نام پژوهشگر: علیرضا سنجابی
هستی سیف حمید هادیان
نظام بین المللی پس از جنگ سرد همچنان در حال گذار می باشد. هنوز وضعیت تثبیت شده ای در روابط بین دولتها به وجود نیامده است. جهان دو قطبی دیروز جای خود را به جهان آشفته ای داده که هنوز نظم خاصی پیدا نکرده است. اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا قریب به نیم قرن بنابر سرشت و ساختار دو قطبی قدرت در دوران جنگ سرد به رقابت با یکدیگر پرداختند. از این رو بررسی روابط این دو کشور همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است . به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جدا شدن جمهوری های متعدد از آن کشور و تولد روسیه تغییرات زیادی در روابط دو کشور به وجود آمد. روابط آمریکا و روسیه در دوران ریاست جمهوری ولادمیر پوتین به خاطر حضور و نفوذ آمریکا در حوزه ی پیرامونی و تحت نفوذ روسیه شکل جدیدی به خود گرفته بود . مشارکت برای صلح از سوی ناتو با کشورهای آسیای مرکزی ،قفقاز و اروپای شرقی سابق با بروز اختلافات روسیه با آن سازمان و همچنین استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در چک و لهستان از مسائل مهم و چالش برانگیز در روابط بین دو کشوربود.که البته این اقدامات از سوی آمریکا ، واکنش روسیه در قالب دیپلماسی انرژی و همچنین دیپلماسی تسلیحاتی را در پی داشت و در این میان اروپای شرقی مرکز ثقل تمامی این رخدادها بود و این ناحیه جایگاه قابل توجهی را در سیاستهای امنیتی کشورهای روسیه و آمریکا طی سالهای 2008-1998 به خود اختصاص داده بود .
امراله امیریان علیرضا سنجابی
پایان نامه مزبور با سئوال اصلی " چه عواملی موجب تبدیل آفریقای جنوبی به قدرت برتر درمنطقه جنوب آفریقا سادک(sadc) شده است؟ " و با فرضیه "مجموعه عناصر ژئوپلیتیکی آفریقای جنوبی شامل عناصر جغرافیایی قدرت ، مدیریت سیاسی و اقتصادی ، موجب جایگاه برتر این کشور در منطقه سادک (sadc) گردیده است. " در شش فصل مورد تحقیق قرار گرفت .در فصلهای اول تا سوَم : مقدمه و کلیات ، تاریخچه آفریقای جنوبی و ادبیات موضوع ، و چهارچوب نظری بحث گردید و در فصل چهارم منابع مهمّ قدرت آفریقای جنوبی و جایگاه منطقه ای آن در بین کشورهای سادک ، فصل پنجم مدیریت منابع قدرت ملی و جایگاه برتر منطقه ای و در فصل پایانی نتیجه گیری شد. قدرت منطقه ای به عنوان متغیر وابسته و مجموعه عناصر ژئوپلیتیکی شامل عناصر جغرافیایی قدرت ، مدیریت سیاسی و اقتصادی به عنوان متغییر مستقل مورد تحقیق قرار گرفت. آفریقای جنوبی با موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی و نیز شاخص های اقتصادی مناسبی که دارد در نتیجه تلاش مضاعف بخش های مختلف کشور در طول چند دهه گذشته به قدرت برتر منطقه ای در جنوب آفریقا شده است. امروزه در آفریقای جنوبی وسعت در کنار عواملی چون جمعیّتِ متناسب و با کیفیت ، آب و هوای مساعد ، صنعت پیشرفته و اقتصادی قوی، منابع خام ارزشمند و از همه مهمتر دولت کارآمد و نظام اداری با کفایت قرار دارد که در کنار رهبری و نظام حزبی منسجم کنگره ملی آفریقا (anc)توانسته موقعیت برتر را حفظ کند.