نام پژوهشگر: سید محمد طباطبایی
سید طاهر عرفانی سید محمد طباطبایی
جنگ های داخلی افغانستان یک مسئله ای پیچیده ای است که از عوامل مختلف برخوردار است. شکاف های قومی و مداخلات خارجی زمینه های جنگ داخلی و نا امنی را در این کشور فراهم کرده است. در دوران جنگ سرد، زمانی که قدرت های بزرگ باهم رقابت داشتند و تلاش می کردند حوزه نفوذ شان را افزایش دهند و روی کشورهای بیشتر نفوذ بگذارند، افغانستان یکی از کشورهای جهان سوم بود که قربانی رقابت های قدرت های بزرگ شد. اشغال افغانستان توسط شوروی، ایالات متحده را تحریک کرد که در مسائل افغانستان دخالت کند. هدف ایالات متحده جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور بود. در این مقطع ایالات متحده از مجاهدین افغانستان که علیه ارتش سرخ می جنگیدند، حمایت می کرد. بعد از خروج نیروهای شوروی ایالات متحده این کشور را به حال خودش رها کرد و زمینه های جنگ های داخلی را در این کشور فراهم کرد. در طول جنگ های داخلی، ایالات متحده با همکاری آی. اس. آی پاکستان زمینه ظهور گروه طالبان را فراهم کرد و زمانی که این گروه ظهور کرد، ایالات متحده به شیوه های مختلف از این رژیم حمایت می کرد. زمانی که ایالات متحده متوجه شد که طالبان و القاعده منافع این کشور را به خطر می اندازد، دست از حمایتهایش برداشت. بعد از حادثه یازده سپتامبر، ایالات متحده سیاست تهاجمی خود را نسبت به افغانستان اتخاذ کرد. بعد از سقوط طالبان، زمینه حضور نیروهایش را در این کشور فراهم کرد و اهدافی متعددی را از این حضور دنبال می کرد. این اهداف به صورت کوتاه مدت و بلند مدت خلاصه می شد. ایالات متحده با شعار ملت سازی در افغانستان آمد، ولی کاری برای مردم این سامان انجام نداد و اهداف خود را دنبال کرد. بعد از سال 2003، بی ثباتی و نا امنی دوباره در افغانستان افزایش یافت و طالبان دوباره در این کشور ظاهر شدند و جنگ های نا منظم خود را به راه انداختند. این تحقیق به دنبال این است که نشان دهد ایالات متحده در جنگ های داخلی افغانستان نقش بزرگی داشته است و هدف هم سلطه بر گروههای این کشور برای تأمین منافع خود بوده است.
مجتبی میلادی پور سید محمد طباطبایی
در فصل سوم به اثبات لم فنی می پردازیم که برای رسیدن به نتایج مان پیرامون خاصیت نقطه ثابت ضعیف برای نیم گروه های برگشت پذیر چپ مورد نیاز می باشد. در فصل چهارم ما به اثبات نتایج اصلی مان پیرامون خاصیت نقطه ثابت ضعیف ستاره برای نیمگروه های برگشت پذیر روی جبر فوریه – اشتیلیس از گروه های بطور موضعی فشرده و ارتباط آن با دیگر خواص هندسی می پردازیم. در فصل پنجم ما خاصیت نقطه ثابت ضعیف را برای نیمگروه های برگشت پذیر یا نیمگروه های جابجایی پذیر روی جبرهای باناخ مختلف مرتبط با گروه بطور موضعی فشرده را بررسی می کنیم. کلمات کلیدی: c*-جبر؛ گروه جبر ون نیومن؛ جبر فوریه؛ جبر فوریه – استیلیس؛ خاصیت بطور ضعیف* یکنواخت کلی –کدک؛ ساختار نرمال ضعیف*؛ خاصیت نقطه ثابت ضعیف*؛ نگاشت بدون تمایل به توسعه؛ نیم گروه های برگشت پذیر چپ؛ نیمگروه های جابجایی پذیر
