ساله) انجام گرفته است ناهمسو است. مردان مورد مطالعه در این تحقیق به مدت هشت هفته با شدت 70-60 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه، سه جلسه در هفته فعالیت هوازی انجام می دادند. انجام این تمرینات منجر به کاهش معنادار میزان پروتئین واکنشی c گردید محقق علت این امر را بالا بودن سن آزمودنی ها و همچنین بالا بودن سطوح اولیه crp عنوان کرده است. حامدی نیا و همکاران (1386) نیز در مطالعه ای روی مردان چاق انجام دادند با کاهش در مقادیر پروتئین واکنشی c روبرو بودند. در این پژوهش آزمودنی ها 13 هفته تمرین هوازی از نوع دویدن را باشدت 85-75 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. از عوامل احتمالی اثر گذار بر کاهش crp در این پژوهش، می توان به طولانی بودن طول دوره تمرینی و بیشتر بودن شدت تمرینات نسبت به تحقیق ما اشاره نمود. ماتوسچ و همکاران (2000) اعلام کردند که نه ماه تمرین ماراتن در 12 ورزشکار مرد، کاهش معنادار crp را به دنبال داشته است. البته باید توجه داشت آزمودنی های تحقیق مذکور برای دو ماراتن تمرین می کردند و حجم تمرینات ورزشی آنان به صورتی غیر متعارف زیاد بوده است و امکان مقایسه با مطالعات انجام گرفته بر روی آزمودنی های تحقیق ما را مشکل می سازد. همچنین نتایج حاصل از مطالعه حقیقی و همکاران (1389) نیز با کاهش در میزان پروتئین واکنشی c همراه بوده است. در این مطالعه زنان مورد آزمایش به مدت هشت هفته با شدت 55 تا 65 درصد حداکثر ضربان قلب به تمرین هوازی پرداختند. این مطالعه در مدت زمان کوتاهتر و با شدت کمتری نسبت به مطالعه ما صورت گرفته است و این احتمال را که تغییرات crp در زنان نسبت به مردان حساس تر بوده و بیشتر دستخوش تغییر می گردد را قوت می بخشد. 5-3-1-2 تاثیر تمرینات هوازی بر نیم رخ لیپیدی (tg،tc ، ldl وhdl) نتایج حاصل از تحقیقات ما بیانگر این موضوع است که با توجه به تمرینات انجام گرفته، تغییر معناداری در شاخص های مورد بررسی بوجود نیامده است. سیاه کوهیان و همکاران (1382) نیز در تحیق خود به نتایجی مشابه با مطالعه ما دست یافته اند. در این تحقیق مردان مورد آزمایش به مدت هشت هفته در دوگروه تمرینات هوازی با شدت 65-60 و 75-70 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام دادند و در هر دو شدت از تمرینات هیچ تغییر معناداری در مقادیر hdl، ldl، tc و tg مشاهده نشد، که علت این امر را تغییر در رژیم غذایی افراد، جنس آزمودنی و مدت کم دوره تمرینی دانسته اند. وان اورت (1987) پس از دوره تمرینی هشت ماهه، به نتایج معناداری در مورد نیم رخ لیپیدی نرسید. از این رو ممکن است طول دوره تمرینی دلیل موجه تری برای نبود تغییرات لیپوپروتئینی محسوب شود. نظریه مدت دوره تمرینی با یافته های استوچی و همکاران(1991) نیز تایید می شود، چرا که فقط پس از دو سال تمرین استقامتی، کاهش معنادار در tg، tc، ldl و افزایش معنادار در hdl مشاهده شد. از این رو به نظر می رسد ده هفته تمرین استقامتی به کار رفته در تحقیق حاضر برای ایجاد تغییرات معنادار در نیمرخ لیپیدی کافی نبوده است. محمدنیا و همکاران (1388) نیز با مطالعه روی موش های صحرایی نر به این نتیجه رسیدند که انجام شش هفته تمرین استقامتی (پنج روز در هفته، 90دقیقه با سرعت 25 متر بر دقیقه) فقط منجر به افزایش میزان hdl شد و روی شاخص های