مدیریت منابع قدرت در آفریقای جنوبی ترکیبی از مدیریت بر منابع مادی و غیر مادی تشکیل دهنده قدرت ملّی این کشور است. بهره گیری از شرایط طبیعی و موقعیت آفریقای جنوبی و مدیریت استفاده از موهبت های خدادادی و برنامه ریزی دقیق مطابق با نیازمندی منطقه ای در نقشه کلّی که برای خود در آینده ترسیم نموده موجب ارتقاء جایگاه این کشور از نظر کمّی و کیفی شده است. بهره گیری از توان رهبری و انسجام حزبی و منطبق شدن خواسته حزبی با خواسته عامّه مردم توانمندی دستگاه دیپلماسی را افزایش داده است. کسب جایگاه برتر منطقه ای، تولید ثروت انبوه ، بهره مندی از امکانات و بسترهای اقتصادی مناسب به همراه داشتن پایتخت پر تحرّک دیپلماتیک که از منظر کشورهای خارجی دروازه سیاسی ورود به منطقه جنوب آفریقا می باشد ، و علاوه بر اینها نظامی با پتانسیل فوق العاده سیاسی ، اقتصادی و نظامی حاصل مدیریت صحیح و مناسب منابع قدرت در این کشور می باشد و آفریقای جنوبی را از سایر کشورهای آفریقایی متمایز می نماید.آینده آفریقای جنوبی بستگی به راه و روشی دارد که نیروهای گریز از مرکز با یکدیگر تعامل می کنند . اگر آفریقای جنوبی بتواند ( که تاکنون توانسته است ) تکثر فرهنگی را به طور کامل بومی کرده و در عین حال از تبعیض و نژاد پرستی افراطی و منازعه و درگیری دوری کند در نوع خود یک دستاورد بزرگ در آفریقا می باشد و می تواند جایگاه برتر خود را نه فقط در زمینه های اقتصادی و سیاسی که در زمنیه فرهنگی نیز در آفریقا تثبیت و تحکیم کند. اهداف مورد نظر در این تحقیق عبارتند از : 1- بیان جایگاه و قدرت منطقه ای آفریقای جنوبی 2_ شیوه مدیریت منابع 3_ استدلال نمونه موفق در امکان فائق آمدن بر مشکلات داخلی و بین المللی. روشهای اجرایی تحقیق : با بهره گیری از روش جمع آوری کتابخانه ای ، میدانی و مصاحبه و با روش تحقیق تحلیلی و توصیفی و نیز قیاسی به انجام رسیده. نتایج : 1_ ضمن تأیید فرضیه فوق ، هر یک از متغیّرهای مستقل با ارقام و اعداد و به صورت مقایسه های موردی و بیان مصادیق اثبات گردید. در بین متغیرهای مستقل ، مدیریت سیاسی ( شامل رهبری و نظام حزبی منسجم ) نقش برجسته تری داشتند. 2_ آفریقای جنوبی از منظر کشورهای داخل آفریقا و خارج از آن دارای جایگاه کلیدی می باشد. 3_ منافع ملی آفریقای جنوبی برای نظام آن اولویت اوَل محسوب می گردد. 4_ جایگاه برتر منطقه ای آفریقای جنوبی در دهه های آتی محفوظ می ماند و با توجّه به فاصله فاحش قدرت ملی این کشور و 14 عضو دیگر سازمان سادک ، به نظر نمی رسد امکانی برای پیشی گرفتن کشورهای منطقه از آفریقای جنوبی وجود داشته باشد.