سیده نصیبه نعمت ساعتلو سید محمد طباطبایی
در حالیکه نقش انرژی در رشد اقتصادی کشورها اعم از شرقی یا غربی هر روز پررنگ تر می شود، رقابتها برای اختصاص منابع بیشتر با امنیت بیشتر به خود نیز در میان کشورها ودولتها شدیدتر می گردد. از همین روست که مناطق دارای انرژی در معادلات جهانی جایگاه ویژه ای به خود گرفته اند . بخش قابل توجهی از منابع نفت و گاز که پر وزن ترین منابع در سبد انرژی مصرفی جهان هستند متعلق به کشورهایی با ریسک سیاسی بالا و درگیر با مسائل امنیتی می باشد ، که باعث طرح مسئله امنیت عرضه انرژی شده است . امنیت عرضه انرژی که با مفاهیمی چون ژئوپلتیک نفت و گاز و پایان یافتن ذخایر نفت جهان مفهوم پیدا می کند دغدغه بازار انرژی در دهه های آتی است . در این میان علاوه بر مناطقی چون خلیج فارس و خاورمیانه ، روسیه ، شمال اروپا وشمال آفریقا که از زمانهای دور در بحث تولید انرژی پیش تاز بوده اند بعد از فروپاشی شوروی، کشورهای منطقه آسیای مرکزی وقفقاز و بالاخص کشورهای حاشیه دریای مازندران به این عرصه وارد شدند .این ورود که همزمان با رشد جهانی در تقاضای نفت بود، وابستگی رو به فزونی اروپا به منابع خارجی ، ضرورت هماهنگی کشورهای عضو در جهت امنیت انرژی؛ و لزوم کاهش آسیب پذیری در مقابل بحران های انرژی ، اقبال کشورهای نیازمند انرژی را به این منطقه تشدید کرد . از آنجا ییکه از عمده ترین ابزارهای اتحادیه اروپا برای تضمین منابع خارجی تامین انرژی ،تلاش برای تاثیر گذاری بر بازار از طریق ایجاد رابطه با کشورهای تولید کننده است .اتحادیه می کوشد تا تعاملی پایدار با کشورهای تولید کننده انرژی حوزه دریای مازندران برقرار نماید و گفت و گو با این کشور ها را تنها به مقاطع وقوع اتفاقات عمده در بازار محدود نکند .این امر منجر به شفافیت بیشتر در بازار شده و ثبات قیمت ها را تسهیل خواهد کرد. همچنین به منظور واکنش به چالش های تقاضای رو به افزایش ، قیمت های بالای انرژی ، وابستگی رو به افـزایش بـه واردات و تغییـرات آب و هـوایـی ، اروپا نیـاز بـه آن دارد کـه در صحنـه بین المللی موضعی واحد داشته باشد .در این پژوهش نقش منابع انرژی کشورهای حاشیه دریای مازندران در تامین انرژی اروپا را بررسی می کنیم . اتحادیه اروپا صرفا به جهت متنوع سازی مبادی ورود انرژی خود از یک سو و کاهش سلطه روسیه در تامین گاز کشورهای این اتحادیه از سوی دیگر با وجود تمام مشکلات موجود ، ناگزیر است رویکرد فعال و متفاوتی را در قبال کشورهای صاحب این منابع در حوزه دریا ی مازندران اتخاذ نماید تا بتواند سهم قابل توجهی از منابع این منطقه را به عنوان منابع جایگزین در هنگام بروز بحرانهای انرژی در جهان برای تامین امنیت انرژی به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر کشورهای منطقه هم با حرکت به سمت همگرایی وکاهش تنش های بالفعل و بالقوه موجود در منطقه باید تلاش کنند تا بهترین استفاده را از منابع انرژی موجود در راستای پیشرفت و تامین منافع ملی خود بنمایند.