tc، tg و ldl هیچ تاثیر معناداری نداشت. در این مطالعه محققان مهم ترین علل عدم تغییر در شاخص ها را ناکافی بودن طول دوره تمرینی شش هفته ای و عدم تغییر در وزن بدن عنوان کرده اند. از سوی دیگر سیاری و همکاران(1386) با مطالعه روی پسران دارای اضافه وزن و چاق به این نتایج دست یافتند که هشت هفته تمرینات زیر بیشینه با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب بعلت افزایش فعالیت آنزیم لیپوپروتئین لیپاز، منجر به افزایش hdl و کاهش در مقادیر tc، tg و ldl گردیده است. لئون و همکاران (2001) نیز با مطالعه روی آزمودنی هایی که تمرینات ورزشی را با شدت متوسط تا بالا انجام می دادند و در طول هفته 20000-2000 کیلو ژول انرژی مصرف می کردند، افزایش در میزان hdl سرمی را گزارش کردند، که به نظر می رسد این حجم تمرینات بیشتر از تمرینات انجام شده توسط آزمودنی های تحقیق ما باشد ولی برای بررسی دقیق تر نیاز به وسایل و ابزار پیشرفته تری برای محاسبه دقیق انرژی مصرفی در طول تمرین می باشد. در مطالعه حقیقی و همکاران (1389) زنانی که تمرینات ورزشی هوازی را باشدت 65-55 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته ادامه دادند با کاهش در مقادیر ldl، tc و tg و افزایش در میزان hdl مواجه بودند. این مطالعه در مدت زمان کوتاهتر و با شدت کمتری نسبت به مطالعه ما صورت گرفته است و این احتمال را که تغییرات نیم رخ لیپیدی در زنان نسبت به مردان حساس تر است و بیشتر دستخوش تغییر قرار می گیرد قوت می بخشد. 5-3-2 تاثیر مکمل چای سبز بر میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی این مطالعه نشان داد که 10 هفته مصرف مکمل چای سبز (حدود 750 میلی لیتر در روز) باعث کاهش معنادار شاخص توده بدن و وزن بدن (05/0=p) می شود. درصد چربی بدن هم کاهش یافت اما این کاهش معنادار نبود. میزان پروتئین واکنشیc و نیم رخ لیپیدی قبل و بعد از مکمل دهی تفاوت معناداری نداشت. چای سبز بر کاهش وزن بدن موثر می باشد (هیس و همکاران 2001). مکانیسم کاهش وزن ناشی از مصرف چای سبز می تواند به دلیل افزایش هزینه انرژی و اکسیداسیون چربی و احتمالا متوقف کردن آنزیم اسید چرب سنتتاز باشد (براب پرنت و همکاران 2005 و لین و همکاران 2006). درمطالعه دالو و همکاران (1999)، عصاره چای سبز محتوی 90 میلی گرم egcg و 50 میلی گرم کافئین، در سه موقعیت زمانی به 10 مرد سالم تجویز شد. میانگین انرژی مصرفی روزانه طی 24 ساعت پس از مصرف در افرادی که به آن ها عصاره چای سبز داده شده بود 6754 کیلوژول بیشتر از گروه دریافت کننده دارونما بود. عقیده بر این است که egcg ازطریق مهار تخریب نوراپی نفرین موجب می شود چای، گرما تولید کند (شیکسیان و همکاران 2005). چند مطالعه در جوندگان و انسان پیشنهاد می کنند که چای سبز تولید گرما و مصرف انرژی را تشدید می کند (شیکسیان و همکاران 2005، دالو و همکاران 1999 و براب پرنت و همکاران 2005). از سوی دیگر شیکسیان (2005) قسمتی از افزایش هزینه انرژی را به میزان کافئین نسبت داده است. در مطالعه فانگ (2010)، مصرف کتچین چای سبز همراه با کافئین با مقادیر 583 تا 714 میلی گرم در روز به مدت 12 هفته اثر معناداری بر bmi، وزن بدن و محیط دور کمر داشت ولی بر whr اثر نداشت. این نتایج با یافته های مطالعه حاضر همخوانی دارد. مکانیسم های احتمالی در مطالعه