بهناز شوهانی علیرضا سنجابی
چکیده: بدون شک دیگر هیچ کشوری نمی تواند ادعا کند که بدون ارتباط با کشورهای دیگر در سطوح های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ادامه حیات دهد لذا ارتباط بین کشورها از اساسی ترین زیربنای سیاست خارجی هر کشوری قلمداد می شود. باچشم اندازی بر روابط جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب به نقطه ای می رسیم که این ارتباط نسبت به دوره ی قبلی و بعدی متفاوت و برجسته نمایان می شود و آن د وره اداره سیاست خارجی کشور در دوره ریاست جمهوری خاتمی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که نقطه عطف سیاست خارجی ایران در این دوره است زیرا شاهد ارتقای روابط سیاسی ، فرهنگی، و اقتصادی با کشورهای دیگر از جمله فرانسه –کشور مورد بحث در این تحقیق- می باشیم. دلایل ارتقای سیاست خارجی ایران در این دوره را می توان در سیاست تنش زدایی و پیگیری گفتگوهای سازنده جستجو کرد که در سیاست خارجی خاتمی دنبال می شد. سوال تحقیق این بود که سیاست تنش زدایی دولت اصلاحات چا تاثیری بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با فرانسه داشته است؟ در یک جمع بندی کوتاه و کلی می توان چنین نتیجه گرفت که گفتگوهای سازنده با تاکید بر حفظ احترام و منافع طرفین و سیاست تنش زدایی، و همچنین حرکت به سوی ایجاد روابط موثر و بهتر در کنار طرح جهانی و سازنده گفتگوی تمدن ها، از عوامل تاثیر گذار بر ارتقای روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فرانسه می باشند. نظر استاد راهنما برای چاپ در پژوهشنامه دانشکده مناسب است _ مناسب نیست
منا مسعودی علیرضا سنجابی
موازنه نرم و چالش های هژمونی امریکا در خلیج فارس تحقیق حاضر درنظر دار د تا از طریق متغیر مستقل(کاربرد موازنه نرم)و متغیر وابسته(چالش های هژمونی امریکا در خلیج فارس )به شیوه ای توصیفی- تحلیلی به اهمیت استراتژی موازنه نرم قدرت های بزرگ دربرابر امریکا و اهمیت این استراتژی درروابط بین الملل بپردازد. بعداز جنگ سرد وبه ویژه بعداز حمله امریکابه عراق وسیاست های یکجانبه گرایانه امریکا در این کشور وناتوانی سایر قدرت در مقابله با این یکجانبه گرایی ها ، اغلب نظریه ها ،رفتار امریکا را در قالب نظریه "ثبات هژمونیک " و رفتار سایر کشورهای قدرتمند را د رقالب نظریه "موازنه نرم " مورد تحلیل وبررسی قراردادند.اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه و بویژه خلیج فارس در امنیت جهانی باعث شد که بعد از جنگ سرد، محور اصلی سیاست خارجی امریکا در خلیج فارس برمبنای تثبیت سیطره و سلطه هرچه بیشتر بر منطقه باشد ،بدین ترتیب حوادثی نظیرحمله عراق به کویت ، یازده سپتامبر 2001 و به خصوص حمله امریکا به عراق ، بهانه ای برای حضور مستقیم نظامی امریکا در منطقه و جلوگیری از ورود سایر قدرت ها به منطقه بود، با این وجود،امریکا به رغم صرف هزینه های هنگفت برای تثبیت موقعیت هژمونیک خود در منطقه ، همچنان با چالش های منطقه ای و فرا منطقه ای در جهت نیل به این هدف مواجه است در سطح منطقه ای، مخالفانی چون ایران به عنوان یک قدرت تاثیر گذار منطقه ای ، ناکامی ها و چالش های امریکا در عراق ، ظهوروتقویت بازیگران دولتی و غیر دولتی مخالف و مخالفت ها ی افکار عمومی واز سوی دیگر در سطح فرامنطقه ای تلاش سایر قدرت های بزرگ برای اعمال نفوذ درمنطقه و تلاش برای موازنه سازی درمقابل امریکادر این منطقه از مهمترین چالش های امریکا می باشد. بنابراین امریکا با موازنه سازی هرچندنرم از سوی قدرت های بزرگ مانند چین، روسیه وقدرت بزرگ اروپایی روبروست وسیاست های یکجانبه گرایانه نتواسته است باعث تثبیت هژمونی امریکا در منطقه شود. براین اساس امریکا با اتخاذ رویکردچند جانبه گرایانه و مشارکت بازیگران تاثیر گذار، ناگزیر از تغییر رویکرد پیشین خود می باشد. واژگان کلیدی: موازنه نرم،هژمونی امریکا، قدرت های بزرگ ، خلیج فارس