محمدرضا صمدی مقدم سید محمد طباطبایی
پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر شکل روابط ایران و آمریکا باعث شد تا استراتژی امنیتی همسو و هماهنگ این دو کشور برای خلیج فارس در تقابل با هم قرار بگیرد. پیروزی انقلاب اسلامی روند اجرای استراتژی منطقه ای آمریکا را مختل ساخت و تصویر امنیتی منطقه خلیج فارس را یکسره دگرگون کرد. تمرکز اصلی این تحقیق ترسیم فضای جدید سیاست منطقه ای است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به تبع تقابل ایران و آمریکا بوجود آمده و باعث شد تا ایالات متحده و ایران ارزیابی مجددی از استراتژی خود در منطقه خلیج فارس داشته باشد. این شرایط امنیتی شدن و نظامی گری منطقه را در پی داشته است.
نگار طاهرخانی حسین سلیمی
به رغم اینکه عوامل بسیاری در شکل گیری سیاست خارجی لبنان نقش داشته اند امّا تاثیر ویژگی های ژئوپلیتیکی آن بر روابط خارجی اش، چه با همسایگان و چه با قدرت های فرامنطقه ای، از این جهت مهم تلقی می شود که فرصت ها و چالش هایی را توأمان خلق نموده اما بحران های ناشی از این گذر امنیت ملی و استقلال لبنان را آسیب پذیر ساخته است. موقعیت جغرافیایی لبنان و واقع شدنش در محل تلاقی سه قاره، جایگاه ژئوپلیتیکی آن در روند جنگ های اعراب و اسرائیل، حضور تعداد کثیری از پناهندگان فلسطینی که سبب حملات مکرر نیروهای اسرائیلی و اشغال بخشهایی از جنوب لبنان گردیده اند، استقرار و فعالیت جنبش حزب الله در جنوب سرزمین لبنان و اتحاد این جنبش با کشورهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران، در کنار تاریخ استعماری که از جانب کشورهای فرامنطقه ای بر این مرز و بوم گذشته است همگی حکایت از این مسأله دارد که صرف داشتن موقعیت مناسب جغرافیایی برای یک کشور امتیاز ایجاد نمی-نماید بلکه نوع بهره وری از این جایگاه همراه با انسجام داخلی و ثبات در حاکمیت سیاسی دولت است که میتواند فرصت های ناشی از این گذر را بر بحرانهای آن فزونی دهد.پژوهش حاضر در پی بررسی چارچوب مذکور در مورد کشور لبنان میباشد.
حمید اصلانی سید محمد طباطبایی
مشخصه سازی مجموعه های زیدن پیسیر شامل زیر مجموعه های تقزیبا مستقل ، با اندازه ی متناسب که از گروه هایی با تنها یک عدد متناهی از اعضا با مرتبه ی توانی از دو به دست می دهد . هیچ پیشرفتی برای زیرمجموعه ی زیدن در حالت عمومی که اعضای نا متناهی از مرتبه ی دو دارد وجود ندارد . روش استفاده شده همچنین روش های زیرکانه ای از مشخصه سازی رمزی به دست می دهد که شامل مجموعه های زیدن رمزی به دست می دهد که شامل مجموعه های با اندازه متناسب زیرمجموعه های ${i_0}$ در یک روش یکنواخت می شود . همینطور در گروه های مشمول اما با تعداد متناهی از اعضای مرتبه ی دو.