فانگ، جلوگیری از تقسیم و تکثیر سلول های چربی، کاهش جذب چربی، جلوگیری از فعالیت comt (آنزیمی است که فعالیت نوراپی نفرین را کاهش می دهد و این مکانیزم باعث طولانی تر شدن فعالیت نور اپی نفرین می شود)، افزایش هزینه انرژی و افزایش سوخت و ساز چربی عنوان شده است. در مطالعه ناگائو و همکاران (2005) مصرف روزانه 690 میلی گرم کتچین کاهش معناداری را در وزن بدن، bmi، محیط کمر، توده بدون چربی و چربی زیر پوستی موجب گردید. در اینجا نیز علت افزایش هزینه انرژی و اکسیداسیون چربی در اثر مصرف عصاره چای سبز را جلوگیری این ماده از فعالیت comt عنوان کرده اند. ناگائو و همکاران (2007) نشان دادند که مصرف مداوم کتچین به خصوص در دوز بالا (mg/dl 583) بدون نیاز به هیچ تغییری در روش زندگی باعث کاهش معنادار وزن بدن، شاخص توده بدن، نسبت چربی بدن، توده چربی بدن، محیط کمر و محیط لگن می شود. محقق علت این کاهش ها را در افزایش هزینه انرژی و تحریک ترموژنز از طریق جلوگیری از فعالیت comt بیان کرد. ما در مطالعه حاضر کاهش در درصد چربی بدن را مشاهده کردیم ولی این کاهش معنادار نبود. دلیل اختلاف در این نتیجه را می توان به مقدار بالاتر عصاره چای سبز(690 میلی گرم) و کافئین (75 میلی گرم) در تحقیق ناگائو و همکاران (2005) و مدت زمان بیشتر مکمل سازی (12 هفته) در دو تحقیق ناگائو و همکاران (2005 و 2007) ذکر کرد. عدم کاهش در مقدار whr را نیز می توان به کاهش همزمان محیط کمر و محیط لگن مرتبط دانست. در تحقیق حاضر هزینه انرژی مصرفی به طور مستقیم اندازه گیری نشد اما کاهش مشاهده شده در درصد چربی بدن نشانه تعادل منفی انرژی می باشد، هرچند این کاهش معنادار نیست. در مطالعه تاکوناگو و همکاران (2002) روی مردان و زنانی که روزانه حداقل یک فنجان چای سبز مصرف میکردند و 7/86 درصد افراد مورد مطالعه مصرف چای سبز را گزارش کرده اند نتایج حاکی از آن است که هیچ تغییر معناداری در سطح hdl و tg حاصل نشده است ولی میزان tc سرمی افراد با کاهش معنادار مواجه بوده است، که محقق این عدم تغییر در دو شاخص ذکر شده را به ناکافی بودن طول دوره مکمل دهی نسبت داده است. سانگ و همکاران (2005) در نتیجه تحقیق خود روی افرادی که به مدت چهار هفته روزانه 600 میلی گرم چای سبز می نوشیدند، به این نتیجه رسیدند که وضعیت چربی و میزان پروتئین واکنشی c افراد دستخوش تغییری نشده است ولی با کاهش در میزان ldl همراه بوده است. در مطالعه ای که ژنگ و همکاران (2011) انجام دادند نیز میزان ldl و tc با کاهش معنادار مواجه بوده است ولی تغییری در میزان hdl به وجود نیامده است. محقق یکی از علل این عدم تغییر را به این امر نسبت داده است که میزان hdl سرمی بیشتر با تغییر در شیوه زندگی افراد قابل تغییر است و از فعالیت بدنی بعنوان یکی از عوامل اثر گذار بر این شاخص نام برده است. نادری و همکاران (1384) با تزریق ماده موثره چای سبز (egcg) به 20 موش صحرایی که چهار هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شده بودند، به این نتیجه رسیدند که مقادیر tc و tg کاهش و میزان hdl افزایش یافته است. 5-3-3 تاثیر ترکیب تمرین هوازی و مکمل چای سبز نتایج این مطالعه بیانگر کاهش معنادار شاخص توده بدن، درصد چربی و وزن بدن و افزایش معنادار وزن بدون چربی و حداکثر اکسیژن مصرفی پس از 10 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل چای سبز (حدود 750 میلی گرم در روز) می باشد. درصد چربی در رژیم غذایی افزایش نشان داد اما این تغییرات معنادار نبود. نتایج حاصل بیانگر عدم تغییر در شاخص های پروتئین واکنشیc، tg، tc، ldl و hdl بود. عدم تاثیر معنادار چای سبز و تمرین هوازی بر نیم رخ لیپیدی و پروتئین واکنشی c ممکن است به این علت باشد که با وجود کاهش مشاهده شده در گروه تجربی، گروه کنترل نیز در این متغیرها کاهش داشت و تفاوت تغییر دو گروه به یکدیگر نزدیک شد و نتایج معناداری حاصل نشد. از علل کاهش در مقادیر مربوط به گروه کنترل می توان به تاثیر جنبه های روانی حاصل از این موضوع بر افراد مورد مطالعه اشاره نمود. مطالعات بر جوندگان، تاثیر معنادار مصرف عصاره چای سبز را بر طولانی شدن زمان رسیدن به واماندگی در فعالیت شنا ی موش ها مشخص کرده است (موراس وهمکاران 2005). همین بهبود در استقامت فعالیت دویدن موش ها مشاهده شده است (موراس وهمکاران 2006). آزمودنی ها در روز ابتدایی تحقیق، آزمون دویدن روی تردمیل را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. تمرینات و تغذیه حاوی پنج درصد عصاره چای سبز به مدت هشت هفته ادامه پیدا کرد و در پایان، آزمون دویدن روی تردمیل تا رسیدن به واماندگی را اجرا کردند. زمان دویدن در آزمودنی هایی که مصرف عصاره چای سبز داشتند 30 درصد بیشتر از گروه دیگر با تغذیه معمولی بود. غلظت لاکتات، محتوی مالونیل کوآ کاهش و بتا اکسیداسیون اسیدچرب افزایش معناداری نشان داد و محتوی گلیکوژن بدون تغییر باقی ماند. محقق در این مطالعه مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی مفید دانسته و این اثرات را به تحریک متابولیسم لیپید نسبت داده است (موراس و همکاران 2005 و 2006). ریچاردز و همکاران (2010) نیز، افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی پس از مصرف کوتاه مدت egcg تایید کرده اند. باتوجه به اینکه حداکثر اکسیژن مصرفی بهترین نشانه ظرفیت استقامت قلبی تنفسی قلمداد می شود(پولاک 1973) می توان افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی در تحقیق حاضر را به تاثیر مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی مرتبط دانست. مکی و همکاران (2009) نشان دادند که ترکیب 625 میلی گرم کتچین و 39 میلی گرم کافئین در روز همراه با تمرین با شدت متوسط (180 دقیقه فعالیت بدنی طی سه جلسه در هفته) باعث کاهش چربی شکمی می شود و این کاهش اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا با افزایش اختلالات متابولیک به خصوص مقاومت به انسولین ارتباط نزدیکی دارد. اثری که کتچین چای سبز بر ترکیب بدنی دارد از طریق چندین مکانیزم است که یکی از آنها جلوگیری از فعالیت comt است. comt آنزیمی است که نوراپی نفرین را کاهش می دهد و این مکانیزم باعث می شود فعالیت نور اپی نفرین طولانی تر شود. به نظر می رسد سیستم عصبی سمپاتیک در بسیج چربی از انبارهای چربی در نقاط مختلف بدن نقش دارد بنابراین ممکن است کتچین ها با افزایش اثرات سمپاتیکی، تاثیر متفاوتی روی جمع آوری چربی از انبارهای مختلف آن داشته باشند (مکی 2009). ونیبلز و همکاران (2008) نشان دادند که مصرف عصاره چای سبز همراه با تمرین دوچرخه سواری با شدت متوسط باعث افزایش 17 درصدی سهم چربی در هزینه انرژی تام شد این در حالیست که