نام پژوهشگر: سیّد احمد میرخلیلی
ابراهیم زارع شحنه سیّد احمد میرخلیلی
دفاع از نفس، کشور و اعتقادات جهت حفظ و تداوم بقاء آنها، از اقسام ذکر شده برای جهاد می باشد که به عنوان یک ضرورت، مورد تائید و تاکید عقل و شرع است. در کتب فقهی پیرامون تمام امور زندگی، بایدها و نبایدهایی(آداب و احکام) ذکر شده که بحث دفاع از آن مستثنا نمی باشد. محور اصلی پژوهش، بررسی نظریه دفاعی اسلام می باشد که با توجه به حساسیت و نیز اختلاف نظر پیرامون مشروعیت عملیات استشهادی، سعی شده تا با بررسی مبانی جهاد و دفاع و به ویژه اقدامات ممنوع دفاعی، جایگاه عملیات استشهادی در نظریه دفاعی اسلام تبیین گردد. یافته های کلی پژهش در محورهای ذیل قابل ارائه است : ـ دین جهانی و منطقی اسلام، اهمیت و تاکید فوق العاده ای به کرامت و حفظ نفس تمام انسانها قائل است؛ بدیهی است این دستور الهی و اصل بدیهی عقلی، در حالت صلح و صفا در حال اجرا است و در حالت نزاع نیز، تدبّر در مبانی اسلامی و به ویژه سخنان خداوند متعال در قرآن کریم، ما را به این مهم می رساند که عمل نمودن به آداب جهاد و دفاع، در راستای حفظ نفس خویش(مدافع) و حتی پرهیز از افراط در مواجهه با دشمن(متجاوز) و نهایتاً حفظ دماء دشمنان می باشد. ـ در منطق قرآن، تشریع جهاد به عنوان دفاع و مبارزه با تجاوز است و نه تهاجم و تسلّط بر دیگران؛ و دفاع در راستای جلوگیری از بروز فساد و صلاح جامعه دیده شده است. عدم جواز اعتداء به دیگران، عدم پذیرش ظلم از دیگران، تناسب و تماثل بین تجاوز و دفاع، کمک گرفتن از دیگران در مقابل تعدّی و تجاوز، از دستورات خداوند در قرآن است و در این زمینه دستور به مسلمانان دستور به آمادگی با هر وسیله ممکن داده شده و زمان و مکان مانع از انجام این مهم نمی باشد. ـ در نظریه دفاعی اسلام، اقدامات ممنوعه و یا نواهی ای وجود دارد که اقدام به آنها ابتدائاً اجازه داده نشده، بلکه تحت شرایط خاص و دشوار و با نظر مرجع شرعی، اقدام به آنها در حد ضرورت اجازه داده شده است. ـ هدف و انگیزه الهی عملیات استشهادی، دفع تجاوز فعلی دشمن از اسلام و مسلمین می باشد که همین امر وجه ممیّز این ابزار جهادی با انتحار بوده و به آن مشروعیت بخشیده، ولی صرف مشروعیت یافتن، مجوّز انجام ابتدائی آن نبوده و بلکه با تحقق شرایط جهاد و دفاع، اهم بودن آن بر جان مسلمان، تشخیص اهل خبره مبنی بر منحصر شدن دفاع به انجام آن، نظر مرجع شرعی مبنی بر «ضرورت» و «مصلحت» انجام آن، در حد ضرورت اجازه داده شده است و عنوان «جهاد دفاعی» به خود می گیرد وگرنه با تغیرعنوان، از استشهاد خارج و غیرمشروع تلقی خواهد شد؛ لذا ضرورت تحقق شرایط فوق، حاکی از این است که عملیات استشهادی به دشواری حکم اجرائی پیدا می کند و این خود بیانگر تدبیر اسلام در غلبه ناپذیری بر ظلم و کفر و در عین حال اهتمام بر حفظ دماء تمام انسانها(حتی در شرایط دفاعی) می باشد
محمد علی سلیمی سیّد احمد میرخلیلی
از دیدگاه اسلام، خانواده مهم ترین رکن جامعه است که به وسیله ازدواج زن و مرد شکل می گیرد. با این وجود دین مبین اسلام راه هایی را نیز برای انحلال خانواده پیش بینی نموده است که یکی از این راه ها طلاق است. از آنجایی که طلاق امر ناخوشایندی در جامعه تلقی می شود و برآیند اکثر فقها و مفسرین از ادله قرآنی و روایی پیرامون طلاق نیز این است که اختیار طلاق در دست شوهر است و اصولاً مرد هر وقت بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد، باید به فکر راه حلی بود تا بتوان از طریق آن زن را نیز در این امر دخیل نمود، البته این بدان معنا نیست که حق طلاق به وی منتقل می گردد بلکه وی می تواند از طرف شوهر این حق را اعمال نماید. یکی از مواردی که زن این اختیار را دارا می باشد زمانی است که از طرف شوهر خویش وکالت داشته باشد. در مواجهه با وکالت در طلاق مباحث و دیدگاه های متفاوتی بیان شده است. غالب فقهای امامیه جواز وکالت در طلاق را مورد تایید قرار داده اند و قانون مدنی نیز در برخی از مواد خود بر آن صحه گذاشته و فقه حنفی نیز مشروعیت آن را تصدیق نموده است. البته علمای امامیه آن را به صورت شرط وکالت در ضمن عقد نکاح و یا هر عقد لازم دیگری و با عنوان وکالت در طلاق یاد می کنند و علمای حنفیه از آن به عنوان تفویض تعبیر نموده اند. واژگان کلیدی: نکاح، طلاق، وکالت، شرط، تفویض، امامیه، حنفیه.