تکتم امیری محمد قربانی
منابع طبیعی در توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورمان نقشی اساسی دارد. از این رو برآورد ارزش اقتصادی کارکردها و خدمات منابع طبیعی از جمله حوضه های آبخیز، علی رغم پیچیدگی، برای مدیریت و توسعه پایدار امری ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق به ارزشگذاری اقتصادی کالاها و خدمات اصلی حوضه آبخیز سد کارده شهرستان مشهد با استفاده از رویکردهای هزینه جایگزین، قیمت های بازاری و انتقال منافع در سال 1390 پرداخته شد. ارزش های استفاده ای و غیر استفاده ای در قالب چهار گروه تولیدی، تنظیمی، حمایتی(حفاظتی) و فرهنگی محاسبه شدند. نتایج نشان داد ارزش اقتصادی کل حوضه برابر با 5/751 میلیارد ریال و ارزش هر هکتار از حوضه 64/19 میلیون ریال می باشد. سهم ارزش های مستقیم از ارزش اقتصادی کل 33 درصد و سهم ارزش های غیر مستقیم 67 درصد می باشد که این نشان دهنده ارزش بالای کارکردهای غیر بازرای است. همچنین ساختارهای انگیزشی به منظور بهبود کالاها و خدمات زیست-محیطی حوضه آبخیز مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از روش چند شاخصه آنتروپی رتبه بندی شدند. بدین منظور تعداد 23 پرسشنامه از طریق مصاحبه با کارشناسان آبخیزداری گردآوری شد. مطابق نظر کارشناسان سیاست های ارزشگذاری منافع غیر مستقیم ارائه شده توسط کارکردهای زیست محیطی آبخیز و پرداخت های جبرانی، پرداخت های مالی جبرانی(تشویقی) به کسانی که فعالیت های حفاظتی آبخیز های بالادست را به عهده دارند، توسط کشاورزان یا بهره برداران پایین دست و توسعه مجوزهای قابل عرضه در بازار بر اساس معیار آنتروپی اولویت های اول تا سوم شناخته شدند.
احمد ذوالقدر سید محمد طباطبایی
در این پایان نامه باز تعریفی از ایرگروه های به طور موضعی فشرده را برمبنای اصول موضوعه جدیدی ارایه می دهیم. این موضوع جدید از یک سو تعمیمی از تعریف عنوان شده توسط djsاز ابرگروه هااست واز سوی دیگر این امکان را فراهم می آورد که نتایجی مشابه با آنچه که برای ابرگروه های به طور موضعی فشرده وجود دارد را برای سیستم های ابرمختلط تک پیمانه ای با پایه های پیوسته به دست آوریم. به این ترتیب آنالیز هارمونیک جدیدی را ایجاد می کنیم.
ابولفضل شیخی سید محمد طباطبایی
این پایان نامه به بحث در مورد ابر گروه می پردازد به طور غیر رسمی ابرگروه یک فضای موضعا فشرده ای است.که فضای برداری اندازه های رادون آن با یک پیچش به یک جبر باناخ تبدیل می شود.
محمد عباسی سید محمد طباطبایی
از زمان بروز انقلاب اسلامی و ایجاد تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران، اختلافات جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی آغاز شد. بر این اساس، طی بیش از 3 دهه گذشته، روابط ایران و آمریکا با فراز و نشیبهایی از جنگ محدود تا همکاری در حوزههای دارای منافع مشترک، همراه بوده است. حادثه 11 سپتامبر استفاده از "نیروی نظامی" را در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار داد. به رغم محکومیت این حادثه از سوی ایران، بوش در سخنرانی ژانویه 2002 کشورهای عراق، ایران و کره شمالی را محور شرارت نامید" و تغییر رژیم و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در دستورکار دو دوره دولت بوش با اولویت تغییر رژیم و در آغاز دوره اوباما با اولویت تغییر رفتار قرار گرفت. سوالی که این مسئله به ذهن متبادر می نماید این است «جمهوری اسلامی ایران چگونه با تهدیدات امنیتی ایالات متحده امریکا در طی سال های (2010-2001) مقابله نموده است؟» با اتکا به دستگاه نظری نوواقعگرایی پاسخ اولیه ای که به عنوان فرضیه می توان به سوال اصلی ارائه نمود این است که « جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات امنیتی ایالات متحده امریکا در طی سال های (2010-2001) از راهبرد کلان موازنه سازی(موازنه داخلی،موازنه خارجی) بهره برده است.» در این رساله با روش توصیفی – میدانی ابتدا بر پایه نظریه های موازنه، شاخص های اساسی مرتبط استخراج شد و سپس با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن از سوی نخبگان این امر مورد تأیید قرار گرفت نتیجه بین اعضای جامعه نمون? منتخب از اندیشمندان حوزه های روابط بین الملل و امنیت ملی توزیع و شاخص های مرتبط با ج.