افزایش اکسیداسیون چربی در مطالعه دالو و همکاران (1999)، 31 درصد بوده و احتمال دارد این تفاوت بخاطر نقش کافئین باشد ( 375 میلی گرم در روزکتچین و150میلی گرم در روز کافئین) که در تحقیق دالوو به چای سبز اضافه شده بود. تحقیقات بیان می کند که در مداخلات با محتوی کافئین کمتر از 150 میلی گرم در روز، کتچین های چای سبز دلیل اصلی افزایش هزینه انرژی مصرفی و اکسیداسیون چربی هستند (دالو و همکاران 1999). ونیبلز نشان داد، حتی در شرایطی که لیپولیز و اکسیداسیون چربی در طی تمرین با شدت متوسط افزایش یافته است چای سبز می تواند متابولیسم چربی را افزایش دهد. در تحقیق حاضر کاهش اکسیداسیون چربی اندازه گیری نشد اما کاهش 7/7 درصدی در توده چربی بدن می تواند همراستا با نتایج حاضر باشد. موش هایی که رژیمی حاوی دو درصد چای سبز به مدت 16 هفته داشتند، کاهشی را در میزان لپتین سرمی و توده چربی و وزن را تجربه کرده اند. این نتایج به تاثیر چای سبز در توقف متابولیسم لیپید و کاهش در انباشت توده چربی و وزن بدن اشاره دارد (سایاما و همکاران 2000). از دیگر مطالعات همسو با تحقیق ما مطالعه ای است که یعقوبی و همکاران (1389) روی زنان دارای اضافه وزن و چاق انجام دادند، اثر ترکیبی تمرینات هوازی از شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و مصرف سه وعده مکمل چای سبز در روز بر نیم رخ لیپیدی سنجیده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که متغیرهای مستقل فوق هیچ تاثیر معناداری بر میزان tg، tc، hdl و ldl سرمی آزمودنی ها نداشته است. محقق علت این عدم تغییر را به احتمال کم بودن مدت زمان إعمال مکمل ربط داده است. 5-4 نتیجه گیری می توان گفت 10 هفته تمرینات هوازی و مکمل چای سبز بر میزان نیم رخ لیپیدی و پروتئین واکنشی c تاثیر معناداری ندارد. همچنین نتایج نشان داد افزایش معناداری در حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها بوجود آمد که تاثیر مصرف طولانی مدت عصاره چای سبز به همراه تمرینات ورزشی را در بالا بردن ظرفیت استقامتی تایید می کند. پس از این دوره شاخص های آنتروپومتریکی وزن و درصد چربی بدن نیز با کاهش معنادار مواجه بوده است. بطور کلی می توان گفت با اینکه تغییر معناداری در شاخص های بیو شیمیایی مورد بررسی در این مطالعه حاصل نشد، ولی می توان از این روشها با هدف ارتقای وضعیت سلامتی افراد استفاده نمود. از علل احتمالی عدم تغییر در میزان پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی در این تحقیق می توان از مواردی چون ناکافی بودن طول دوره مکمل دهی و تمرینات، پایین بودن شدت تمرینات و پایین بودن سطوح اولیه شاخص های مورد بررسی در آزمودنی ها نام برد. 5-5 پیشنهادات تحقیق با استناد به نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر پیشنهاد می شود: 1. مطالعاتی مشابه با پژوهش حاضر بر روی دو جنس انجام گیرد تا تفاوت های جنسی در پاسخ پروتئین واکنشی c و نیم رخ لیپیدی به تمرین و مکمل چای سبز مشخص شود. 2. تحقیق حاضر همزمان با اندازه گیری دقیق مقدار egcg چای سبز انجام شود تا تفاوت ها در مقادیر این ماده در تحقیقات اثر گذار نباشد. 3. در مطالعه ای با حذف کامل چای معمولی از رژیم غذایی افراد صرفا به بررسی اثر چای سبز پرداخته شود. 4. اثر ترکیبی تمرین هوازی و چای سبز بر ورزشکاران سنجیده شود.