هدا محسنیان علیرضا سنجابی
رشد اقتصادی بیشتر کشورهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته باعث گردیده است تا کشورهای پیشگام در حال توسعه به بازیگران پر نفوذ دنیای اقتصاد و سیاست تبدیل شوند. بحران اقتصادی اخیر جهان نشان داده است که مجمعی که تنها از چند کشور پیشرفته تشکیل شده ،دیگر نمیتواند دنیا را اداره کند. برزیل از دیر باز به دنبال آن بوده است که نقش خود را در این ساختار جدید در همراهی با کشورهای روسیه،هند وچین از طریق هماهنگی بیشتر در سازمان تجارت جهانی ،صندوق بین المللی پول،سازمان ملل و ائتلافهای جدید مانند « بریک » که شامل کشورهای برزیل،روسیه و هند و چین است ایفا کند. در مدت هشت سالی که از آغاز ریاست جمهوری آقای لولاداسیلوا گذشت، شناختی که از کشورهای خارجی نسبت به برزیل پیدا کرده اند در مقایسه با گذشته کاملا تغییر کرده است. افزایش رشد صادرات برزیل به کشورهای دیگر در حال توسعه و ایجاد مکانیسم هایی برای مذاکره و هماهنگی (مانند اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی « اوناسور» ، تشکیل کشورهای گروه 20 در سازمان تجارت جهانی و نشست گفتگو های کشورهای گروه « ایبا » شامل هند ، برزیل و آفریقای جنوبی با بلوک « بریک » ،روند پیشرفت برزیل را در سیاست خارجی خود نشان می دهد. اکنون تقریبا هشت سال است که برزیل در زمینه های اقتصادی و سیاسی با شجاعت عمل کرده و مانند کشورهای دیگر در حال توسعه ،جایگاه خود را در جهان تغییر داده است.امروزه کارشناسان اقتصادی و سیاسی جهان این گونه کشور ها را بازیگرانی در نظر میگیرندکه مسئولیتهای زیادی را انجام میدهند.در حقیقت آنها در تصمیم گیری هایی که سرنوشت جهان را تحت تاثیر قرار میدهند، نقش بسیار مهمتری نسبت به گذشته دارند.
میترا جهانگیری علیرضا سنجابی
چکیده پایان نامه(شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): تشیع به عنوان یکی از مذاهب موثراسلام، همواره در طول تاریخ نقش مهمی را ایفا نموده است.پس ازپیروزی انقلاب اسلامی درایران، نظامی متاثرازمذهب تشیع درارکان و ساختار سیاسی آن شکل گرفت. طی سالهای گذشته، رویدادهای گوناگونی در خاورمیانه منجر به افزایش نقش ایران و گسترش حوزه ی نفوذ آن شده است. به طوریکه برخی از کشورهای منطقه در ارتباط با اقتدارشیعیان و طرح نمودن هلال شیعی ابراز نگرانی نموده اند و قدرت های فرامنطقه ای نیزجهت حضوردائمی خود و بهره برداری از منابع انرژی خلیج فارس آن را تقویت و بر آن دامن می زنند.دربین کشورهای منطقه، عربستان سعودی با ساختارحکومتی متاثراز مذهب وهابیت بیش از سایر کشورها از گسترش نفوذ تشیع و اقتدار جمهوری اسلامی ایران هراسان است. امروزه منافع ملی ایران با ژئوپلتیک تشیع پیوند عمیقی خورده است؛ به طوری که ایران همواره می خواهد در میان شیعیان جهان و به خصوص منطقه ی خلیج فارس نقشی مهم ایفا کند.بررسی و تحلیل موقعیت ژئوپلتیک شیعه و مشخص نمودن موقعیت استراتژیک کشورهای دارای جمعیت شیعه در منطقه مبین این امر مهم می باشد.گسترش حوزه ی نفوذ ایران، زمینه ی تیرگی روابط بین دوکشورموثر منطقه یعنی ایران و عربستان را فراهم آورده است.در این تحقیق تلاش براین است زمینه های شیعه هراسی عربستان و هم پیمانان منطقه ای و جهانی این کشور که موجب تیرگی روابط سیاسی،اجتماعی و اقتصادی دو کشور شده است مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
مهتاب موحدی علیرضا سنجابی
پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در سال 1357 شکست سنگینی برای سیاست خارجی ایالات متحده ی آمریکا در منطقه ی خاورمیانه محسوب می گردد. سیاست های ضد ایرانی دولت های مختلف ایالات متحده، به شیوه های گوناگون تحریم های سیاسی و اقتصادی، تهاجم فرهنگی، حمایت از گروه های اپوزیسیون، تلاش برای تصویب قطعنامه در شورای امنیت برای محروم کردن ایران در دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای و ... پیگیری شده است. با روی کار آمدن باراک اوباما، طرح و پیگیری سیاست «تغییر» و برنامه های صلح طلبانه به منظور اصلاح چهره ی منفور آمریکا دنبال گردیده است. وی یکی از برنامه های اصلی خو د را اصلاح روابط ایران و آمریکا در قالب گفتگوی مستقیم و بدون پیش شرط با ایران عنوان کرد. یکی از اصلی ترین عوامل مطرح کردن مذاکرات بدون پیش شرط، کاهش قدرت امریکا، در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی می باشد. امریکا، در دهه ی اخیر، خصوصیات یک قدرت هژمون و مسلط را تا حدودی از دست داده و بخشی از قدرت خود را به رقبایش در عرصه ی بین المللی منتقل کرده است. هم اکنون کشورهایی مانند روسیه، چین، ژاپن و کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا در برخی ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی با ایالات متحده هماوردی می کنند. مخالفت این کشورها با وارد آوردن فشار بیش از حد بر ایران، به ویژه برای حمله ی نظامی به این کشور، موجب اتخاذ اقدامات نرم تر در برابر ایران، در دوره ی اول اوباما شده است. همچنین بروز تحولات منطقه ای همچون بحران افغانستان، عراق، لبنان و تثبیت نقش عنصر شیعی در ساخت قدرت و سیاست منطقه ای و پیگیری برنامه ی هسته ای ایران، تأثیرگذاری ایران را در مسائل سیاسی و امنیتی خاورمیانه افزایش داده و توازن سنتی قوا را در منطقه به ضرر امریکا و متحدان منطقه ای آن همچون اعراب محافظه کار و اسرائیل به خطر انداخته است. بنابراین، رویارویی دولت اوباما در خاورمیانه با چالش هایی نظیر بحران اقتصادی، جنگ عراق و افغانستان، صلح فلسطین و اسرائیل و پرونده ی هسته ای ایران سبب شده است از سیاست-های تند و افراطی بوش مبنی بر حمله ی نظامی به ایران در صورت عدم تعلیق غنی سازی از سوی ایران ممانعت کرده و خواهان مذاکرات بدون پیش-شرط با تهران گردد.
سرور حشمتی اردشیر سنایی
باید عنوان کرد که اتحادیه اروپـا در مقابلـه با تروریسم با آمریکا اتفاق نظر دارد ولی در مـورد نحوه برخورد با آن دیدگاههای متفاوتـی دارنـد. اتحـادیه اروپا مخالف با اقدام نظامی در وهله اول است و معتقـد است قبـل از حمله به تـروریسم باید ریشـه های آن را از بین برد. همچنین برای مبارزه نیاز به جلب حمایت بین المللی و بخصوص کسب مجوز از سازمان ملل متحد است. مسأله دیگر یکجانبه گرایی در برابر چندجانبه گرایی است که اتحادیه اروپا معتقد است آمریکا با سیاست انحصاری کردن قـدرت و با استفاده یکجانبـه از زور، عمـلاً قوانین بین المللـی را زیرپا گذاشته، حال آنکه اتحادیه اروپا به نقش برتر نهادهای چندجانبه از جمله سازمان ملل متحد در تحولات جهانی و با استفاده از اهرمهای سیاسی و اقتصادی با اتکا به قوانین بین المللی به جای کاربرد زور معتقد است. از نظر اتحادیه اروپا ایجاد ثبات و امنیت در سطح جهانی تنها از طریق سازوکارهای همکاری بین المللی امکان پذیر است نه بصورت یکجانبه. در مجموع اتحادیه اروپا خواهان نظام چندقطبی با نقش فزاینده سازمان ملل متحد است درحالیکه آمریکا معتقد به نظام تک قطبی مبتنی بر یکجانبه گرایی آمریکا به منظور استقرار نظم هژمونیک است. رویکرد یکجانبه گرای ایالات متحده سبب به حاشیه رانده شدن جایگاه اتحادیه اروپا در سیاست بین الملل می شود و بر این اساس اتحادیه اروپا در پی آن است که با رویکرد چانه زنی و بهره گیری از شیوه های نرم افزاری قدرت در چارچوب سیاست رقابت توأم با همکاری در قبال ایالات متحده آمریکا به ایفای نقش بپردازد.