ا.ا با دو رویکرد اهمیت و شدت با بهره گیری از فنون آماری استخراج شد. از سوی دیگر تهدیدات امنیتی امریکا نیز بررسی و به شیوه تحلیل محتوا؛ با بهره گیری از اسناد رسمی ارزیابی تهدیدات امنیتی منتشره از سوی شورای اطلاعات ملی امریکا؛ محورهای کلان تهدیدات مشخص شد و سپس اقدام های مقابله ای ج.ا.ا متناسب با محورهای تهدیدات و شاخص های موازنه در سه حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی بیان گردید گرچه در سه حوزه یادشده با توجه به نقطه اتکای نظری تحقیق؛ اولویت با حوزه نظامی است اما دو حوزه سیاسی و اقتصادی به دلیل تأثیر آن بر حوزه نظامی در رساله مد نظر قرار گرفته شد. در نهایت ضمن اثبات فرضیه مشخص شد که موازنه داخلی و خارجی ج.ا.ا در مقابله با تهدیدات امنیتی امریکا از وزن یکسانی برخوردار نبوده و موازنه داخلی قرین با مفهوم بازدارندگی از اولویت اقدام جمهوری اسلامی برخوردار بوده و در بحث موازنه خارجی نیز توسعه و افزایش توان نظامی به طور چشمگیری برجسته بوده است و شاخص موازنه خارجی صرفا در حوزه همکاری های محدود با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای رشد داشته و در بحث دیپلماسی هم تلاش برای اثبات حقانیت، صلح دوستی و مشروعیت زدایی از اقدام های امریکا حائز اهمیت بوده است. روند کلی اقدام های موازنه سازی ج.ا.ایران حاکی از تلاش در ارتقای موازنه سازی توامان و موزون با دو راهبرد موازنه داخلی و خارجی و حرکت به سمت موازنه فراگیر و امنیت همه جانبه بوده است.
مهدی یزدان پناه طاهره ابراهیمی فر
روابط آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس از زمان شکل گیری این شورا از اهمیت برجسته ای برای دو طرف برخوردار بوده است. در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، عربستان و امارات متحده روابط تجاری و نظامی گسترده ای با ایالات متحده داشته اند. بحران اقتصادی جهان ضمن اینکه تأثیرات مهمی بر اقتصاد و سیاست بین الملل داشت، باعث شد تا تغییراتی در سطح روابط و مناسبات آمریکا با سایر کشورها بوجود بیاید. سوالی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته این است که بحران اقتصادی جهان چه تأثیری بر روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا با دو کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس(عربستان سعودی و امارات متحده عربی) داشته است. در روند پژوهش و با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، یافته های محقق حاکی از این است که اگرچه در ابتدا بر اثر پیامدهای بحران اقتصادی جهان، در مدت زمان محدودی و تا حدودی، از سطح روابط و مناسبات اقتصادی و نظامی آمریکا با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و به ویژه عربستان و امارات متحده عربی کاسته شد، اما نگرانی از تداوم بحران و پیامدهای آن باعث شد که دو طرف بر لزوم نیاز به یکدیگر تأکید کنند. بنابراین، در طول چند سال گذشته، شاهد افزایش مناسبات آمریکا با عربستان و امارات متحده در حوزه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی بوده ایم. این موضوع با مشاهده آمار خریدهای نظامی دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس از آمریکا و همچنین بررسی سطح مبادلات اقتصادی دو طرف به خوبی نمایان است.
حسن حسنی مجید عباسی اشلقی
منافع راهبردی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در دو کشور بحرین ویمن سبب در پیش گرفتن سیاست حفظ وضع موجود توسط اعضای این سازمان در این دو کشور شده است.منافع راهبردی این شورا در بحرین عبارتند از: همراهی با سیاست های ایالات متحد آمریکا، مقابله با نفوذ شیعیان و ایران و احتمال تسری تحولات به دیگر کشورها.در مورد یمن نیز عبارتند از: همراهی با ایالات متحده،مبارزه با تروریسم، جلوگیری از قدرت گیری شیعیان حوثی، مقابله با تجزیه طلبی می باشد.در همین راستا این شورا سیاست هایی جهت حفظ وضع موجود اجرا نموده است که عبارتند از حضور نیروهای سپر جزیره در بحرین، طرح الحاق بحرین به عربستان، جنگ رسانه ای و تبلیغاتی و میانجی گری در یمن می باشد که در این پژوهش در باره این موارد توضیح داده شده است.