مریم الماسی علیرضا سنجابی
چکیده: بعد از جنگ جهانی دوم وبه دنبال تهدیداتی که از جانب شوروی سابق متوجه کشورهای غربی بود ، لزوم ایجاد یک پیمان نظامی ( دفاعی ) احساس می شد که بر این اساس در 4 آوریل 1949 با امضای پیمان واشنگتن سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) پا به عرصه وجود گداشت. فلسفه وجودی این پیمان از یکسو ایجاد کمربند امنیتی به دور دموکراسی های غربی و از سوی دیگر محاصره ابرقدرت کمونیسم ( شوروی سابق ) و اقمارش بود. بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی ناتو که دیگر دشمن ا ستراتژیکی بر سر راه خود نمی دید به لحاظ رویکردی دچار نابسامانی فلسفی از درون گردید ، بدین معنا که آیا ناتو می تواند بدون وجود دشمنی مشخص همچنان به بقای خودش ادامه دهد ؟ به این ترتیب مهم ترین انگیزه پژوهش حاضر شناسایی ، تبیین و ارزیابی مسأله علل و چگونگی بقای ناتو پس از سقوط شوروی سابق و تغییرات ایجاد شده در سیستم بین المللی بوده است. با در نظر گرفتن اهمیت موضوع ، پژوهش حاضر سعی در پاسخگویی به این سوال دارد که : علل ماندگاری و پایایی ناتو پس از فروپاشی نظام دو قطبی چیست ؟ در راستای رسیدن به پاسخ این مساله ، این پژوهش به تبیین عوامل موثر در تحول گفتمان امنیت ؛ شناسایی تهدیدات جدید امنیتی موثر بر ماندگاری ناتو ؛ ارزیابی سازوکارهای امنیتی اروپا و تبیین نقش ناتو بعنوان بازوی نظامی _ امنیتی سازمان ملل متحد پرداخته است. بدون شک یکی از دلایل بقاء ناتو این بوده که در جهان پس از جنگ سرد توانسته تعریف جدیدی از مفاهیم گدشته ارایه کند ، چرا که اساساٌ تهدیدات سابق از میان رفته بودند و تهدیدات جدیدی شکل گرفته بودند. بر این مبنا بحرانهای منطقه ای ، تروریسم ، سلاحهای کشتار جمعی و دولتهای ناموفق تعریف جدید از تهدیداتی است که ناتو خود را با آن مواجه می بیند. در نهایت باید گفت که ناتو بعنوان سازمان امنیتی دوران جنگ سرد در دوران پس از فروپاشی نظام دو قطبی نیز موفق شد با تصحیح ساختارهای درونی و گسترش رویکردهای امنیتی خود در نظام بین الملل باقی بماند. به بیان دیگر این سازمان توانست با گسترش حوزه جغرافیایی خود ، تعریف اهداف و حوزه های ماموریتی جدید به توسعه حوزه فعالیت خود دست پیدا کند و ایجاد ثبات پایدار در مناطق مجاور اروپا همچون اوراسیا را در دستور کار خود قرار دهد .
رضا دلاوری محمد رضا مایلی
در این پژوهش ضمن بررسی نقش و جایگاه بوروکراسی درفرایند توسعه سیاسی به تاریخچه و اقدامات بوروکراسی در قبل و بعد از انقلاب سلامی پرداخته و بوروکراسی دولتی در ایران را با نظریه های دولت پاتریمونیال،دولت رانتیر ،دولت پریبندال ریچارد ژوزف و جامعه منشوری فرد ریگز مقایسه نموده ایم.دیدگاه عمده در این پژوهش این است که بوروکراسی در ایران نقشی در فرایند توسعه سیاسی نداشته و فقط کارگزار ساختار سیاسی و حکومتی بوده و نقش دیگری به صورت قوی و تاثیر گذار نداشته است.وظیفه بوروکراسی بیشتر تسهیل کننده و گسترش دهنده سلطه ساختار سیاسی در ایران بوده است.گسترش بوروکراسی موجب نا کارآمدی بوروکراسی و ناکارآمدی بوروکراسی نیز موجب توسعه نیافتگی سیاسی گردیده است.