سید حمزه صفوی همامی سید محمد طباطبایی
اندیشمندان معاصر غرب با اعتقاد به اینکه جنگ و خونریزی نتیجه مستقیم نظام غیرعادلانه حاکم بر روابط بین الملل است، ملی گرایی، انحصارطلبی و سایر اشکال جدایی ملت ها را منشأ اختلافات و نابسامانی های بین المللی می دانند. تنوع قومی، ملی، مذهبی و فرهنگی که حاصل مجاورت مهاجران در جوامع اروپایی است، چالشی در مقابل همگرایی محسوب میشود. از یک سو حرکتهای نژادپرستانه و از سوی دیگر تبلیغات وسیع اسلامستیزانه مشکلی مضاعف برای مسلمانان مهاجر میباشد. از این رو دستیابی به هویت مشترک حداکثری برای مسلمانان مهاجر در مقابله با مشکلات پیشرو یک فرصت محسوب میشود. هدف این مطالعه، شناخت اهداف همگرایی مسلمانان مهاجر در شهرهای بروکسل و پاریس و میزان واگرایی و طرد مسلمانان مهاجر در دو شهر مذکور میباشد. همچنین شناسایی تاثیر هر یک از هویتهای چهارگانه )قومی، ملی، مذهبی و جهانی( مسلمانان مهاجر بر همگرایی و طرد ایشان در جامعه اروپایی. فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از: روند همگرایی اروپایی با طرد مسلمانان، منجر به تعارض مسلمانان با فرهنگ جمعی اروپایی شده است. روند همگرایی اروپایی با جذب مسلمانان، منجر به همزیستی مسلمانان با فرهنگ جمعی اروپایی شده است هویتهای چهارگانه مسلمانان رابطه معناداری با همگرایی، واگرایی و انسجام درونی ایشان دارد. از روش پیمایشی در جامعه آماری مسلمانان مهاجر دو شهر پاریس و بروکسل استفاده شده است. حجم نمونه این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران برای هر شهر برابر با 483 نفر تعیین گردید. یافتهها نشان میدهد: کلیه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته همگرایی، رابطه معنادار دارند. بیش از همه هویت دینی و هویت جهانی با افزایش همگرایی رابطه دارد. درحالیکه هویت ملی نیز با همگرایی ارتباط معنادار دارد. انسجام درونی، هویت قومی و واگرایی نیز مطابق انتظار با همگرایی رابطه معکوس دارند. یعنی با افزایش هویت قومی و انسجام درونی و طرد پاسخگویان، همگرایی کاهش مییابد و برعکس. همچنین انسجام درونی با هویت جهانی رابطه معکوس دارد. درحالیکه با سایر مقیاسها رابطه متوسط و مستقیم دارد. هویت قومی با هویت ملی و هویت دینی و واگرایی دارای رابطه معنادار و مثبت میباشد. هویت جهانی همانگونه که مورد انتظار است با همگرایی رابطه معنادار و مثبت و با واگرایی و طرد رابطه منفی و معکوس دارد. مطابق نظریه جرج هربرت مید پذیرش و همگرایی در روابط موجب رفتار مشابه و جذب هویت جهانی میشود درحالیکه طرد جنبه واکنشی و منفی دارد و با جذب هویت جهانی رابطه آن معکوس است. هویت ملی با واگرایی و همگرایی رابطه معنادار دارد درحالیکه شدت ارتباط آن با واگرایی بیش از همگرایی است. یعنی مطابق نظر کاستلز هویت ملی میتواند به عنوان هویت مقاومتی برجسته شود. هویت دینی با همگرایی و طرد دارای رابطه معنادار میباشد. به نظر میرسد در جوامعی که همگرایی مناسب و احتمالا آزادی مذهبی بیشتری وجود دارد مسلمانان تمایل بیشتری به حفظ هویت دینی خود دارند درحالیکه در هنگام طرد، هویت مذهبی کاهش مییابد. این مسئله اشاره شفاف به اسلام ستیزی در غرب دارد چرا که جذب و طرد ایشان به نوعی وابسته به هویت دینی میباشد. برای انجام رگرسیون متغیرهای تحقیق را وارد مدل نمودیم. با استفاده از روش اینتر، مدل معنادار به دست آمد. نشان داد که در کل مدل، مقیاسها و معرفهای هویت قومی، ملی، دینی و جهانی توانسته است 88 درصد از واریانس همگرایی را r مقدار 2 )e( تبیین کند. کمیت خطای مدل نشان دهنده مقدار واریانس متغیری است که متغیرهای متقدم مدل آن را تبیین نکرده اند. با مجذور کمیت خط 0 است به عبارت دیگر 22 درصد از واریانس همگرایی را مدل تبیین نکرده است. مطالعات میدانی و نظرسنجی و منابع کتابخانهای موید این است که الگوی هویت مقاومتی کاستلز که در این پژوهش به کار گرفته شده مدل قابل اتکایی برای تبیین هویت مسلمانان اروپایی دارد و نسبت به فشار، انزوا و بیگانه پنداری مسلمانان از طرف جامعه اروپایی انسجام درونی آنان بیشتر شده و واگرایی آنان با جامعه اروپایی افزایش مییابد.همچنین با توجه به داده های بهدست آمده از پیمایش انجام شده می توان گفت که رویکرد توازی و همزیستی هویتی که ملهم از اندیشه های گیدنز میباشد، با واقعیت مطالعه شده ونتایج همخوانی دارد. یافته های این پژوهش حاکی است که در هویت یابی مسلمانان اروپایی، علاوه بر عوامل کلانی چون ساختارها و نهادهای مدرن، ویژگی های عامل یا عاملیت فرد مسلمان و زیست دینی او، ضمن ساختن و پرداختن هویت شخصی او، بهطور مستقیم در ایجاد و اعتلای بعضی از تأثیرات اجتماعی جهانی نیز اثرگذار بوده است. در واقع در هویت یابی مسلمان اروپایی، هویت های خرد و کلان فرد، هم زمان بر او وارد شده و نمودهایی از ظهور همزمانی های فرهنگی و هویتی اسلامی اروپایی پدیدار شده است.
محسن قربانی سید محمد طباطبایی
در سال 1987 میلادی «لاسر» طی مطالعه ای روی ابرگروه های جابجایی قوی ثابت کرد که به ازای هر نیم گروه پیچشی، یک تابع معین منفی وابسته به آن وجود دارد. تابعی که لاسر ارائه داد درواقع تعمیمی طبیعی از حالت گروه های جابجایی بود. اما لاسر و همکارانش نتوانستند عکس این مطلب را ثابت کنند، یعنی نتوانستند نشان دهند که به ازای هر تابع معین منفی روی دوگان ابرگروه، یک نیم گروه پیچشی وابسته به آن وجود دارد. در سال 1989 میلادی «وُیت» ثابت کرد: هرگاه k یک ابرگروه جابجایی قوی باشد، برای هر تابع معین منفی «کران دار» روی دوگان k، یک نیم گروه پیچشی رویk و وابسته به آن وجود دارد. همان طور که گفته شد وُیت توانست با افزودن شرط کران داری به توابع معین منفی عکس مسئله فوق را حل کند. در این پایان نامه که برگرفته از مقاله بلوم و رسل (2002) است برخی از نتایج بدست آمده توسط وُیت را با شرایطی ضعیف تر برای ابرگروه های چندجمله ای تعمیم می دهیم و فرمول هایی جدید برای توابع معین منفی و مثبت روی ایرگروه های چندجمله ای بدست می آوریم. در این پایان نامه همچنین به ارتباط بین ابرگروه های چندجمله ای و ساختار نیم گروه مجموعه اعداد صحیح نامنفی پرداخته می شود . انتظار می رود که با انجام این تحقیق تعمیمی از فرمول «لوی-خینچین» به ابرگروه های قوی جابجایی بدست آید که هم برای توابع معین منفی که لزوماً از پایین کران دار نیستند و هم برای توابع معین به طور مطلق منفی به کار می آید .