بوروکراسی به دلیل ضعف ساختاری و فقدان قابلیت نهادی با افزایش حجم، هزینه و فساد خود مزید بر علت شده وبه جای افزایش کارآیی، بر ناکار آمدی نهاد دولت افزوده است عدم پایبندی به قانون و مقررات ،حاکمیت روابط گروهی، قومی و جناحی به جای ضوابط سازمانی،عدم توجه به شایسته سالاری،عدم شفافیت در تقسیم کار،ایجاد سازمانهای موازی و حاکمیت دوگانه متأثر از نهادهای سنتی و جدید،قدرتهای بدون مسوولیت، تداخل نقش ها،عدم نظارت و کنترل موجبات ناتوانی و ناکارآمدی دولت را تقویت نموده است. در این پژوهش،در جمع آوری اطلاعات ترکیبی از روش های کمی(توزیع پرسشنامه)و کیفی (تحلیل محتوای مطالعه کتابخانه ای اسناد و مصاحبه با خبرگان)را به خدمت گرفته است.جامعه آماری این تحقیق را کلیه خبرگان و صاحب نظران متخصص در موضوع بوروکراسی و توسعه سیاسی تشکیل می دهند که بالغ بر 350 نفر شناسایی شدند. نمونه گیری به روش نمونه در دسترس انجام شده است زیرا امکان اخذ نظرات کلیه افراد مقدور نبود از 122 نفر از خبرگان (بعنوان نمونه آماری) نظرخواهی شده است در این تحقیق برای ترسیم مدل مفهومی از مطالعات کتابخانه ای(اسناد، مصوبات، قوانین و .. در خصوص آسیب های موجود در نظام اداری ) و مصاحبه با خبرگان و جهت آزمون مدل مفهومی از پرسشنامه استفاده شده است.یافته های حاصل از پرسشنامه با استفاده از آزمون های آماری(تحلیل واریانس و مقایسه میانگین) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و خروجی آن در فصل پنجم در قالب آمار توصیفی و آمار استنباطی ارایه شده است. در فصل پنجم نیز براساس تحلیل های صورت گرفته، نتایج تحلیل ها، چالش ها شناسایی شده و راهکارهای مربوطه ارایه شده است. همچنین در این فصل مدل تحلیلی تحقیق ارایه شده است. با بررسی نظریات پاتریمونیالیسم،دولت رانتیر ،جامعه منشوری و پریبندالیسم به این نتیجه رسیدیم که نظریات دولت رانتیر و جامعه منشوری بیشتر قابل تطبیق با نظام اداری ایران می باشد. بین میزان توسعه سیاسی و توسعه بوروکراسی عدم تعادل وجود داشته و بوروکراسی در مصاف با سایر نهادهای سیاسی برتری داشته است.از طرفی نتایج نشان می دهد که ساختار بوروکراسی ایران با الگوی عقلایی وبر متفاوت است. این ساختار از نظر وجود سلسله مراتب اختیار و تقسیم کار به الگوی عقلایی نزدیک است ولی از لحاظ پیروی از قوانین و مقررات، بها دادن به تخصص و نظام شایستگی با این الگو فاصله دارد. همچنین یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که عوامل فرهنگی بر ساختار بوروکراسی ایران تاثیر عمیقی داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد از بین عوامل ساختاری ،رفتاری و زمینه ای ، نقش عوامل رفتاری نسبت به سایر متغیرهای مستقل پژوهش در تأثیرگذاری بر روی توسعه سیاسی بیشتر است. به عبارت دیگر، عوامل رفتاری با مقدار 855/0 و ضریب تعیین %73 تأثیرگذارترین عامل روی توسعه سیاسی هستند.تأثیر عوامل محیطی با مقدار 662/0 و ضریب تعیین %44 در جایگاه بعدی قرار دارد و بنابراین دومین متغیر تأثیرگذار روی توسعه سیاسی، عوامل محیطی هستند عوامل ساختاری کمترین تأثیر را روی توسعه سیاسی دارند.
بتول حیدری زادی علیرضا سنجابی
فروپاشی نظام دو قطبی و پایان جنگ سرد، هرچند رقابت قدرت ها را در بسیاری مناطق از بین برد؛ اما فضای ژئوپولیتیک نوینی را در آسیای مرکزی برای قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم کرد. ایران در آسیای مرکزی منافع و موقعیت های دارد که تا کنون به بهره برداری کامل از آنها دست نیافته است، در این پژوهش سعی شده است علاوه بر شناخت اولویت های سیاست خارجی با تأکید بر نقش دو قدرت چین و روسیه در منطقه، فرصتها، موانع و همچنین موضوع لزوم نزدیکی ایران به قدرت های یاد شده در راستای تأمین منافع ملی در منطقه آسای مرکزی مورد بررسی قرار گیرد.