حمید ابوالفتحی نژاد سید جلال دهقانی فیروزآبادی
پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر شکل گیری روابط استراتژیک هند و ایالات متحده بین سال های 2001-2008 در چهارچوب واقع گرایی تدافعی می پردازد. هند و آمریکا در طول جنگ سرد از روابط نزدیک و گسترده ای برخوردار نبودند اما با پایان جنگ سرد و خصوصاً با آغاز هزاره جدید کیفیت روابط دو کشور دگرگون شد بطوریکه این رابطه بین سال های 2001-2008 از سطحی استراتژیک برخوردار گردید. هدف ما در این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر شکل گیری روابط استراتژیک هند و آمریکا در سال های 2001-2008 بوده است، از این رو سوال اصلی ما این است که: عوامل موثر بر شکل گیری روابط استراتژیک هند و ایالات متحده کدامند؟ در پاسخ به سوال اصلی و فرضی? پژوهش متغیرهایی چون خیزش چین و بر هم خورد موازنه قوا در آسیا، تروریسم و منازعه هند و پاکستان بر سر کشمیر و همچنین رشد اقتصادی هند به عنوان عوامل موثر بر شکل گیری روابط استراتژیک هند و آمریکا مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به مفروضات واقع گرایی تدافعی می توان شکل گیری روابط استراتژیک هند و ایالات متحده در بین سال های 2001-2008 را اینگونه تبیین کرد که افزایش قدرت چین که از آن تحت عنوان خیزش چین نامبرده می شود، تروریسم و مسئله پاکستان و نفوذ گروه های طالبان و القاعده در آن کشور و بهره گیری امریکا و هند از آن برای اهداف منطقه ای و جهانی خود، مجموعه ای از تهدیدات امنیتی مشترکی را پیش روی هر دو کشور قرار می دهد و این عوامل هر دو کشور را به هم نزدیک کرده است و این دو کشور در راستای یک همکاری امنیتی از استراتژی های موازنه سازی بهره برده اند. همچنین رشد اقتصادی هند نیز به عنوان پشتوانه قدرت ملی هند در مسیر یک موازنه داخلی مورد توجه هند و آمریکا قرار گرفته است.
سید علی اکبر موسوی سید محمد طباطبایی
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی همواره در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود دائماً در تعارض سیاسی، نظامی، فرهنگی و ایدئولوژیکی با یکدیگر بوده و بر سر قرار گرفتن در موقعیت برتر، از هر جهت با هم رقابت داشته اند. از سوی دیگر اهمیت استراتژیک خلیج فارس و وجود بزرگترین منابع گازی و نفتی در این منطقه سبب شده است تا قدرت های بزرگ، خود را در این منطقه صاحب منافع متعدد بدانند لذا خلیج فارس در طول دهه های اخیر جولانگاه قدرت های فرامنطقه ای بوده است. قدرت هایی که هر کدام به دنبال ایجاد اختلاف میان کشورهای این منطقه برای رسیدن به اهداف کوتاه یا بلند مدت خود بوده اند از جمله مهمترین این قدرت ها ایالات متحده آمریکا می باشد. در این میان انقلاب اسلامی ایران با به خطر انداختن منافع آمریکا در منطقه موجب نزدیکی بیشتر عربستان و ایالات متحده شد.حال سوال اصلی پایان نامه حاضر این است که ایالات متحده از سال 1376-1391 چه نقشی در روابط ایران و عربستان داشته است؟ نتیجه کلی این بررسی آن است که ایالات متحده با بزرگنمایی خطرات ایران و نیز ایران هراسی و تبلیغات گسترده منفی بر روی موضوعاتی چون هلال شیعی، پرونده هسته ای ایران و نیز دخالت ایران در امور کشورهای عرب همسایه مانع نزدیکی و روابط دوستانه میان ایران و عربستان سعودی می شود.